از تیم هماهنگ و پرانرژی، از ایدههای خوب، از موسیقی، از نمایشنامه و بازیها و ... خواستم بگم اما خب صحبت شد درباره شون
از برخی نقصها و برخی ویژگیها که میتونست کار رو بهتر کنه خواستم بنویسم اما نوشته شد و تکرار خاطر را مکدر میکنه
نکته اما شاید اونجاییه که آدمی در هر شرایط و جایگاهی در موقعیت دوس داشتن و دوس داشته شدن در عریانترین حالت ممکن زیست میکنه
حتی اگه کوریولانوس باشی و فاتح (ولو با پشت کردن به سرزمین و مردمانش) وقتی با محبوبت مواجه میشی به همهی آنچه که هستی اعتراف میکنی
و میپذیری از جنس همونهایی هستی که منتقدشون هستی میپذیری که اسیر شدی
گویی چیزی برای پنهان کردن نیست گویی تمام توجیهات و فرافکنیها برای همه است جز یک نفر
هم او که دوستش داری هم او که دوستت دارد
هم او که حتی از عشق به مادر هم گرامیتره
چه اینکه این خواست توست که دوست داشته باشی و نه جبر غریزی و اجبار زاییدن تا به عادت دوست بداری
... دیدن ادامه ››
مادر رو
در پایان نمایش سیاست، قدرت، عوام فریبی، منفعت و عافیت طلبی و حتی کوریولانوس به زمین میافتند
عشق اما همچنان قامتش افراشته است در حالی که اشک میریزه
دم همه بچههای دوس داشتنی این نمایش گرم
دس مریزاد به مصطفی کوشکی گرامی که هر بار وقت و انرژی میذاره تا یه تیم خوب رو کنار هم جمع کنه
مرسی از احسان عزیزم که کار رو در کنار بقیه دوستان به این خوبی نوشت
ارادت فراوان