برای بار دوم به تماشای ویتسک رفتم. دفعه پیش قبل از جشنواره بود و این بار بعد از حدود دو ماه، بعد از اینکه نقدها و نظرهای زیادی درباره این تئاتر خوندم، بعد ازینکه نمایشنامه رو خوندم، بعد از اینکه به قسمت های مختلفش فکر کردم، با دیدن دوباره ویتسک یک نفس عمیق حاکی از رضایت کشیدم و گفتم: آخیـــــــــــش!
در کل بر این اعتقادم که بهتره به جای دوباره دیدن یک تئاتر، دو تئاتر مختلف رو دید. اما ویتسک فرق میکرد. یه حس مالیخولیایی درونم بوجود آورده بود که تا دوباره نمیدیدمش این حس رام نمیشد. این بار جور دیگه ای به تماشاش نشستم، لذت بیشتری بردم، بیشتر فهمیدم، بیشتر حس گرفتم، بیشتر همذات پنداری کردم با شخصیت هاش، بیشتر جان مایه داستان رو درک کردم، و بیشتر لذت بردم از موسیقیش و از صدای ماکان اشگواری.
اون شب مرتضی اسماعیل کاشی با وجود حال بدش برای اجرا حاضر شده بود (به گفته رضا ثروتی قرار بوده اجرا لغو بشه اما اسماعیل کاشی به زور پنج آمپول رسیده بود) این موضوع باعث شد اون صحنه که دکتر به ویتسک میپیچید و از سرو کولش بالا میرفت، تغییر پیدا کنه. و البته تغییر بزرگ این اجرا نسبت به اجرای قبل از جشنواره، جایگزین شدن شهرام حقیقت دوست به جای بابک حمیدیان در نقش معشوقه ماری بود. شهرام خوب و مسلط بازی کرد، اما انگار این نقش نوشته شده بود برای بازی بابک حمیدیان. نقش معشوقه ماری باید لبریز از جذابیت مردانه می بود، در تیپ، کلام، آوا و بازی. که این موارد در اجرای بابک حمیدیان به مراتب پررنگ تر از اجرای حقیقت دوست بود. علاوه بر اون انعطاف بدنی بالای بابک حمیدیان خصوصا در صحنه ای که بازگشت به عقب داشت، تحسین برانگیزتر بود. هرچند که شاید برای کسانی که بازی حمیدیان رو ندیدند، بازی حقیقت دوست هم کاملا خوب و رضایت
... دیدن ادامه ››
بخش بوده.
در کل باید بگم این تئاتر به حق، جایزه بهترین کارگردانی، بازیگر نقش اول مرد و بازیگر نقش اول زن رو برده. به همه عوامل کار از بازیگران گرفته تا عوامل اجرایی، تا عوامل پشت صحنه، تا رضا ثروتی، و تا نازنین دیهیمی، تبریک و خسته نباشید می گم.