در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:05:25
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اون + یعنی قراره با قبلی فرق داشته باشه؟ البته در هر صورت من برای بار چندم میام ببینم.
عااااالی بودید عاااالی 🤩🏆🏆🏆🏆🏆🏆
بالاخره بعد مدت ها یه تئاتر خیلی خوب دیدیم و از ته دل خندیدیم
خیلی خوب بودید.
من ۲ آبان این نمایش زیبا رو دیدم
و واقعا نمایش‌جذاب‌ و خوبی بود و خیلی ذهنم رو درگیر خودش کرده

واقعا لذت بردم
میدونم یکم دیره ولی به همه‌ی تیم و بازیگرهاش خسته نباشید میگم
درود
من امشب به تماشای این نمایش نشستم
بازها درجه یک و درخشان و به اندازه
کارگردانی خوب
نمایش چند لایه و دغدغه‌مند
برای دوستانی که موسیقی زنده دوست دارن عالیه
برای دوستانی که نمایش اساطیری دوست دارن خوبه
برای دوستانی که نمایش آیینی دوست دارن مناسبه
و برای دوستان دغدغه‌مند که درد و غصه این روزای تئاتر زخمی و خسته رو دارن مناسبه
از داستان نمیگم که از شیرینیش براتون کم نشه
درود و مهر
سپاس از لطف و حضور پر مهرتون🙏🏻💚
خوشحالیم که نمایش مورد پسندتون قرار گرفته
۲ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود و مهر
برای بار سوم به همراه خانواده اینبار کار سلول رو دیدم
جا داره بگم محسن زرابادی پور با تمام وجود ۱۰۰ خودشو مثل هر بار روی صحنه گذاشت و به نظرم این تجربه که دیدم باید گفت محسن بیده چقدر نقش رو از خودش کرده بود و اکت و حضور اون در صحنه بسیار به دل مینشیند
وحید نفر با حس خوبش اینبار هم کاملا در صحنه بسیار خوش درخشید و بازی قابل قبولی از ایشون دیدیم و آرزوی بهترین ها برای کلیه عوامل سلول دارم
پیشنهاد میکنم کار رو ببینید

Behi Mz (behimzd)
درباره نمایش سلول i
عالی عالی عالی
چقدر نمایش تمیزی بود، دستمریزاد به نمایشنامه زیبا و کارگردانی درست و نقش های بازیگران که قشنگ باورشون میکردی، زیاد اهل دیدن کار کمدی نیستم اما این کار واقعا حالمان را خوب کرد.
پرداخت به قصه همه زندانی ها و ماموران شیرین زندان بسیار کار دشواریه و سخت تر از اون برای ما تماشاگرهاست که بتونیم ارتباط برقرار کنیم تا قصه را دنبال کنیم تا مارو میخکوب کنه، به نظرم سلول یکی از اون نمایش ها بود، به غیر از فضای کمدی که بسیار شیرین بود و هیچ لکه ی زشتی نداشت بازی همه بازیگراها بود مخصوصا نقش لال قصه که دیدنی بود و قصه ای که با فراز و فرودهایی که داشت همراه میکرد تا پایان و در پایان خیلی خوشحالم که این تئاتر رو دیدم ، خیلی خسته نباشید
خسته نباشید به تمامی عوامل گروه
نمایشنامه خوانی جذابی بود لذت بردم🌻
همه ما در سلولیم
بازی آقای زرآبادی همیشه درخشان بوده و هست مثل نمایش های قبلی ایشون کاملا متفاوت بود از فین جین و ماهرخ که بسیار دوست داشتیم و حالا میتونم بگم سلول هم به لیست اضافه شد اینبار به کارگردانی ایشون
بازی های قدرتمند و فضای درست زندان و.... کمدی های به جا و درست نسبت به فضای بند اعدامی ها که به درست ترین شکل ممکن درآمده بود و قشنگ میتوانستی همزادپنداری کنی، یک کار منسجم و پر از حرف
خسته نباشید
شاهین زوار این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با عرض خسته نباشید به تمامی اعضای گروه دماغ قرمزها:

اودیپ در والهالا دروازه‌ای‌ست ورای زمان و مکان؛ نمایشی که شما را از کوچه‌های خاک‌گرفته‌ی ... دیدن ادامه ›› تب و از زیر سایه‌ی حکومت خدایان یونان، به قلمروهای نورس و خدایگان اسکاندیناوی می‌برد.

از همان ابتدا، با تعامل جذاب و سنجیده‌ای که میان سوفوکلِ راوی و تماشاگران شکل می‌گیرد، تا لحظه‌ای که دیگر بازیگران در کنارتان قرار می‌گیرند، شما دیگر بر صندلی‌های سالن شیشه‌ای خانه‌ی هما ننشسته‌اید؛ بلکه به‌عنوان بخشی از مردم، وارد یوتنهایم شده‌اید.

روایت گوش‌نواز سوفوکل از ماجرای پیش‌آمده و بیان خواسته‌هایش، همراه با پرسش‌های به‌موقع از حضار، فضایی گرم و صمیمی می‌سازد؛ فضایی مناسب حتی برای مخاطبانی که شاید بدون پیش‌زمینه‌ی داستانیِ اودیپ به تماشای نمایش نشسته باشند. همراهی سازهای سنتی و خوانش آوازی روایت نیز به جذابیت این روایت کمک شایانی می‌کند. سوفوکلی که شخصیتی‌ست در مرز کمدی و تراژدی؛ شخصیتی که ناچار شده دلقکان را به‌عنوان بازیگران تراژدی خود برگزیند. در اودیپ در والهالا همه‌چیز بر لبه‌ی یک مرز باریک حرکت می‌کند: مرگ، زندگی، انتخاب و تقدیر.

المان‌هایی ساده اما عمیق، دکور صحنه را شکل داده‌اند. بله، همه‌چیز ساده است؛ از لباس‌ها گرفته تا دیگر عناصر صحنه، اما این سادگی حامل اندیشه‌ای ژرف است. یک باکس چوبی، نه به‌عنوان درختی کامل، بلکه به‌عنوان نمادی از درخت زندگی (ایگدراسیل)؛ درختی که نه قلمروی نورس را به هم پیوند می‌دهد و اتصال زایش، زندگی و مرگ است. سیر داستانی تولد دوباره، زیستن و مرگ شخصیت اودیپ، همگی در نسبت با این درخت اتفاق می‌افتند. از آن‌جا که قلمروهای جهان نورس خطی نیستند، تماشاگر در هر قلمرو تنها بخشی از این درخت را می‌بیند؛ نکته‌ای که نویسنده با هوشیاری و ظرافت، در طراحی صحنه از آن بهره گرفته است.

پرهایی که به‌صورت پراکنده و حریم‌گونه پیرامون باکس چوبی بر زمین ریخته‌اند، در جریان روایت معنا می‌یابند؛ پرهایی که متعلق به خواهران والکری‌اند. والکری‌ها از معدود موجوداتی هستند که در اساطیر نورس توانایی حرکت میان قلمروها را دارند و پرِ آن‌ها نماد ابزار گذار میان جهان‌هاست. پرش فضازمانیِ اودیپ داستان نیز پس از عبور از همین پرها آغاز می‌شود و بار دیگر، قدرت داستان‌سراییِ دقیق و عمیق نمایش خود را به رخ می‌کشد.

اما شاید این پرسش پیش بیاید: چرا اودیپ؟ چرا لوکی؟

اودیپ شخصیتی حقیقت‌محور و پیرو خدایان بود؛ کسی که به هر نحو، حتی به بهای نابودی خویش، در پی حقیقت می‌گشت و در همین چارچوب، تمام تلاش خود را برای مبارزه با تقدیر به کار گرفت. اما دست تقدیر در نهایت او را کور و آواره کرد. او پس از ورود به این قلمروی ناشناخته و عبور از پرها، بر ایگدراسیل می‌نشیند. در این نقطه، با اشاره‌ای زیبا به داستان اودین و قربانی‌کردن چشمش در چاه میمیر برای به‌دست آوردن آب مقدس و کسب خرد کیهانی، و هم‌زمانی آن با پرتاب ادرار اودیپ بر صحنه، فضا به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که اودیپِ شکست‌خورده از تقدیر، به موجودی کاملاً متضاد بدل می‌شود: لوکی.

لوکی، خدای مکر و حیله، تجسم اختلال در نظم ایستاست؛ به هیچ ساختاری کاملاً متعهد نیست؛ هم با خدایان است و هم علیه آن‌ها؛ از حقیقت به‌عنوان ابزار استفاده می‌کند، نه به‌عنوان ارزش؛ با تقدیر نمی‌جنگد، بلکه با آن بازی می‌کند.

اودیپ اکنون بهای دانستن را با چشمانش پرداخته و آموخته است که به‌جای تسلیم‌شدن در برابر خرافات، می‌توان از خرافات به نفع خود بهره گرفت. در این بخش نیز نمادگرایی ظریفی شکل می‌گیرد: در دیالوگی که هارولد خوشگله به ملازمان خود می‌گوید «لوکی با پشم طلا می‌آید و این فرد، لوکیِ دروغین است». پشم طلا ارجاعی‌ست به دنیای یونان و داستان جیسون و آرگونات‌ها؛ نمادی از پادشاهی مشروع. اودیپ نیز با نمایاندن موهای طلایی خود، عملاً جایگاه پادشاهی قلمرو را از آنِ خویش می‌کند.

انتخاب لوکی، از هر زاویه‌ای، بهترین انتخاب نویسنده است؛ چرا که لوکی به پایان جهان گره خورده و رگناروک، پایان دنیای اساطیری نورس، به‌واسطه‌ی سه فرزند او آغاز می‌شود. این پیوندها در ادامه‌ی داستان، با مرگ لوکیِ دروغین به دست فرزندش، به‌زیبایی به نمایش درمی‌آید.

در پایان، و به‌طور خلاصه، اودیپ در والهالا با دستمایه‌ی طنز، بیان می‌کند که خرافات، در هر زمان و مکانی، نابودگر تمدن‌ها بوده‌اند و نشان می‌دهد که هیچ منجی موعودی قرار نیست یوتوپیای وعده‌داده‌شده را برای مردم به ارمغان بیاورد.
حمید رشید این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب بعد از ساعت کاری تصمیم گرفتیم با همکارانم بریم تئاتر ببینیم و بخاطر تعریف هایی که شنیده بودیم سلول را انتخاب کردیم.
به جد میتونم بگم یکی از بهترین تئاترهایه زندگیم را دیدم.
همه چی درجه یک و عالی بود و پایانی بسیار شک کننده داشت
شاهین زوار این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر زیبا تونستین بدون هیچ چیز اضافه ای کلی تصویر رویایی خلق کنید.ممنون از کانون پرورش فکری که مسائل آموزشی و هنری رو به بهترین شکل اجرا میکنند.
خسته نباشید میگم به تمام عزیزانی که در این پروژه کار کردن. کار تمیز و خوبی بود. استفاده از فرم‌های درست و بجا و تلفیقش با نورپردازی خلاقانه من رو جذب کرد که تا آخر کار بشینم و نگاه کنم.
واقعا خسته نباشید.
خداقوت به عوامل نمایش لیوان سوم!
بازیگران عالی بودن، نویسندگی بسیار عالی بود تبریک میگم به همه عزیزان!
من اینقدر احساسی هستم که خیلی جاها همش داشتم اشک میریختم اما واقعا لذت بردم و کارتون رو خیلی دوست داشتم. همیشه بدرخشید🌹🌹
Kimia Soltan این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بود واقعا‌ میگم من به همراه نه کودک و خانواده رفته بودیم و همه راضی بودن هم بچه ها هم بزرگترها ..خیلی خیلی تبریک میگم به این گروه قوی و توانمند 👏👏🤛👏
بسیار کار جذابی بود
بدن های آماده
کارگردانی خوب و موسیقی های مناسب جناب دلجو.
آفرین به گروه اجرایی
علی عبدالهی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب دو تا بازیگر خیلی توانمند رو روی صحنه از نزدیک دیدم که خیلی تماشا کردنشون برام لذت بخش بود ،یک نمایش خیلی عالی با یک ریتم سریع که تمام لحظات با خودش همراهم میکرد ،خبری از پیچیدگی و دکور وجود نداشت و همه چیز بدن دو بازیگر بود که واقعا عالی بودند و خیلی خوب از پس این ریتم سریع و پیوسته برآمدند
واقعا اجرا رو دوست داشتم ،خیلی خلاقانه بود و در عین سادگی از نور بسیار خوب و به جا و اندازه استفاده شده بود ،من عاشق اینم که برم تو یک سالن کوچیک و یک اجرای صمیمی ببینم که هیچ کس کمفروشی نمیکنه و برای من تماشاگر ،گروه اجرا بهترینش رو سخاوتمندانه می‌زاره ،ممنون چون امشب این اتفاق به درستی افتاد
خیلی درخشان بود ،لذت بردم
عالی بود، کلی لذت بردیم ❤️
سپیده ایمانی این را دوست دارد
با سلام خیلی خوشحالم که نمایش مارو دوست داشتین 🌹
۵ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی تئاتر خوبی بود
حتما پیشنهاد میشه 👍🏾👍🏾👍🏾👍🏾
محمد امین نبی اللهی و Shabnam Asheri این را دوست دارند
سپاس که تشریف آوردید
۷ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید