در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی‌رضا نجاتی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:05:51
 

هنردوست، بسیارخوان

 ۲۶ اسفند ۱۳۷۹
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در این اجرا، بازی‌ها به‌شدت جذاب، دقیق و در اندازه‌ی درست بودند. به‌خصوص ریزبازیِ دو شخصیتِ خرگوش. از نحوه‌ی نفس کشیدن تا حرکت دست‌ها، پاها و دهان، به‌طرز شگفت‌انگیزی حساب‌شده و زنده بود و تماشاگر را کاملاً در جهان نمایش نگه می‌داشت. هیچ چیز از خط کلی کار بیرون نمی‌زد و این کنترل جزئیات، یکی از نقاط قوت اصلی اجرا بود. نورپردازی هوشمندانه و ترکیب آن با موسیقی نیز فضا را به‌خوبی تقویت می‌کرد. طراحی لباس‌ها با سادگی زیبایش کاملاً در اختیار اثر قرار داشت و هماهنگی چشمگیری میان عناصر مختلف اجرا ایجاد می‌کرد.

در عین حال، برای من واقعاً ناراحت‌کننده بود که چنین اجرای خوش‌ساختی در سالنی خوب، اما تقریباً خالی و با شاید ده تماشاگر روی صحنه رفت.

آرزوی موفقیت برای این تیم
اجرایی منظم، دقیق و قدرتمند که طراحی صحنه، بازی‌ها و متن آن به‌خوبی در خدمت هم قرار گرفته‌اند. تجربه‌ای است که هم چشم را نوازش می‌دهد و هم ذهن و احساس را درگیر می‌کند. به‌طور کلی، تیم اجرایی کار بزرگی انجام داده‌اند و دمشان گرم باد :)


آرزوی موفقیت
اولین مواجهه با اجرا، طراحی صحنه است؛ چشم‌نواز، دقیق و کاملاً کاربردی. همین کیفیت در طراحی لباس و نورپردازی هم دیده می‌شود؛ لباس‌ها به‌موقع تغییر می‌کنند، به روایت کمک می‌کنند، و نور نیز به‌درستی در خدمت فضاست.
با وجود این کیفیت فنی، بخش بصری نمایش بیش‌تر صرفا به جاست تا درگبرکننده؛ زیباست اما همیشه احساسی را که باید منتقل نمی‌کند.



اما قدرت اصلی اجرا، بازی‌هاست. بازیگران، به‌خصوص بازیگر نقش پدر، حضوری قوی، آگاه و کاملاً کنترل‌شده دارند. تسلط‌شان روی صحنه اجازه نمی‌دهد از جهان اجرا فاصله بگیری. این بخش ستون اصلی نمایش است.

و بعد می‌رسیم به بهترین لحظه: شکستن دیوار چهارم.
حرکتی دقیق و به‌موقع که تماشاگر را ناگهان به مرکز جهان نمایش پرت می‌کند. این تصمیم ... دیدن ادامه ›› کارگردانی لحظه‌ای است که اجرا واقعاً می‌درخشد و تجربه را از یک سطح تکنیکی خوب، به یک تجربه‌ی زنده و تکان‌دهنده تبدیل می‌کند.

این اجرا، اجرایی است با دقت بصری بالا، بازی‌های قدرتمند و لحظه‌هایی که واقعاً اثر می‌گذارند. حتی اگر همیشه درگیرکننده نباشد، در زمان‌های درست تیز و صادق عمل می‌کند و تجربه‌ای قابل احترام می‌سازد


با آرزوی موفقیت برای این تیم
اجرای موزیکال رابین هود تلاشی است چشم‌گیر برای ارائهٔ یک big production با استانداردهای بصری بالا؛ نمایشی که از همان لحظهٔ ورود تماشاگر، وعدهٔ یک تجربهٔ دیداری باشکوه را می‌دهد. طراحی صحنه و لباس درخشان‌اند، نورپردازی با دقت و تخیل کم‌نظیری اجرا شده و ترکیب این عناصر، صحنه‌هایی می‌سازد که گاهی بیش از خودِ داستان توجه را جلب می‌کنند.

با این حال، شکاف عمیقی در این میان وجود دارد. بازیگران از نظر تکنیکی مسلط‌اند، اما اجراهایشان در بسیاری از لحظه‌ها انرژی لازم برای یک موزیکال بزرگ را ندارد. صحنه‌هایی که باید با شور، تحکم و ریتم تند پیش بروند، با شدتی بسیار کمتر اجرا می‌شوند و بخشی از جذابیت بالقوهٔ نمایش را هدر می‌دهند. این افت انرژی باعث می‌شود بخش‌هایی از اجرا، به‌ویژه در نیمهٔ دوم، طولانی و کش‌دار به‌نظر برسد و گاهی ریتم نمایش تقریباً از حرکت بایستد.
این عامل مهم باعث شده نمایشی که می‌توانست یک تجربهٔ پرشور و استثنایی باشد، اصطلاحا fall flat کند و سرانجامی نداشته باشد.
در واقع نمایشی که چشم را خیره می‌کند اما همیشه قلب تماشاگر را به هیجان نمی‌آورد.

با آرزوی موفقیت برای عزیزان
اجرا با تأخیری ۴۵ دقیقه‌ای آغاز شد؛ اتفاقی که راستش نمی‌توانم به‌هیچ‌وجه قبول و هضمش کنم و فقط با یک عذرخواهی صرف در ابتدای نمایش نمی‌شود از آن گذر کرد. امیدوارم مسئولین سالن پاسخگو باشند!

و اما خود اجرا

مشکل اصلی «م‌ن»:
محتوا فدای فرم شده، و فرم نیز به اندازهٔ کافی پرداخت نشده تا این فقدان معنا را ... دیدن ادامه ›› جبران کند.

متن نمایش از پرش‌های ناگهانی و ناموجه رنج می‌برد؛ پرش‌هایی که نه ‌منطق دارند، نه لایهٔ معنایی تازه ایجاد می‌کنند. نتیجه، روایتی است پراکنده و نامنسجم که مخاطب به‌سختی می‌تواند خط فکری آن را دنبال کند. این عدم انسجام در میزانسن‌ها و صحنه‌پردازی نیز تداوم می‌یابد؛ طراحی لباس و صحنه، علی‌رغم تلاش برای ایجاد تصویر، ارتباط قابل‌لمسی با اتمسفر اثر ندارد و بیشتر شبیه مجموعه‌ای از انتخاب‌های جداگانه و بی‌پیوند است.

حرکت فرم‌محور آغاز و پایان نمایش که ظاهراً قرار بود نقطهٔ اتصال معنایی باشد، نه تنها به انسجام کمک نکرد، بلکه به‌سبب ناهماهنگی اجرا و پرداخت ناکافی، از زیبایی و تأثیر دور بود و در پایان نسبت به ابتدای نمایش حتی ضعیف‌تر نیز اجرا شد.

در مجموع، نتیجه اثری‌ست که بیشتر به تجربه‌ای ناتمام شبیه است…


با آرزوی موفقیت برای این تیم
شهرزاده دیگه برادر!! چیز عجیبی نیست!!
وقتی فاصلهٔ اجراها رو کمتر از یک ربع می‌گذاری همین میشه دیگه!!
علی‌رضا نجاتی (alirezanejati)
آزاده مالمیر
تاخیر داشتن تقصیر عوامل نمایش نیست، قصور از سالنه و باید به اونا انتقاد بشه.
خدا رو شکر که بنده هم خواستار پاسخگویی از سمت سالن شدم!
۴ روز پیش، دوشنبه
سعید کریم زاده (saeedkarimzadeh)
متاسف شدم از ناراضی بودن شما مخاطب عزیز.
امیدوارم‌‌ در آینده از دیدن نمایش های این گروه لذت ببرید 🪽🪷
۳ روز پیش، سه‌شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نیمه دوم کمی از حوصله من خارج بود
شروع خوبی داشت
ولی به طور کلی اجرای متوسط با امتیاز ۳
علی‌رضا نجاتی (alirezanejati)
درباره اجرای پژوهشی باعث i
از دید من، یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های این اجرا تاب‌آوری اجراگر بود. بدن و ذهن بازیگر در این ساختار تبدیل به آزمایشگاه زنده‌ای شده بود که نه‌تنها مقاومت فیزیکی‌اش بلکه ظرفیت روانی‌اش برای حفظ تمرکز، تداوم انرژی، و بازآفرینی هر بار متفاوتِ لحظه را می‌سنجید. در هر اجرا، نوعی کلام تازه میان بدن، فضا و تماشاگر اتفاق می‌افتاد.

به‌نوعی می‌شد گفت این اجرا همزمان درباره «تئاتر» بود و درباره‌ی «تکرار تئاتر». هر بیست دقیقه، یک جهان کوچک خلق می‌شد و فرو می‌پاشید. در نهایت، این اثر نه به دنبال قصه بود، نه پیام، بلکه به دنبال تجربه‌ای بود که فقط در لحظه اتفاق می‌افتد.

آرزوی موفقیت برای تمامی اجراگران
To be mediocre or not to be at all….
ملیکا زارع این را خواند
امیرمهدی خانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زیبا، نفس‌گیر، جذاب
به شدت پیشنهاد می‌شود
خانه نمایش دا، Leon S. Kennedy و پردیس زارع این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای «هملت.هملت» برای من تجربه‌ای پر از ضعف و کاستی بود. اولین و بارزترین مشکل، بازی‌های ناهماهنگ و اغلب سطحی بازیگران بود. تنها کسی که توانست اندکی از بار نمایش را به دوش بکشد، بازیگر نقش هملت/کلادیوس بود؛ اجرایی که نسبت به سایرین یک سر و گردن بالاتر بود. اما باقی بازیگران نه جذابیتی در بازی‌شان داشتند و نه توانستند با مخاطب ارتباط بگیرند. مشکل اصلی، بیان ضعیف و صدادهی پایین بود که در بسیاری از صحنه‌ها به‌وضوح آزاردهنده می‌شد. علاوه بر این، ناهماهنگی‌های مکرر در حرکت‌ها و ریتم بازی‌ها، کیفیت اجرا را به شدت زیر سؤال برده بود.
در بخش نورپردازی نیز نمایش بیش از آنکه به اتمسفر کمک کند، چشم مخاطب را خسته و آزار داد. تغییر مداوم نورها و استفاده افراطی از رنگ‌های تند مانند نارنجی، بنفش، آبی و قرمز، خاموش و روشن شدن‌های پی‌درپی صحنه هم این مشکل را دوچندان کرد و نتیجه چیزی جز سردرد برای تماشاگر نبود.
نکته دیگر، حضور کارگردان در مقام بازیگر بود. با توجه به اینکه انتظار می‌رود کارگردان درک عمیق‌تری از اثر داشته باشد و الگویی از بازیگری ارائه دهد، حضور او می‌توانست نقطه قوت کار باشد. اما متأسفانه این انتظار برآورده نشد. بازی او نه تنها فراتر از دیگران نبود، بلکه با ناهماهنگی‌ها و ضعف‌هایی همراه شد که حضورش را به نقطه ضعفی دیگر در نمایش بدل کرد.

به‌طور کلی این اجرا برای من ناامیدکننده بود. در حالی که پیش از دیدن نمایش، نظرات مثبت بسیاری خوانده بودم، نتیجه نهایی کوچک‌ترین جذابیتی برایم ... دیدن ادامه ›› نداشت. اگر بخواهم تنها به یک نکته مثبت اشاره کنم، شاید همان انتخاب جسورانه کارگردان باشد که کوشیده بود اثر را به فضایی نزدیک به تئاتر گروتسک و تئاتر شقاوت ببرد. اما همین جسارت نیز نهایتاً به خروجی قابل‌توجهی منجر نشد و برای منِ مخاطب چیزی جز خستگی در پی نداشت.


