حریق... در ظاهر آتش و حریقی در کار نیست. اما تک تک آدمهای نمایش از آتشی پنهانی که بر جانشان افتاده، در حال سوختنند. حریق داستان زندگی ست. افروز فروزند آینه ای در برابر هر کدام از ما قرار داده تا خودمان را در آن ببینیم. حریق درباره آدمهایی ست که همه پشت در خانه آرزوهایشان مانده اند و کلید آن طرف در جا مانده است. آنها سخت تقلا میکنند. اما هیچ راهی نیست. شاید حریق استعاره ای است از زندگی تک تک ما. هر یک به نوعی.