در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کوروش الله یاری | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 08:15:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
برا علی آقا عشقی...
علی عشقی... آقا عشقی...داخل دانشکده هنر تاتر اولین چیزی که بهمون یاد دادن این بود که حسی ها مون رو فایل بندی کنیم که بتونیم موقع بازی ازشون بهره بگیریم و بتونیم حسمون رو به مخاطبمون به بهترین حالت ممکن اتقال بدیم...که مسلما حس هامون از تجربیات زندگیمون بدست میاد...من پنج بار بدیدن نمایشت امدم علی عشقی...از بار دوم فقط به این فکر میکردم که اقای سجاد افشاریان چی تجربه کرده که تو رو خلق کرده علی عشقی...واقعا راست میگفتی الان یه محل بهت میگن علی عشقی...علی اقا عشقی اگر دلبرت رو دیدی بهش بگو یکی از مخاطبات بدجور بهش حسودیم میشه که {علی عشقیت هنوز همون علی عشقیه} بهش بگو که چقدر حیف که علی عشقی رو ازدست داد...ولی علی عشقی چند وقتیه با یادت دارم بد جور عاشقی زندگی رو میکنم...
اگر آقا افشاریان رو دیدی بهش بگو که میشه فیلم تاتر شرقی غمگین رو برا فروش بذاره که بد جور لنگ تو میشم تو زندگیم علی عشقی...
متن فوق‌العاده جذاب که مخاطب رو کاملا کنجکاو فهمیدن تراژدی میکنه طنز های ظریف و بجا بازی متفاوت از اقای هوتن شکیبا خانم ستاره پسیانی انتقال حس شون فوق العاده عالی فووووق العاده عالی و سبک کارگردانی و پایانی جالب که مخاطب رو ساعت ها بعد از دیدن نمایش دچار شوک و گره گشایی میکنه...و یه نگرش به اتفاقات مختلف...
دکوری ساده اما فوق‌العاده کار امد و بدون هیچ اکسسوار اضافی و صد البته گریمی زیبا...
به هیچ وجه ابن نمایش رو از دست ندید
و زیبا اون جاست که تمام این هایی که گفتید رو اون رورانس فوق العاده تکمیل میکنه :]
۲۷ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برا علی آقا عشقی...
وقتی خواستم بیام به دیدن نمایش یه دنیا غمگین بودم...یه دنیا غم روم اوار شده بود و از طرفیم مگه میشه علی عشقی رو ازدست داد...
غمگین دو عالم بودم چون تو اجرای قبلی که شهریور بود داشتم باکسی اشنا میشدم و بعد از هزارتا این در اون در زدن حاضر شد بیاد منو ببینه...امد کافه محل کارم...دوسه ساعتی گپ زدیم و ازش دعوت کردم که باهام بیاد کاری که اقای سجاد افشاریان نوشته به اسم شرقی غمگین رو ببینه...گفت خبر میدم و دیر خبر داد که نمیاد و بیلیط تموم شد و داغ دیدن علی عشقی و رفیق بامرامش سعید موند رو دلم...خودشم از زندگیم رفت...
به آقای افشاریان دایرک دادم و گفتم یعنی واقعا یعنی ممکنه دوباره اجرا بره...جواب دادن ایشاله دی ماه...
لحظه شماری و خرید دوتا بیلط...که یکی از بیلیط ها بکار امد و جاش کنارم تو تاتر کم بود...
وقتی نشستم سر تا پام داشتم درک میکردم که چی میگه علی عشقی چرا اصا میگه علی عشقی...تموم شد رفتم پیش اقای سجاد افشاریان...گفتم کتابمو امضا میکنید چون یه نسخه از این کتاب دست همون شخصه ... دیدن ادامه ›› که نیست...
حالا بعد از چند روز و هفته هنوز شرقیم بد جور غمگینه و حالم سنگین سنگین...
علی عشقی رفیقت راست میگفت یه ملت و عشقی کردیو خودت هنوز هیرونی...
ولی علی اقا...علی اقا عشقی من هنوز یواشکی دوسش دارم...امید وارم که یروزی بفهمه...
بد جوری عشقی علی آقا عشقی
فردا بلیتشو دارم ، نرم افسرده بیام بیرون :(
۲۴ دی ۱۳۹۶
من روزی که ترک شدم و فراموش شدم رفتم این نمایش دیدم ولی حالم بهتر کرد چرا که حس کردم من تنها نیستم .
۲۵ دی ۱۳۹۶
نه ترک شدن منظورم روزی است که دیگر پیامی و تلفنی از یاری که قرار بود سالیان د رکنار او باشم نداشتم و به عبارتی او بدنبال زندگی خود رفت .
۱۵ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید