در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش آشویتس زنان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:39:55
امکان خرید پایان یافته
۱۲ تا ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
۱۹:۰۰
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

نکته مهم: در این تجربه مشترک، مخاطب مکان نشستن خود را در کنار بازیگران و بر روی زمین تعریف می کند.

گزارش تصویری تیوال از نمایش آشویتس زنان / عکاس:‌رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش آشویتس زنان / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› «آشویتس زنان» با حضور چهره‌های برجسته تئاتر و سینما به کار خود پایان داد/ «هجوم» زمستان امسال روی صحنه می رود

›› کارگردان نمایش «مرگ هوتن» میهمان ویژه آخرین شب «آشویتس زنان»

›› بازیگر فیلم بدون تاریخ، بدون امضا میهمان ویژه آخرین شب آشویتس زنان

›› کارگردان فیلم ترومای سرخ میهمان آخرین شب «آشویتس زنان»

›› اتمام بلیت‌های آخرین شب نمایش آشویتس زنان/ تهیه بلیت خارج از ظرفیت از گیشه

ویدیوها

مکان

خیابان انقلاب، خیابان خارک، بن بست اول، پلاک ۵
تلفن:  ۶۶۷۲۴۸۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بی نهایت ممنون و متشکرم از تمام عزیزانی که در این 15 شب اجرایی به تماشای آشویتش زنان نشستند.
بدون شک هیچ گاه یک اثر نمایشی به طور 100 درصد روی صحنه نرفته و ضعف و قوت های مرسوم را دارد اما گروه آشویتس سعی داشت تا در این شب ها بهترین خود را به نمایش بگذارد.
امیدوارم که در جشنواره تئاتر فجر و مخصوصا بخش بین الملل پذیرای دوستانی باشیم که در زمان فعلی نتوانستند به دیدار این نمایش بیایند.
با تشکر ویژه از
علی اصغر دشتی، یوسف باپیری، آروند دشت آرای، ناصر هاشمی، حمیدرضا صدر، محمدحسین مهدویان، مرتضی علی عباس میرزایی، مصطفی کوشکی، سیروس همتی، اصغر آبگون، اسماعیل میهن دوست، پیمان قدیمی، حامد سلیمان زاده، میرنادر مظلومی، سعید داخ و دیگر هنرمندانی که در این راه ما را تنها نگذاشتند.
با احترام
علی صفری
نویسنده و کارگردان نمایش آشویتس زنان
محمد رحمانی و رضا تهوری این را دوست دارند
موفق و پیروز باشید و چون همیشه بدرخشید
۰۱ مهر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من یکشنبه شب نمایش را دیدم. قبل از رفتن نگاهی به "سیمای زنی در میان جمع" که چند سال قبل خوانده بودم انداختم و در معیت هاینریش بل، مسیر میدان جهاد تا تماشاخانه دا را پیاده روی کردم و توی سالن نشستم. فارغ از تمام دغدغه های به جای اجتماعی در مورد زنان، من این نمایش را یک "ستایش از هنر ضد جنگ" دیدم. انگار یک نفر تمام حس های خوب و نوجوانانه و مخملی اش از ادبیات و سینمای ضد جنگ، خصوصا جنگ های جهانی را جمع کرده و به شکل یک آلبوم عکس درآورده و نشانمان می دهد. تصویر های خیال انگیز:
دختر شاد و شنگ و توت فرنگی-سیما که "وسیله" ی تصاحب یک زن دیگر می شود: "چاره ی دیگه ای نداشتم، داشتم؟"
دختر آوازه خوان در کلیسا که "وسیله" ی تفریح است: "سعی کرد با سوز بیشتری بخونه شاید دلم به رحم بیاد."
دختر یهودی که "وسیله" ی آزادی پدر ترسو می شود: "یه مرض وقتی به جون مردم میوفته، اول مرضه؛ بعد از چند سال تبدیل به عادت می شه."
این جمله ها را حتما شنیده اید: "دختر و پسر فرقی نداره ... مهم اینه که سالم باشه... ولی خدا کنه دختر نشه، نمی دونی فردا بدی دست کی!!!!" یا "من طلاقت میدم ... برای من دختر ریخته ... ولی تو چی؟...همه بهت می گن زن مطلقه!" اینجاست که فریاد های افسر/پدر نمایش به گوش می رسد: "شما از چی می ترسید؟" "مهم ترین انتخابتون توی زندگی چی ... دیدن ادامه ›› بوده؟"
افسر/پدر در یک چهارم پایانی نمایش، همان طور که تعریف می کند چه طور آدم ها را برای مردن انتخاب می کند، سه دختر را از میان تماشاچی ها انتخاب می کند و سر میز می برد. و توآن قدر مسخ نمایش و "انتخاب" شده ای که نمی پرسی "چرا؟". هر سه دختر، خیلی باشکوه و مطیعانه، انگار توی خواب راه می روند، با اینکه اصلا هنر پیشه نیستند، یک قدم برمی دارند و بعد ... جزئی از نمایش می شوند؛ انگار جادو شده اند. بدون "چرا؟"

پ.ن: من یک ساز دهنی کنار پوتین آقای شمس دیدم که هرگز از آن استفاده نشد. "انتخاب" شبی که می روی تا کار را ببینی مهم است!!
محمد رحمانی و یعقوب احمدوند این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گذر کرد به ریل تاریخ ... قطار زمان ، در نوردید دیروز ، و امروز را ....
و چشم دوخت به فتح فرداها ....به زیر قطار رفت ، آنچه بود و نبود...
اما نرفت گویی دو واژه به روی ریل ...یکی عذاب بود ...و دیگری تکرار .....
عذاب بود به زندگی .... و تکرار بود به عذاب ...
عذاب و تکرار عذابی که زبان جنگ دیروز بود و گوش ناصلح امروز ....
عذابی که مدرنیته است .... عذابی که جایگاه کوره و رختخواب دیروز را در امروزمان جابجا کرده است ...

آشویتس بعد از همخوابی تخیل و منطق ، درد و شعور ، درک و گریز در ذهن پینه بسته از غم روزگار زاییده شد ....
آشویتس تمام قد زاده شد فقط ... دیدن ادامه ›› و فقط برای گفتن یک جمله ....

بزرگترین انتخاب زندگیتان چه بوده است ؟؟؟؟
و نویسنده جواب سوال را اما کمی مرموزانه در زبان نقش آفرینانش پاسخ می‌گوید .... جواب اینست ...
بزرگترین انتخاب زندگی « زندگی » خواهد بود ....
انتخاب یک زندگی پر از درک و فهم و معنا و عمق و عشق و موسیقی و سکوت و فریاد ... و یا زندگی خالی از اینها ...

آشویتس زاده شده برای سوالی که شاید بزرگترین دغدغه ی نویسنده از زندگی بود ... و نویسنده شاید بی آنکه بداند و شاید بسیار دانسته جواب را پاسخ گفت ....اینکه تا بوده و تا هست ، زیبایی زنان ، ملاکی برای شهوت رانی مردانست ... که تاریخ بارها به خود دیده همبستری اربابان و کنیزنکان را ... و مخصوصا کنیزکانی تمشک رو .... و قدرتی که به مرد اختیار دست بلند کردن به روی زنان را ارزانی داشته و پر بیراه نیست که به این بیندیشیم که آیا براستی جنس خداوند از « مردان » نمیباشد ؟؟؟!!!!

آشویتس :
راوی ، کور روشن فکرانیست که امروزه روز هم ، به جنس لطیف ، لطیف مینگرند اما به مادران و خواهرانشان با نگاهی سمباده وار ...!!!

راوی ،دستانی که تراشیده ی عشقند برای تار و پود موسیقی و چیدن سیب، اما ، امروز به فروش فال و دود کردن اسپند در چهارراه ها بسنده کرده اند ...!!!

روای ، رختخوابهایست که دیروز به ترس و امروز به ترس ، پهن است،دیروز به ترس از مرگ و امروز به ترس از ... !

راوی، هجای تکرار و نوشخواروار اربابانیست که امروز با مطرح کردن هر باره آن ، آشویتسی مدرن را برای دیکتاتوری مخملی بر مردم به راه انداخته اند ...!!!
چرا که آشویتس داران زمان ، چرچیل وار به این نکته عقیده دارند که دایم به گوش خلق بخوان « دشمن در کمین است » برای اینکه مردمانی گوش به فرمان و جان بر کف داشته باشی ....

راوی ،کاسب صفتانیست است ... که تفرقه در آستین دارند برای حکومت .... و اعتقادی که زیر تفکراتشان له میشود برای مصلحت ...!!!

آشویتس بر زبان گذشته سوار است و بر تفکر امروز پیاده ....
آواز دیروز را ورق میزند و ترانه امروز را به طبل رسوایی می‌کشاند ...!!!

دیروز بحث نژاد بود و امروز بحثی به مراتب وحشتناک‌تر ، بحثی که حصاری عظیم بین پیروان یک دین به راه افتاده ...

آشویتسی که دیروز یک مکان داشت و امروز هزاران مکان در کشور و منطقه و پیروان آن دین .....

دیروز می‌سوزاندند و ای کاش امروز هم فقط می‌سوزاندند ....!!!!!

آشویتس ...
حکایت صدای برهنه ی دخترکی پوشیده است که دست و پای عزاراییل را برای اجرای ماموریش میبندد و خداوند را به آواز خواندن وا میدارد ....
زبانحال انسانهای امروزیست که از تمام فرشته گان ، فقط نام عزراییل را هجی میکنند ....
فرشتگانی که اگر همرنگ انسانها بودند ، گویا خدا دیگر ، توان اداره جهان را نمی‌داشت ...!!!

حکایت پدری سرخورده و افسری سرخورده تر و معلم موسیقی سرخورده تر از سرخورده ....
معلمی که عشق می آموخت و جبر او را به آموختن کشتن با اسلحه ی پر ، در زمان جنگ سوق میداد...!!!

این روایت امروز آنانیست که به نام عشق وارد شدند و عاقبت به خیر نشدند ، آنانی که ساز به دست آمدند و اسلحه به دوش تاختند ...!
آری ، آشویتس فقط راوی نژاد پرستان و کوره و دخترکان تمشک رو و جنگ و کاسبی و تخوابهایی داغ تر از کوره نیست ....!!!!

آشویتس، آیینه تمام نمای درد امروزیست که:
دردش در سینه علی صفری ،
در چهره تمشک وار یگانه رجبی ،
در آواز و پاهای زخم خورده یاسمن میرزایی ،
در نگاه معنادار شهرزاد محمودی به عزارییل و موسی و دشمن ،
در زبان معلم موسیقی و پدر و افسر نازی، امیر شمس
و در هوش و فهم شناخت موسیقی متن ، رها حاجی زینل که دقیقا نقطه قابل اتکایی در نمایش ست ، به تصویر کشیده شد ....

و خوشا به حال ما که رفتیم و نظاره گر آشویتس کلاسیک بودیم تا بیاموزیم که پدید آورنده آشویتس مدرن امروز نباشیم ......

یا حق
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید