در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | گروه تئاتر ریما
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 10:50:56
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
۲ اجرا تا پایان «گلن گری گلن راس»
امید به دیدار شما عزیزان✨
امید فردوسی زاده و نیلوفر این را خواندند
بهناز شهسوار این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با استقبال پر مهر مخاطبان نمایش «گلن گری گلن راس»
فقط ۳ شب تمدید شد و دیگر تمدید نمی شود
امید به دیدار شما عزیزان در اجراهای پیش رو✨
سه اجرای پایانی نمایش «گلن گری گلن راس»
محمد شکاری یزدی و امید فردوسی زاده این را خواندند
سحر یوسفی این را دوست دارد
بهناز شهسوار این را دوست دارد
از هر نظر فوق العاده بود، بازی، اجرا، کارگردانی، چقدر از همین که جلوی چشم تماشاگر صحنه توسط خود بازیگر ها تغییر میکرد لذت بردیم…
واقعا خسته نباشید میگم به تک تک عوامل.

پیشنهاد میدم که روز های پایانی این اجرا رو از دست ندید
۰۸ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوشتاری بر نمایش «گلن گری گلن راس»
در روزنامه نو آوران به روایت هیوا امینی

اجرای حاضر رویکردی رئالیستی و متن‌محور دارد. متن ممت، ذات نظام سرمایه‌داری را به نقد می‌کشد و نشان می‌دهد چگونه رقابت برای بقا، روابط انسانی را به میدان خشونتی پنهان بدل می‌کند. کارگردان با خوانشی ساده اما دقیق، توانسته است این فشار و اضطراب را در صحنه بازسازی کند.
انتخاب‌های بصری اثر معنادار و حساب‌شده‌اند. جوراب قرمز دِیو در کنار رنگ‌های خنثی و خاکستری دیگران، نشانه‌ای مستقیم از پرخاشگری و بی‌اعتمادی اوست. طراحی صحنه با کرکره‌هایی که سایه‌های خطی و تیز ایجاد می‌کنند، فضای بسته و ملتهب داستان را تقویت می‌کند. این طراحی مینیمال، با امکانات محدود، حداکثر اتمسفر ممکن را ساخته است.
میزانسن‌ها در عین ایجاز، پویا و متنوع‌اند. بیشتر صحنه‌ها بر روابط دو نفره تمرکز دارند اما با جابه‌جایی‌های ظریف، از تکرار و سکون دور می‌مانند. ریتم دیالوگ‌ها پرشتاب و پرتنش است و سکوت‌ها به بخشی جدایی‌ناپذیر از درام تبدیل شده‌اند؛ سکوت‌هایی که گاهی از خود کلمات بیشتر فشار روانی منتقل می‌کنند.
حفظ ... دیدن ادامه ›› تم اصلی نمایشنامه در این اجرا از رویکردهای اصلی کارگردان است؛ چرا که اشارات ممت دقیقاً همان سیستم بقایی را نشانه می‌رود که انسانیت را در تقابل عجیب و ناگزیر با اخلاق و جامعه‌شناسی قرار می‌دهد. پیش‌زمینه‌های رفتاری ممت در پرداخت ذهنیت نژادپرستانه، کلی‌نگری کاراکترها و رنج اگزیستانسیال وجود به‌خوبی در متن تنیده شده‌اند و معادل‌های رفتاری این شخصیت‌ها برای مخاطب به‌راحتی قابل تشخیص است؛ به گونه‌ای که در کالبد هویتی همه‌ی انسان‌ها می‌توان آن‌ها را سراغ گرفت.
با این حال، در کنار نقاط قوت، پرسش‌هایی نیز بر جا می‌ماند. به‌طور کلی این سیستم اپیزودیک و دراماتورژی متکی به صحنه، با کنار هم قرار دادن قطعات داستان، به مخاطب امکان می‌دهد کنش‌های اصلی و تم اثر را دنبال کند. اما در ارائه‌ی اندیشه‌ی کارگردان ــ آن‌جا که باید لایه‌های زیرین پررنگ‌تر شوند ــ اجرا کمی ناتوان است. نتیجه یک اجرای خوش‌ریتم و سرضرب است که بازیگران با هماهنگی کامل، شخصیت‌ها را برای تماشاگر ملموس می‌کنند؛ مهم‌ترین کاری که کارگردان به‌خوبی از پس آن برآمده. با این حال در پایان این پرسش پیش می‌آید: آیا اندیشه‌ورزی کارگردان فراتر از خط اصلی نمایشنامه قابل‌ردیابی است؟
تماشاگر معاصر در جریان لذت از این اجرا، در اندیشه‌ورزی شخصیت‌ها سهیم می‌شود؛ اما این سهیم شدن چگونه می‌تواند به تجربه‌ای عمیق‌تر و دراماتورژیک ختم شود؟ آیا این همراهی تنها به یک همذات‌پنداری عاطفی ختم می‌شود یا می‌تواند به یک مواجهه‌ی فکری و پرسش‌برانگیز نیز منجر شود؟ در بسیاری از لحظات، نمایش تا مرز چنین مواجهه‌ای پیش می‌رود اما در همان نقطه متوقف می‌ماند و به‌جای گشودن دریچه‌های تازه، صرفاً به بازنمایی درست و دقیق متن بسنده می‌کند.
به نظر می‌رسد دغدغه‌مندی این اجرا بسیار فراتر از آن چیزی است که ممت در نظر داشته و می‌تواند بسط و گسترش یابد. وضعیت امروز جامعه‌ی ایران ــ با تضادهای عمیق میان فردیت و جمع، میان فشار اقتصادی و میل به بقا، میان خواست شخصی و ساختارهای بیرونی ــ بستری آماده برای برجسته‌سازی لایه‌های زیرین این متن است. «گلن‌گری، گلن‌راس» می‌تواند فراتر از یک روایت درباره‌ی فروشندگان املاک در شیکاگو عمل کند و به روایتی درباره‌ی روابط کاری، اقتصادی و اخلاقی در بستر اجتماعی امروز ایران بدل شود؛ جایی که انسان در برابر بحران‌ها ناچار است مدام میان «ماندن» یا «از دور خارج شدن» تصمیم بگیرد.
این اجرا، با توانایی بازیگران و دقت کارگردان، توانسته است بخش زیادی از این ظرفیت را بالفعل کند؛ اما هنوز جای آن هست که همین مسیر به‌طور جدی‌تر ادامه پیدا کند. اگر کارگردان در لایه‌ی دراماتورژی شخصی خود، این دوگانگی‌ها و تضادها را پررنگ‌تر می‌کرد، تجربه‌ی مخاطب از سطح یک «نمایش خوش‌ساخت و دیدنی» فراتر می‌رفت و به مواجهه‌ای عمیق‌تر و تکان‌دهنده‌تر بدل می‌شد؛ مواجهه‌ای که تماشاگر نه‌تنها از آن لذت ببرد، بلکه با پرسش‌هایی جدی درباره‌ی جامعه، هویت و اخلاق نیز سالن را ترک کند.
رضا صائمی منتقد و دبیر گروه فرهنگی‌ روزنامه ایران
۲۲ مرداد ۱۴۰۴
نگاهی به تئاتر «گلن گری گلن راس»
باختن زندگی پای برندگی

این دومین باری است که تئاتر گلن گری گلن راس در ایران به روی صحنه میرود این بار به تهیه‌کنندگی سجاد افشاریان و کارگردانی فرید رحمتی. نمایشنامه ای به نویسندگی دیوید ممت که در سال ۱۹۸۴ جایزه پولیتزر را نصیب خود کرد. داستان این نمایشنامه دو روز از زندگی چهار کارمند معاملات املاک در شیکاگو و شرح بی اخلاقی هایی است که آنها در این شغل مرتکب می‌شوند نمایشنامه ای که در واقع نمایشی از زیست-جهان سوداگرانه جامعه امروز ما هم هست که چرتکه انداختن برای جلو انداختن از همه، آدم ها را در شمایل یک چریک اقتصادی به نبرد با دیگری سوق داده است. روایتی از زیست طبقه متوسط که اخلاق را به تجارت می بازند و اینکه چطور در دنیایی که به پول و سرمایه سلطه دارد، غیراخلاقی زیستن، مشروعیت می یابد. طبقه متوسطی که ذیل ظهور ارزش های نوکیسگی، از جیب دیگری برای خود ... دیدن ادامه ›› کیسه می‌دوزد و در پس این کیسه دوزی ، کینه توزی، دروغ، نیرنگ و فریب نه زوال که زرنگی تلقی می شود. گویی سودای سود، شرافت را نشانه می گیرد و یگانه راه زیستن بُرندگی و بَرندگی درزندگی است و بس. گرچه نمایشنامه "گلن گری گلن راس " قصه ای از دهه هشتاد آمریکاست، اما انگار قصه تاریخ امروز است که می توان نسبتی جغرافیایی با آن پیدا کرد. تصویری از جهان مادی زده که آدم ها برای درآمد بیشتر ، دخل یکدیگر را می‌آورند تا دخلشان به خرجشان بخورد. دل هایی که پشت دلال بازی ها، هیچ شمایلی از انسانیت را دلالت نمی‌کنند و تنها یک چیز مهم است ، اول بودن و برنده شدن. حتی اگر بهای این بَرندگی، بریدن نان و نفس هم باشد. با این همه ، هر چه حرص می‌زنند، آرامش کمتر نصیبشان می‌شود و بیشتر از اضطراب های وجودی خود استقرار می یابند . گویی آنها در قفسی از طلا زندانی اند. "روما" یکی از شخصیت های نمایشنامه در جایی می‌گوید: اخلاقیات طبقه متوسط گیجت میکنه؟ مرده شور اخلاقیاتو ببرن اصلا بهش فکر نکن. زندگی ما چیه؟ زندگی ما اینه که یا داریم به گذشته نگاه می‌کنیم یا نگران آینده ایم، این زندگی ماست. پس زمان حال چی؟ دیوید ممت این نمایشنامه را هجو هژمونی سرمایه داری نوشته که فروشندگان زمین را به دروغ، دزدی و کلاهبرداری وا میدارد. اما وقتی آن را به جامعه امروز گره میزنم به این نتیجه میرسم که انگار نه لزوما سودای سود بیشتر و ارتقای طبقاتی که تلاش برای حفظ بقاست که اخلاق را به محاق برده و به نظر می‌رسد حریص شدن بیشتر حاصل هراس از آینده است. فارغ از بازی های رئالیستی و رگه هایی از طنز به ویژه طنازی کلامی که این تئاتر را تماشایی می‌کند، از حیث مضمونی نیز اثری قابل تأمل است .نمایشی درباره حال آدم هاست وقتی همه چیز برای کسب درآمد بیشتر فدا می‌شود.
یادداشت خبرگزارى ایلنا بر نمایش "گلن گرى گلن راس" ؛
کار کردن روی آثار «دیوید ممت» راه رفتن روی لبه تیغ تیز ضرباهنگ است

نمایش «گلن‌گری گلن راس» یکی از نمایشنامه‌های مهم دیوید ممت این روزها با کارگردانی فرید رحمتی در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران روی صحنه است. محمد وفایی (کارشناس تئاتر) در یادداشتی درباره این اثر نوشت: نمایشی که همکاری دوباره پیشتازان جوان تئاتر در آن، یک اتفاق خوب دراماتیک را رقم زد.


نمایش گلن‌گری گلن‌راس نوشته دیوید ممت که یکی از آثار شاخص این نویسنده آمریکایی است با کارگردانی فرید رحمتی و به تهیه کنندگى سجاد افشاریان جان گرفت و اجرای خود را از دوشنبه ٢٩ مرداد ١۴٠٣ در تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان ایران آغاز کرد.

