در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش بر اساس دوشس ملفی
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 12:25:10
۲۳ شهریور تا ۰۸ آبان ۱۳۹۵
۲۰:۰۰ و ۲۱:۰۰  |  ۳ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۳۵,۰۰۰، ۳۰,۰۰۰ و ۲۵,۰۰۰ تومان
نمایشنامه "دوشس مَلفی" متعلق به قرن هفدهم انگلستان است و یکی از مهم‌ترین نمایش‌های عصر الیزابتی است. اساس نمایش "دوشس مَلفی" واقعه‌ای تاریخی در ایتالیای قرن پانزدهم است، اما جان وبستر با نمایش خود فراتر از این واقعه تاریخی، تحلیلی عمیق از سویه‌های پنهان و تاریک نهاد بشری به دست داده، که از مرز زمان و مکان در می‌گذرد. "دوشسِ مَلفی" درباره ی دو برادر است که به خاطر ثروت خواهرشان - دوشس - مانع ازدواج مجدد او می شوند. اما دوشس پنهانی و بر خلاف خواسته ی برادرانش ازدواج می کند و آنچه که از آن پس اتفاق می افتد ط

شبکه‌های اجتماعی تئاتر مستقل تهران: اینستاگرام

ویدیوها

مکان

ضلع شرقی چهارراه ولیعصر (تئاترشهر)، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰ (خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰)
تلفن:  ۶۶۹۷۹۷۴۱

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یادداشت مجید اسلامى (منتقد سینما)
درباره نمایش "بر اساس دوشسِ مَلفى"

"دوشس ملفى" محمد رضایى راد فوق العاده است.
جزو بهترین نمایش هاییست که تا به حال دیده ام. این رویکرد پویا و کلاژوار از لحن هاى مختلف و کنترل ریتم و این برخورد کاملاً معاصر با متنى کلاسیک و این میزان انرژى وصف نشدنى ست. نمایش بسیار طولانى ست اما اصلاً ملال آور نیست و نمى توانم آن را کوتاه تر تصور کنم. تحرک و پویایى نمایش مثال زدنى ست، همینطور بازى ها (بخصوص باران کوثرى، رضا بهبودى، سیما مبارکشاهى و میلاد شجره)، و نوع استفاده از موسیقى زنده، و استفاده از نور.
این اجرایى ست که در خاطر مى ماند و تئاتر ایران مى تواند به آن افتخار کند.
طراح صحنه نمایش چرا درج نشده؟خود کارگردان انجام داد ند
۲۱ مهر ۱۳۹۵
لینک خرید اینترنتی بلیط ؟
۲۴ مهر ۱۳۹۵
سایت tik8
۲۴ مهر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت سید مصطفى تاجزاده درباره نمایش "بر اساس دوشسِ مَلفى"

نه! ملال آور نخواهم مرد!

نمایش "بر اساس دوشسِ مَلفی" با کارگردانی و بازآفرینی محمد رضایی راد و نغمه ثمینی برای من سفری بود به تاریکی های قرون وسطا و تماشای درخشش یک زن در باز آفرینی هویت زنانه خویش.
قصر ملفی آن طور که در "تئاتر مستقل تهران" به روی صحنه رفت مکان ظهور یک تراژدی بود: تراژدی هویت و شاید هم تراژدی ... دیدن ادامه ›› زندگی!

دوشس می خواهد یک زن باشد و نه آن چیزی که برادرش فردیناند در مقام حاکم قصر می‌خواهد از او بسازد؛ بیوه بماند و به جایگاه نمادینی که اشرافیت حاکم درصدد است به کمک کلیسا بر او تحمیل کند، تن دهد. او خود را از جنس گوشت می‌خواند و خون و البته که عشق. اتحاد اشرافیت و کلیسا که در نمایشنامه در سیمای کاردینال و دوک متجلی می شود، برای تصاحب ثروت و افزودن به قدرت خویش او را تنها می خواهند. بنابراین همسر و مادر شدن او را یک تهدید می‌بینند برای ساختار قدرتی که از خون سخن می گوید چون از خلال خون انتقال می یابد.

نمی توان از دوشس سخن گفت و از باران کوثری نگفت که فرایند خویش آفرینی دوشس علیه یک جامعه به شدت سلسله مراتبی را به زیبایی به نمایش می‌گذارد. همه آن تاریکی هایی که به نحو خلاقانه توسط میلاد شجره (فردیناد) و با کمک دو ضلع دیگر این حاکمیت فاسد، یعنی قاضی-جلاد و کاردینال بازتولید شده و فضای صحنه را به احاطه خود در می آورند، پس زمینه ای مناسب می سازند برای تعین بخشی به درخشش دوشس.

هنر رنسانس فضایی به دست می دهد برای شنیده شدن صدای محذوف زن. دوشس از مرگ ملال آور گریزان است چه رسد به زندگی ملالت بار. به همین دلیل همه‌ی زندگی را می‌خواهد و میخواهد یک زن باشد، یک همسر و یک مادر، اما فردیناند هویت خصوصی همزادش را سرکوب می کند چون به افزایش ثروت و قدرت خویش اولویت می دهد.

مبارزه این دو پس از آشکار شدن راز ازدواج پنهانی دوشس با آنتونیو تماشایی است. از دید فردیناند، زن به جای قلب، آتشی از شهوت در سینه دارد و ساحره ای بیش نیست. دوشس تسلیم القای حس گناه توسط برادرش نمی شود و بر پاکی خود پا می فشارد. صحنه تئاتر در اینجا بدل به مقاومت نیروی اخلاقی یک زن می شود ضد هویتی دروغین که اشرافیت و کلیسای فاسد قصد دارند بر او تحمیل کنند.

تئاتر در صحنه های پایانی خود نمایشی است از انواع شکنجه های روانی و فیزیکی. دوشس را همسایه دیوانگان می کنند که انسجام شخصیتی اش در هم فرو ریزد. شکنجه و بی رحمی فردیناند نمی تواند خواست و هویت دوشس را به سایه برد، چرا که او از مرگ نمی هراسد. دوشس به بهشت اعتقاد دارد؛ بهشتی که راهش از خلال خراب کردن دیوار طبقاتی یک جامعه اشرافی می گذرد و در برابر دوگانه به شدت سیاه و سفید آنتونیو علم می شود:
"شما (آنتونیو) مى گویید بهشت یا دوزخ؟ راه سومى ندارد و من (دوشس) مى گویم بهشت یا بهشت؟ راه دومى ندارد.

بازی نور و روشنایی و انعکاس های سایه وار در ترسیم کردن صحنه خواستگاری دوشس از آنتونیو کم نظیر است. میان آن دو پرده ای از نور وجود دارد درست وارونه ی "آپارتاید طبقاتی" و دیوار تقسیم بندی های سلسله مراتبی و عبور ناپذیر که فردیناند در اطراف دوشس برافراشته است. کارگردان میان آن دو مرزی شفاف و تداخل پذیر مهندسی می کند. آنتونیو می گوید من نمی توانم تا مقام شما صعود کنم و دوشس زانو می زند که به مرتبه او نزول کند. ندیمه از پشت پرده بیرون می آید تا شاهد این ازدواج پاک اما خارج از کلیسا باشد:
"مگر کلیسا چه می کند که ما نکردیم؟"

به راستی کلیسا چرا باید با این ازدواج مخالفت کند و مرزهای جعلی قدرت حاکم را مرزها و "حدود الهی" بداند؟ و به راستی چهره های کلیسایی نمایشنامه از قاضی و کاردینال چگونه فاسد شدند و مشاطه گر بساط شکنجه؟ و چرا باید ایستادگی یک زن بر نیازهاى فطری خود برچسب شیطانی بخورد؟

دوشس ملفی امکان "مشاهده" آن سقوط وحشتناک و مصیبت بار یعنی تبدیل پیام رحمت و محبت مسیح را به شکنجه و قساوت کلیسا فراهم می آورد. همان که مطهری درباره اش می گفت؛
"هر وقت و هر زمان که پیشوایان مذهبی مردم - که مردم در هر حال آنها را نماینده واقعی مذهب تصور می کنند - پوست پلنگ می پوشند و دندان ببر نشان می دهند و متوسل به تکفیر و تفسیق می شوند، مخصوصاً هنگامی که اغراض خصوصی به این صورت درمی آید، بزرگترین ضربت بر پیکر دین و مذهب به سود مادیگری وارد می شود." (علل گرایش به مادی گری، مجموعه آثار، ج 1، ص491)

در کدام صحنه می توان این سبعیت نهفته در پس زمینه تکفیر و تفسیق را به تماشا نشست؟ آنجا که دوشس تفسیق شدنش توسط فردیناند را به "زوزه گرگ" تشبیه می کند.
یادداشت هری کمراینن. سفیر فنلاند در ایران (روزنامه شرق - شنبه ۱۰ مهر)
درباره نمایش‌نامه «براساس دوشس ملفی»

