در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | گروه نمایش موج: چرا در ایران تئاتر دراماتورژ دار می سازند؟ این چه سوالی است؟این که
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:06:27
چرا در ایران تئاتر دراماتورژ دار می سازند؟

این چه سوالی است؟این که غلط است. اصلن دراماتورژ چیست ؟ یا کیست؟ یا کجاست؟ چه شکلی است؟ کجا بوده تا حالا؟
بله. هنوز "چیستی" دراماتورژ آنچنان مبهم است که "کیستی" اش را در هاله ای از ابهام قرار داده .هنوز نمی دانیم باید بگوئیم دراماتورژ چیست؟ یا بگوئیم دراماتورژ کیست؟ به رسم معمولِ نقد و یادداشت نویسی در تئاتر ما ، همین اول کار باید چند ارجاع از چند نظریه پرداز مطرح و چند روانشناس و چند تاریخ دان و فیلسوف بیاورم که از نظر آنها دراماتورژ یعنی چه؟ از کجا به بعد دراماتورژ زاده شد؟ دراماتورژها چه خصوصیاتی دارند و .... اما این ارجاع های اول هر نقد و یادداشت ، تا بحال جواب نداده که اگر داده بود تئاتر ما امروز اگر به عرش نرسیده بود لااقل تا نزدیکی هایش رفته بود. از آن گذشته چنین ارجاع هایی برای نوشته های علمی و تئوریک به کار می رود اما نه این نوشته علمی است و نه دراماتورژی که موضوع این نوشته است در قامت یک مبحث تئوریک توانسه خود را نشان دهد( در تئاتر ما البته). مهم تر از تعریف دراماتورژ تعریف نمایشنامه نویس و کارگردان است که مورد غفلت واقع شده است. به زبان ساده نمایشنامه نویس کسی است که نمایشنامه می نویسد. دستور العمل برای کارگردان می نویسد و کارگردان وظایفی دارد که برکسی پوشیده نیست. یکی از آنها هم تحلیل نمایشنامه ودر نهایت اجرای آن است. یعنی رسیدن به نقطه ای فراتر از آنچه مکتوب است. چه اگر چنین نباشد که نمایشنامه به خودی خود موجود است. اما دراماتورژ. دراماتورژ شخص سومی است که سال هاست در تئاتر ما با شخص اول یا دوم ترکیب شده و واژه های" کارگردان - دراماتورژ " و" نمایشنامه نویس - دراماتورژ" ... دیدن ادامه ›› را به وجود آورده است.استفاده کننده این واژه ها هم مهم نیست چه کسی باشد. همه گیر است. از دورترین شهرهای ایران تا قلب تهران،از آماتور تا حرفه ای،از جوان تا پیشکسوت، از استاد تا دانشجو، از تئاتر تجربی تا تئاتر کلاسیک از دکتر و مهندس ..... همه استفاده می کنند . با افتخار هم استفاده می کنند. غافل از اینکه هیچ کارگردانی نمی تواند هم کارگردان باشد و هم دراماتورژ.چرا که دراماتورژ فرصت یک خوانش جدید از زوایای پنهان متن را به کارگردان می دهد. پنجره تازه ای به روی کارگردان باز می کند. از صد منظر نمایشنامه را بررسی می کند و اطلاعاتش را در اختیار کارگردان قرار می دهد . چه بسا همین چیزها سرنوشت کار را عوض کرد.دنیای ذهنی کارگردان را بهم ریخت و جهان تازه ای را به روی او گشود. خب. کارگردان هم با متن همین کارها را می کند؟ پس یعنی کارگردانی که زوایای پنهان بیشتری پیدا می کند و تحلیل های عجیب و غریب تری می دهد می تواند بگوید من دیگر دراماتورژی هم کرده ام؟
کارگردان هر بلایی سر متن بیاورد و هر تغییر و حذف و اضافه ای در آن ایجاد کند - جدا از محق بودن یا نبودنش- باز کاری در راستای کارگردانی خودش انجام داده چرا که او یک نفر است. از یک هوش، یک عقل ، یک احساس ،یک جفت دست و پا و یک جفت چشم برای کارگردانی استفاده می کند نه بیشتر. اگر بی نیاز از دراماتورژ باشد دلیلی ندارد نام خودش را دراماتورژ و کارگردان بگذارد.
اما عجیب تر از این، واژه " نمایشنامه نویس – دراماتورژ" است .این نهایت یک شوخی غم انگیز است که تئاتر ما یا خودش را در برابر آن به بی خیالی زده یا آن را جدی گرفته و باور کرده یا کسی نیست که یک بار برای همیشه این اشتباه را اصلاح کند.
"نمایشنامه نویس – دراماتورژ" به همان اندازه خنده دار است که یک پزشک متخصص قلب بگوید به تازگی خودم قلبم را با موفقیت عمل کردم .واکنش ما چیست؟تجربه ایرانی بودن ثابت کرده که حداقل نیمی از شنوندگان در لحظه اول از این عبارت ها استفاده می کنند: " آدرس مطبش کجاست بابام رو ببرم پیشش"، " این دکتر پنجه طلاست"، "میگن از خارج خواستنش نرفته"، " اون وقت میگن ایران بد جاییه " و.... یا اگر از همشهری های من باشد با کشیدن پای خواهر و مادر پزشک نازنین به وسط گود او را تمجید می کند که خوش به حال مادرش با این فرزندش.
اما آیا یک پزشک قلب می تواند خودش را بیهوش کند،سینه خودش را بشکافد،چنگ بیندازد زیر قلب خودش، گیر کار را پیدا کند ، آن وسط یکی دوبار هم بگوید: خشک. و پرستاری سراسیمه عرق پیشانی اش را خشک کند بعد دوباره قلب را جاساز کند،سینه را کوک بزند و برخیزد لباس بپوشد و به همکارانش بگوید خسته نباشید؟
"نمایشنامه نویس – دراماتورژ" یعنی همین. دراماتورژ با نمایشنامه همان را می کند که پزشک با قلب بیمار. نمایشنامه نویس نمی توانند نمایشنامه خودش را دراماتورژی کند. مثل این است که در پوستر یک نمایش نوشته باشند: "نمایشنامه نویس و بازنویس نمایشنامه" و از یک اسم استفاده کرده باشند.خنده دار نیست؟پس چرا در ایران این همه تئاترِ دراماتورژ دار می سازند؟
آرش عباسی

https://www.facebook.com/Moj.theater?ref=hl
الهه الف، نیلوفر ثانی و م تورانداز این را خواندند
محمد مهدی فتحیان این را دوست دارد
جالب بود سپاس از جناب عباسی ..
۰۴ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید