در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش الیزابت باتوری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:26:44
امکان خرید پایان یافته
۰۱ مرداد تا ۰۸ شهریور ۱۳۹۸
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
بها: ۵۰,۰۰۰ و ۳۰,۰۰۰ تومان  |  جزییات
از یکشنبه تا چهارشنبه
از ردیف ۱ تا ۱۱: ۵۰.۰۰۰ تومان
از ردیف ۱۲ تا ۱۴: ۳۰.۰۰۰ تومان
پنجشنبه و جمعه‌ها: همه ردیف‌ها ۵۰،۰۰۰ تومان
الیزابت باتوری، حاکم کچتایس، به قتل ۶۲۳ دخترجوان و استحمام در خون آن ها محکوم شده است.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۲ سال خودداری نمایید.

  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش الیزابت باتوری / عکاس:‌ رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نحوه ایستادن و دعای راهبه ها و بوی کندر که سالن رو پر کرده بود نوید یک نمایش خوب رو میداد ولی متاسفانه با شروع نمایش متوجه شدم که چه کلاهی سرم ... دیدن ادامه ›› رفته. یه نمایش بی ساختار، سر در گم که در عین ناباوری هارمونی رو حتی در سطح رعایت نکرده بود صدای گوش خراش موسیقی که برای نشان دادن قدرت بیان بازیگرا بلند گرفته شده بود شوربختانه تبدیل به کابوس کل مدت تاتر می شد عدم هماهنگی قدرت بیان بازیگران اصلی که باعث شده بود فشار به حنجره همشون مشهود باشه و اینقدر بی ملاحطه فریاد برنن و از دهان کاملا باز استفاده کنن که عدم کنترل آب دهانشون تو نور مشخص بود حالا یک چنین شیوه‌ای برای اثبات چه چیزی بود من شخصا نفهمیدم.
نقشهایی که پردازش نشده بدون هویت و داستانهایی که نه ایجاد درستی داشت نه پرداخت درست و نه پایان قابل قبولی.
اگه میدونستم استقبال از این نمایش به خاطر شخصیت کارگردان هست (که گویا تو یک سریال خوب درخشیدن) بی شک نمایش دیگری رو انتخاب می کردم. اتفاقا چند تا کار بی ادعا رو توی این یک هفته اخیر دیدم که کار اولی هم بودن خیلی هم قدرتمند کار کرده بودن
حیف زمان که هدر شد.
فرزانه، فروزین تقوی نژاد و تینا یاری این را خواندند
سیدمهدی، امیر مسعود، زهرا و فریبا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کدوم حاکمی میتونه ادعا کنه در طول حاکمیتش دستش به خون آغشته نشده؟

موضوع نمایش برای من بسیار جذاب بود. موزیک و نورپردازی صحنه رو دوست داشتم، ... دیدن ادامه ›› یک جور حس ترس رو القا میکرد. من از بدو ورود به سالن و موقع بالا رفتن از پله ها و پیدا کردن صندلیم حسابی در فضای نمایش فرو رفتم. تاریکی نسبی صحنه هم به این همراه شدن کمک میکرد. بازی ها نسبتا بود، فقط بعضی جاها صدای بازیگرها باهم قاطی میشد و داد میزدن روی صحنه که خب جالب نبود.

چیزی که در مورد این کار اصلا دوست نداشتم استفاده از پاورپوینت بود! که از نظر من با وجود تلاش کارگردان لایتچسبک بود!!! یک جور شوخی زورکی که خنده دار هم نبود.
از نظر داستان پردازی هم کمی ضعیف بود. بعضی جاها فریادهایی شنیده میشد و حرکاتی دیده میشد که البته مفهوم خاصی نداشت. به خاطر ندارم اسم شخصیتی رو که مرتب به میله های زندان باتوری می چسبید و در تلاش بود شخصا الیزابت را تنبیه کند، ولی واقعا اون بازی پر انرژی و فریادهای ایشون علیرغم تلاششون خیلی به دل نمی چسبید. سخنرانی که راهبه ها رو تشویق به عزاداری میکرد، ... . نه این که بد و غیرقابل تحمل باشه اما میتونست هنرمندانه تر و به دور از لودگی های مرسوم اجرا بشه. شاید هم کوتاه شدن نمایش میتونست کمک کنه به کمتر شدن این جور حرکات بی اثر.
قسمت هایی از نمایش گنگ بود. تا قبل از برگزاری دادگاه الیزابت همه چیز خیلی جذاب بود. اما بعد از اون جریان تغییر میکرد و الیزابت که به نظر معصوم و بی گناه می اومد و طبق دفاعیاتش در دادگاه قربانی سیاست های دربار بود، تبدیل شد به همون خون آشامی که ازش اسم برده میشد. یک مقداری برای من قابل درک نبود. اما شاید مفهومش این بود که تو این ماجرا به غیر از ژاکوب همه گناهکار بودن. ولی چرا ژاکوب اصرار به نجات الیزابت داشت؟؟؟ قسمت مربوط به خواب ژاکوب هم اصلا برای من مفهوم نبود. ممنون میشم اگر کسی بتونه به روشن شدن داستان کمک کنه.

در کل نمایشی بود که از حیث موضوع متفاوت و جذابش تا چند روز ذهنم رو مشغول کرد و علاقه مند شدم داستان الیزابت رو بخونم. نمی تونم بگم کاری بی نقص و فوق العاده بود اما از نظر من ارزش دیدن داشت.
آقای جوانی،
شما همیشه نکات منفی نظرات کاربران در مورد نمایش الیزابت باتوری رو دوست دارید. من بارها به این نکته پی بردم......
دو بار این نمایش رو دیدم، علاقه داشتم که رفتم . ولی شخصا با چنین نکات منفی که برخی دوستان در مورد نمایش میفرمایند ، موافق نیستم. اینها رو ندیدم. این نظر من هست!
دوست داشتم بیان کنم ، چنین نظرات بالا، بعقیده من حرفه ای نیستن! چرا چنین بود نمایش نامه چرا اصلا ... دیدن ادامه ›› چنان بود؟
احترام به کارگردانی و بازیگری فراموش نشود شاید بهتر هست. بهر حال تازه وارد تیوال شده ام اما مانند بعضی ها جبهه نمیگیرم.
در آخر نظر دوستمون محترم .
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
آقای جوانی
درود فراوان بر شما
البته که در تضارب آرا، شما نیز دستی بر آتش دارید،
مثلا بر رائ من.
۲۵ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام،
الیزابت باتوری
قطع به یقین همچنین اتفاق و نوشته ایی بار دراماتیک غنی ایی در خودش دارد که قابل بسط و گسترش و کار زیادی است.
ولی خب ... دیدن ادامه ›› به عنوان نکته اول خود شخصیت الیزابت در تیاتر کاملا گم شده بودو بیشتر در مورد کاردینال و کلیسا بود تا خود شخصیت!
و البته کاردینال به دراکولا نزدیکتر بود تا یک آدم مقدس مآب.
نکته قابل بیان عدم درک قدرت بیان و داد بود!
ما بیان قدرتمندی ندیدیم و بیشتر داد زده میشد که واقعا یک جاهایی رنج آور و غیر قابل تحمل بود که البته از نقاط مختلف قابل بررسی است،نوع کار ،انتخاب سالن،میزانسن کار و .... و همچنین بیان هم کاملا رادیویی و صداسازی شده بود.و یک دستی در کار دیده نمیشد!
راهبه ها (همسرایان) نیز به جز در اول کار نقش موثری در روند کار نداشتند و یا اجازه کار نداشتند.
بازی ها اکثرا متوسط رو به پایین و انگاری که کار در مراحل آخر تمرین خود بود تا اجرای چندم!
در مورد طراحی صحنه و یا لباس ها هم به جز راهبه ها ،اگر کار را رئال در نظر بگیریم ،عدم تطابق زمانی کاملا مشهود بود!
یکی از بزرگترین مشکلات ایرانیزه کردن کار ها،بسنده کردن و محدود کردن معنا در شرایط کنونی است که این مسئله با توجه به مقتضیات کنونی کشور کاملا در این تئاتر مشهود بود.
در کل بلاتکلیفی محسوسی در کار دیده میشد
در ضمن به شخصه از علاقه مندن آقای طباطبایی هستم ولی سومین کار مشابهی هست که از ایشون میبینم و البته استفاده گریمور از استایل ایشان و صلیب پشت گردن ایشان همانکاری بود که در کار مسعود طیبی با جای کف دست خونی انجام شده بود!!!!
و البته تم کمدی کار را هم من متوجه نشدم!!!
به هر حال انتظار من از این کار خیلی بیشتر بود.