یک شب تئاتری فراموش‌نشدنی

نمایش‌نامه «براساس دوشس ملفی»، نوشته محمد رضایی‌راد و نغمه ثمینی، جان تازه‌ای به یکی از آثار بزرگ ادبیات انگلیسی دوره نوزایی، «دوشس ملفی»، نوشته جان وبستر می‌بخشد. کارگردان تئاتر، رضایی‌راد و گروهش که شامل ٣٠ نفر (!) بازیگر و موزیسین می‌شوند، تماشاگران را به گشت‌وگذاری به معنای واقعی کلمه، نفس‌گیر می‌برند؛ به ایتالیای قرن شانزدهم با تمام توطئه‌ها و نزاع‌هایش بر سر قدرت. بازیگران در آفریدن وهمی که تماشاگر را به این دنیای تراژیک و درعین‌حال غریب می‌کشاند، گل می‌کارند؛ دنیایی که پر از فساد، حسادت، ناراستی و ولع قدرت است. این دنیایی است که در آن دورویی و خشونت، تعیین‌کننده بازی هستند. جای تعجب نیست، اینها خصلت‌هایی‌اند که هنوز در تیتر اخبار و رسانه‌های جهان با آن روبه‌رو می‌شویم. حتی امروزه، رسوایی‌هایی حول نزاع طبقاتی در خاندان‌های ... دیدن ادامه ›› سلطنتی اروپا به چشم می‌خورد. در «تئاتر مستقل تهران» درست در قلب پایتخت ایران، می‌توانیم از نمایشی لذت ببریم با عناصری از تراژدی‌های شکسپیر، روم باستان و یونان، درآمیخته با کمدیادلارته ایتالیایی- این همه با رنگ‌ولعابی قدرتمند از محمد رضایی‌راد. داستان گاهی تکان‌دهنده می‌نماید و گاهی بسیار خنده‌آور. لحظه‌هایی احساس می‌کنی درحال تماشای اثری از هیچکاک هستی، لحظه بعد شاید «آلیس در سرزمین عجایب» یا «ارباب حلقه‌ها». درست همان لحظه‌ای که در غم عمیق دوشس، با بازی درخشان باران کوثری، شریک شده‌ای، خود را می‌بینی که به شخصیت‌های عجیب‌وغریب روی صحنه می‌خندی. رضایی‌راد به ما نشان می‌دهد که فاصله بین اشک شادی و اشک غم چندان زیاد نیست و این کار را چه کارآمد و موفق انجام می‌دهد! هرآنچه خوش می‌درخشد، خیر نیست. هرآنچه تیره می‌نماید، شر نیست. کشمکش میان ظلمت و نور، شر و خیر می‌فریبد و همچنان ادامه می‌یابد. موسیقی‌ای که پنج جوان بااستعداد آن را اجرا می‌کنند تنها موسیقی پس‌زمینه نیست، بلکه بخشی از گفت‌وگو می‌شود. ارکستر راهبر می‌شود، واکنش نشان می‌دهد و پلی پراهمیت میان قرن‌ها می‌زند. پس از اینکه از تماشاخانه بیرون می‌آیی، سرت پر شده است از پرسش‌ها: چرا، چگونه؟ چه می‌شد یا باید انجام داد تا تراژدی اتفاق نیفتد؟ تراژدی با یکی از نفس‌گیرترین (به معنای واقعی کلمه) صحنه‌های مرگی که می‌توان دید، پایان می‌یابد. نه‌تنها دوشس کشته می‌شود، بلکه بسیاری دیگر نیز کشته می‌شوند. بااین‌حال، اگر نمایش‌نامه وبستر پر است از خشونت و خون، فکر می‌کنم تیتوس آندرونیکوس، اثر شکسپیر با برجای‌گذاشتن ١١ بدن بی‌جان روی صحنه، همچنان در جایگاه نخست است. رضایی‌راد و گروه بازیگران بسیار توانا و متعهدش ثابت می‌کنند که زبان تئاتر زبانی جهانی است که حتی اگر فارسی، زبان مادری‌ات نباشد، می‌توانی آن را بفهمی و دنبال کنی. گرم‌ترین سپاس‌ها و تمجیدها را تقدیم می‌کنم به کارگردان تئاتر، رضایی‌راد و گروهش به‌خاطر یک شب تئاتری فراموش‌نشدنی دیگر در تهران!

*‌مترجم: محسن ابوالحسنی