در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حامد هنرپرورتمیز درباره فیلم پیر پسر: «پیرپسر»؛ ضیافت گناه در خانه‌ای بی‌عشق، روایتی از پدران تباه و پسران ب
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 10:02:12
«پیرپسر»؛ ضیافت گناه در خانه‌ای بی‌عشق، روایتی از پدران تباه و پسران بی‌پناه

در جهانی که سینما گاه به سطحی‌نگری و تکرار خودبسنده گرفتار می‌شود، «پیرپسر» همچون سیلی است به صورت مخاطب خسته، زخمینی تازه بر بوم خاموش پرده نقره‌ای. فیلمی که نه تنها روایت می‌کند، بلکه چونان زلزله‌ای درونی، لایه‌های مدفون‌شده‌ی روان مخاطب را می‌لرزاند. اکتای براهنی در این اثر، تجربه‌ای سینمایی خلق کرده که هم زمان ما را به اعماق رئالیسم خشن پرتاب می‌کند و هم در قفس ذهن‌مان، ما را به بند می‌کشد.

✦ متن و فیلمنامه؛ شعر سیاه پدرسالاری

فیلمنامه «پیرپسر» نقطه‌قوت بی‌چون‌وچرای این اثر است. روایتی پُرکشش، تلخ، بی‌رحم و بی‌وقفه که بدون حتی یک دیالوگ اضافه، داستانی سراسر رنج، ... دیدن ادامه ›› شهوت، ترس، قدرت و ضعف را می‌تند. واژه‌ها در این فیلم خنثی نیستند، بلکه چاقوهایی‌اند که پوست شخصیت‌ها را می‌درند و عمق زخم‌های خانوادگی را آشکار می‌کنند.
ساختار روایی‌اش ساده نیست اما بی‌دلیل پیچیده هم نیست. داستان نه از فرم تهی می‌شود و نه از محتوا لبریز. فیلم یک تراژدی پدرسالارانه‌ست که در سه پرده‌ی واضح اما درهم‌تنیده، سیر تباهی یک خاندان را به تصویر می‌کشد؛ غلام باستانی، چونان خدای کوچک و پلیدی در رأس آن ایستاده و پسرانش – علی و رضا – قربانیان پدر و تاریخ‌اند.

✦ بازیگران؛ زخم‌هایی انسانی، نه کاراکترهایی نمایشی

حسن پورشیرازی در «پیرپسر» دیگر یک بازیگر نیست؛ او یک هیولاست، یک زخم کهنه‌ی تاریخ، یک پدرِ معلق میان قدرت و فسق. یک مرد هَوَل، هیز و مستبد، که به کثیف ترین حالت و زیباترین شکل ممکن بازیش کرده.
پور شیرازی نقش غلام باستانی را نه صرفاً بازی، که زندگی می‌کند. درخششی که از بازی او فوران می‌کند، تصویری تازه و تلخ از پدران تاریخ معاصر ایران است: دیکتاتورهایی ریش‌سفید با چشمانی گرسنه و دستانی آلوده.

لیلا حاتمی، آن زن گمشده در هزارتوی نگاه‌های مردانه، در نقش رعنا، زنِ میان پول و احساس، زنِ میان تباهی و تمنا، حضورش همچون شعری زخمی‌ست. او مثل همیشه، با حداقل حرکت بیشترین معنا را منتقل می‌کند، اما این بار شخصیتش حتی از خودش هم پیشی گرفته. زنِ گداتر از گدا، گم‌شده‌تر از همه، و بی‌پناه‌تر از همیشه.

محمد ولی‌زادگان شگفتی این فیلم است. او رضا باستانی را با آن سرکوب‌شدگی درونی، با آن چشمان همیشه فراری و صدای بغض‌آلود، بی‌نقص ایفا می‌کند. مردی که از کودکی تا بزرگ‌سالی توسری خورده، تحقیر شده و هویتش را به‌مرور باخته. بازی او در برابر قدرت‌نمایی پورشیرازی به قدری باورپذیر است که گویی خودِ قربانی، از دل فیلمنامه بیرون آمده.

حامد بهداد اما در نقشی تکراری از خود ظاهر می‌شود. نقش علی باستانی همان دیوانه‌ی آشناست، همان شراره‌ی عصیان و انفجار که از او انتظار داریم. گرچه بهداد همیشه بازیگری تأثیرگذار است، اما در این نقش چیز تازه‌ای برای ارائه ندارد.

✦ کارگردانی؛ کنترل خشم در آستانه‌ی فوران

اکتای براهنی، که خود فرزند ادبیات ایران است، با «پیرپسر» نشان می‌دهد که سینما را نه تنها می‌شناسد بلکه می‌فهمد و حس می‌کند. جسارت او در ساخت اثری با این حد از خشونت روانی و صراحت جنسی، در فضایی یک‌دست و مینیمال، ستودنی‌ست. او می‌داند کی دوربین را ثابت نگه دارد و کی آن را در جنون بکشاند. گویی او نه فیلم بلکه کابوسی روشن ساخته است.

✦ طراحی صحنه و میزانسن؛ قفس بی‌پنجره‌ی یک خانواده

بیش از دوسوم فیلم در یک لوکیشن رخ می‌دهد، اما براهنی با طراحی هوشمندانه‌ی صحنه و نورپردازی ظریف، آن‌ را به جهنمی زیبا بدل کرده است. ترکیب رنگ‌های خفه، وسایل مستعمل خانه، آینه‌های ترک‌خورده، پارچه‌های چرک و نورهای مورب، همه با یک هدف طراحی شده‌اند: بازتاب زوال و انحطاط.

✦ فیلم‌برداری؛ چشم‌هایی که گریه نمی‌کنند، بلکه نگاه می‌سوزانند

فیلم‌برداری در «پیرپسر» نه تزیینی، بلکه معنا‌آفرین است. قاب‌ها با دقتِ نقاشی چیده شده‌اند، دوربین گاه ثابت و شکننده، گاه لرزان و تهدیدگر است. نماهای بسته‌ی پیاپی از چهره‌ها، تماشاگر را به اسارت می‌کشد و او را مجبور می‌کند در عمق چشمان شخصیت‌ها گم شود. هیچ چیز اتفاقی نیست.

✦ موسیقی و صدا؛ آه‌هایی در پس‌زمینه‌ی فریادها

موسیقی فیلم، کم‌حجم و مرموز است. در بسیاری از لحظات فیلم، سکوتِ سنگین، جای موسیقی را گرفته؛ و چه موسیقی‌ای سنگین‌تر از نفس‌های بریده و نگاه‌های پُرنفرت؟ جایی که موسیقی وارد می‌شود، دردی را برجسته می‌کند یا زخمی را باز.

✦ نکات قوت:

• فیلمنامه‌ای منسجم، بی‌نقص و پرکشش
• بازی درخشان پورشیرازی، ولی‌زادگان و لیلا حاتمی
• طراحی صحنه‌ای هنرمندانه در لوکیشنی محدود
• میزانسن‌های پر از معنا
• کارگردانی جسورانه و پُرتوان
• فیلم‌برداری دقیق، پرحس و زیبایی‌شناسانه
• دیالوگ‌هایی عمیق و کاملاً در خدمت شخصیت‌پردازی

✦ نکات ضعف:

• عدم تازگی در بازی حامد بهداد
• سنگینی بیش‌ از حد در ریتم بعضی سکانس‌ها ممکن است برخی مخاطبان عام‌تر را خسته کند

✦ سخن پایانی:

«پیرپسر» فیلمی نیست که صرفاً دیده شود؛ باید آن را حس کرد، در آن فرو رفت، با آن گریست و از آن ترسید. این فیلم تجربه‌ای‌ست که مخاطب را تکان می‌دهد، در ذهنش ریشه می‌دواند و او را وادار می‌کند درباره‌ی پدر، مادر، خانواده، عشق، قدرت و شهوت دوباره بیندیشد.
در دنیای پر از هیاهوی فیلم‌های رنگارنگ و بی‌روح، «پیرپسر» خنجری است در قلب سکوت.
در انتها باید بگم که در جشنواره سیرک حکومتی فجر در حق این اثر زیبا اجحاف و نامردی شد، چرا یک حاکمیت باید از اکران یک فیلم ترس و واهمه داشته باشه؟ حق این اثر شرکت در فستیوال کن و اسکارِ.
به تمامی عوامل این اثر تبریک میگم و دستشان را به گرمی می فشارم، امیدوارم همیشه بدرخشید.

مانا باشید🍀
ارادتمند هنرپرورتمیز🖋