یادداشت سهیلا انصاری، برای نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود»بازآفرینی، نه اقتباس؛ وقتی تئاتر از سینما عبور میکندبه گزارش سینماخانه؛ نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» به نویسندگی و کارگردانی نیما آقاخانی، از نمونههای قابلتوجه در روند تلفیق میان تئاتر آکادمیک و تئاتر تجربی است؛ اثری که ضمن حفظ پیوند با منبع اقتباس خود فیلم «کشتن گوزن مقدس» ساخته یورگوس لانتیموس ــ توانسته است به بیانی مستقل، بومی و شخصی دست یابد. آقاخانی، که خود نقش مارتین را ایفا میکند، با اتکا به زبان بدن، فرم و میزانسن، جهانی میآفریند که در آن روایت به تدریج از منطق گفتار فاصله میگیرد و به قلمرو بیان فیزیکی وارد میشود.
نمایش از همان آغاز، با حرکات یوگا و تمرکز بر بدن بهعنوان ابزاری شناختی، مخاطب را به فضایی میکشاند که در آن مرز میان جسم و ذهن، واقعیت و رویا، بهتدریج فرو میپاشد. این انتخاب، نه صرفاً یک حرکت زیباییشناختی، بلکه بیانیهای درباره ماهیت جهان اثر است؛ جهانی که در آن، گفتوگوها کاهش مییابند و حرکت، فریاد و ریتم جایگزین زبان گفتاری میشود. بدینسان، فرم بهعنوان زبان دوم اثر عمل میکند و به ابزاری برای بازنمایی تروما و خشونت بدل میگردد.
طراحی صحنه مینیمال نمایش شامل شاخهگل، کتاب، میز، صندلی، نیمکت و ویدئوپروژکتوری که تصاویری از خانه و کهکشان را بازتاب میدهد ــ در خدمت فضاسازی مفهومی اثر است. این عناصر بهمنزلهی نشانههایی از خلأ، میل و نظارت عمل میکنند. علاقهی استیو به نجوم و تلسکوپ، که به وسواس دید زدن بدل میشود، استعارهای از میل به سلطه و کنترل پدرانه است؛ در مقابل، باب (پسر) با پیراهنی منقوش به اسکلت، تصویر مرگ و فروپاشی را تداعی میکند، و آنا مورفی (مادر) با سکوت سرد و انفعال خویش، بازتابی از زیست زنانه در ساختاری مردسالار است.
ارجاعات اسطورهای به روایت تروا، قربانیکردن و تقدیر، لایهای فلسفی و تراژیک به اثر میافزاید. نمایش از این رهگذر، خشونت را نه حادثهای فردی بلکه چرخهای تکرارشونده در تاریخ انسان معرفی میکند؛ قربانیانی که همچون قهرمانان تراژدی یونان، در دام تقدیر گرفتارند و گریز از آن ممکن نیست.
کارگردان در بخشهایی از اثر، از زبان اصلی فیلم و ویدئوهای تصویری بهره میگیرد تا پیوند میان جهان سینما و تئاتر را حفظ کرده و نوعی فاصلهگذاری آگاهانه ایجاد کند. این دوزبانگی، مخاطب را از توهم واقعیت خارج و او را به سطح بازآفرینی هنری بازمیگرداند. چنین رویکردی، یادآور نظریهی «فاصلهگذاری برشتی» است که در آن تماشاگر به تماشاگرِ فعال و اندیشمند تبدیل میشود.
طراحی صحنه و میزانسنها در برخی لحظات، یادآور زیباییشناسی مینیمالیستی لارس فونتریه، بهویژه در فیلم «داگویل» است؛ بهویژه در استفاده از فضاهای خالی، نشانهگذاریهای صحنه و تأکید بر حضور فیزیکی بازیگران. جزئیاتی نظیر تکرار کنش روزمرهی پاککردن عینک با پاچهی شلوار، در ساختار نمایشی اثر به نمادی از تکرار، وسواس و روزمرگیِ بیجان بدل میشود.
در لایهای دیگر، نمایش به کاوش در مفهوم «تروما» میپردازد؛ تروماهای خانوادگی، روانی و جمعی که از سطح ذهن به بدن منتقل میشوند. جملاتی نظیر «پیکر تو محراب من است» یا صحنههایی که به رشد بدن و جنسیت اشاره دارند، تلاشی هستند برای بیان بحران مالکیت بر بدن در ساختارهای قدرتمحور. تلفن همراه نیز که در اغلب صحنهها برای ثبت تصویر یا برقراری تماس استفاده میشود، به نشانهای از وسواس مستندسازی و گسست انسان مدرن از زیست واقعی خود تبدیل میگردد.
در پایان، فروپاشی خانواده به نقطه اوج میرسد؛ مرگی تدریجی که در جمله «دوباره میتوانیم بچهدار شویم» به شکلی هولناک تثبیت میشود. این جمله نه نوید بازسازی، بلکه بازتولید چرخه خشونت است.
بیتردید نقطه قوت اصلی نمایش، درخشش بازیگران آن است. اجرای فیزیکی دقیق، هماهنگی حرکات گروهی، و انتقال بار عاطفی اثر از طریق بدن و سکوت، نشان از تمرینهای منظم و هدایت کارگردان دارد. بازیگران در بازنمایی رنج، تروما و خشونت درونی، از مرز بازیگری صرف عبور میکنند و به بدنهایی متفکر و معناگر بدل میشوند.
در مجموع، «تا هیچ چیز عوض نشود» تجربهای جسورانه در ترکیب زبان بدن، روایت غیرخطی و نقد اجتماعی است. اثر، هرچند در برخی بخشها دچار نوسان ریتم و گسست پیوستگی روایی میشود، اما در نهایت با تکیه بر طراحی بصری هوشمندانه و بازیهای تأثیرگذار، موفق میشود ذهن مخاطب را تا پایان درگیر کند. حذف رورانس در پایان، انتخابی آگاهانه است تا تماشاگر در وضعیت تعلیق و اضطراب باقی بماند؛ گویی نمایش، پس از خاموشی چراغها نیز ادامه دارد.
حضور چندوجهی و متفاوت یاسر خاسب در تماشاخانه ایرانشهریاسر خاسب که آخرین بار با نمایشهای «رقص مرگ، بی لالا» و فیزیکال دوئت «گِل» در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته بود، اینبار با کارگردانی مشترک نمایش «دیوآب» به همراه برکه بذری و رویکردی ویژه به روی صحنهی سالن استاد ناظرزاده کرمانی میرود.
همچنین امیرحسین فتحی برای دومین بار تهیهکنندگی در تئاتر را با این نمایش تجربه میکند.
نمایش «دیوآب» به نویسندگی علی اتحاد و کارگردانی مشترک برکه بذری و یاسر خاسب از سهشنبه ۴ ام آذرماه ساعت ۱۸ در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میرود.
یاسر خاسب، گیز طاهایی، عارفه احمدپور، رومینا آدور، مصطفی صادقی، طناز فضائلی، اودین روشن، رایا مهدوی گروه بازیگران این نمایش را تشکیل میدهند.
دیگر عوامل ابن اجرا عبارتند از: با صدای: مسعود فروتن، مدیر تولید: گیز طاهایی، طراح لباس: برکه بذری، اجرای لباس: عارفه احمدپور، طراح نور: مدیا رحمانی، طراح موسیقی، نوازنده: بابک حیدری، طراح پوستر و بروشور: نیما زاغیان، دستیار کارگردان: نیما قاسمی، پارسا معارف وند، فرنود حاجی آخوندزاده، عکاس: اردلان آشناگر، مدیر تبلیغات، روابط عمومی: نوید آغاز، مستند نگاری مکتوب: اردلان اختر کاوان، ساخت عروسک: گیز طاهایی، فنی عروسک: سروش شعبانی استایلیست: کمیل محمدی
علاقهمندان به تهیه اینترنتی بلیتهای این نمایش میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
یادداشت سهیلا انصاری بر نمایش «نامه اداری» در تماشاخانه انتظامینقد پنهانِ یک ساختار آشکار؛ یادداشت بر نمایش «نامه اداری» به گزارش سینماخانه؛ نمایش «نامه اداری» به کارگردانی آریو راقب کیانی از همان لحظهی ورود مخاطب به سالن، جهان خود را بیهیچ تعارفی بر او تحمیل میکند؛ جهانی که بهشدت آشنا است، روزمره است و در عین حال هراسآور. دکور صحنه با دقت و وسواسی […]
نقد پنهانِ یک ساختار آشکار؛ یادداشت بر نمایش «نامه اداری»
به گزارش سینماخانه؛ نمایش «نامه اداری» به کارگردانی آریو راقب کیانی از همان لحظهی ورود مخاطب به سالن، جهان خود را بیهیچ تعارفی بر او تحمیل میکند؛ جهانی که بهشدت آشنا است، روزمره است و در عین حال هراسآور. دکور صحنه با دقت و وسواسی چشمگیر طراحی شده است: میزها، صندلی چرخدار، فرمها و چیدمانی که هر تماشاگر ایرانی دستکم یکبار تجربهاش کرده و با دیدنش فوراً حس قرار گرفتن در یک اداره یا سازمان رسمی در ذهن تداعی میشود. همین آشناییزدگی باعث میشود که نمایش پیش از آغاز رسمی نیز معناپردازی را شروع کرده باشد.
طراحی لباس و گریم، کاملاً منطبق بر تیپ و شخصیت هر نقش، به شکلی حسابشده انجام شده است. هر لباس، بخشی از جهانبینی و موقعیت اجتماعی کارمند را بازتاب میکند؛ از کارمندان خسته و کمدرآمد تا بالادستیهای مقرراتگرا و ناظرانی که سایهشان بر سر همه سنگینی میکند. این هماهنگی در ظاهر و شخصیت، درک مخاطب از روابط اداری را تسهیل کرده و اجازه میدهد ذهن او سریعاً وارد فضای رئالیستی-طنز نمایش شود.
هسته اصلی نمایش، حول محور زبان جدید «تایدپه» میچرخد؛ زبان اداری تازهای که در کارزار عمومی برای سادهسازی ـ یا بهتر بگوییم پیچیدهسازی نوین ـ انتخاب شده و کارمندان موظف به یادگیری آن هستند. نمایش با هوشمندی از این زبان بهعنوان ابزاری برای نقد ساختار اداری استفاده میکند: جایی که فرمها تغییر میکنند، واژهها بیمعنا میشوند و کارمند در میان مقررات جدید گم میشود. اداراتی که شاید بهظاهر برای نظم طراحی شدهاند، اما در عمل زبان را به ابزاری برای کنترل و فاصلهگذاری تبدیل میکنند.
نکته مهم این است که نمایش با ظرافت نشان میدهد هدف پنهان زبان جدید، محدود کردن شباهت میان کلمات است؛ کنایهای دقیق به تلاش سیستمهای اداری برای حذف ابهام، حذف تنوع، و ایجاد ساختاری که در آن هیچکس چیزی شبیه چیز دیگر نگوید، ننویسد و فکر نکند.
نمایش، به تناقضهای نظام اداری امروز اشاره میکند؛ از برگزاری دورههای آموزشی خارج از ساعت کاری گرفته تا قوانین بیمعنایی که تنها کاغذبازی را افزایش میدهد. طنز تلخ و رئالیستی اثر درست همینجا آغاز میشود: جایی که کارمند باید زبان تازهای یاد بگیرد، کلاس برود، مهارت تازهای کشف کند، اما در عمل هیچچیز تغییری نمیکند و ساختار سخت و فرسوده، همان است که بود.
یکی از جذابترین ایدههای اجرایی نمایش، استفاده از ماسکها و صورتکها در کلاسهای آموزشی است. ماسکهایی با دهانی نیمهباز یا لبهایی آویزان، که زیبایی بصری صحنه را افزایش داده و مخاطب را وارد لایه نمادین اثر میکنند. این ماسکها یادآور این حقیقتاند که در ادارات، هر کس چهرهای پنهان، نقابی احتمالی و رفتاری دوگانه دارد. کارمندان پشت نقابها پنهان میشوند، اطاعت میکنند، لبخندهای مصنوعی میزنند و در نهایت خود واقعیشان را دفن میکنند.
انتخاب بازیگران به شکلی آگاهانه و ظریف انجام شده است. یکی از نقطههای قوت نمایش، نقش نِلی است؛ شخصیتی که با طنز رفتاری و حضور گرمش، فضای خشک و رسمی نمایش را تعدیل میکند. هر بار که نلی وارد صحنه میشود، انرژی تازهای جریان مییابد و مخاطب برای لحظاتی از فضای اداری سنگین رهایی پیدا میکند.
در مقابل، نقش ماریا از نظر دراماتیک یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای نمایش است. ماریا که بار اصلی کارهای اداره را به دوش میکشد، نه قدرت دارد، نه پست بالا؛ تنها انرژی و مسئولیتی بیپایان دارد. او کارهای دیگران را انجام میدهد، خریدهای شخصیِ بالادستیها را بر عهده میگیرد و در نهایت فشاری را تحمل میکند که فراتر از جایگاهش است. شخصیت ماریا به شکلی ملموس، حقیقت تلخ نیروی کار اداری را نمایش میدهد: پرتلاش، کمصدا، اما همیشه نادیدهگرفتهشده.
نمایش از روابط پنهان در سازمانها نمیگذرد. زیرآبزنی، رقابتهای کوچک، ترس از ناظر و مدیری که «همه را زیر نظر دارد»، همه بخشی از ساختار دراماتیک هستند. جملهای که دو بار در نمایش تکرار میشود ـ «هر موقع پای منافع خلق در میان باشد، ما حالمون از هیچ چیز به هم نمیخورد.»
بهخوبی فضای ریاکارانهی برخی ساختارها را آشکار میکند؛ جایی که منافع خلق، پوششی برای منافع شخصی است.
شخصیت «پی»، که بیهیچ دیالوگی تمام زمان را تنها با بازی بدن، چشم و دست سپری میکند، یکی از عناصر خلاقانه نمایش است. حضور خاموش اما تأثیرگذار او، ظرفیت دیگری از بیان غیرکلامی را وارد اثر کرده است. مرگ پی در پایان نمایشیست از پوچی، از بیهودگی، از فرسودگی نیروی انسانی در دل سیستمهایی که هیچ جایی برای حقیقتِ انسان باقی نمیگذارند.
در مجموع، نمایش «نامه اداری» اثریست که با وجود مدت طولانی یکساعتونیمه، به مدد ریتم خوب، بازیهای قابلقبول، دکور متحرک و طراحی صحنهی هوشمندانه، اجازه نمیدهد مخاطب خسته شود. این اثر بهخوبی توانسته است تصویری چندلایه از ساختارهای اداری معاصر ارائه دهد؛ ساختاری که هم آشناست، هم خندهدار، هم ترسناک.
اگر به نمایشهایی با طنز اجتماعی، نقد ساختار و درونمایههای انسانی علاقهمندید، پیشنهاد میکنم این نمایش را ببینید و تجربهاش را از دست ندهید.
نمایش «نامه اداری» به نویسندگی واسلاو هاول و کارگردانی آریو راقب کیانی از روز سهشنبه بیستم آبان ماه در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه رفته است.
کارگردان این نمایش، «نامه اداری» را در سبک کمدی سیاه و روایتگر پادآرمانشهری توصیف کرده است که در آن کارکنان یک سازمان با ورود یک زبان جدید به نام تایدپه به مکاتبات اداری دچار مشکل در ارتباطات میگردند.
گفتنی است آریو راقب کیانی پیش از این نمایش “هتل کوهستانی” از همین نویسنده چک تبار را روی صحنه برده است که با استقبال مخاطبان تئاتر مواجه شده بود.
بهادر باستان حق، الناز شاهوردی، محمد سلطانی، نسا توافق، مهرو ذبیحی، علیرضا شایانی، علی ایزدی سفیددشتی، نیما زنده روحیان، زهرا انصاری فرد، آیناز کاکاوند و پویا فراهانی در نامه اداری نقش آفرینی می کنند.
بازیگران نمایش «افسانه پرِ طلایی» به کارگردانی «علی شاهصفی» معرفی شدندبازیگران نمایش «افسانه پرِ طلایی» به کارگردانی «علی شاهصفی» معرفی شدند
کارگردان نمایش «افسانه پرِ طلایی»، با نزدیکشدن به زمان اجرا، بازیگران خود را معرفی کرد.
به گزارش روابطعمومی گروه، در نمایش «افسانه پرِ طلایی» به نویسندگی «گرک پالمر» و کارگردانی علی شاهصفی،که روزهای پایانی تمرینات خود را پشت سر میگذارد، علی بیگمحمدی، سپیده زینلی، سمیه بیگی، مهناز غمخوار و دانیال کمانکش، ایفای نقشها را بر عهده خواهند داشت.
سایر بازیگران و گروه حرکت را در این نمایش، سهند تیزپاز، ابوالفضل خوراوندی، آناهیتا رضایی، فاطمه فراتی، عطرین عظیمی، امیرحسین کاشانی، هلیا لوءلوء و علیرضا یزدانبخش تشکیل میدهند.
نمایشنامه «افسانه پرِ طلایی» را سیدحسین فداییحسین ترجمه و علی شاهصفی آن را برای اجرا بازنویسی کرده است. این نمایش از ۱۰ آذرماه در تالار هنر روی صحنه میرود.
در خلاصه داستان این نمایش آمده: «سرزمین موکتم توسط جادوگران به طلسمی سخت دچار شده و آنا به کمک پرندهای با پرهای طلایی، برگزیده شده که برای نجات سرزمینش مسیر سختی طی کند و طلسم را بشکند».
گروه تولید نمایش «افسانه پرِ طلایی»، احترام به خاک و میهن و پاسداشت جایگاه مادران را به عنوان پیام اصلی نمایش مطرح کردهاند؛ مفاهیمی که تلاش شده از طریق فرم نمایشی و روایت ماجراجویانه، به شکلی ملموس برای نوجوانان قابل دریافت باشد.
دیگر اعضای گروه تولید این نمایش عبارتند از: پانتهآ صفامنش (برنامهریز و دستیار اول کارگردان)، کوشا کریمخانی (دستیار دوم کارگردان)، دادبه حقیقی (طراح صحنه و لباس و پوستر)، آناهیتا رضایی (منشی صحنه)، امیرحسین کاشانی (مدیر صحنه)، شیلان صلاح (شاعر)، حامد نصرآبادیان (طراح حرکت)، علی سمائی (طراح نور)، ساغر معینفرد (انتخاب و ساخت موسیقی)، هلیا لوءلوء (دستیار لباس)، عفت نظری (دوخت لباس)، علیرضا یزدانبخش (طراحی گرافیک)، ابوالفضل صادقیان (عکاس)، احمدرضا حجارزاده (امور رسانه و اطلاعرسانی).
گفتنیست این نمایش با تهیهکنندگی مهناز رضایی از شرکت خدمات مسافرتی ـ گردشگری سپیتا پارس سرخ برای مخاطبان نوجوان آماده شده است.
نمایش «افسانه پرِ طلایی» به کارگردانی علی شاهصفی از ۱۰ آذرماه، هر شب ساعت ۱۹:۳۰ در تالار هنر میزبان علاقهمندان به هنرهای نمایشی خواهد بود.
«نامه اداری»: فریاد خاموشِ یک توده مطیعگفتوگو با آریو راقب کیانی، کارگردان نمایش «نامه اداری»«نامه اداری»: فریاد خاموشِ یک توده مطیع به گزارش سینماخانه؛ در «نامه اداری»، اریو راقب کیانی به دل بروکراسی فرسایندهای میزند که طی سالها تجربه در سازمانها لمس کرده است؛ جهانی که انسانها در آن به چرخدندههایی بیصدا بدل میشوند. او در این گفتوگو از ایده شکلگیری نمایش، چالشهای کارگردانی، شیوه بازیگری و جهان ابزورد
به گزارش سینماخانه؛ در «نامه اداری»، اریو راقب کیانی به دل بروکراسی فرسایندهای میزند که طی سالها تجربه در سازمانها لمس کرده است؛ جهانی که انسانها در آن به چرخدندههایی بیصدا بدل میشوند. او در این گفتوگو از ایده شکلگیری نمایش، چالشهای کارگردانی، شیوه بازیگری و جهان ابزورد آن میگوید.
ایده اولیه نمایش «نامه اداری» از کجا شکل گرفت و چه چیزی شما را به ساخت آن ترغیب کرد؟
ایده اولیه این نمایش از سازوکارهای بروکراتیکی نشأت گرفت که طی ۱۷–۱۸ سال تجربه کاریام در ادارات و سازمانها بهطور عینی مشاهده کردهام. این ساختارها بهگونهای عمل میکنند که افراد به مرور تبدیل به ماشینهایی فرمانبردار میشوند؛ بیآنکه اختیار، اراده یا امکان مخالفت داشته باشند. همین «بلهقربانگویی سیستماتیک» باعث میشود انسانها در سازمانها صدای خود را از دست بدهند و در سلسلهمراتب خشک اداری حل شوند.
از آنجا که این تجربه برای من بسیار ملموس بود و علاقه شخصی زیادی به نوشتههای واتسلاو هاول دارم—همان پیوندی که در کار قبلیام «هتل کوهستانی» هم برقرار شده بود—به سراغ این نمایش رفتم. خواستم جامعهای را ترسیم کنم که به یک «توده خاموش» تبدیل شده است؛ جامعهای کوچکتر در قالب یک اداره که قواعد و قوانین بیدلیل در آن به مرور رنگ ایدئولوژی میگیرد و کارمندان را به کاربران منفعل بدل میکند.
در روند تبدیل ایده به نمایشنامه، مهمترین چالش شما چه بود؟
بزرگترین چالش ما انتخاب «زمان» بود. اینکه نمایش در زمانه هاول روایت شود یا در زمان حال؛ آیا ۳۰–۴۰ سال قبل را بازآفرینی کنیم یا به فضای امروز نزدیک شویم؟
در نهایت تلاش کردیم امانتدار قلم هاول بمانیم و زمانه او را به زمانه خودمان پیوند بزنیم؛ حتی اگر استفاده از برخی کلیشهها برای مخاطب امروزی چندان آشنا یا جذاب نباشد. به باور من، در بعضی اجراها استفاده از کلیشه نهتنها ضروری است، بلکه بخشی از زبان اثر را میسازد.
آیا این اثر بر اساس تجربه شخصی، مشاهدات اجتماعی یا منبع الهام خاصی نوشته شده است؟
همانطور که در سؤال نخست اشاره کردم، تجربه شخصی و مشاهداتم در ادارات منبع الهام اصلی من بوده است. رفتارهای مطیعانه، بیعملی، و همنوایی کامل با چرخدندههای سازمانی همیشه برایم پرسشبرانگیز بوده. اینکه چرا بسیاری از کارکنان «چرایی و چگونگی» کارها را نمیپرسند و نسبت به ساختار پرسشگر نیستند.
همچنین روابط سازمانی—از مصلحتاندیشی تا منافع شخصی و از همکاری تا همدلی—برایم مهم بود. متأسفانه تجربهام نشان داده که رفتار همدلانه شاید کمتر از پنج درصد روابط سازمانی را شکل میدهد و همین مسئله در نمایش هم بازتاب پیدا کرده است.
پیام یا دغدغه اصلی نمایش «نامه اداری» چیست و میخواهید تماشاگر با چه حسی سالن را ترک کند؟
دغدغه اصلی نمایش، قدرت «نه گفتن» و جسارت مخالفت است؛ اینکه با نگاهی نقادانه و شکآمیز با پدیدههایی روبهرو شویم که وارد زندگیمان میشوند. نمایش میخواهد مخاطب در برابر هر امر تازهای، بدون پرسش و پذیرش کورکورانه تسلیم نشود—چه این امر یک زبان ساختگی مانند «تایدپه» و «چروکر» باشد و چه هر قاعدهی بزرگ و کوچک اجتماعی.
رسالت نمایش این است که مخاطب را به پرسش کردن تشویق کند؛ پرسشی که او را به پاسخ درست و منطقی برساند.
چرا موضوع سازمان، اداره و بوروکراسی را برای محور اثر انتخاب کردید؟
بهنظر من هر سازمان یک «مقیاس کوچک جامعه» است. جایی که قدرتطلبی، سلسلهمراتب و آرمانگرایی شکستخورده دیده میشود. سازمانی که قصد دارد آرمانشهری برای کارکنان ایجاد کند اما به ضد مانیفست خود تبدیل میشود.
سازمان برای من ویترینی است از رفتار انسانها نسبت به بالادستیها و زیردستهایشان؛ تصویری کوچکشده از جامعهی بزرگ.
اگر بخواهید نمایش را در یک جمله توصیف کنید، آن جمله چیست؟
یکی از دیالوگهای نمایش بهخوبی عصارهی اثر را بیان میکند: «صبر تودهها زیاد نیست.» ؛ این جمله برای من مخلص کلام «نامه اداری» است.
در کارگردانی این اثر از چه رویکرد یا سبک بصری بهره گرفتهاید؟
نگاه ما ترکیبی از طنز، فانتزی و فضای ابزورد بوده است. ابزوردی که بر تکرار استوار است؛ تکراری که در جابهجایی شخصیتها، موقعیتها و ریتم اثر نمود پیدا میکند. هدف این بود که از دل همین تکرار، ریتم و تمپوی اصلی نمایش شکل بگیرد.
طراحی فضای اداری نمایش چگونه انجام شد و چرا این نوع دکور انتخاب شد؟
فضای نمایش کاملاً مینیمال طراحی شده؛ میزها و صندلیها ساده و خلاصهاند. این انتخاب آگاهانه بود تا «تجمل» حذف شود و سردی و بیروحی رنگ سفید بر فضا غالب گردد. چنین فضایی نگاه پوچگرایانه و جهان ابزورد نمایشنامه را تقویت میکند.
آیا از تکنیکهای خاصی مانند طنز تلخ، ریتم اداری یا حرکات تکراری استفاده کردهاید؟
بله. زبان نویسنده مبتنی بر تکرار است؛ دیالوگهایی که در پردههای مختلف شنیده میشوند اما در هر موقعیت معنایی تازه مییابند. همین تکرار، ریتمی شتابدار برای نمایش میسازد.
پایانبندی نیز بر اساس ترکیبی از حرکات تکراری طراحی شده است. فضای کلی نمایش طنزی تلخ یا کمدی سیاه است که تعمداً کلیشههای اداری را به سخره میگیرد.
انتخاب بازیگران بر اساس چه معیارهایی انجام شد؟
انتخاب بازیگران بر پایه تحلیل شخصیتها و الگوهای رفتاری آنها شکل گرفت؛ از فیزیک و اندام تا نوع بیان و ریتم دیالوگگویی. در دو مورد، جنسیت شخصیتها (استادلیر و پیلار) به دلایل دراماتیک تغییر کرد.
بازیگران با تحلیل روانکاوانهی نقشها همراه شدند و این دقت و هوشمندی یکی از امتیازهای مهم کار است.
مهمترین نکتهای که از بازیگران خواستید رعایت کنند چه بود؟
تأکید اصلی ما این بود که بازیگران امانتدار دیالوگهای ترجمه زهرا آقاعباسی باشند. متن کامل نمایش حدود دو ساعت و ۱۵ دقیقه بود که بهدلیل محدودیتهای سالن آن را به یک ساعت و ۳۰ دقیقه رساندیم، اما کلیت اثر و پیام آن بدون دستکاری باقی ماند.
پس از این مرحله، تمرکز بر میزانسن، ایستاییها، مکثها، سکوتها و ضرباهنگ بازیها بود.
تمرینات نمایش چقدر طول کشید و چه تجربهای برای شما ویژه بود؟
تمرینها از بیستم شهریور آغاز شد و حدود دو ماه ادامه داشت. مهمترین تجربه برای من این بود که گروهی ۱۱ نفره بههمراه عوامل پشت صحنه با جان و دل برای یک هدف مشترک تلاش کردند: «نامه اداری». این همافزایی برایم تجربهای بسیار ارزشمند و تأثیرگذار بود.
چرا سالن انتظامی را برای اجرای نمایش انتخاب کردید؟
فضای بلکباکس سالن انتظامی تناسب زیادی با حالوهوای نمایش دارد. طول زیاد سالن باعث نزدیکتر شدن تنفس بازیگر و تماشاگر میشود و میزان درگیرکنندگی اثر را افزایش میدهد.
بازخوردهای تماشاگران تا امروز چگونه بوده است؟
در چهار روز نخست اجرا، بازخوردها بسیار خوب بوده است. امیدواریم با توجه به اینکه این نمایش برای نخستینبار در ایران اجرا میشود که خود ریسکی جدی برای گروه بود اثرگذاری آن بهخوبی به مخاطب منتقل شود.
بزرگترین چالش اجرای «نامه اداری» برای شما چه بود؟
بزرگترین چالش این بود که مخاطب امروزی بتواند با جهان متن ارتباط برقرار کند و آن را با وضعیت امروز خود مقایسه و تطبیق دهد. ایجاد این پل ارتباطی میان زمانه اثر و زمانه حال، مهمترین چالش ما بود.
علاقه مندان میتوانند با مراجعه به سایت تیوال اقدام به خرید بلیت نمایش نامه اداری نمایند.
منبع: سینماخانه
بازگشت برادران کارامازوف از ۱۵ آذر ماهپروژهی برادران کارامازوف دور تازهی اجراهای خود را از ۱۵ آذر در تماشاخانهی ایرانشهر آغاز میکند.به گزارش روابط عمومی تماشاخانهی ایرانشهر، نمایش برادران کارامازوف که از ۲۲ دی ۱۴۰۳ تا ۵ مهر ۱۴۰۴ بر روی صحنه بود، دور تازهی اجراهای خود را از ۱۵ آذر در سالن استاد سمندریان آغاز خواهد کرد.
برادران کارامازوف یک اقتباس ۷ ساعته از رمان داستایفسکی است که تنها در روزهای شنبه، ساعت ۱۵ به صحنه میرود.
این نمایش ساختهای است از: وحید آجرلو، مجید آقاکریمی، عرفان امین، مهرداد بابایی، فارس باقری، شکیبا بهرامیان، کیهان پرچمی، مهدی حسامالذاکرین، سجاد حمیدیان، اشکان خیلنژاد، سحر رجبی، حامد رسولی، میلاد شجره، حسین طباطبایی، مجتبی کریمی، امین مانیان، آیناز موسایی، آتنا نادرزاده، مریم نورمحمدی و طاهره هزاوه.
علاقه مندان میتوانند با مراجعه به سایت تیوال اقدام به خرید بلیت این نمایش نمایند.
همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه (س)؛تماشاخانه سنگلج میزبان نمایش «اولین گمنامه» میشودنمایش «اولین گمنامه» نوشته علیرضا ناسوتی با کارگردانی علیرضا عمرانی از ۲ آذر و همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه (س) در تماشاخانه سنگلج روی صحنه میرود.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه سنگلج، این نمایش که به مناسبت ایام فاطمیه تولید شده تنها ۹ اجرا در ساعت ۱۹:۳۰ تماشاخانه سنگلج خواهد داشت.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است که «پس از بازگشت کاروان کربلا، عدهای از اهل مدینه برای عزل خلیفه راهی شام میشوند. خلیفه به دنبال راه چاره است، و با رجوع به وصیت پدر در میابد که چارهای ندارد جز آنکه به سراغ...»
تهیهکنندگی این نمایش را محمدعلی ذاکری برعهده دارد و بازیگران آن مجید آزاد، محمد باقری، صادق داورزنی، وحید رضایی، امین شاه محمد میراب، امیر حسن صالحی، سیدعلی طباطبایی، محمدهادی کرباسچی، محمدمهدی کرمی، علیرضا مرادیان، حمید رضا مردلی، سیدعلی نخلی و امیرمحمد توسلی، امیر حسن زیرکی، علی شریفی، سید علیرضا شیخ الاسلامی، محمد حسن علیقلی، محمد صالح عمرانی، امیر حسین مهریزاده، مرتضی کیخواه، محمد جواد واشقانی، امیرحسین صارمی هستند. حمید رضا مردلی بازیگردانی این نمایش را برعهده دارد.
این نمایش را گروه همخوانی با سرپرستی محمد علی فراتین همراهی میکند.
گروه همخوانی عماد شاه محمد میراب، محمد صدرا جیریایی، امیرعباس توانا، صدرا آقایی، امیر مهدی آقاجانی، امیررضا قزوینیان، محمد رضا حقیقت، امیر مهدی حیدری، سید محمدعلی طاهوی، علی منتظری، طاها رفعتی، امیرحسین عباسی، امیرحسین ابراهیمی، سید مهدی بروهان، سهیل بدر، علی جلیل، محمد هادی سربندی، امیر حسین حسینی، محمد هادی رستمی، علی اصغر توحیدی، امیر علی اکبر زاده، سید علیرضا دریاباری، محمد صدرا نبی پور، صالح جمالی، سید علیرضا علیزاده موسوی، مهدیار کیانی، محمد حسین کارشناس هستند.
صداپیشگان این نمایش محمدرضا رئوفی و ولی الله اشرفی، طراح دکور سعید ابوفاضلی، مدیر صحنه علی حسن زاده، طراح چهره پردازی هادی ظهوری، طراح صوت مهدی پورمطهری، صدابردار: حسین مرادی، مسعود امینی، طراح نور حسین کاظم رودباری، نورپرداز میثم کحالی، جامه داری سعید کبیری، طراح پوستر و تایپوگرافی امیرحسن صالحی، مدیر رسانه امیرحسن صالحی، مدیر تولید سیدوحید کنعان، مدیر روابط عمومی امین شاه محمد میراب، گروه رسانه سیدحامد رحا، فاطمه لطفی، آوا صالحی، شکیبا روستایی، پشتیبانی عرفان حاج نوروزی، محمدحسین شریف، تدارکات حسین ظفرمند هستند.
این نمایش کاری از گروه هنری سما است و مجری طرح آن را گروه تربیتی هنری شهید آوینی بر عهده دارد.
پیشفروش بلیت سه روز اول این نمایش در سایت تیوال فعال شده و علاقهمندان میتوانند از هم اکنون نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند.
«اُپرای تنها» به روزهای پایانی رسید.نمایش «اپرای تنها» نوشته روح الله سمیع با کارگردانی هانا صالحی راد که از ۱۲ آبان در تماشاخانه سنگلج روی صحنه میرود به روزهای پایانی رسید.
به نقل از روابط مدیررسانه، نمایش «اپرای تنها» که هانا صالحیراد آن را کارگردانی کرده به روزهای پایانی اجرا رسید.
این نمایش که نوشته روح الله سمیع است وقایع غروب روز عاشورا را از منظری دیگر به نمایش میگذارد.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «پس از غروب عاشورا و خروج سپاه اموی از کربلا شیری به آنجا وارد شده و عهده دار نگهبانی از بدن های برخاک مانده می شود و با مردارخواران صحرا مبارزه میکند.»
مشاور کارگردان این پروژه حسن شفیعی است و در آن محمدمهدی عظیمی، حسن شفیعی، علی پیله ور، هادی شبانی، شیوا کوشکانی، مسیح ساوجی نیا و مجتبی ترکمان بازی می کنند و امیرحسین صفاپور نیز در این نمایش نقالی می کند.
موسیقی محمد همتی و نوازندگان آرین یمینی نژاد، محمد همتی، مسلم صالحی راد هستند.
مدیر تولید این نمایش را محمداسماعیل صالحی راد، مدیر اجرایی رامونا خانقایی و مدیر تبلیغات و مشاور رسانه ناصر ارباب بر عهده دارند.
از دیگر عوامل این نمایش میتوان به مدیرصحنه امیرحسین جعفرپور، طراح گرافیک محمد بلوکات و رامونا خانقایی، طراح صحنه و لباس هانا صالحی راد، طراح گریم سهیلا جوادی، طراح نور میثم کحالی و ساخت تیزر رامونا خانقایی اشاره کرد.
بلیت این نمایش از طریق سایت تیوال ارائه میشود و علاقهمندان میتوانند نسبت به تهیه بلیت روزهای پایانی نمایش اقدام کنند.
دو نمایش تازه در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میروددو نمایش «شهر گناه» به کارگردانی اوشان محمودی و «دیوآب» به کارگردانی برکه بذری و یاسر خاسب در تماشاخانهی ایرانشهر به صحنه خواهند رفت.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه ایرانشهر، نمایش «شهر گناه» به نویسندگی و کارگردانی اوشان محمودی، و با بازی (به ترتیب ورود) داریوش رشادت، علی تاریمی، شیرین جروقی، شکوفه حیدریان و مریم بصیری فرد از ۴ آذر ماه ساعت ۱۹ در سالن ناظرزاده کرمانی اجراهای خود را آغاز میکند.
نمایش «دیوآب» به نویسندگی علی اتحاد، و کارگردانی برکه بذری و یاسر خاسب، با بازی یاسر خاسب، گیز طاهایی، عارفه احمدپور، رومینا آدور، مصطفی صادقی، طناز فضائلی، اودین روشن، رایا مهدوی نیز از ۴ آذر ماه ساعت ۲۰:۳۰ در سالن استاد ناظرزاده کرمانی به صحنه میرود.
علاقهمندان به تهیهی اینترنتی بلیتهای این دو نمایش میتوانند به سامانه تیوال مراجعه کنند.
نادر سلیمانی: کاش هیچ پارتیبازی در تئاتر اتفاق نیفتدنادر سلیمانی در پایان افتتاحیه نمایش خیتانوس که با استقبال مخاطبان روبهرو شده بود، ضمن قدردانی از حضور تماشاگران گفت: من زمانی به آنها اجازه دادم روی صحنه بیایند که ایمان بهشان پیدا کردم. امیدوارم دیگر هیچ پارتیبازی در تئاتر نشود که فردی چون فرزند یا دوست فلانی است وارد تئاتر شود.
به گزارش همشهریآنلاین، نادر سلیمانی، تهیهکننده و مشاور کارگردان نمایش خیتانوس در پایان اولین اجرای این نمایش که پنجشنبه ۱۵ آبان برگزار شد، گفت: این دانشجویان ۳ سال زحمت کشیدند، این اثر را که در اصل اقتباسی کاملا آزاد از موشها و آدمهای جان اشتاینبک هست، روی صحنه بیاورند.
سلیمانی ضمن نقد برخی آشنابازیها در فضای تئاتر، درباره روند اجرایی نمایش خیتانوس گفت: من زمانی به آنها اجازه دادم روی صحنه بیایند که ایمان بهشان پیدا کردم. امیدوارم دیگر هیچ پارتیبازی در تئاتر نشود که فردی چون فرزند یا دوست فلانی است وارد تئاتر شود.
او افزود: من بعد از ۳ سال به یک یک بازیگران خیتانوس اجازه دادم روی صحنه بیایند چون برای من فرقی ندارد، چه پسرم باشد، چه کس دیگر؛ من اجازه نمیدهم پای روی این صحنه مقدس بگذارد تا وقتی که کارش را بلد نباشد.
محمدرضا شریفینیا با تهیهکنندگی نمایش «طاعون» به تئاتر بازمیگرددپس از سالها دوری از صحنه، با تهیهکنندگی نمایش «طاعون» به کارگردانی رهام مخدومی به تئاتر بازمیگردد.
محمدرضا شریفینیا پیشتر تهیهکنندگی و حضور در چند پروژه نمایشی را در کارنامه خود دارد؛ از جمله نمایش «بیکلام» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا شریفینیا، نمایش «گرگ و میش» به نویسندگی محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان و با تهیهکنندگی وی، نمایش «چیزی شبیه زندگی» به نویسندگی و کارگردانی حسین پناهی و تهیهکنندگی شریفینیا، همچنین تهیه کننده نمایشهای «یک زن، یک مرد» به کارگردانی آزیتا حاجیان و «آنسوی آینه» به نویسندگی و کارگردانی حسین پناهی، اینبار در مقام تهیهکننده نمایش «طاعون» به تئاتر باز میگردد .
نمایش «طاعون» به کارگردانی رهام مخدومی، با حضور گروهی از هنرمندان تئاتر در حال آمادهسازی برای اجراست. در ترکیب عوامل این اثر، حجت بابایی بهعنوان طراح گریم، منا رمضانی بهعنوان طراح صحنه، نیما اورکی در مقام آهنگساز، نرگس طاهردل بهعنوان طراح حرکت و مهرناز عباسی بهعنوان طراح لباس حضور دارند.
رهام مخدومی در کارنامه هنری خود کارگردانی نمایشهایی همچون «بازینامه فرود»، «سه روز ابدی»، «حقههای مبارک»، «معرکه اهل طرب»، «فکر میکنی تو این خونه چه خبره؟»، «غریبه»، «صلیب سفید» و «مجلس سیاوشخوانی» را دارد و در کنار آن، در عرصه سینما نیز فعالیتهای متعددی انجام داده است. از جمله این فعالیتها میتوان به انتخاب بازیگر و بازیگردانی سریال «معمای شاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی، انتخاب بازیگر و بازیگردانی فیلمهای سینمایی «به وقت شام» و «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، همچنین دستیاری کارگردان در فیلمهای «درخونگاه» به کارگردانی سیاوش اسدی، «بیهمهچیز» به کارگردانی محسن قرایی و «آهنگ دو نفره» به کارگردانی آرزو ارزانش اشاره کرد.
نمایش «طاعون» با دریافت مجوز از ادارهکل هنرهای نمایشی، مراحل نهایی تمرین خود را پشت سر میگذارد و قرار است در آذر و دیماه در تالار حافظ روی صحنه برود.
اخبار تکمیلی این نمایش متعاقباً اطلاعرسانی خواهد شد.
روی صحنه رفتن «گردباد» در کاخ هنرپردیس زارع نمایش خود را در کاخ هنر روی صحنه میبرد.
به گزارش روابط عمومی پروژه، نمایش «گردباد» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی پردیس زارع در کاخ هنر روی صحنه میرود و سهیل بابایی به همراه پردیس زارع در این اثر به ایفای نقش میپردازند.
بنا بر این گزارش، گردباد نمایشی فیزیکال بر پایه رقص و حرکت است؛ اثری الهامگرفته از تئاتر بیچیز گرتوفسکی که در آن بدن بازیگر تنها ابزار بیان است و فضا با نور و موسیقی ساخته میشود. نمایش، تکرار و بنبست انسان معاصر را به چالش میکشد و جهانی میان خواب و بیداری میسازد و در خلاصه داستانش آمده که روایت گیر افتادن انسان امروز در چرخهی تکرار و روزمرگی است؛ زن و مردی که برای رهایی از این گودال و یافتن معنای تازهای از زیستن تلاش میکنند. سفری میان قلب و مغز، تاریخ و آینده، تا رسیدن به «حال»؛ جایی که آغاز هر تحول است.
پردیس زارع بازیگر و طراح حرکت تئاتر فیزیکال است. او با تمرکز بر زبان بدنی و روایت حرکتی و همکاری حرفهای خود را با یاسر خاسب آغاز کرد و در آثاری چون «هومو ریباس»، «بیلالا» و «هملت/مکبث» حضور داشت. وی در پروژههای متعدد داخلی و بینالمللی بازی کرده و طراحی حرکت آثار مختلفی را بر عهده داشته است. از مهمترین فعالیتهای اخیرش، بازی و طراحی حرکت در پروژه «تاری» به کارگردانی محمد برهمنی است. او دورههای تخصصی حرکت را در ایران و چند کشور دیگر گذرانده و یکی از چهرههای فعال تئاتر فیزیکال امروز محسوب میشود.
طراح صدا و آهنگساز: امیر صدیقیان، وکال احسان صدیقیان، طراح صحنه فرشید جعفری، طراحان نور نیلوفر نقیب ساداتی، محمدرضا رحمتی، طراح لباس سارا مژده، طراح حرکات (استرپس) میلاد گنجخانلو، طراح گرافیک آرش وکیلزاده، طراح ویدئو مپینگ سعید مومنی، تیم رینگینگ آرت سمیرا حسینی، مهدی خبازی، عکاس شاهین آزما، دستیاران کارگردان: فرزام بابائی، سینا علیپور، دستیاران نور آندیا اسلامی، یگانه نورائی، علی فنی، مدیر تبلیغات ایلیا شمس (تئاتربازها)، ساخت تیز لوگ استودیو، حامی مالی معنوی گروه لوید (Lloyd)در این نمایش حضور دارند.
نمایش «گردباد» از ۱۲ آذر در کاخ هنر روی صحنه میرود.
مادر مخوف از نگاه منتقدان؛ وقتی معنا در سکوت و اختلال بدن زاده میشودبه گزارش خبرگزاری مهر، نشست تخصصی نقد نمایش «مادر مخوف» به کارگردانی عرفان آیتی شامگاه چهارشنبه پس از اجرای این اثر در سالن استاد فرشچیان اصفهان با حضور جمعی از هنرمندان و صاحبنظران حوزههای تجسمی و نمایشی برگزار شد. در این نشست احسان روحالامین نقاش و مدرس دانشگاه، مرتضی بصراوی طراح و مجسمهساز، مهدی تمیزی هنرمند هنرهای تجسمی و عرفان آیتی کارگردان اثر، به تحلیل و نقد ابعاد مختلف محتوایی و اجرایی نمایش پرداختند.
نمایش مادر مخوف به عنوان یکی از آثار بحثبرانگیز تئاتر معاصر اصفهان، با تکیه بر زبان بدن، حذف گفتوگوهای خطی و استفاده از ارجاعات فلسفی، دینی و تجسمی توانسته توجه جامعه هنری و دانشگاهی را به خود جلب کند. سخنرانان در این نشست از منظرهای گوناگون به بررسی لایههای معنایی، تکنیک اجرایی و نسبت متن با فلسفه و روانکاوی در این نمایش پرداختند.
مادر مخوف در مرز برزخ و واقعیت؛ روایتی از ذهن معاصر
احسان روحالامین، نقاش و مدرس دانشگاه، در آغاز این نشست با اشاره به متن پایه نمایش اظهار کرد: به نظر من متن اصلی بسیار هنری و ترسناک بود، حال و هوایی برزخی داشت و روایتی از تصاویر مسیحی و تأثیرات خانوادگی را در خود جای داده بود. به گمانم نویسنده متن در عمق، به دنبال بازنمایی روابطی مبتنی بر ارجاع و پرسشگری درباره ایمان، گناه و رستگاری بوده است.
وی افزود: در اجرای عرفان آیتی با نوعی خوانش معاصر از این متن مواجه بودیم. بازیگران بسیار خوب عمل کردند و کارگردان توانسته بود با حذف بخشهایی از روایت، معنای تازهای خلق کند. من اجرای شب گذشته را نسبت به اجرای امشب بیشتر دوست داشتم، زیرا حس کردم بازیها در آن شب بیپیرایهتر و از منظر بدنی مؤثرتر بودند.
روحالامین با تأکید بر چندلایگی اثر گفت: مادر مخوف در واقع از جنس دو روایت است؛ یکی در سطح و دیگری در ژرفا. در سطح با خانوادهای روبهرو هستیم که میان ترس و ایمان دستوپا میزند و در عمق با ذهن انسان معاصر که در جستوجوی معنای از دسترفته است. این نمایش در حقیقت برزخی است میان پدر، مادر، و فرزندی که از جهان اسطوره رانده شده است.
وی ادامه داد: متن برای مردی شروع شده و برای مردی تمام میشود. حضور پدر و مادر به شکلی حذفشده و استعاری باقی میماند. نویسندهای که روزگاری داستان کودک مینوشته، این بار به سراغ متنی رفته که ترسناک و پرارجاع است، و همین تضاد باعث شکلگیری جهان پیچیده اثر شده است.
نقاش و مدرس دانشگاه تأکید کرد: اجرای آیتی یک اجرای معاصر است؛ اجرایی که با زبان بدن و میزانسنهای دقیق، تفسیری تازه از متن ارائه میدهد. این اثر را میتوان تلاشی برای بازنمایی وضعیت انسان معاصر دانست؛ انسانی که میان واقعیت و حقیقت سرگردان است و در جهانی ناهماهنگ و گنگ زندگی میکند.
وی افزود: در این اثر همه چیز لایهلایه است. در هنر معاصر، ما دیگر با تصویرهای شفاف روبهرو نیستیم بلکه با تصاویری گنگ و مبهم مواجهیم. مادر مخوف نیز بر همین مبنا شکل گرفته؛ پیچیده و دشوارفهم، اما سرشار از احساس و معنای پنهان.
به گفته روحالامین، درک این اثر نیازمند مواجهه شخصی است. هر مخاطب هرمونتیک خود را دارد و با جهان ذهنی خویش به سراغ اثر میرود. ارزش کار در همین چندخوانی و امکان برداشتهای متکثر است.
چندروایتی بودن قصه و فروپاشی معنا در صحنه
مرتضی بصراوی، طراح و مجسمهساز، در ادامه این نشست بیان کرد: پس از دیدن اجرای اول، میان ما بحثهای زیادی شکل گرفت. این اثر ما را به گفتوگو واداشت و همین بزرگترین دستاورد آن است. مادر مخوف بر پایه یک قصه استوار است، اما در طول اجرا مدام با شیوههای مختلف پرداخت میشود. این پرداختهای متوالی موجب شکلگیری نوعی ابرروایت میشود که در دل خود روایتهای متعدد و گاه متناقض دارد.
وی اظهار کرد: مخاطب در طول نمایش مدام با قصههای تازه روبهرو میشود. هر شخصیت قصهای را روایت میکند و این تداخل قصهها سبب نوعی بههمریختگی معنا میشود. در نگاه نخست ممکن است این آشفتگی غیرقابل درک به نظر برسد، اما در واقع استراتژی آگاهانه کارگردان برای بازی با معناست.
بصراوی تصریح کرد: مهمترین ویژگی این نمایش، رفتن به سراغ ابرمعنا و سپس فروپاشی آن است. اثر آیتی معنا را میسازد و همزمان ویران میکند. او با ارجاعات فراوان، ما را در معرض پرسشهایی قرار میدهد که پاسخ روشنی ندارند. در چنین فضایی تماشاگر ناگزیر است میان روایتها سرگردان بماند و خود دست به بازسازی معنا بزند.
وی افزود: در لایه زیرین نمایش، مفهومی از خانواده به چشم میخورد؛ خانوادهای که پر از سوءتفاهم و فاصله است. این سوءتفاهمها تبدیل به استعارهای از جهان معاصر میشود؛ جهانی که در آن زبان از کار افتاده و معنا مدام جابهجا میشود.
به گفته این طراح و مجسمهساز، فرم اجرایی اثر در خدمت این ایده است. ساختار نمایش مانند خودِ روابط انسانی در اثر، پر از شکست و سکته است. هر بار که ریتم یا روایت به نقطهای میرسد، ناگهان دچار توقف میشود تا تماشاگر به سطح دیگری از معنا پرتاب گردد.
وی ادامه داد: فرم در این نمایش نه تزئین بلکه جوهر اثر است. بازیگران گاه از متن جدا میشوند و گاه در دل آن غرق میگردند. این وضعیت میانبودگی همان جایی است که اثر هنری شکل میگیرد. آیتی با ایجاد تضاد میان معنا و ضد معنا، ما را در برابر پیچیدگی جهان معاصر قرار میدهد.
نور، بدن و ارجاعات تصویری در بازنمایی ایمان و اضطراب
در بخش دیگری از نشست، مهدی تمیزی، هنرمند هنرهای تجسمی با تمرکز بر جنبههای بصری و تجسمی نمایش گفت: یکی از مشکلات اصلی تئاتر اصفهان، فقدان فضای نقد جدی است. معمولاً پس از اجراها، گفتوگوها در محافل غیررسمی شکل میگیرد و به صحنه عمومی نمیرسد. برگزاری چنین نشستهایی میتواند به جریان نقد حرفهای در شهر کمک کند.
وی اظهار کرد: باید از عرفان آیتی تشکر کرد که با سعه صدر اجازه داد دیگران درباره اثرش سخن بگویند. در فضای هنری شهرستانها کمتر پیش میآید کارگردانی به این میزان از نقدپذیری برسد.
تمیزی با اشاره به پیشینه آثار آیتی افزود: من دو اجرای قبلی وی را نیز دیدهام، اما به نظرم مادر مخوف کمی ضعیفتر از دو نمایش قبلی وی است. این نمایش پر ارجاع است و درک آن برای مخاطب ناآشنا با مبانی هنر معاصر شاید دشوار باشد، اما برای مخاطب آگاه تجربهای غنی به شمار میآید.
وی گفت: بخشی از جذابیت نمایش در استفاده از عناصر تجسمی است. نورپردازی به عنوان زبان مستقل در صحنه حضور دارد. نور نه تنها فضا میسازد بلکه معنا را نیز هدایت میکند. سایههایی که بر پرده میافتد، نقشی مشابه تابلوهای نقاشی دارد و یادآور ترکیببندیهای کلاسیک در آثار مذهبی است.
تمیزی تأکید کرد: در بعضی صحنهها بازیگران مانند پیکرههای زنده در یک تابلو رفتار میکنند. اشاره به تابلوهای مسیحی در چینش بدنها کاملاً مشهود است. این ترکیب میان تئاتر و هنرهای تجسمی به اثر کیفیتی بینارشتهای بخشیده است.
وی درباره نمادها و نشانههای موجود در نمایش گفت: سطل زبالهای که در صحنه برای خفه کردن صدای دیگری استفاده میشود، استعارهای قوی از سرکوب گفتوگو در جامعه است. همچنین نورپردازی بازیگری که در پایین صحنه قرار میگیرد و بر دیگران نور میتاباند، تمثیلی از ناظر بیرونی است که میان مخاطب و اثر پل میزند.
تمیزی افزود: ریختن کاغذ بر سر افراد در یکی از صحنهها یادآور مفهوم تفکر و اندیشه در هنر کلاسیک است، اما در اینجا سر که همان جمجمه بوده تهی است؛ نشانهای از خلأ معنایی انسان معاصر. بازی سایهها در این صحنهها به شدت تأثیرگذار بود.
وی اظهار کرد: از نظر اجتماعی نیز نمایش حاوی پیامهایی است. ما با اثری مواجهیم که به مسئولیت هنرمند در برابر جامعه اشاره دارد. در این نمایش، انسان امروز در برابر تنهایی، سرکوب و اضطراب قرار گرفته و زبان بدن راهی است برای گفتوگو در جهانی که زبان گفتاری دیگر کارکرد ندارد.
این هنرمند تجسمی خاطرنشان کرد: برخی جزئیات مانند میز انتهای صحنه یا میکروفونی که در اجرا استفاده میشود میتوانست بهتر هدایت شود، اما کلیت اثر به لحاظ بصری منسجم و تفکرشده است. بدن بازیگران در بخشهایی بسیار دقیق عمل میکند و گاه با اندک خطایی از مسیر معنا فاصله میگیرد، اما در مجموع هماهنگی بدنی آنان ستودنی است.
پدر غایب، بدن مختل و تولد معنا در سکوت اجرا
در بخش پایانی نشست، عرفان آیتی، کارگردان نمایش مادر مخوف با بیان اینکه ترجیح میدهد در جلسات نقد کمتر سخن بگوید، اظهار کرد: من معمولاً در چنین نشستهایی سکوت میکنم تا نگاه منتقدان آزادانه بیان شود، اما شاید توضیح برخی نکات برای روشنتر شدن مسیر اجرا ضروری باشد.
وی گفت: در روند شکلگیری اثر، تمرکز اصلی ما بر رابطه معنا و تفسیر بود. نمایش مادر مخوف از متنی اقتباس شد که در ظاهر قصهای کودکانه دارد اما در بطن خود به مسئله مرگ، گناه و رستگاری میپردازد. ما تلاش کردیم این روایت را از حالت خطی بیرون آوریم و به ساختاری برزخی و غیرقابل پیشبینی تبدیل کنیم.
آیتی افزود: در طول تمرینها تصمیم گرفتیم زبان گفتاری را به حداقل برسانیم تا بدن به عنوان نخستین حامل معنا در مرکز قرار گیرد. بدن در این اثر پیش از کلام معنا میسازد. همانگونه که در زندگی واقعی، پیش از آنکه سخن بگوییم، بدن ما واکنش نشان میدهد، در صحنه نیز بدنها پیش از واژه معنا را منتقل میکنند.
وی اظهار کرد: در اجرای دوم نمایش ما از تداخل دیالوگها و اختلال در صدا استفاده کردیم تا معنای صحنه در ذهن مخاطب تثبیت نشود. در برخی لحظهها دو شخصیت همزمان سخن میگویند یا صداهای محیطی دیالوگ را میپوشاند. این رویکرد بر اساس نظریهای است که معتقد است معنا زمانی زنده میشود که در معرض تهدید و فروپاشی قرار گیرد.
کارگردان مادر مخوف افزود: در جهان امروز، معنا دیگر از طریق وضوح ساخته نمیشود، بلکه در دل ابهام و شکست پدیدار میگردد. من سعی کردم در این اثر، به جای روایت روشن، تماشاگر را با تجربهای مواجه کنم که در آن معنا مدام تغییر میکند و بدنها به واسطه این اختلال معنا را بازمیسازند.
وی در توضیح بخشهای نمادین اثر گفت: حضور پدر در نمایش، حضوری غایب است. پدری که مرده اما سایهاش هنوز بر همه چیز افتاده است. این پدر نمادی از ساختار قدرت، اقتدار و نظم اجتماعی است که هرچند دیگر وجود ندارد اما اثرش همچنان بدنها را مختل میکند. ما با پدری مواجهیم که غیبتش سنگینتر از حضورش است.
آیتی بیان کرد: من معتقدم تئاتر باید بتواند این اختلال را به بدن مخاطب منتقل کند. وقتی بدن بازیگر بر صحنه دچار تنش میشود، تماشاگر نیز در سطحی ناخودآگاه همان تنش را تجربه میکند. این انتقال عاطفی همان جایی است که معنا در تئاتر معاصر زاده میشود.
وی افزود: در بخشهای پایانی نمایش، بدنها به نقطهای میرسند که زبان دیگر کار نمیکند. سکوت نه به معنای فقدان بلکه به عنوان اوج معناست. سکوت در مادر مخوف همان جایی است که پدر مرده، مادر خاموش و فرزند تنها میشود و همه چیز در بدنها حل میگردد.
آیتی در پایان تأکید کرد: این نمایش رسالتی سیاسی یا اجتماعی به معنای مستقیم ندارد، اما بازتابی از وضعیت جهان امروز است؛ جهانی که در آن پدران، نظامها و باورها فروپاشیدهاند و انسان معاصر در خلأ معنا به دنبال نشانهای از نجات است.
نشست نقد نمایش مادر مخوف با گفتوگو و تبادل نظر حاضران درباره مفهوم بدن در اجرا، نسبت میان هنرهای تجسمی و نمایشی، و نقش تئاتر در بازنمایی وضعیت انسان امروز پایان یافت. این نشست، که با حضور هنرمندان برجسته برگزار شد، نشان داد تئاتر اصفهان بار دیگر میتواند به عرصهای برای تأملات فلسفی، زیباییشناختی و اجتماعی بدل شود؛ جایی که بدن، نور و سکوت زبان تازهای برای بیان حقیقت پیدا میکنند.
نمایشنامه «پارانوئید» به کارگردانی مژگان شرطی در سینما فلسطین خوانده میشود.به گزارش روابط عمومی گروه، نمایشنامه «پارانوئید» به نویسندگی و کارگردانی مژگان شرطی روز شنبه ۲۴ آبانماه در سالن شماره ۳ سینما فلسطین در قالب نمایشنامهخوانی اجرا خواهد شد. تهیهکنندگی این اجرا بر عهده مریم باقری است.
در خلاصهداستان این نمایشنامه آمده:«دختری عاشقپیشه به نام گلبهار به دنبال عشقی واقعی مانند زندگی پدر و مادر خود است اما بازی روزگار ورقهای متفاوتی را برای او رقم میزند».
در این نمایشنامهخوانی، زینب جهانی، سید محمد شجاعی، مژگان شرطی، سهیلا قیدی، الناز تهامی، رحیم رضایت و محمدرضا رضایی، اجراگر نقشها (به ترتیب ورود) هستند.
دیگر عوامل اجرا عبارتند از: محمدرضا رضایی (دستیار کارگردان)، بنیامین فضلی و نیایش شاکر (گروه موسیقی؛ سهتار و دف)، مسعود غلامیان (طراح پوستر)، وحید دهرویه (عکاس).
گفتنیست اجرای نمایشنامهخوانی «پارانوئید» به نویسندگی و کارگردانی مژگان شرطی روز شنبه ۲۴ آبانماه، ساعت ۱۹:۱۵ در سالن شماره ۳ سینما فلسطین برگزار خواهد شد. مدتزمان این اجرا، ۶۰ دقیقه است.
علاقهمندان به تماشای نمایشنامهخوانی «پارانوئید»، برای رزرو و تهیه بلیت میتوانند به سایت تیوال در نشانی https://www.tiwall.com/p/
همزمان با بلیتفروشی نمایش «داستان چوانگ تسو» به نویسندگی داریوش رعیت و کارگردانی حامد عقیلی پوستر این نمایش رونمایی شد.به نقل از مدیر رسانه اثر، همزمان با بلیتفروشی نمایش «داستان چوانگ تسو» به نویسندگی داریوش رعیت و کارگردانی حامد عقیلی برای اجرا از ۲۵ آبان، ساعت ۲۰:۱۵ در سالن سایه تئاترشهر از پوستر این نمایش رونمایی شد.
