نمایش «اعترافاتی درباره زنان» به نویسندگی محمدامیر یاراحمدی و کارگردانی شهروز دلافکار را در پنجشنبه ۶ شهریور، سانس ۲۱ تا ۲۲:۳۰ در پردیس تئاتر شهرزاد تماشا کردم. آنچه بر صحنه دیدم، فراتر از یک اجرای ساده بود؛ ترکیبی از طنز تلخ و واقعگرایی اجتماعی که بهخوبی توانست هم ذهن را درگیر کند و هم لحظهای از رهایی و خنده در دل یک روایت تلخ بیافریند.
از همان دقایق ابتدایی، متن یاراحمدی با ریتم روان و ضرباهنگی دقیق، تماشاگر را وارد بازی پیچیدهای از تضادها میکند: خانوادهای که در کشمکش سنت و مدرنیته گیر کرده و زنانی که صدای پنهانشان در قالب اعترافات آشکار میشود. دلافکار در مقام کارگردان، با تسلطی شایسته و هدایت درست بازیگران، موفق شد این صداها را به زبانی نمایشی و تاثیرگذار به مخاطب منتقل کند.
بازیهای گروهی آرش ظلیپور، پانتهآ مهدینیا، عارفه معماریان، کتانه افشارینژاد و فاطمه عطارباشی از نقاط قوت اجرا بود؛ ترکیبی از شور جوانی و تجربه که گاهی لبخند میآفرید و گاه اندوهی تلخ را در سکوت سالن جاری میکرد. طراحی صحنه، نور و لباس نیز در خدمت متن قرار داشتند و به انسجام اثر افزودند. با این حال، برخی لحظات همچنان میتوانستند با ظرافت بیشتری اجرا شوند تا لایههای پنهان متن پررنگتر نمایان شود.
اما شاید چیزی که برای من به عنوان
... دیدن ادامه ››
یک بیننده جدی تئاتر فراتر از صحنه درخشان بود، انرژی و حضور خود شهروز دلافکار در بدرقه مخاطبان پس از اجرا بود. او نهتنها بهعنوان کارگردان روی صحنه انرژی بخشید، بلکه در ورودی و خروجی سالن با رویی گشاده و حضوری زنده، نشان داد که ارتباط با تماشاگر برایش محدود به صحنه نیست. این رفتار یادآور آن است که تئاتر فقط در لحظه اجرا شکل نمیگیرد، بلکه در تعامل انسانی و اجتماعی بعد از آن نیز ادامه مییابد.
دیدن این نمایش برای من نه فقط یک تجربه نمایشی، بلکه فرصتی برای بازاندیشی در جایگاه زن، مرد و خانواده در جامعه امروز بود. «اعترافاتی درباره زنان» بهوضوح نشان داد که تئاتر هنوز هم میتواند آینهای در برابر ما بگیرد؛ آینهای که هم بخندانَد و هم به فکر فرو برد.
چنین تجربهای به من یادآوری کرد که نقد تئاتر، صرفاً نوشتن درباره نقاط قوت و ضعف نیست، بلکه ثبت یک مواجهه انسانی است؛ مواجههای که اگر عمیقتر دیده شود، میتواند هم به خود اثر معنا ببخشد و هم به مخاطب.