در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سیاوش حیدری درباره نمایش هم هوایی: اگه بخوایم فرق بین مونولوگ و سولولوگ (حدیث نفس) رو در ادبیات نمایشی مط
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 07:36:32
اگه بخوایم فرق بین مونولوگ و سولولوگ (حدیث نفس) رو در ادبیات نمایشی مطرح کنیم. بهتره یک تعریفی از مونولوگ که بیش و کم مورد توافق همه ی هنرمندات تئاتر هست بیان کنیم. اساسن مونولوگ همون دیالوگی هست که یک طرف به یک دلیلی حذف شده. حال این دلیل جبر محیط یا خواست نویسنده بوده باشه یا اینکه اون طرف اصلن نابود شده. مثلن مونولوگ شخصی که در قبرستون با یه جسد حرف می زنه. یا مونولوگ قاتلی که در اتاق بازجویی رو به دوربین حرف می زنه. یا مونولوگ کسی که داره با تلفن حرف می زنه. در تمام این موارد طرف دیگر دیالوگ حذف شده و ما تنها یک طرف دیالوگ را می شنومی بنابراین بهش می گوییم " مونولوگ ". اما در سولولوگ یا حدیث نفس بحث فرق می کند. حیدث نفس صحبت های درونی شخصیت نمایش روی صحنه است که ما آن را می شنویم. به عبارتی شاید بشه گفت بلند بلند فکر کردن شخصیت است. مثلن در اتللو شخصیت روگو پس از اینکه برصحنه تنها می شود شروع می کند با خود درباره ی نقشه ی شومی که کشیده حرف زدن. البته واضح و مبرهنه که تنها کسانی که با خودشان حرف می زنند سیاوش و حیدری و سایر دیوانگان هستند اما بر صحنه ی نمایش این حدیث نفس گویی پذیرفته است. حدیث نفس دیگر مدت هاست در درام مدرن جایگاهی ندارد و استفاده ای نمی شود اما این خود دلیل بر منع استفاده از حدیث نفس توسط نویسنده ای نیست. در درام هم هوایی سوالی که از ابتدا و اولین جمله های همسر شهید دوران تا لحظه ی پایانی نمایش در ذهن من بی پاسخ ماند این بود که این سه شخصیت برای چی دارن این حرفارو به ما می زنن. بسیار خب دارن رو به تماشاچیان نمایش صحبت می کنند اما چرا؟ منطق دراماتیک این حرف زدن برای تماشاچی چیست؟ در مثال هایی که زدم هر کدام دلیل برای تک گوییشان داشتند (وب کم، جنازه، فرد پشت خط) اما در اینجا تماشاچیان در حکم چیستند؟ همسر شهید دوران و شهلا جاهد و لیلا اسفندیاری دارند رو به ما چی می گن و ما چرا باید گوش بدیم؟ سوالیست که هرگز جواب داده نمی شود بنابراین نتیجه می گیرم هم هموایی نه مونولوگ که حدیث نفس سه کارکتر است که رو به ما شروع به حرف زدن می کنند. حالا سولولوگ یا مونولوگ نوشتن فی نفسه نمی تونه چیز بد یا خوبی باشه اما اینکه نویسنده یه متن تک گویی بنویسه که بازیگر بدون هیچ دلیلی بیاد روی صحنه برای تماشاچیان اجرا کنه چندان انتخاب جذاب و پیچیده ای برای نمایش ... دیدن ادامه ›› نیست.
نقد دیگه ای که نسبت به هم هوایی دارم راجع به بازی هاست. بازی خانم ستاره اسکندری بسیار جذاب، نافذ، گیرا و تأثر برانگیز است.... و دقیقن مشکل من با بازی ایشان همینه! ستاره ی پ اسکندی در روی صحنه با تمام وجودش ظاهر شده تا نگاه تماشاچیان رو مسحور خودش بکنه. این به خودی خود شاید چیز بدی نباشه اما برای این سیاق از اجرا وصله ی ناجوری به حساب میاد. در نقطه ی مقابل بازی ها ما بازی استرلیزه ی سارا بهرامی رو داریم که چقدر به کار نشسته. الهام کردا بدون اینکه هیچ تلاشی برای دیده شدن در نظر مخاطب بکنه یک بازی تأثر گذار از خودش ارائه می ده اما اسکندری آمده تا صحنه از ان خودش باشه. و اتفاقن بسیار هم موفقه. به دوستی گفتم بازی خانم اسکندری بسیار تحسین برانگیزه و من به خاطر همین نمی پسندم. به خصوص نقطه ای که بسیار تو ذوق می زنه صحنه ی نشون دادن قتله که ایشون با بازی سینمایش کاملن سعی در جب توجه مخاطب بکنه. تعریف هایی که از بازی ایشون می شه نشون می ده توی این کار بسیار هم موفق بوده. و البته هیچ شکی در توانایی بازیگری ایشون نیست اما گاهی مقتضیات اجرا بنابر " بازی نکردن " و "دیده نشدن" هست تا بازی کردن و دیده شدن

پ.ن. : تصنیف هایده که تو صحنه ی اعدام شهلا جاد پخش می شه منو بیچاره ام کرد رو صندلیم...
"ستاره پسیانی" :)))))))))
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
اره محیا البته جمعه هممون متوجه شده بودیم:)
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
ممنون از توضیحتون حالا توی نمایشی مثل شام به صرف بورش و خون آقای صابر ابر نه مونولوگ میگن نه سولولوگ چون دارن تعریف میکنن این میشه راوی؟؟یا چی؟؟
۰۹ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید