در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فریال آذری درباره نمایش شکستن امواج: نمایش شکستن امواج که درواقع بازآفرینی نمایش قبیله‌ها اثر نینا رین است
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 04:17:50
فریال آذری (ferialazari61)
درباره نمایش شکستن امواج i
نمایش شکستن امواج که درواقع بازآفرینی نمایش قبیله‌ها اثر نینا رین است در نسخه ایرانی خود دستخوش تحولات اساسی نسبت به اثر مبدأ خود شده است. این ،نمایش که در هسته خود درامی درباره ناشنوایی هویت و ارتباطات انسانی می‌چرخد در بستر ایرانی خود به اثری عمیق‌تر درباره فروپاشی ساختارهای زبانی جنسیتی و اخلاقی تبدیل‌شده .است کارگردانی و بازنویسی این ،اثر لایه‌های روان زبان‌شناختی بحران‌های اخلاقی و تقابل هویت‌های سرکوب‌شده را به مرکز توجه می‌آورد تغییر جنسیت شخصیت اصلی به نیلی و معرفی بحران‌های جدید خانوادگی نمایش را از یک روایت صرفاً درباره ناشنوایی به پژوهشی چندوجهی درباره صدا ،قدرت بدن و مقاومت تبدیل می‌کند شکستن امواج کاوشی است در اینکه چگونه قدرت در ساختارهای زبانی ریشه دارد و چگونه بدن‌های حاشیه‌ای با اتخاذ زبان‌های جایگزین به بازتعریف این ساختارها می‌پردازند.
ساختار خانواده در این ،نمایش بازنمایی میدانی از قدرت و سرکوب است که در آن، هر فرد موقعیت منحصربه‌فردی در رابطه با صدا و سکوت دارد نیلی شخصیت اصلی زن ناشنوا در دو سطح حذف می‌شود فیزیکی ناشنوایی و جنسیتی در یک ساختار مردسالار این حذف دوگانه او را به یک سوژه در حاشیه تبدیل می‌کند. ناشنوایی و مقاومت نیلی تنها به‌واسطه زبان اشاره ابزاری برای ارتباط غیرکلامی و مقاومت کسب می‌کند زبان اشاره برای او نه‌تنها یک ،زبان بلکه یک پناهگاه و یک سلاح است. این زبان که بدن محور و حسی است تهدیدی مستقیم برای نظم گفتار پدر و ساختار کلامی مسلط محسوب می‌شود شکستن موج او تنها شخصیت قادر به شکستن موج‌های سلطه است، زیرا خود در خارج از این امواج صوتی تعریف می‌شود او می‌تواند حقیقت را در سکوت خود ببیند و بیان کند.
دانا که احتمالاً به‌عنوان نماینده برادر یا فردی نزدیک به نیلی عمل می‌کند نماد بحران در نظام زبانی کلامی است. لکنت و بازگشت لکنت او هم‌زمان با حضور پررنگ زبان اشاره و ارتباط نیلی با دنیای جدید است لکنت دانا نمود شکسته شدن موج صوتی در حوزه زبان رایج است. این نقص گفتاری نشان می‌دهد که نظم کلامی ... دیدن ادامه ›› خانواده در حال فروپاشی است و دیگر نمی‌تواند به‌طور منسجم منتقل شود شخصیت دوست نیلی رابطه پیچیده‌ای با شنوایی و هویت دارد. او در میانه راه ناشنوایی قرار دارد و درگیر یک بحران وجودی است بحران هویت و ملانکولیا او به لحاظ فیزیکی در مسیر خاموشی شنوایی قرار دارد و این روند، او را دچار ملائکولیا اندوه بدون شیء مشخص می‌کند او نه کاملاً ناشنوا است که زبان اشاره را به‌عنوان یک‌زبان کامل بپذیرد و نه کاملاً شنو است که از مزایای گفتار برخوردار باشد بدن او در حال غرق شدن در سکوت است رزا در خانواده نماینده سبک زندگی مدرن و سطحی است. فقدان عمق مفهومی او در سطح موج‌های شبکه‌های اجتماعی حرکت می‌کند؛ ارتباطات او سریع و گذراست و فاقد عمق مفهومی لازم برای درک بحران‌های نیلی و دانا است. او بازتابی از جامعه‌ای است که صداها را می‌شنود اما معنای آن‌ها را درک نمی‌کند پدر نماد نظم سمبولیک در ساختار خانواده است. مقاومت و عدم انعطاف او فردی ،مقاوم غیر منعطف و پایبند به‌نظام کلام محور است. او قادر به درک موج‌های جدید
مانند زبان اشاره یا بحران‌های اخلاقی نوظهور) نیست و ساختار را باقدرت کلامی خود حفظ می‌کند
نامادری نقشی کلیدی در ایجاد شکاف ساختاری در خانواده ایفا می‌کند خیانت و گسست خیانت او یک موج پنهان است که زیر سطح روابط ظاهری جریان داشته و اکنون با آشکار شدن نظم خانه را به‌طور کامل می‌شکند. او نمایانگر شکافی است که قدرت پدر در پنهان کردن آن ناکام مانده است
نمایش شکستن امواج را می‌توان از منظر نظریه کریستوا به‌ویژه مفاهیم سمیوتیک ابژکشن و ملانکولیا موردبررسی قرارداد. کریستوا سمیوتیک را قلمرو ،بدن ریتم و صداهای پیشازبانی می‌داند که در تقابل بانظم سمبولیک ،قانون زبان و ساختارهای اجتماعی قرار دارد. تهدید بدن محور زبان بدن محور نیلی (زبان اشاره) به‌عنوان امر سمیوتیک، تهدیدی مستقیم برای نظم کلام محور خانه قلمرو) سمبولیک (پدر است این زبان، قواعد منطقی و ساختار جملات متعارف را زیر سؤال می‌برد و به‌جای آن ریتم و حس را منتقل می‌کند اگر این تعریف را بپذیریم که ابژکشن به فرآیند طرد سوژه‌ای اطلاق می‌شود که مرزهای بین من و دیگری یا نظم و بی‌نظمی را تهدید می‌کند. نیلی به دلیل ناشنوایی و هویت سرکوب‌شده‌اش، ابژه تهدیدکننده ساختار است. او باید طرد شود تا نظم حفظ گردد. در لحظه اعتراف نامادری او نیز به ابژه تبدیل می‌شود؛ زیرا اعتراف او که بیان یک حقیقت سرکوب‌شده است مرزهای اخلاقی و نظم سمبولیک خانواده را نابود می‌کند. می‌دانیم که ملانکولیا حالتی از سوگ است که در آن سوژه قادر به جدا شدن از ابژه ازدست‌رفته نیست و با آن ادغام می‌شود. دوست کم‌شنوا دچار ملانکولیای زبانی است. او سوگ از دست رفتن شنوایی خود را تجربه می‌کند اما این سوگ قابل‌بیان نیست به دلیل ناتوانی در استفاده کامل از زبان کلامی یا اشاره او در میان دو زبان گرفتارشده و توانایی بیان فقدان خود را ندارد (حداقل تا پیش از اعتراف به نیلی پس‌ازآن او نیز به ابژه تبدیل می‌شود)
وضع موجود در نمایش وضعیتی است که در آن حقیقت سرکوب‌شده است. خانه فضایی بسته باقدرت مطلق پدر نماینده ساختار، سرشار از انکار زبان اشاره و حذف زنان است این وضعیت پیش از وقوع رویداد، یک حالت تثبیت‌شده از دروغ و سرکوب است.
رویداد در فلسفه بدیو لحظه‌ای است که ساختار تثبیت‌شده را می‌شکند و امکان حقیقت جدیدی را فراهم می‌آورد. با این تعریف تصمیم نیلی برای ترک ،خانه لحظه تولد حقیقت در نمایش است. این خروج نه‌تنها یک عمل فیزیکی بلکه یک تعهد به حقیقت جدیدی است که در خارج از نظم تثبیت‌شده خانواده
(پدر) قابل‌دستیابی است.
خیانت نامادری در نمایش یک شکاف ایجاد می‌کند اما لزوماً حقیقت را آشکار نمی‌سازد و تنها یک شکاف با نقض قاعده در ساختار است. حقیقت واقعی تنها توسط نیلی از طریق انتخاب زبانی و هویتی خود تعهد به زبان اشاره و هویت جدیدش تولیدمی‌شود او ساختار جدیدی را بر اساس امر سمبوتیک بنا می‌نهد
عنوان نمایش شکستن امواج از ذهنی خلاق و هوشمند برمی‌آید.چراکه هم‌زمان به معنای دراماتیک فیزیکی و آکوستیک اشاره دارد و هسته مرکزی تماتیک اثر را تشکیل می‌دهد در سطح دراماتیک موج استعاره‌ای قدرتمند برای نیروهای سرکوبگر ساختارهای اجتماعی و سلطه زبانی است شکستن موج به معنای شکستن این سلطه، انکار نظم از پیش تعیین‌شده و مقاومت در برابر فشارهای هویتی و کلامی است نیلی، به‌عنوان سوژه مقاومت مسئول این شکستن است از سوی دیگر در فیزیکِ صدا هر شکستی در موج صوتی منجر به تضعیف اختلال یا ناشنوایی می‌شود. نمایش از این مفاهیم به‌صورت استعاری استفاده می‌کند موج صوتی به نیلی نمی‌رسد ناشنوایی نیلی اولین و واضح‌ترین نماد شکست . موج شنوایی است کاهش تدریجی شنوایی دوست کم‌شنوا نشان‌دهنده فرسایش مداوم موج صدا در بدن است. موج گفتار دانا بریده می‌شود لکنت دانا نمایانگر شکست موج گفتار در حوزه کلامی است؛ موجی که به‌طور کامل منتقل نمی‌شود خانواده به‌ویژه پدر تلاش می‌کند امواج متفاوت مانند زبان اشاره را خفه کند تا تنها موج یکپارچه سلطه شنیده شود.
زبان اشاره خود به‌عنوان یک موج بی‌صدا عمل می‌کند؛ که با چشم و بدن منتقل می‌شود و نظم صوت محور را از طریق تفاوت ماهوی موجی تهدید می‌کند. پیوند فیزیکی و ساختاری عنوان پیوندی مستقیم میان بدن ،گوش، حنجره، سیستم عصبی، صدا موج صوتی شنوایی و ساختار قدرت برقرار می.کند قدرت در این نمایش، توانایی تولید و کنترل امواج صوتی است و مقاومت در توانایی شنیدن یا ایجاد امواج جایگزین نهفته است
نمایش شکستن امواج فراتر از بازگویی یک درام ساده به کاوشی پیچیده در باب صداها و سکوت‌ها تبدیل‌شده است. این نمایش درباره درهم ریختن صداهاست صداهای حذف‌شده نیلی، صداهای لکنت خورده دانا و صداهایی که بازتولید قدرت‌اند پدر .نیلی با تکیه‌بر بدن خود و اتخاذ زبان اشاره نه‌تنها یک هویت جدید می‌سازد بلکه ساختار تثبیت‌شده زبانی و اخلاقی خانواده را می‌شکند او با بی‌صدایی خود پر سر و صداترین حقیقت را آشکار می‌کند و با شکستن امواج سلطه امکان آفرینش حقیقت تازه‌ای را در قلمرو سمیوتیک فراهم می‌آورد این ،نمایش یادآور این نکته است که در مواجهه با ساختارهای مستحکم گاه مقاومت در سکوت و زبان‌های دیده نشده نهفته است