در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | متین شفیعیون پاک
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 23:00:53
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جان‌بخشی به عروسک و پذیرفتنی کردن آن برای تماشاگر به عنوان کاراکتر یکی از دشوار ترین بخش‌های نمایش عروسکی است.
حالا ما با نمایشی روبه‌رو هستیم که کاراکترهای آن نه تنها عروسک‌هایی در شمایل انسان نیستند، بلکه نمایندگانی از دو نمایش بزرگ شکسپیر هم هستند.

به نظر من، استادانه ترین بخش این اثر همینجاست:
جایی که رفتار عروسک ها کاملا ملموس و قابل درک میشود.

در روزهایی که سالن های تئاتر پر شده از اقتباس‌های ضعیف و کم مایه از آثار شکسپیر، این گروه با یک ایده تازه، خلاقانه و طنزآمیز، دو اثر را هوشمندانه با هم درآمیخته و بدون هیچ اضافه‌کاری، ساده روی صحنه آورده است.

* عمیقا به این گروه خسته نباشید میگم و چون اجرای بعدی‌شون هم دیدم صمیمانه پیشنهاد میکنم اگر هنوز ندیدین، از دستش ندین.
🌼🙏🏻 سپاس فراوان
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نکته بسیار مهمی که شما قبل و حین دیدن این نمایش باید بهش توجه کنید اینه که اکثر این گروه تجربه اولشون روی صحنه هستش، بنابراین از لحاظ بازیگری ممکنه شمارو اذیت بکنه و شما نباید انتظاری بیش از توان گروه داشته باشید
درواقع درسته که این نمایش از نظر بازیگری دارای ضعف و به آن نقد وارد هست اما من برای این گروه بسیار خوشحالم و براشون آرزوی موفقیت میکنم،
شجاعت قدم گذاشتن روی صحنه و وارد شدن به دنیای اون کار هرکسی نیست و از این بابت برای این گروه فوق العاده بسیار بسیار خوشحالم و امیدوارم شاهد پیشرفت تک تکشون در اجراهای بعدیشون باشیم؛
در رابطه با نمایشنامه باید گفت که ایده بسیار جالبی داشت و مخاطب رو از لحاظ داستانی جذب میکرد اما بعضی از دیالوگ های این نمایش اضافی و در جای نادرست بود و برای من قابل درک نبود که چرا در موقعیت های مختلف باید حرف های بی ربط نسبت به اون موقعیت زده بشه؛
در رابطه با کارگردانی باید به ایشون حق داد که اگر نتونستن صددرصد چیزی که در ذهنشون هست رو منتقل بکنن ولی به نظرم با توجه به پتانسیل گروه میشد که اجرای خیلی خیلی بهتری از چیزی که هست اجرا بره؛

با آرزوی موفقیت برای عوامل این نمایش.
نمایش ساده، خوش ریتم و به اندازه‌ای بود، دغدغه نویسنده و کارگردان به خوبی قابل فهم و لمس بود
دنیای نمایش در ابتدای کار برای من پذیرفته نبود اما با گذر زمان، نمایش منو به خوبی با خودش همراه کرد و کاراکتر ها را برای من پذیرفتنی و قابل باور کرد
بازی گروه همه به اندازه و درست بود و هرکس نقش خودش رو به درستی ایفا میکرد و از نحوه بازی ها میشد حال خوب و تمرین درست گروه رو متوجه شد
تنها مشکل من با این نمایش بعضی از قسمت های طنزش بود که به نظر من اضافی بود و میشد که حذف بشه
اما در کل اجرای خوش ریتم و زیبایی بود.
آرش دادگر، استاد بدن و حرکت
میتونم بگم از اولین باری که اجرایی به نام (اسب) از استاد دادگر دیدم کاملا متوجه شدم که ایشون چقدر روی فرم و حرکت در اجراشون ماهرن و یه جورایی وسواس دارن، توی این اجرا هم ما کاملا از فرم و حرکت بازیگرا لذت میبریم و یه جاهایی به هیجان میایم و از بازی بازیگرها هم لذت میبریم، همه این ها در کنار نور پردازی به شدت جذاب واقعا یه تجربه عالی برای تماشاچی میسازن و در انتها شما با احساس رضایت از سالن بیرون میاین ( که این به شدت این روزها نادره )
من فقط میتونم بگم یه چیز تو این اجرا برای من خیلی خوشایند نبود
و اون موسیقی هایی بود که انتخاب کرده بودن که منو یه جاهایی یاد سریال دلدادگان مینداخت،
داستان نمایش، داستان جذابیه و این اجازه رو به شما میده که برداشت شخصی خودتو از این اجرا داشته باشی، در حالی که کاملا از دغدغه کارگردان و نویسنده اگاهی و این جذابیت این اجراس.
به شدت اجرای زیبایی بود و در عین حال که به ما درباره خصوصیات انسان ها و تاثیر منفی اونها روی بقیه نشون میداد، به همراه طنز درست، بخش خنده دار و ابلهانه روابط ما با بقیه انسان ها و مشکلاتمون رو نشون میداد؛ اجرا جذاب و دوستداشتنی بود و به هیچ عنوان خسته کننده نبود؛
حتما پیشنهاد میکنم که این اجرارو ببینین، تا نیومدن سراغتون :)
اجرای مینیمال خوب و خوش ریتمی بود، بازی ها یکدست و به اندازه، متن از دغدغه و درگیری بخشی از جامعه هنری حرف میزد و به راحتی میشد باهاش همزاد پنداری و همراهی کرد اما گاهی دیالوگ ها مصنوعی میشد؛ برای موزیک اجرا باید گفت یکم مشکل از باندهای سالن بود و میشد که فضا سازی بهتری صورت بگیره؛
در کل اجرای دوست داشتنی و لذت بخشی بود،
موفق باشید.
میتونم بگم بعد از چندین وقت بالاخره یه نمایش درست و به اندازه دیدم، که حرفی برای گفتن داشت و ادمو بعد از اجرا به فکر فرو میبرد،
به نظر من همه چیز توی این اجرا به اندازه و درست بود و من از دیدنش به شدت لذت بردم؛
مارادونا فقط یه نمایش از سرگذشت این اسطوره نیست، بلکه وسیله ای برای بیان دغدغه نویسنده و کارگردان این اثره، که به خوبی میشه این مطلبو از دیالوگ ها متوجه شد
-قهرمان بودن تاوان دارد، مارادونا بودن تاوان دارد
و چه تاوان هایی که مارادوناها نمیدهند تا به قهرمان بودن برسند و اگر درگیر حواشی نمیشدند (شاید) مارادونا تر میشدند.
من به عنوان یکی از بازیگرهای این نمایش همیشه برام سوال بود که چطور ممکنه 7 گروه از بازیگرهای مختلف بتونن یک نمایشنامرو اجرا بکنن و چطور میشه این گروه هارو مدیریت کرد، باید بگم اوج حیرت و شگفتی من زمانی بود که اجرای گروه های دیگه شروع شد و من به عنوان تماشاچی به دیدن نمایش رفتم و با خودم گفتم که حتما باید اجرای 6 گروه دیگرو ببینم، متن، نور و موسیقی در هر اجرا ثابته ولی اجرای هر گروه به شکل زیبایی متفاوته ( با توجه به سن و سابقه بازیگرها ) و این مسئله با کارگردانی درست به بهترین شکل به وجود اومده؛ و این مسئله رو وقتی متوجه میشید که اجرای گروه های متفاوت رو بیاید؛ من به شخصه تصمیم دارم اجرای تمام گروه های دیگرو ببینم و به شما پیشنهاد میکنم حداقل اجرای دو گروه مختلف رو ببینید تا در کنار متن نور و موسیقی با قشنگترین بخش نمایش مشاهیر رو به رو بشید
چه جالب منم برام سواله برا همین فکر کنم باید اجرای حداقل دو سه تا گروه رو ببینم
۲۶ تیر ۱۴۰۰
چه جالب ، خیلی دلم میخواد میخواد همشو ببینم.. واقعا مشتاقانه کنجکاو شدم... احسنت به این کارگردانی ...
۲۹ تیر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش لانچر 5 در اصل به ما نشون میده که معنیه اصلی تئاتر چی هست، ( چیزی که توی اکثر نمایش های دیگه نمیبینیم ) نشون میده که محور اصلی تئاتر ینی کنش های فردی ( چیزی که توی این تئاتر به بهترین شکل کارگردانی و بازی شد). نمایش با توجه به طولانی بودن زمان اجرا از ریتم نمی افته و برای تماشاچی خسته کننده نمیشه، البته یه نکته خیلی مثبت این نمایش وجود طنزهاییه که اصلا جنسی نیست و کاملا توی موقعیته و باعث میشه خنده ی زیادی رو بگیره؛
بازی امیر نوروزی توی این نقش میتونم بگم بهتر از این نمیشد، کاملا توی نقش هستن و به بهترین و ساده ترین شکل ممکن بازی میکنن، کارگردان این نمایش با انتخاب امیر نوروزی نشون داد که این موقعیت ها هستن که نشون میدن یه کاراکتر دارای چه خصوصیاتی مثل جذبه هستش؛ (( به جای اینکه یه بازیگر قد بلند و هیکلی رو انتخاب کنن، ترس و توی سربازا و توی موقعیت نشون میدن و اینطوری تماشاچی کاملا میپذیره)).
در کل این نمایش نشون میده مهمترین چیز موقعیت های درست هستش و بدون بازیگرهای چهره و مطرح میشه یه نمایش بسیار موفق و عالی داشت.
این نمایش رو تو روزهای اول اجراش دیدم؛
طراحی صحنه و دکور و لباس به زیبا ترین و خلاقانه ترین حالت ممکن بود، داستان و ایده‌ی نمایش بسیار با حال و روزمون همخوانی داشت و مثل کاره قبلی‌ای ( مرگ و دوشیزه ) که من از سینا راستگو دیدم نشون دهنده دغدغه‌ این کارگردان بود؛
نکته‌ای که تو این نمایش از نظر من خیلی شدید کیفیت اجرا رو برد پایین ناهماهنگی اعضا بود طوری که توی یه صحنه دو نفر نمیتونستن هماهنگ باهم روی شونه زندانی ها بزنن و برای تماشاچی آزار دهنده بود این ناهماهنگی و بعضی اوقات زمان نمایش خیلی کش میومد طوری که ادم ناخودآگاه میرفت سمت ساعتش؛
نکته بعدی جناب کلیشه بود (( مردی با قد بلند و دارای جذبه )) که در اول نمایش نشون داده میشد که مردی ترسناک و خشن هست که حتی کارکنانش هم از او میترسیدن ومطیع امر اون بودن، ولی در ادامه نمایش رفتاری از اون میدیدیم که عجیب به نظر میرسید، کلیشه ترسو و دیوانه بود ولی به صورت وحشتناکی اغراق آمیز که نمیدونم اگر برای طنز بوده این اغراق کاملا کار اشتباهی بود چون در این صورت نمیشد ترس کارکنان وحتی زندانی هارو پذیرفت.
در کل نمایش پر از ایده های جالب و خلاق بود ولی ناهماهنگ و بد ریتم و خیلی کم به مناسبات فردیش دقت و رعایت شده بود.
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر