سکوت محض ورودت را به عمق حادثه ای پرهیاهو رقم می زند و کویری که با شاخصه های خفته در بطنش در انتظارگاه، چشم برقدوم تو می نوازد. رک لاجوردی و ارگی که در گذر زمان، محصور کردن آدمیان از تاب و توانش ربوده شده گویا اگر ((آزادی سرودی می خواند کوچک، همچون گلوگاه پرنده ای، هیچ کجا، دیواری فروریخته برجای نمی ماند)) بر عطش این کویر تشنه می مانی و در پیچی دیگر، نجوای خفتگان همیشه جاوید تو را بدرود دوباره می گویند.
نمایشگاهی با آثار فاخر و دلنشین، تو گویی اتفاقی که شاید تکرار کمتری برای پیشامدنش باشد. باعث بسی تاسف و نگرانی بود که اینچنین آثار فخیم و ارزشمند با بی توجهی و کم استقبالی مردم مواجه می شود.