اتابک نادری، آرش نوذری، پریزاد سیف و جواد اسماعیلی بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش میپردازند. همچنین سونیا ملکی و ستاره صائبی به عنوان بازیگران فرم و حرکت در نمایش «داستان چوانگ تسو» حضور دارند.
در خلاصهداستان این نمایش آمده:«وقتی همهچیز واقعی باشه باید بهش شک کرد، درست مثل چوانگ تسو...»
این نمایش در فضایی ابزورد و با گرایش به شیوه کمیک نگاهی به این سوال اساسی بشر که من کیستم و اینجا کجاست، دارد.
نورالدین حیدریماهر مجری طرح این پروژه است. از دیگر عوامل این اجرا عبارتند از مشاور کارگردان، دستیار و برنامهریز: فرناز عقیلی، طراح حرکت: سوگند طاهریان، طراح صحنه: سینا ییلاق بیگی، مشاور طراح لباس: مونا سلمانیها، طراح لباس: مجتبی دشتی، طراح گریم: سمیرا کحالی، طراح نور: کیوان ضیاپور، آهنگساز و طراح جلوههای شنیداری: بردیا سراج، طراح پوستر و بروشور: فرزانه عقیلی، طراح لوگو: رضا شفیعی، موشن گرافیک: جاوید علیپور و سامان ارشدی، مدیر تبلیغات و مشاور رسانه: نگار امیری، عکس و تصویر: امیرحسین شهری، پرویز گوهری، مدیر صحنه: محمدرضا لطفی، دستیار صحنه: علی سعیدی، منشی صحنه: نازیلا شیخ زاده، تینا هنرکارهنرمندی، دوخت لباس: شادی آقایی و دستیار لباس: زینب غلامی.
علاقهمندان برای تهیه بلیت این نمایش میتوانند به سایتهای تیوال مراجعه کنند.
پیش فروش نمایش مَردِ مُرده آغاز شد.
کتابخوانی با تماشای تئاتربه مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی فیلمتئاترهای کانون در سایت تیوال بهطور آنلاین و رایگان اکران میشود. به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل کانون، مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در راستای ترویج فرهنگ کتابخوانی، آثار نمایشی تولیدشده بر اساس اقتباس از کتابهای کودک و نوجوان را در هفته کتاب و کتابخوانی به نمایش میگذارد.
«کلوچههای خدا» به نویسندگی و کارگردانی آرش شریفزاده، «خداحافظ راکون پیر» به نویسندگی و کارگردانی فهیمه میرزاحسینی، «عموی عحیب بزرگ کوچک من» به نویسندگی گیتا داودی و کارگردانی ناصر آویژه، «کچل کفترباز» به نویسندگی نسرین خنجری و آزاده انصاری و کارگردانی آزاده انصاری، «هدیه اسرارآمیز» به نویسندگی آتسا شاملو و کارگردانی میثم یوسفی، «پیرمرد و ببر» به نویسندگی علی خاکبازان و کارگردانی حسن دادشکر، «قصه نقلی» به نویسندگی و کارگردانی حسن دادشکر از جمله این آثار به شمار میرود.
کودکان، نوجوانان، خانوادهها و تمامی علاقهمندان میتوانند این آثار را از ۲۴ آبان ۱۴۰۴ به مدت یک هفته از طریق سایت تیوال تماشا کنند.
نمایش «ستاره سهیل» برای ۳ روز تمدید شدنمایش «ستاره سهیل» به نویسندگی و کارگردانی سهیل ملکی برای ۳ روز تا ۲۳ آبان تمدید شد. به نقل از مدیررسانه اثر، نمایش «ستاره سهیل» به نویسندگی و کارگردانی سهیل ملکی که قرار بود تا امشب، ۲۰ آبان روی صحنه میزبان مخاطبان باشد، با استقبال و همراهی تماشاگران برای ۳ شب تا بیست و سوم آبان در مجموعه تئاتر لبخند ماندگار شد.
لبخند بدیعی، سهیل ساعی و یاسمن گرکانی بازیگرانی هستند که هر شب ساعت ۱۸ در سالن ۲ مجموعه تئاتر لبخند روی صحنه میروند.
«ستاره سهیل» بازگوکننده روایتی عاشقانه در یک بیمارستان است.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: نرسیده به جاده عجیب کجور و کندلوس، حتی کمانچه کلهر هم، دَردِی را دوا نکرد.
از دیگر عوامل این نمایش میتوان به سرپرست گروه کارگردانی و برنامه ریز: النا صفری، منشی صحنه: محیا معدن نژاد فرد، مدیر صحنه: حسین اشتهاردی، طراح نور: رضا خضرایی، طراح لوگو تایپ: محمد رحیم نواز، طراح پوستر و بروشور: علی غفاری، طراحی و ساخت ویدئو و مواد تبلیغات مجازی: سروش شجری، مدیر روابط عمومی، رسانه و تبلیغات: نگار امیری و عکاس: امیر نعیمیان اشاره کرد.
علاقهمندان میتوانند برای تهیه بلیت این نمایش میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
اجرای «کابینت» در پردیس تئاتر و موسیقی دِکُردور دوم اجراهای نمایش «کابینت» به کارگردانی پیمان قدیمی از ۲۱ آبان در پردیس تئاترو موسیقی دِکُر آغاز میشود.
نمایش «کابینت» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی پیمان قدیمی که پیش از این در شهریور و مهر سال جاری در کاخ هنر روی صحنه رفته بود، دور دوم اجراهای خود را از ۲۱ آبان در بلکباکس پردیس تئاتر و موسیقی دِکُر آغاز میکند.
در این اثر نمایشی آذین نظری به عنوان بازیگر و آیدا رضایی و امیر آهنخای به عنوان اجراگر حضور دارند.
در خلاصه موضوع نمایش «کابینت» چنین آمده است: «گفت بیا برات ساندویچ مغز گرفتم، لاغر شدی، خیلی لاغر شدی. بعد مغزمو گذاشت لای ساندویچ گاز زد.»
دیگر عوامل این اثر نمایشی عبارتند از: مجری طرح: امیرحسین جوانی، اثر پایان دوره کارگاه کمدلباس، طراح صحنه: پیمان قدیمی، طراح صدا و موسیقی: سعید دهقان، طراح نور و تکنیک: نیلوفر نقیبساداتی، محمدرضا رحمتی، طراح لباس: کوشنا شاهرخی، طراح حرکت: گلزار حذفی، طراح ویدیو مپینگ: رضا صادقی، طراح ماکت و معماری داخلی: ثمین میرزایی، طراح گرافیک: مصطفا فتاحی، طراح گریم: مهدیس سلمانی، محتوای تبلیغاتی و موشنگرافی: لوگاستودیو، دستخط: شیوا جوادنژاد، مدیر پروژه و تولید: محمدحسین سعید، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: ابوالفضل رییسی، مدیر روابط بینالملل: یولتان سودوکوا، مدیر اجرا: تورج ناصری، مدیر صحنه: الیاس طاهرقاسمی، دستیار صحنه: امیرذوالجلالی، مدیر تدارکات و پشتیبانی: نیلوفر بنایی، مدیر آیتی: امید منوچهری، مهندسی صوت و صدابردار: علی پیروزی، تبلیغات مجازی: امیر قالیچی (تئاتربازها)، ساخت تیزر: مصطفا فتاحی، علیرضا وحدی، عکاس: شاهین آزما، منشیصحنه: یکتا رستمی، گروه کارگردانی: صبا مرشد، مهرانه کوشکی، گروه نور: آندیا اسلامی، علی فنی، یگانه نورائی، عماد ابراهیمی، ساخت دکور: امید عمویی.
«کابینت» با مدتزمان ۷۰ دقیقه، ساعت ۱۹ روی صحنه میرود.
فروش بلیتهای این نمایش از طریق سایت تیوال انجام میشود.
بازیگران نمایش «داستان چوانگ تسو» معرفی شدندبازیگران نمایش «داستان چوانگ تسو» به نویسندگی داریوش رعیت و کارگردانی حامد عقیلی معرفی شدند.
به گزارش روابطعمومی گروه، بازیگران نمایش «داستان چوانگ تسو» نوشته داریوش رعیت با کارگردانی حامد عقیلی برای اجرا در سالن سایه مجموعه تئاترشهر معرفی شدند.
اتابک نادری، آرش نوذری، پریزاد سیف و جواد اسماعیلی بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش میپردازند.
همچنین سونیا ملکی و ستاره صائبی به عنوان بازیگران فرم و حرکت در نمایش «داستان چوانگ تسو» حضور دارند.
در خلاصهداستان این نمایش آمده:«وقتی همهچیز واقعی باشه باید بهش شک کرد، درست مثل چوانگ تسو...».
این نمایش در فضایی ابزورد و با گرایش به شیوه کمیک نگاهی به این سوال اساسی بشر که من کیستم و اینجا کجاست، دارد.
دیگر عوامل این گروه نمایشی به زودی معرفی خواهند شد.