چمدان در دست آماده سفر می شوی ،مقصد نهایی را نمی دانی ولی اگر قصد و نیتت دیدار مردمان این سرزمین باشد؛ برای ره توشه،جز عشق و خاطره دگر هیچ نمی خواهی

مقصد اول مازندران
شاید بهانه فقط مادیان و چشمهایش باشد ولی اصل داستان مُژی است، و نگاه سردش ، و گرشا که برای هم نفس شدن با مُژی، حتی به مادیان دزدی، دست می زند.

مقصد دوم گیلان
باشو غریبه ای که دیگر نه غریبه است و نه کوچک اما هنوز ایران را دوست دارد و هنوز فرزند ایران است، اما در فلکه لشکر آباد اهواز، روبروی تابلو ... دیدن ادامه ›› دانشگاه، سیگار می فروشد.آخه بقول حمید قصه: "آقا بیضایی، دیگه هیچی همونی نیست که شما می شناختی"

مقصد سوم خراسان
قطعه ای که هنوز ناتمام است چراکه صدای زن هنوز هم در این سرزمین ممنوع است؛ ولی جلال قصه، قطعه ناتمام را با جادوی عشق تمام کرد."من صندلی حرکت نمی دادم من عشق می چرخوندم" چون جلال هم با آن هیبت نیک می دانست "برای عاشقی اول باید از غرورت اجازه بگیری"

مقصد چهارم آذربایجان
مقصر داستان نه حیدری ها هستن نه نعمتی ها داستان از جایی آب می خورد که گاهی در این سرزمین همه چیز موقت می شود حتی" دوست داشتن".

مقصد پنجم چهار محال بختیاری
عجیب نیست که این قوم دوست داشتنی سرزمینم همه چیز را از فیلتر فرهنگ خود عبور می دهد لهجه بازیگران شیر سنگی را بر نمی تابد، برایش مهم است کتاب تاریخش را حتما یک بختیاری بنویسد و فیلمش را یک تبریزی (کمال) نسازد.

مقصد ششم ایلام
"می دونی؛ دف، پوستش طبیعیه نباید جلو آتیش بگیریش ،پوستش کش میاد روغنش خشک میشه،کمونش ور می آد یا خم میشه ؛مثل من که پوستم در اومده" "مگه آدم دیوانه است خودش رو آتیش بزنه ......نه کار اونهاست پدرها ،برادرها،مردای محله ،مردای شهر" و من میگم "....نامردهای محله،نامردهای شهر"

مقصد هفتم سیستان و بلوچستان
بدوک در منطقه بلوچستان، به کسانی گفته می‌شود که برای آوردن جنس قاچاق هر روز، در گرمای طاقت‌فرسای جنوب، کیلومترها پیاده تا مرز می‌روند و برمی‌گردندو ای کاش می دانستیم روزانه چند بدوک می روند و دیگر ......

مقصد هشتم فارس
دختر شیرازی هم برای حضرت حافظ و هم برای مردمان این روزگار هنوز هم عزیز و دوست داشتنیست وسخت آدمی را می آزرد آنجا که ناردونه با حسرت گفت:"تو فیلمه که دختر شیرازی یه اجر قربی داره"من مطمئنم هنوز هم داش آکل فریاد بر می آورد :"مرجان ،عشق تو منو کشت"

مقصد نهم هرمزگان
و مقصد آخر اینقدر تلخ و گزنده بود که نوشتن درباره این قسمت کار من نیست چون من هم نمی دانم "ناقص کردن یه دختره 5 ساله یعنی چه؟؟؟!!!"