.
و همچنان این مشکل در صفحات قدیم ِ سینما و تئاتر و چه بسا باقی قسمتهای دیگر باقیست....
انباری خود را مرتب کنیم ، شاید گاهی به آن رجوع شود ....
:)
.
گزارش را بزنید جهت رویت شدن از جانب همیاری عزیز ....
من اجرای این نمایش در سال 90 را دیدم، نمایش خوبی بود. انصاف نیست که بگویم خیلی عالی بود و یا بد بود. ضعف هایش آزاردهنده نبود. اما وجود داشت. خیلی دلم میخواهد بدانم نقش آرش را که آقای معادی بازی کرده بودند، آقای مهران فر در سال 93 به چه نحوی بازی کردند. من بازی های آقای مهران فر را خیلی دوست دارم و از انعطاف کاراکتر پذیری ایشون مطلعم. در این نمایشی که من دیدم ، دور از انصاف است که بیان نکنم که بهترین بازیگر که نقش خود را خیلی قابل باورتر و بهتر و منطقی تر و یکرویه تر بازی کرده بودند با اینکه پیچیدگیهای بیشتری داشت، آقای معادی بودند. من بازی ایشون رو خیلی پسندیدم. بازی خانم کوثری خیلی بی رمق و بی حس بود. به هیچ وجه با بازی آقای سرابی نتونستم ارتباط برقرار کنم متاسفانه. اصلا نحوه ی ایفای برخی رفلکس ها و یا میمیکهای ایشان همراه با بیان کلماتشان برای من قابل هضم نبود. نقش خانم کیخانی نقش خیلی پیچیده ای نبود. اما باز هم نحوه ی ادای کلمات و بیان و لحن ایشون، مخصوصوصا در برخی قسمت ها از باور و ذهن من دور بود. اصلا گویا به ناگاه آدم رو از فضای نمایش بیرون میکشیدن. همگن و روان حرف نمیزدن. بالا بردن و تغییر ناگهانی ریتم حرف زدنشان برایم جالب نبود.
تکرار ها و اینکه پس از هر تکرار نحوه ی بازخورد شخصیت ها فرق داشت خیلی خوب و جالب بود و سانسور ذهنی و یا بلعیدن حرف بدون آنکه بر زبان جاری اش سازی را خیلی خوب نشان داده بود. شاید واقعا سکوت در خیلی از مواقع همان دروغ باشد. کلا نگاه و داستان نمایش را دوست داشتم. خیلی روان و خطی بود و پیچیدگی خاصی نداشت. البته داستان کمی مثل طرح های اپیزودی فیلم ها چیده شده بود و زمان ها مسیر مستقیم نداشت و زمان ها کمی جلو میرفت و به عقب بامیگشت که این برایم جالب بود. لباس ها خوب بود. طراحی صحنه نیز همچنین. از دوستانی که هم کار سال 90 و هم 93 رو دیده اند، خیلی ممنون میشم اگر این نظر را خواندند نظرشان را در رابطه با مقایسه بازی آقای مهران فر و آقای معادی برای نقش ارش بیان کنن.
من هم پنج شنبه ٢٩ خرداد این نمایش رو دیدم. صرفنظر از بیش از نیم ساعت تأخیر در شروع نمایش، نمایش بسیار عالی بود. هم بازی بازیگران بخصوص خانم کیخایی عالی بود و هم اینکه به نظر من به موضوع ازدواج و روابط زناشویی از دید متفاوتی نگاه میکرد. مثلا مطرح شدن موضوعاتی مثل ازدواج برای بقای نسل و یا امنیت جنسی! به این صراحت لااقل برای من خیلی جالب بود و کمتر توی سینما و تئاتر در ایران شنیده بودم. و اون جمله آرش که میگفت" وقتی شما زنا خودتون خودتون رو لگدمال میکنید....."!.
البته به نظرم توی نمایش طوری بنظر میرسید که انگار میخواد آقایون رو خیلی منطقی و متفکر نشون بده و خانمها رو بی منطق و تهی! مثلا در مورد آلا که در روند نمایش بخصوص توی صحنه هایی که داره از همسرش جدا می شه اگرچه یک خانم خیلی منطقی و روشنفکر نشون داده میشه ولی در انتهای نمایش اون هم تبدیل می شه به زنی مثل میترا! البته امیدوارم این به منزله یک نظر فمنیستی تلقی نشه چون من اصولا چنین عقایدی ندارم. این برداشت من بود و می تونه اشتباه باشه.
ضمنا فلسفه تکرار بعضی صحنه ها و دیالوگها رو هم متوجه نشدم و ایده ای هم در موردش ندارم.