در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | تیوال: پرونده ۱: دیالوگ‌های ماندگار (کوچه بازاری) سلامتی سه تن، ناموس و رف
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:50:35
پرونده ۱: دیالوگ‌های ماندگار (کوچه بازاری)

سلامتی سه تن، ناموس و رفیق و وطن
سلامتی آزادی! سلامتی زندونیای بی‌ملاقاتی...
شاید کسی فکرش را نمی‌کرد که این دیالوگ‌های درخشانی که در تیتراژ ابتدایی فیلم اعتراض از زبان مهدی فتحی جاری شد بعدها جای جای ذهن طرفداران کیمیایی و سینما را اشغال کند و حتی در ابعادی بزرگتر در زبان محاوره یکا یک افراد جامعه و در ادبیات کوچه و بازار به کار رفته و دهان به دهان بچرخد...فهم این موضوع هوش چندانی نمی‌طلبد، این واژگان از باطن جامعه بوجود آمده و در سینما و تئاتر جان گرفته، پررنگ شده و به تن و جان ما بازگشته!
در ادبیات نمایشی ایران بسیاری وامدار این زبان شیرین کوچه و بازار بوده اند و در آثار خود به دفعات شیرینی این جملات و جوهره آن را به مخاطبان خود چشانده اند، بزرگانی چون غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و ... دیدن ادامه ›› علیرضا نادری.
در سینما نیز بسیاری از کارگردانان و نویسنده‌ها مهارت و اشراف خود را در دیالوگ‌نویسی به این سبک نشان داده‌اند که برجسته‌ترین آنها شاید علی حاتمی و مسعود کیمیایی بوده‌اند که در تمام آثار خود این زبان و خط بیانی که از قلب خیابان آمده را پرورش داده و حفظ کرده‌اند و با مرور آنها میبینیم که هنوز جذابیت و البته کارکرد هم دارد...
جایی که علی حاتمی در سکانس از هزاردستان می‌گوید:
- وقتی مردهای همسایه آنقدر دیر به خانه می‌آیند تا طفل‌ها بخوابند و نان از دست‌های پدر نخواهند، چه جای عشرت!
و یا در سوته‌دلان، شاعرانه‌ترین اثر علی حاتمی که به وفور این دیالوگ‌ها یافت می‌شود دیالوگ‌هایی که از زبان فیلسوفی دیوانه مسلک و بقول خودش "مجید جوبچی ظروفچی" بر سرمان آوار می‌شود:
- وای که چقدر دشمن داری خدا! دوستاتم که مائیم یه مشت عاجز و علیل ناقص عقل که دشمنی در حقشون کردی!
پس از سال‌ها هنوز دیالوگ‌های ماندگار شخصیت‌های علی حاتمی به درونمان چنگ می‌زند! کمی مرور کنیم! چندین بار در طول زندگی و فراز و نشیب‌ها و نشدن‌های شدنی‌ترین و بدیهی‌ترین نیازهایمان زیر لب با خودمان نجوا کرده‌ایم که:
- همه عمر دیر رسیدیم...
گویی سعدی سینما جهان مطلوبش را اینگونه برایمان شرح می‌دهد و ای کاش که شبیه به مانیفست فانتزی او روزی تبدیل به واقعیت شود...
اما مسعود کیمیایی شاید روی دیگر سکه دنیای شاعرانه علی حاتمی در سینما باشد جایی که او با واژگانی تلخ و گزنده مخاطب را به کنش دعوت می‌کند، قهرمان‌های او از دنیای نابرابر و ظلم‌هایش همواره در حال انتقاد است!
او در فیلم‌هایش چنین گفته:
- قیصر: وقتی تاس آدم بد نشست، بد نشست!اما من فرار نمی‌کنم، فرار آدمو کوچیک می‌کنه، من تا آخرش می‌رم!
- فیلم خاک: درخت می‌شم تو زمین کاشته می‌شم، اما نمی‌رم که نمی‌رم!
تو یه لا قبا چه میدونی زمین یعنی چی؟ اگه دست حرومزاده به زمین برسه، محصولش پس میره
- فیلم دندان مار: یه جا باس واستی، یه جا باید در بری! خدا نکنه جای این دو تا با هم عوض بشه و الا تا آخر عمر مدیون خودتی!
و در سکانس درخشان پایانی همین فیلم کیمیایی از دل قهرمانش گویی با ما سخن میگوید!
- گوزن‌ها: ما هم هستیم، با گوله مردن که از تو کوچه زیر پل مردن بهتره! این پای خوبو که من مفت نمی‌دم با وفا
قهرمان‌های آثار مسعود کیمیایی خیلی غریب نیستند چون از جنس کوچه و خیابان‌اند و به همین دلیل برایمان جذابند و واقعی!
سلامتی سه تن,ناموس و رفیق و وطن
سلامتی سه کس,زندونی و سرباز و بی کس
سلامتی باغبونی که زمستونشو از بهار بیشتر دوست داره
سلامتی آزادی...
سلامتی زندونیای بی ملاقاتی...
۰۹ آبان ۱۴۰۱
فربد اهورابنده
کاش این واژه‌ی ناموس هر چه زودتر از ادبیات‌مان حذف شود.
عمو شما راحت باش ! موضوع ناموسی است و نامس داران
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
سلامتی سه کس نخود لوبیا عدس
۰۶ آبان ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید