«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اجرای خلاقانه ای بود هم در طراحی صحنه و دیجیتال بودن هم در فضاسازی و تعلیق و متن پر از استعاره .موسیقی و نورپردازی عالی بود و خداقوت به این گروه جوان و بااستعداد امیدوارم کارهای بیشتری ازتون ببینیم
من اصلا" خوشم نیومد، غیر از آقای آذرنگ که همیشه میدرخشند، امین شعرباف و دیبا زاهدی افتضاح بودن، مصنوعی و مضطرب. اصلا" نباید در تئاتر قتل یا کتک کاری را واقعی نشان داد، بلکه باید با ایهام و نمادین انجامش داد. این آقای شعرباف سه بار سه تا صندلی فلزی سنگین و قدیم را طوری بلند کرد بالای سرش و زمین کوبید که من قلبم از استرس این صدا 1000تا میزد. خیلی زشت بود این حرکات. کاش حداقل بازی خوبی داشتن. بازی ایشون دم دستی بود به دل نمی نشست. من که نیم ساعت بعد از اون صدای خییییییییییییلی بلند صندلیها که به زمین کوبید، چشمامو بسته بودم که به مغزم استراحت بدم. پشیمونم از رفتن به تئاتر کولکسیونر.
خسته نباشید میگم به تیم خوب اجرای مکبث؛خنجری از ذهن
این اجرا برای من نه فقط یک اقتباس از شکسپیر، بلکه اجرایی بود که مکبث رو نه صرفا بهعنوان یک روایت تاریخی، بلکه بهمثابه یک فرآیند روانی زنده روی صحنه میآورد.
دقت روانشناختی اجرا بسیار چشمگیر بود و مسیر تشویش، جاهطلبی و فروپاشی ذهنی و کشمکشهای درونی شخصیتها به جز کلام، از طریق بدن، بیان، ریتم، سکوت و تنشهای صحنهای کاملا «تجربه» میشد.
طراحی صحنه، نور، لباس و گریمها، کاملاً در خدمت درام و وضعیتهای درونی شخصیتها بود و کاملا مخاطب رو همراه میکرد.
از دیدن این اجرا بسیار لذت بردم و پیشنهاد میکنم اگر علاقهمندید که کاری با استاندارهای بالا و بازیهای خیلی خوب ببینید، این اثر رو حتما تماشا کنید.
ضمن عرض خسته نباشید خدمت همه ی دست اندرکاران این نمایش
بنظرم سناریو ارزش تبدیل به نمایش شدن رو نداشت تنها نکته ی مثبت نمایش صدا پردازی نورپردازی خیلی خوبش بود
تا حالا نشده بود که یک نفر 1 ساعت و پانزده دقیقه برای من حرف بزنه و من هیچ چیزی از حرفاش متوجه نشم...
به نظرم آقای مساوات میخواستن قدرت مونولوگ گوییشون رو به رخ بکشن که خب، از حق نگذریم این همه خطوط نا مرتبط رو یک سر گفتن واقعا سخت و دشوار بود... اما خب یکم به نظرم نارسیستی بود این حرکت...
دکور و نورپردازی بغیر از زمانی که نور مستقیم توی چشم میتابید و کورمون میکرد جالب بود... و فکر کنم این تنها چیزی بود که میشد بهش توجه کرد...
خرید بلیت روزهای تازه این نمایش، شنبه ۱۳، ۲۰ و ۲۷ دی، به کارگردانی اشکان خیلنژاد و با اجراگری وحید آجرلو، مجید آقاکریمی، عرفان امین و... سهشنبه (۹ دی) ساعت ۱۲ آغاز خواهد شد.
افسوس که این دنیا همیشه آدم های بزرگ را دیر می فهمد
بیچاره ما که دیگر شما را نداریم ولی چه خوشبخت بودیم که با مفاخری چون شما در یک عصر زندگی کردیم...
بدرود استاد
نامتان تا ابد بر هنر این سرزمین جاودان است
🖤
چقدر شما خوبید!یک نمایش زیبا و تمرین شده با مفهومی عمیق.هماهنگی مثال زدنی، موسیقی هیجان انگیز و کارگردانی ساختارمند از نقات قوت این کار است.این نمایش سطح همذات پنداری بالایی با مخاطب دارد.همذات پنداری از نگاه ابتدایی شروع میشود و تا انتها ادامه دارد.درد اجراگر درد مخاطب است و برعکس.در انتها و بعد از نمایش،تماشاگر همچون اجراگر،در فضایی وهم آلود گیر میکند و این اسارت،او را به تفکر وا میدارد.
خسته نباشید میگم به تک تک عوامل این کار ارزشمند و جذاب.
سلام و عرض ادب
دیدن نمایش "قلب نارنگی" تجربه فوق العاده ایی بود.
اینکه بدون هیچ دکوری تمام اون تصاویری که در دیالوگ های می شنوی وببینی یعنی این اثر شاهکار هست .
خداقوت به همه عوامل بزرگوار
آقای برهمنی عزیز ما از شما سیزیف رو دیدیم.زندگی در تئاتر رو دیدیم.حتی تاری با اون فرم درخشانش.بهرحال خسته نباشین و من همچنان برام جالبه این همه ستایش از این کار.به نظرم از هر نظر با فاصله از کارهای پیشین برهمنی قرار داره و احتمالن زمان خروج از سالن این نمایش رو همیشه به یاد خواهم داشت چون مصادف شد با خبر از دست دادن بهرام بیضایی بزرگ.
سلام و درود
خداقوت بده بهتون
به صحنه کشیدن کشمکش های درونی و ذهنی و نحوه مقابله با انها
که در نهایت به پذیرش و رهایی منجر میشود رو من دیدم در این نمایش با تشکر البته که از نطر من زیبایی هنر اینه که از زوایایی مختلفی میشه به این نمایش نگاه کرد که این زاویه دید برای من بزرگنمایی شد
راهتون مستدام و هموار باشه