این حجم خالیِ پر از فکر عجیبترین جای دنیاست، سفید، خالی، پر از بود و نبود، اگر درِ یکی از اتاقها رو اشتباه باز کنی تا نقطه پایان گم میشی، فلریان زلر دقیقترین و درستترین تفسیر از این گمشدگی رو در نمایشنامه پدر بیان کرده.
اجراهای زیادی و از جمله فیلم پدر شاید باعث بشه درمورد تماشای این نمایش مردد بشید، اما ریتم نمایش تندتر از تمام اجراها و حتی فیلم ساخته شده از اثر بود و گذر زمان چندان حس نمیشد، از دکور، کدهای رنگیِ درست، نور، تصاویر پروجکشن که بگذریم، آقای کیانیان شما امشب صاحب صحنه بودید، همه چیز همگون و همراه بازی شما بود و باعث لذتِ مکرر در کنارِ لیلی رشیدی که بس به جا بود.
نمایشنامه آواز خوان طاس اولین نمایشنامهی اوژن یونسکوی بزرگ با نگاهی ابزورد تحت تاثیر جنگ جهانی دوم از شاخص ترین آثار دنیای ادبیات نمایشی محسوب میشه، اجرایی که اینروزها از این نمایشنامه در دیوارچهارم به روی صحنه میره نسخهای عقیم، نارس و شاید حتی دور از آنچه هست که متن در تلاش برای بیان اون بوده، وزن نامتناسب میزانسنها، بازی نامناسب نور، موسیقی خارج از کادر و برآیند اجرایی که بر نمایشنامه سوار نبود و نیست، قطع به یقین گروه و بازیگران تلاش کرده بودند اما همیشه نتیجه اون چیزی نمیشه که باید...
پر از سکوت، پر از مفهوم، پر از خود، از خودم خالی شدم و از من سرشار.
بازیها، نور، موسیقی، خطوط منظم و نامنظمِ فرهاد فزونی و بازهم سکوت، ترکیبی بینظیر رو رقم زد
کاش بشه باز هم دو ساعت در خودم با شکوفههای گیلاس سفر کنم.
یادت باشه قبل از جنگ پیروز بشو.