با آرزوی موفقیت برای این تیم
پ.ن.
کامنت کارگردان کار درباره حادثه ناگواری که برای تیم افتاده رو الان خوندم
آرزوی شادی روح عزیز ازدست‌رفته 🖤
۱۹ شهریور
فرهان عزیزی
درود به شما دوست عزیز و سپاس از حضورتون من به شما به عنوان مخاطب حق می‌دم که اومدید اجرا ببینید و هیچگونه مسئله ای برای شما قابل پذیرش نباشه ولی این حادثه تلخ دقیقا برای اپراتور نور پروژه ...
ممنون از پاسختون
تسلیت میگم خدمتشون و امیدوارم غم آخرشون باشه
متوجه نکاتی که فرمودین شدم.
آرزوی به‌روزی برای شما و تیم‌تون دارم
موفق باشین 🖤❤️🙏🏻
۱۹ شهریور
فرهان عزیزی (farhan.azizi)
علی‌رضا نجاتی
ممنون از پاسختون تسلیت میگم خدمتشون و امیدوارم غم آخرشون باشه متوجه نکاتی که فرمودین شدم. آرزوی به‌روزی برای شما و تیم‌تون دارم موفق باشین 🖤❤️🙏🏻
سپاس از نگاهتون🔥🙏🏻🖤
۱۹ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به طور کلی، «خرچنگ» اجرایی خوش‌ساخت و منسجم بود؛ بازی‌های دقیق بازیگران و همچنین سایه‌بازیگران، ایده‌های خلاقانه مثل ویدیو زنده، ویدیو مپینگ ... دیدن ادامه ›› و استفاده از فن در پشت صحنه، طراحی صحنه‌ی ظریف با المان‌هایی موثر در روند اجرا، و موسیقی تأثیرگذار، همگی در خدمت اجرای یکدست و چشمگیر قرار گرفتند. با این حال، از دید من نمایش در کنار این کیفیت بالا، نقطه ضعف آشکاری نداشت، اما در عین حال نقطه قوت شگرف و تکان‌دهنده‌ای هم ارائه نداد که بتواند مرا به‌معنای واقعی شگفت‌زده کند. به عبارتی، «خرچنگ» نمایشی خوب و ارزشمند بود، اما نه آن‌قدر که به تجربه‌ای فراموش‌نشدنی بدل شود.


با آرزوی موفقیت برای این تیم
محمد فروزنده و شاهین محمدی این را خواندند
رجبی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیش از هر چیز باید به متن نمایش اشاره کنم. هرچند داستان ظرفیت و جذابیت بالایی داشت و می‌توانست تماشاگر را به‌خوبی درگیر کند، اما پایان‌بندی آن برای من چندان رضایت‌بخش نبود.
در بخش بازی‌ها باید بگویم که تقریباً همه‌ی بازیگران بی‌نقص و بسیار حساب‌شده ظاهر شدند. بازیگر نقش «مادر» و همچنین بازیگر نقش «عروسک وودوو» به‌ویژه درخشان بودند. هر دو فیزیک بدنی چشمگیر و صدایی رسا و تأثیرگذار داشتند و حضورشان در صحنه کاملا حس می‌شد.
طراحی صحنه مینیمال اما در عین حال جذاب و کافی بود. عناصری که در صحنه حضور داشتند، هرچند محدود، به فضاسازی نمایش کمک شایانی می‌کردند. طراحی لباس بسیار جالب و هوشمندانه بود. مهم‌تر از آن، ماسک‌هایی بود که برای هر شخصیت طراحی شده بود؛ ماسک‌ها به‌خوبی ویژگی‌های هر کاراکتر را برجسته می‌کردند و به‌ویژه ماسک شخصیت «پسر خدمتکار» بسیار بامزه و هماهنگ با چهره‌ی بازیگر طراحی شده بود که جلوه‌ای خاص به اجرا می‌بخشید.
موسیقی نیز در بخش‌های زیادی به خلق اتمسفر کمک می‌کرد و توانست فضا را همراهی و تقویت کند. هرچند از نظر من گاهی این موسیقی می‌توانست پررنگ‌تر و تأثیرگذارتر باشد، به‌ویژه در القای فضای ترسناک و ناآرامی که نمایش بر آن تأکید داشت.

در نهایت اجرای بی‌نقصی بود و لذت بردیم


با آرزوی موفقیت برای این تیم
اجرا نبود،
قطعاتی از واقعیت بود…
حرف زیادی برای گفتن ندارم

با آرزوی موفقیت
سلام و ارادت. از حضور و حسن توجه شما بسیار سپاسگزارم 💫
۱۵ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نخستین عنصری که در «پدرکشی» بیننده را به خود جذب می‌کند، طراحی نور بود. از همان لحظه‌ی آغاز، نورپردازی به‌قدری جذاب و دقیق بود که بی‌درنگ حال‌وهوای صحنه را شکل داد و تماشاگر را در فضای نمایش غوطه‌ور کرد. نورها نه‌تنها جلوه‌ی بصری صحنه را تقویت می‌کردند، بلکه به‌خوبی با اتمسفر اثر همراه بودند و بازی‌ها را پررنگ‌تر و تأثیرگذارتر به ما منتقل می‌کردند.
در بخش بازی‌ها، خانم بازیگر نقش اصلی خانم حضوری بسیار قدرتمند داشت و تا حد زیادی بار صحنه را به دوش می‌کشید. در کنار او، دیگر بازیگران سیار هماهنگ و قوی ظاهر شدند. حرکات متنوع و منظم آنان قاب‌های زیبا و تصاویر چشم‌نوازی خلق کرد که به غنای بصری نمایش افزود. انسجام این گروه به‌روشنی قابل‌مشاهده بود و کار آن‌ها کیفیت اجرا را بالا برد. با این حال، تفاوت در میزان انرژی بازیگران باعث می‌شد برخی لحظات اجرا اندکی ناهمگون به نظر برسد.
موسیقی‌ها و صداها کاملاً هم‌زمان با اجرا عمل می‌کردند و در بسیاری از لحظات به شکل چشمگیری به پیشبرد اتمسفر و انتقال مفاهیم کمک می‌کردند.

با آرزوی موفقیت برای این تیم
اردلان آشناگر (ardalanology)
سپاس از شما
بابت وقتی که گذاشتید و این اثر رو بررسی کردید
ممنونم ازتون🙏
۱۵ شهریور
اردلان آشناگر (ardalanology)
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
ممنونم که برای ما نوشتید
و خوشحالم که دیدگاهتون به اثر مثبت بوده
۱۷ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوشحالم که قبل از پایان اجراها، این تجربه برایم رقم خورد. بازی‌های نمایش بسیار تمیز و حرفه‌ای بودند؛ تمام بازیگران به شکلی یکدست و دقیق در نقش‌های خود ظاهر شدند و هر کدام جذابیت خاص خود را داشتند. به‌ویژه در صحنه پایانی، دو بازیگری که نقش ناشنوا را ایفا می‌کردند، با صداقت و قدرتی چشمگیر بازی کردند و لحظه‌ای بسیار تأثیرگذار خلق شد.
طراحی صحنه نیز از نقاط قوت اجرا بود؛ هم چشمگیر و هم خلاقانه. اجزای صحنه به‌گونه‌ای هماهنگ کنار هم قرار گرفته بودند که انسجام و زیبایی ویژه‌ای به اثر بخشیده بود. در کنار آن، طراحی نور نیز جذاب و کارآمد بود و به‌خوبی فضای نمایش را تقویت می‌کرد. موسیقی هم توانست به‌صورت ملموس تنش و فضای ناملایم داستان را منتقل کند و جو خاص نمایش را برای تماشاگر ایجاد نماید.
در مجموع، «قبیله‌ها» تجربه‌ای ارزشمند و به‌یادماندنی را برای من رقم زد.


با آرزوی موفقیت برای این تیم
اجرا تا چه تاریخی ادامه خواهد داشت؟
سایت فروش بلیت اطلاعات دقیقی نداشت. (یا حداقل من متوجه‌اش نشدم)
حسین چیانی (هالین) و امیر مسعود این را خواندند
خرچنگ این را دوست دارد
نفرین خدای آمون بر اونی که اول بار پای فیدیبو رو به بلیت‌فروشی تئاتر باز کرد!!
علی‌رضا نجاتی (alirezanejati)
امیرمسعود فدائی
نفرین خدای آمون بر اونی که اول بار پای فیدیبو رو به بلیت‌فروشی تئاتر باز کرد!!
داخل توضیحات که نوشته بود در سایت‌های دیگر اول رفتم سراغ گیشه تئاتر و گیشات…. آخرش از یکی از سایت‌های خبری دیدم فیدیبو :))))
بزودی به ازای هر اجرا، یک سایت فروش بلیت!
۰۵ شهریور
علی‌رضا نجاتی (alirezanejati)
خرچنگ
علیرضای عزیز تا هفته آینده امکان خرید بلیت همچنان وجود داره.
تشکر
موفق باشید
۰۵ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صادقانه صحبت کنم، با متن نمایش چندان ارتباط برقرار نکردم. روایت نه شفافیت لازم را داشت و نه کشش کافی برای همراهی تماشاگر.
در بخش فنی، اختلال‌هایی در نور و موسیقی به چشم می‌خورد که هرچند می‌تواند به شب نخست اجرا مربوط باشد، اما تأثیر محسوسی بر کیفیت اثر داشت.
بازیگران با انرژی فراوان روی صحنه حاضر شدند، اما تداوم این شدت از آغاز تا پایان، یکنواختی ایجاد کرد. به باور من، اجرا نیازمند فراز و فرود بیشتری بود تا تماشاگر مجال تنفس و همراهی پیدا کند.
برخی از نقش‌های اصلی بازی‌ای فرااغراق‌آمیز داشتند و کمتر باورپذیر بودند، در حالی‌که بازیگران نقش‌های کوتاه‌تر اجرایی روان‌تر و جذاب‌تر ارائه کردند. این تفاوت‌های فاحش در بازی‌ها کمی توی ذوق می‌زد.

در مجموع، اجرا ترکیبی از عناصر گوناگون بود که به نظر شخصی من نیازمند پالایش و تمرکز بیشتری بود.

با آرزوی موفقیت برای این تیم جوان
محمد فروزنده، امیر مسعود و باران قاسمی این را خواندند
آئین هوشیار این را دوست دارد
ممنون از نقد روانتون و امیدوارم که این نواقص از شب دوم اجرا حل بشه شما به ما انگیزه میدید تا بهتر بشیم 🙏
۰۴ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به شدت ابزورد و درست
جسارت و شجاعت می‌خواد سمت متون ابزورد رفتن و جسارت و شجاعت بیشتر می‌خواد سمت متون یونسکو رفتن!
خسته نباشید به این گروه بابت این اجرای ژوست و منظم. بازی‌ها، طراحی صحنه، نور و تمامی جزییات فکرشده و دقیق بودند!
با آرزوی موفقیت برای این گروه
شاکریم که توانستیم رضایت شما را جلب کنیم و ممنون از نگاه زیباتون به کار ما
پاینده و تندرست باشید
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از گذشت چند روز از تماشای این اجرا نمیدونم چی بنویسم و چی بگم. الان هم حرف خاصی ندارم :)
اجرایی شریف و تمام و کمال رو دیدم. بدون غوغا و افراط و بدون پیچاندن مطلب. حتی نقطه اوج روایت هم تاکیدی نداشت و با ظرافت بهش پرداخته شد.
اجرایی بود که چندین روزه فکرم رو درگیر کرده و در اولین فرصت مجددا به تماشاش خواهم نشست.

با آرزوی موفقیت برای این تیم
بنده دیشب بار سوم تماشای نمایش نشستم
جدای اینکه هر بار به همان اندازه مجذوب و میخکوب میشم
هر بار پختگی بیشتری توی‌‌ بازی‌ها، حرکات، ریزحرکات و ژست‌ها میبینم و صدچندان لذت می‌برم
خسته نباشید و به امید دیدار تا هفته آینده :)
و شما با تجربه بیشتر میشه بفرمایید کدام ردیف و کدام صندلی ها برای لذت بردن بیشتر از نمایش بهترن ؟
۰۷ مرداد
علی‌رضا نجاتی (alirezanejati)
Mamiiis
و شما با تجربه بیشتر میشه بفرمایید کدام ردیف و کدام صندلی ها برای لذت بردن بیشتر از نمایش بهترن ؟
بنده ردیف هفت و دوازده بودم. هم وسط دیدم هم گوشه‌ها
وسط یا گوشه تفاوت زیادی نمیکنه ولی ردیف‌های جلوتر رو بیشتر پیشنهاد میدم. بیشتر هم بخاطر وضوح صدا. (گرچه صدا حتی تا ردیف آخر مشکلی نداره. ولی خب...)
۰۷ مرداد
علی‌رضا نجاتی
بنده ردیف هفت و دوازده بودم. هم وسط دیدم هم گوشه‌ها وسط یا گوشه تفاوت زیادی نمیکنه ولی ردیف‌های جلوتر رو بیشتر پیشنهاد میدم. بیشتر هم بخاطر وضوح صدا. (گرچه صدا حتی تا ردیف آخر مشکلی نداره. ولی خب...)
ممنون از راهنماییتون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

شعر و ادبیات
تئاتر

تماس‌ها

_alirezanejati__