این نمایشنامه از دیوید ممت که از نقاط عطف کارنامه ... دیدن ادامه ›› این شخصیت تئاتری-سینمایی تاثیر‌گذار معاصر محسوب می‌شود، از آثار شاخص هنری و تاریخ دراماتیک نیز به شمار آمده که گذشته از کسب افتخارات متعدد از جمله جایزه «پولیترز» و «تونی»، توسط کارگردانان مختلف تئاتر در نقاط مختلف دنیا به اجرای صحنه‌ای درآمده است. به علاوه نسخه سینمایی‌ موفق آن نیز با فیلمنامه‌ دیوید ممت با حضور چهره‌های مطرح سینمای دنیا مثل آل‌ پاچینو، جک لمون، کوین اسپیسی و اد هریس سال ١٩٩٢ در هالیوود تولید و در سینماهای دنیا به نمایش درآمد. این اثر یک ساختار سر راست، ایستا و در عین حال پر تعلیق دارد و اجرای آن با هر نوع نگاهی برای یک کارگردان تئاتر چالش برانگیز خواهد بود.

در کل اجرای آثار ممت کار چندان راحتی نیست و خطرپذیری بالایی می‌طلبد که با این اوصاف اجمالی و بعد از دیدن «گلن گری گلن راس» به اجرا در آمده‌ی اخیر در تماشاخانه انتظامی، می‌توان گفت که فرید رحمتی در مقام کارگردان با همراهی منسجم گروهش با توان قابل تاملی به استقبال اجرای این اثر چالش‌برانگیز رفته و با شایستگی آن را به سرانجام رسانده‌اند.

شیوه کارگردانی فرید رحمتی به گونه‌ای است که به جریان اثر حتی لحظه‌ای اجازه‌ توقف نمی‌دهد و ماجرا را خیلی سریع پس از وقوع اتفاق به نتیجه رسانده و قبل از اینکه مخاطب بخواهد نفس تازه کند او را از اوج قله وقایع به دره نتیجه‌گیری و رها شدگی پرتاب می‌کند. این روند بسیار تند در کلیت کار رحمتی به چشم می‌خورد و تاکید او را بر داشتن سرعت بالای گذارِ اثر دو چندان نشان می‌دهد.

کار کردن روی آثار ممت مثل راه رفتن روی لبه تیغ تیز ضرباهنگ است و آنقدر فرکانس بالایی دارد که اگر اشراف کافی و درست روی آن نباشد، بلاشک اثر را به ورطه یکنواختی و ناهنجاری می‌اندازد و با توجه به این مهم فرید رحمتی در کارگردانی‌اش و بازیگران با درک درست از نقش‌ها و تحلیل متناسب از خط مشی اثر آن را به اجرا گذاشته و تا حد زیادی به هدف مورد نظر نزدیک کرده‌اند.

سبک و دیدگاه ممت خصوصاً در نمایشنامه‌اش «گلن گری گلن راس» بازی با پرتاب‌ها و سکوت‌هاست و توان و هنر خود را با ایجاد ریتماژهای هیجانی انفجار و سکوت به رخ می‌کشد و همین‌جاست که کار را برای هر اجرا کننده‌ای بسیار سخت می‌کند و اگر بخواهد خود را به بهترین نسخه از «رفتارشناسی و گفتارگرایی ممتی» یا همان به اصطلاح «زبانِ ممتی» نزدیک کند ممکن است در کل، محتوا و ضرباهنگ را به شتابزدگی فرمال و تمپو ببازد که از این حیث اجرای این اثر توسط فرید رحمتی و گروهش تا حد زیادی موفق عمل کرده و قرابت نسبتاً قابل توجهی بین ماهیت اثر با اجرای آن وجود دارد. چیدمان و طراحی چشم‌نوازی روی صحنه دیده می‌شود و میزانسن‌های موجود مهندسیِ کارا و چیدمان متناسبی را نشان می‌دهد و ترکیب‌بندی عناصر صحنه با منطقی منظم و جایگذاری درست در ساختار صحنه قرار گرفته‌اند و ایستایی و حرکت در صحنه و همچنین خطوطی را که کارگردان برای آن رسم کرده در جریان نمایش ریتم بسیار خوبی دارد.

