با حال بود ببینید.
حامد بهداد و مهناز افشار خوب بازی کردند.لباس و لوکیشن خوب بود.
تمام مدتی که مشغول تماشای این فیلم بودیم مدام از همدیگه می پرسیدیم هدف از ساختن این فیلم توسط آقای داریوش مهرجویی چه بوده؟نمیدانم دفعه بعد که خواستم فیلمی را تماشا کنم اگه کارگردان این فیلم آقای مهرجویی باشند می توانم به اعتبار اسم ایشان باز هم اعتماد کنم یا خیر؟؟؟
بله! بالاخره فیلم را دیدم!
خاطرم هست که در جشنوارهی فجر که اکران شد، فقط و فقط و فقط به خاطر اسمِ دلنشینش، «چه خوبه که برگشتی!»، قصد داشتم به تماشایش بروم. که خب نشد.
الآن که کمتر از ده دقیقه از پایان فیلم میگذرد، به نظرم بهترین بخش فیلم هم همین نامِ آن بود و طنینِ لطیف و صمیمیّتِ داخل آن! همین...
+ بنده از عزیزانی تعجّب میکنم که میفرمایند «مهرجویی پیر شده و حالا استاد حق ندارد دو تا دانه فیلم برای دل خودش بسازد؟». مگر «گدار» پیر نشده؟! مگر «کاپولا» پیر نشده؟! مگر سلطان گیشه و نقدهای مثبت، «اسپیلبرگ» الآن در دهه ششم عمرش نیست؟! «اسکورسیزی»، «هرتزوگ»، «هانهکه»، «فورمن»، همه پیر شدهاند. «کیشلوفسکی» تا سالهای آخر عمرش فیلم میساخت. «لانگ» هم به همین صورت. «آنجلوپولوس» در سنّ 76 سالگی تصادف کرد! «برتولوچی» روی ویلچر مینشیند! ولی «رؤیاپردازان»اش سرشار از دغدغهی جوانی و آرمانهای سرخ است! «کوبریک» نزدیکِ یک دههی آخر عمرِ هفتاد سالهاش را گذاشت روی «یک» فیلم! «برگمان» و «آنتونیونی» که هر دو، نامردهای بیرحم، در یک شب ما را داغ به دل گذاشتند، تا همین آخرها داشتند فیلم میساختند! «فیلم» میساختند! «فیلم»! این همه اسم از بزرگان سینما لیست کردم که به عرض برسانم «استاد پیر شده» که نشد دلیل! بله!