- علاقهمند به عکاسی-تئاتر-سینما-موسیقی-مطالعه-روانشناسی-جامعه شناسی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمی توانی بفهمی.آخر چه اهمیتی دارد؟شاید روزی از این تنگنا بیرون بیایم.اما حس می کنم موجوداتی بی نام و نشان دراندرون من می لولند.با آنها چه کنم؟وای کائسونیا من می دانستم نومیدی هست اما نمی دانستم یعنی چه.من هم مثل همه خیال می کردم نومیدی بیماری روح است.اما نه بدن زجر میکشد.پوست تنم درد می کند. سینه ام دست و پایم.سرم خالی است و دلم به هم می خورد. و از همه بدتر این طعمی است که در دهنم است.نه خون است نه مرگ نه تب.اما همه ی اینها باهم کافی است زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود. و از همه موجودات نفرت کنم.
چه سخت است..
چه تلخ است انسان بودن!!
به نظر میرسه در جمله آخر "چه سخت است مرد بودن درست تر باشه" این نظر پری صابریه.
کاراکتر هم اسمش مورد بحثه!بعضا _ و البته به نظر من درست تر _ سزونیا خونده شده.
ممنون از توجهتون دوست گرامی
این دیالوگ متنِ خوده کاموا ، من نمایش رو پنج روز پیش دیدم راجع به قسمت آخر درست حضور ذهن ندارم که «مرد» یا «انسان» بودن رو میگن اما در متن «انسان» اومده و اینکه در تلفظ سزونیا به نظر میاد اما بدون شک نام شخصیت خانم پناهی ها در نمایش کائسونیا هستش.
توی بروشور هم دقت کنید کائسونیا قید شده.
اختیار دارید
ببینید املای فرانسوی کائسونیا است اما در املای انگلیسی سزونیا لحاظ شده.دلیل اینه که در املای انگلیسی تلفظ معیار قرار گرفته.اینجا رو ببینید:https://translate.google.com/#auto/fr/Caesonia
وقتی روی پخش صوتی کلیک کنید سزونیا میخونه.
اون دیالوگ هم در نسخه نشر قطره به ترجمه پری صابری مرد بودن هست.
جناب م.م.ر. گرامی
در کالیگولای آلبر کامو که ترجمه ی ابوالحسن نجفی است و از انتشارات نیلوفر " انسان بودن " نوشته شده و کاراکتر هم همانطور که جناب نظمی نوشتند کائسونیا . که در این ترجمه هم به همین نام است .
من امشب نمایش را دیدم ، در نمایش هم کالیگولا " انسان " بودن گفت .
و کائسونیا نام شخصیت پانته آپناهی هاست که در بروشور قید شده . و در طول اجرا هم مرتب به همین نام خوانده ... دیدن ادامه ›› می شد .
چون فبل از دیدن این کار ، نمایشنامه را خوانده بودم ، متوجه شدم این اجرا با متن ترجمه شده ی ابوالحس نجفی تطبیق دارد .
جناب نظمی درست مرقوم فرمودند .
خانم حدادی عزیز و بزرگوار
ممنونم از توجهتون بله من هم ترجمه ی آقای نجفی و خوندم طبق فرمایشات شما انسان بودن ترجمه شده بود، و متنی که در بالا آمده عین ترجمه ی آقای نجفی هستش.سپاسگزارم
خانم حدادی و جناب نظمی
بنده به هیچ عنوان جسارت نکردم که بگم ایشون چیزی رو از خودشون اشتباه نوشته.من شکل صحیح رو با توجه به تحقیقات خودم و مستند بیان کردم.قطعا منظورم اشتباه مترجم بوده.
احساس غبن بسیاری می کنم از اینکه ترجمه پری صابری را برای خواندن دوباره کالیگولا به جای ترجمه ابوالحسن نجفی انتخاب کردم!
مسلما در ترجمه سال 90 خانم صابری حذف ها بیشتر است و به نظرم سر سری تر!
کایوس کالیگولا:
باید در نظر داشت که از لحاظ اخلاقی دزدی مستقیم از
اموال رعایا قبیح تر از وضع مالیات غیر مستقیم بر قیمت مایحتاج ضروری مردم نیست.
حکومت کردن یعنی دزدیدن همه این را می دانند
اما راه و رسم دزدیدن فرق می کند.من علنا می دزدم.این کار خیال شمارو از دله دزدی فارغ می کند.
بدون شک نمایش کالیگولا در ایران یکی از نمایش های فاخر محسوب میشه ،دکور و طراحی و میزانسن ها دقت در چیدمان و لباس هایی که طراحی شده بود من و از جهت نظم در کار و طراحی صحنه یاد کلبه ی عمو تم آقای غریب پور انداخت، کار قبلی و موفق نشدم ببینم اما امشب بعد مدت ها نمایشی دیدم که به معنای واقعی تئاتر بود، مثل کلبه ی عمو تم.همه ی عزیزان این نمایش یک به یک در صحنه خوش درخشیدند ، مخصوصا خانم پناهی ها که بشدت نقششون سخت بود ، از اول نمایش تا آخر نمایش خیس آب بودن و در آخر فکر کنم نزدیک پنجاه شصتا تخم مرغ از فاصله زیاد سرشون خالی شد ، آقای امیر جدیدی بحدی در صحنه مسلط بودن که انگار سالهاس روی صحنه ی تئاتر کار میکنن ، صدای بسیار رسا و شیوایی در صحنه داشتن ، امیدوارم که باز روی صحنه ببینمشون ، صابر ابر عزیز هم نیازی به گفتن و بحث ندارند ، مثل همیشه فوق العاده بودن، و یه خسته نباشید هم به آقای فرشید شایسته که کل ۱۸۰ دقیقا نمایش رو در صحنه بودند بار اجرایی و تنظیم و هماهنگی بین بازیگرا به عنوان غلام در نمایش روی دوش ایشون بود ، نقش بسیار سختی و داشتن،به نظر من ۴۵ تومن برابر اینهمه زحمت واقعا ناچیز بود . و اماتئاتر هما یک تئاتر مدرن نیست بیشتر شبیه یک خونه ی قدیمه که در مسیر سالن باید از چند ردیف پله رد شید اطراف سالن رو در مسیر میز و صندلی چیدمان کردند و کافه ای کوچیک طراحی شده برای حاضرین.داخل سالن اما ردیف های طبقه اول و ردیف طبقه ی دوم بهترین جا برای دیدن نمایشه ، ردیف های کناری طراحی بدی دارند جوری که تماشاگر باید خم شه بازیگر زیر پاشو ببینه ، صندلی ها ی ردیف کناری طبقه ی بالا راحت هستند اما بدلیل طراحی بد طبقه ی بالا ناچار به خم شدن هستید ، اگر در ناحیه کمر و ستون فقرات مشکل دارید از انتخاب این دو ردیف جدا خودداری کنید ، به همه ی عوامل خسته نباشید میگم ، کالیگولای جناب غنی زاده برای من یک تئاتر واقعی بود ، بشدت لذت بردم ، هم از متن آلبر کامو ، هم از اجرا.موفق باشید
خانم نجاتی عزیز ممنونم از شما حقیقت امر اینه که من هم اول زیاد با این مبلغ موافق نبودم با توجه به اینکه نمایش هایی در گذشته روی صحنه رفتند به هر دلیلی با قیمتهای نجومی اینکه در آن نمایشها نه خلاقیتی در صحنه وجود داشت نه متن و اجرای خوبی اما مبالغ بی دلیل سنگین بودن.هرچند که از نمایش سقراط به اینور هیچ نمایشی با این مبلغ نرفتم البته ناگفته نماند سقراط هم یک اجرای با ارزش محسوب می شد ولی الباقی نمایش ها با مبالغ بالا متاسفانه تلف کردن وقت و هزینه بود.اما کالیگولا برای من خیلی با ارزش بود چون بعد از گذشت یک پرده از نمایش متوجه شدم که ای کاش هیچوقت صحبت و ناراحتی و اعتراضی نسبت به ملبغ نمایش نمی شد.همونطور که گفتم آقای کارگردان برای خود و نمایشی که روی صحنه برده بود ارزش قایل شده بود با استفاده از تمام امکانات در صحنه سعی کرده بود کار بی نقصی رو اجرا کنه کاری که هیچ گونه حرفی برای گفتن نگذاره.و زحمتی که بازیگران این نمایش یک به یک کشیدند واقعا ده برابر نمایشی بود که میدونم بدون شک از نمایش هایی که اخیرا در تالار وحدت با مبالغ سنگین روی صحنه رفتند بیشتر بود.خلاصه بیش از اندازه راضی ام.
درست می فرمایید اقای نظمی عزیز، خیلی اجراها در این یکسال اخیر با قیمت های بالاتر از حد متعارف روی صحنه رفت که هیچ خلاقیتی در آن بکار نرفته بود که هیچ، زحمتی هم در هیچ آیتمی برای آن کشیده نشده بود.
یادم هس. پیش از اجرای درانتظار گودو و ملکه لی نین، نوری جان در جواب اعتراض کاربران به قیمت بلیط پستی در تیوال گذاشت که عنوان می کرد لزوما کاری که با بهای پایین بلیط اجرا می شود ارزش قایل شدن برای مخاطب نیست بلکه ارزش قایل شدن برای مخاطب در اینست که کار کم نقص و عالی برای او اجرا کنیم.