این نمایش شمایل و نمایه بصری شایسته‌ای را برای مخاطب تدارک دیده و در کل فضای ظاهری و بسامد دیداری آن خوش‌ نَوسان و ارتباط‌پذیر است. طراحی صحنه و لباس در عین کاربردی بودن، اصولی و برازنده انجام شده و بهمراه یک نورپردازی و طراحی گریم متعادل دیده می‌شود که همین امر به ایجاد هر چه بهتر اتمسفر حاکم بر اثر و فضای داخلی آن و برقراری ارتباط باورپذیر با مخاطب می‌افزاید. اما بپردازیم به بحث آدم‌های نمایش و پرداخت شخصیت‌های آن که به گونه‌ای است که می‌تواند ایفای نقش آنها برای هر بازیگری چالشی و ریسکی باشد. دیوید ممت علاوه بر ترسیم موقعیتی خطی و پرتعلیق دراماتیک، شخصیت‌های تک‌وجهی، اما چند لایه‌ را برساخته که در عین زمختی، بسیار ظریف و پیچیده هستند و هر شخصیت، دیواره بیرونی سخت و نفوذناپذیری را پیش میگذارد که مواجهه با نقش و زندگی بخشیدن به آن را برای بازیگر بسیار سخت و ترسناک می‌کند و می‌تواند تبدیل به آزمون حیثیتی‌ای شود که برایش یک شکست حرفه‌ای و یک افتضاح صحنه‌ای را رقم بزند. کارگردان و بازیگر غیر محلی باید اشراف کاملی نسبت به تیپیکال آدم‌ها و حال و هوای آن دوره آمریکا داشته باشند تا بتوانند با وفاداری به اصل اثر با پرداخت حداکثر جزییات تا حد امکان جریان را بازسازی کنند. مگر اینکه کارگردان بخواهد با یک زیر و رو سازی اساسی و تغییر ساختاری کاملا شخصی‌سازی شده، خوانش کاملا متفاوت و دگرگونه‌ای را از اصل نوشته ممت به اجرا درآورد. از این منظر می‌توان گفت که بازیگران این اجرا در کانال کارگردانی خوبی هدایت شده و خودشان هم توانمند و خوش‌قریحه با شخصیت‌ها برخورد کرده‌اند.

در این اجرا بازی‌های مقبولی را می‌بینیم که چه بسا در کلیت کار درخور تحسین و در جاهایی درخشان هستند. البته نباید از این مهم چشم بپوشیم که هم کارگردان و هم بازیگران باید بسیار مراقب باشند که به ورطه لحن‌زدگی، ادا و اغراق‌نمایی، شتابزدگی و همینطور دام رفتارهای تیپیکال نیفتند اما از این هم نمی‌توان گذشت که «گلن گری گلن راس» برای اجراگر ایرانی از حیث فرم و محتوی اثر خارجی بسیار سختی‌ است و اجرای آن با شرایط حاکم بر تئاتر امروز کار چندان راحتی نیست که به نظر این گروه در این اجرا به خوبی از پس آن بر آمده‌اند. بازیگران در زنده کردن شخصیت‌ها خوب برخورد کرده‌اند و در نزدیک شدن به نقش و ساخت آنها با دقت و ظرافت عمل کرده‌اند. حتی می‌شود به این نکته اشاره کرد که بازی‌ها در مسیر بومی‌سازی‌ نقش، گذار بسیار موفقی را به مقصد رسانده‌اند که همین موضوع، در باورپذیری و برقراری ارتباط جریان اجرا با مخاطب عاملیت بسزایی را ایفا کرده است.

بازیگران در این اجرا در ارتباط با نقش‌های خود راحت و روان برخورد کرده و سختی و پیچیدگی‌های کاراکترها را تبدیل به ملاحت و سادگی کرده‌اند و مخاطب در هر لحظه از اجرا با کارکترهای بسیار سمپاتیکی مواجه می‌شود که از زوایای مختلف برای او پذیرفتنی هستند. بازیگران اثر به یک نوعی برای مخاطب، شیرین و دوست‌ داشتنی ظاهر می‌شوند و در عین تلخیِ تمامیتِ داستان که شیب متمایلی از خاکستری به سیاهی دارد و لایه‌های شخصیتی آدمهایش هم در داستانک‌های تلخی محصور است، فضای آمیخته با طنزی را ایجاد می‌کند که آن هم علیرغم موقعیت به ظاهر کمیک ماجرا در نفس خود تلخ و سیاه است که با توجه به این فلسفه هم می‌توان گفت که بازیگران و کارگردان این کار از این منظر بسیار خوب عمل کرده و خوش ظاهر شده‌اند. بازیگران اثر به تفکیک ایفای نقش قابل تعریف هستند.

مجید آهنگران بازیگر کهنه‌کار نقش خود را با پختگی و تجربه به نمایش می‌گذارد و نبض ضرباهنگ را در لحظات حضور خود سامان داده و در دست دارد. همچنین مهیار اسلامی و کامران اقتداری هر کدام در نقش خود بامزه و دوست‌داشتنی ظاهر می‌شوند و تسلط خوبی بر نقش و صحنه دارند. فرید رحمتیِ کارگردان، خودش هم یکی از نقش‌های کار را بازی می‌کند، که در ادامه مسیر بازیگری او در سال‌های اخیر، که فعالیت چشمگیر و طیف قابل تأملی داشته است، توانسته امتیاز شایان دیگری را در رزومه هنری‌اش به جا بگذارد و حالا می‌شود به این نتیجه رسید که او بغیر از اینکه بازیگر خوش قریحه‌ای‌ست، کارگردان توانمندی نیز هست. به علاوه، همکاری مشترک این چند نفر که حضورهای صحنه‌ای زیادی نیز در کنار هم داشته‌اند در بین جریان‌های نوظهور تئاتری، جریان کارآمد و موثریست و حالا با نگاه به کارنامه کاری آنها، باید گفت که: اتحاد رحمتی-اقتداری-اسلامی در تئاتر یک ترکیب موفق است! در ادامه، به کار سایر بازیگران کار هم که با ذره‌بین انصاف نگاه کنیم، می‌بینیم خیلی خوب و هنرمندانه نقش‌های خود را به نمایش گذاشته‌اند. در یک جمع‌بندی کلی در این اجرا از نمایشنامه گلن گری گلن راس دیوید ممت طراحی، ترسیم و ترکیب‌بندی و چیدمان و هدایت مطلوبی انجام شده و کارگردانی آن خلاقانه و قواره‌دار است و فرید رحمتی در مقام کارگردان اثر را با دقت و حساسیت در چهارچوبی درست و قابل توجه به صحنه آورده است. از سمت دیگر گروه بازیگران، کار خود را در همین چهارچوبِ تحلیلی با بیشترین توان ارائه داده و از یک متنِ سخت، نمایش شریف و نقش‌آفرینی قابل دفاعی را به اجرا می‌گذارند.
https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1528043
من اسمی از نویسندهٔ مطلب نتونستم پیدا کنم!
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
امیرمسعود فدائی
من اسمی از نویسندهٔ مطلب نتونستم پیدا کنم!
درود بر شما ( خط چهارم )

محمد وفایی (کارشناس تئاتر) در یادداشتی درباره این اثر نوشت: نمایشی که همکاری دوباره پیشتازان جوان تئاتر در آن، یک اتفاق خوب دراماتیک را رقم زد.
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

هنرهای تجسمی
سینما
تئاتر

تماس‌ها

rima_theater_group