در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محسن رجبی | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 12:08:21
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در مورد تئاتر: ظاهرا این دومین سری اجرا است و بازیگران آن عبارت‌اند از پیمان معادی (آرش)، باران کوثری (آلا)، علی سرابی و آیدا کیخایی. بازی‌ها به نظرم خوب است و هر کس چیزی را که از او خواسته شده انجام داده. بازی باران کوثری چند دقیقه‌ای خسته است ولی در کل خوب است. دیالوگ‌ها خیلی به واقعیت نزدیک‌اند ولی باز هم می‌شود که بهتر و صیقلی‌تر باشند (که احتمالا در اجراهای بعدی انجام شده). داستان فیلم ساده و روان است و پیچیدگی خاصی ندارد و نیازی هم نبوده چون دارد به مسأله‌ی زناشویی و مشکلات آن می‌پردازد و به نظرم در این جور مسائل درستش همین طور است که داستان پیچیده نباشد ولی پرداخت خوبی داشته باشد که خوشبختانه در «خشکسالی و دروغ» هم همین شیوه پیاده شده است.
ابتکارهای نویسنده در خصوص کلمات رکیک و فحش و یا مسائلی که نمی‌شود بیان کرد هم بسیار جالب است و بر بار خنده‌ی فیلم اضافه می‌کند که برای خسته‌کننده نشدن این تئاتر خیلی مهم است. مانند هر کار خوب دیگری صحنه‌های عادی و آرام زیادی دارد که به پیش‌برد داستان کمک می‌کنند و چند صحنه هم دارد که داستان به اوج می‌رسد. این که نویسنده به این تشخیص رسیده که نباید همه‌ی صحنه‌ها شاهکار و در اوج باشند به نظرم از نقاط قوت نویسندگی است. نقطه‌قوت دیگر این اثر پرهیز از گنده‌گویی و نمایشی عمل کردن است به طوریکه فکر می‌کنم هرکس تئاتر (یا فیلم‌تئاتر آن) را ببیند با کار همراه می‌شود. و دیگر اینکه امیدوارم یک روز اجرای زنده‌اش را هم ببینم.

در مورد فیلم‌تئاتر: اولین تجربه‌ی فیلم‌دیدنم با فیلیمو بود. تجربه‌ی خوبی بود. صبح زود دیدم. با اینترنت ایرانسل و اصلا قطعی یا مکث نداشت و ... دیدن ادامه ›› خیلی روان اجرا کرد. (ایرانسل یک بسته‌ی خوب دارد برای صبح‌ها که اگر سایتش را نگاه کنید متوجه می‌شوید.) به نظرم کار خیلی خوبی است این فیلم‌کردن تئاترها چون خیلی از ایرانی‌ها در تهران که مرکز تئاتر است نیستند و خیلی‌ها هم که هستیم به دلیل مشغله و گران‌بودن بلیط تئاتر (به نسبت سینما) شاید نتوانیم همه‌ی تئاترهای خوب را ببینیم. اما الان در فیلیمو آرشیو خوبی از فیلم‌تئاترها وجود دارد که امیدوارم رفته‌رفته بیشتر هم بشود.
›› تا ۲ پاسخ


برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکی از اولین تئاترهایی بود که دیدم و باید بگویم که خیلی امیدوار شدم به تئاتر... خیلی بیشتر از سینما.
من از روزی که اولین تئاتر عمرم رو دیدم دیگه حتی فکر سینما رفتن هم به ذهنم خطور نمی‌کنه!!!
۰۳ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اولین سؤالی که الان دارم و فکر نکنم بفهمم این است که این پوستر چه ربطی دارد به فیلم؟ نه نقش دختری که روی پوستر است آن‌قدر تأثیرگذارتر از بقیه بود و نه اصلا این شکلی بود!
اما در مورد خود فیلم. فیلم خوبی نیست و متاسفم که باید بگویم می‌توانست باشد. کلا نمی‌دانم چرا فیلم‌های ایرانی را اکثرا این طور می‌سازند. انگار تفنگ گذاشته‌اند روی سر نویسنده (که اینجا کارگردان هم هست) که فیلمنامه را وقتی نوشت همان طوری ببرد بسازد. فیلم چندین باگ و اشتباهات فیلمنامه‌ای دارد که به خاطر نحوه‌ی روایت خاص فیلم خیلی تأثیر منفی گذاشته است. حلقه‌های زمانی ایده‌ی بسیار خوبی است اما نویسنده در دو جا ضعفی بزرگ دارد: اول اینکه بسیار پیش‌بینی پذیر است و تقریبا هرکس می‌تواند ماجرای اصلی فیلم را حدس بزند. آن مقدمه‌ی متنی اول فیلم چیست آخر؟ مگر جنگ ستارگان است که اولش بیاییم مقدمه بدهیم و مهم‌ترین برگ برنده‌ی انتهایی‌مان را از دست بدهیم؟ این یک ریسک بزرگ بوده که نویسنده مرتکب شده بدین ترتیب که اگر آسی بالاتر از آن داشت می‌توانست همین اول این یکی را رو کند ولی وقتی ندارد (انتهای فیلم مشخص می‌شود که ندارد) چه دلیلی دارد که بیاید و اول فیلم به من مخاطب بگوید؟ و دیگر اینکه، آن براساس یک پرونده‌ی واقعی چیست؟ اصلا مگر برای کسی که آمده سینما مهم است که براساس واقعیت باشد یا نه. خب آمده‌ایم فیلم فیکشن ببینیم نه مستند. خوب بودنش مهم است نه واقعی یا خیالی بودنش.
ضعف دوم نویسنده ارائه ندادن توضیحی قابل قبول برای حلقه‌ی بسته‌ی زمانی است. این چیزها بی خود و بی جهت اتفاق نمی‌افتند (لااقل یک دلیل علمی-تخیلی باید باشد) و آن‌جا که قضیه‌ی جمشید مطرح می‌شود خوشحال شدم که حتما دلیلش این است، ولی باز هم خبری نمی‌شود و فقط چند دیالوگ است که فقط در همان صحنه کاربرد دارند.
اشکالات دیگری هم هست مانند حرف‌زدن‌های درونی شخصیت‌ها که نه مهم است و نه جالب، مدت زمان طولانی فیلم که وقتی اتفاق خاصی نمی‌افتد و جذابیتی ... دیدن ادامه ›› اضافه نمی‌شود یک هدر رفتن وقت به حساب می‌آید و چندتای دیگر.
اما از خوبی‌های فیلم یک به نظرم بازی خوب بازیگران است که اکثرا خوب و فقط بعضی جاها مصنوعی شده، و اینکه به نظرم نویسنده/کارگردان سعی خودش را کرده که یک فیلم خوب بسازد، اما کاش بارها و بارها فیلمنامه‌اش را می‌خواند و اشکالاتش را می‌دید و آن وقت می‌شد گفت که فیلمی ساخته که حتی شاهکار است.

و حرف آخرم اینکه اگر من به جای کارگردان بود، صحنه‌ی آخر را این طور تمام می‌کردم که محمود و مارال پس از گوش کردن آهنگ «ماهی و گربه» بلند می‌شوند که بروند و فیلم تمام می‌شد در همان تعلیق. اینجوری بهتر بود لااقل از اینکه همان چیزی که ابتدای کار گفته شده می‌شود، بشود و بعد هم یک آهنگی پخش بشود که انگار همه‌مان در این دو ساعت و خرده‌ای سرکار بوده‌ایم.
›› تا ۲ پاسخ


آقای رجبی البته که پاسخ من در دفاع از این فیلم نیست و لازم است یکسری نکات را فقط یاد آور بشم .
دقت در نوشتن فیلمنامه و بردن سر صحنه به همان شکل انتزاعی که در ذهن کارگردان بوده و اجرای آن نکته مثبتی است . تلقی از باگ یا مشکل فیلمنامه برای فیلم هایی مثل ماهی و گربه کارساز نیست چون روایت اصلا کلاسیک نیست و کارگردان هم اینطور قصد نکرده . پلات توئیست و این ترفند های هیچکاکی هم مربوط به این سنخ فیلم هاست نه این فیلم بخصوص . شروع فیلم بنا به فیلم های ترسناک کلاسیک است و به مرور در فیلم از آنها جدا می شود و کاملا آگاهانه است . این عبارات بر اساس داستان واقعی و اینها هم ترفند های مدرن است و لازم است در مورد این نوع به اصطلاح فریب مخاطب جستجویی بکنید .
ضعفی که در مورد بی خود و بی جهت بودن حلقه های زمانی بیان کردید هم به این نوع فیلم های پست مدرنی با دید قبلی از سینما راهگشا نیست هرچند بیرون از آن باشد کارساز باشد اما همانطور که گفتم دوری از "معنا " از ویژگی های این نوع فیلم ها می تواند باشد ، ضمن اینکه شما ... دیدن ادامه ›› با یک فیلم تجربه گرا طرف هستید . هرچند به نظر من برای روایت داستانی که مکری مد نظر دارد بهترین نوع روایت همین است . فرم این فیلم پیچیده تر از مضمون فیلم هست و راستش را بخواهید کارکرد و ارزش فیلم را نمی توان با قطعیت گفت .
۰۳ شهریور ۱۳۹۵
دختر نقش مهمی دارد چرا که با حضور او اولین چرخش زمانی فیلم شکل میگیرد. در کل این فیلم یک فیلم فرم گرای رادیکال است که به نوعی درونمایی ای پست مدرن هم دارد و میخواهد به نوعی ژانرهای مختلف را ترکیب کند اما از قواعد مرسوم هم فرار میکند. همچنین از لحاظ فرمی دارد با بعد زمان و مکان بازی میکند نکته بدیع فیلم این است با اینکه ظاهرا فیلم در یک پلان بدون قطع شکل گرفته و هیچ قطع زمانی وجود ندارد ولی فیلم از لحاظ زمانی بارها میشکند و دچار چرخش میشود. در هر چرخش زمانی ظاهر یکسان علاوه بر اینکه زاویه دید مکانی تغییر کند اما زمان هم گویی در این چرخش ها فشرده تر میشود بنابراین ساختار زمانی فیلم از چند دایره ی تو در تو شکل گرفته که مماس بر هم اند. شاید محتوا به اندازه فرم گیرا نیست اما چون بار اصلی محتوای فیلم بر حصار و در تنگنا قرار گرفتن چند جوان در یک جنکل مالیخولیایی اشاره دارد باز هم با فرم چرخشی فیلم همخوانی دارد و در کل در سینمای معمولا یکنواخت ما واقعا فیلم منحصر به فردی است.
۰۴ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تازه فیلم را دیدم و چیزی که می‌دانم این است که فیلم بدی نیست. در واقع داستان ساده‌ای دارد و بازی‌ها همه ساده‌اند و معمولی به جز بازی لیلا حاتمی که معمولی‌اش هم خوب است و بازی بهنوش بختیاری که انتظار نداشتم. داستان برای مای بیننده ساده است و چیز خاصی ندارد. گره ندارد و جذاب نیست و همین‌جور روان پیش می‌رود و می‌رود تا می‌رسد به سکانس مانده به آخر و بعد خراب می‌شود به نظرم چون به نظرم نچسبیده است به کل فیلم. شاید نویسنده احساس می‌کرده که نیاز است ولی من مطمئنم که اگر این را نمی‌گذاشت خیلی بهتر بود. یعنی اگر فقط سکانس آخر بود و قبلی‌اش نبود می‌شد گفت که «من» بین متوسط و خوب است ولی الان با ارفاق می‌گویم که متوسط است. از ندیدنش چیزی از دست نمی‌رود ولی اگر آدم مردد باشد و فقط بخواهد در سینما باشد و آشغال هم نبیند مسلما گزینه‌ی خوبی است.
تایماز موسی زاده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لانتوری فیلم خوبی نیست به نظرم. البته فیلمی هم نیست که از ابتدا خوب نبودنش مشخص باشد. اتفاقا با فضاسازی‌های ابتدای فیلم می‌شود امیدوار بود به دیدن فیلمی خوب ولی اصرار کارگردان در پرداختن به چندین موضوع باعث شده که نتواند حق همه‌ی موضوعات را ادا کند و به جز نیم اول فیلم که فیلم تاحدودی خوب پیش می‌رود بقیه‌ی فیلم، به نظر من، بسیار تصنعی و سرهم‌بندی شده از آب درآمده و من اصلا دوست نداشتم.
با این وجود جزئیات خوبی دارد و بازی باران کوثری و نوید محمدزاده هم خوب است ولی حیف که شخصیت‌هایشان یا شکل نمی‌گیرد یا راه به بی‌راهه می‌برد.
و در نهایت مهم‌ترین ایراد من پرداختن ضعیف به بحث اسیدپاشی است. این موضوع بسیار خوبی است و خوب بود که موضوع اول یک فیلم با داستان خوب و جامع باشد نه اینکه صرفا یکی از موضوعات گذری این فیلم.
قربانیان مظلوم اسیدپاشی حتما جای رسیدگی دارد و به نظرم خیلی مهم است که رنج‌هایشان در یک درام خوب به درستی نشان داده شود اما لانتوری در این زمینه فقط جنبه‌ی احساسی و بغض‌آور ماجرا را گرفته و جنبه‌های رئال و عینی‌تر کار را رها کرده است.
بهزاد پیانیست و زهرا شاهین این را خواندند
یاسمن، تایماز موسی زاده، بهزاد و شیرین این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم خوبی است که بدون شعاری شدن به یکی از مشکلات ریشه‌دار فرهنگ ایرانی پرداخته است و سعی زیادی هم تا از کلیشه‌ها فاصله بگیرد. در کل نمره‌ی فیلم قابل قبول است و ارزش یک‌بار دیدن را حتما دارد.
جن پینه دوز این را خواند
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید