در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:03:53
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
حسین چیانی، محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویدیو
درباره نمایش پس از i
محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویدیو
درباره نمایش آخرین داستان بکت i
محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خبر
درباره نمایش مدرسه تربیت i
زیبایی‌شناسیِ امور پنهان؛ با نگاهی به نمایش «مدرسه تربیت»  | عکس یادداشت آناهیتا ایزدی برای نمایش «مدرسه تربیت» به کارگردانی ریحانه ‌رنجبرزیبایی‌شناسیِ امور پنهان؛ با نگاهی به نمایش «مدرسه تربیت»
هاینر گُبِلز، کارگردان و تئاترشناس آلمانی در کتاب خود تحت عنوانِ «زیبایی‌شناسیِ امور پنهان» به طبقه‌بندی عناصر و تمهیدات صحنه‌ای که در یک اجرای تئاتری از منظر بصری غایب هستند، می‌پردازد. امور غایبی که اگرچه از دیدِ تماشاگر پنهان هستند، اما در صحنه حضور دارند. این امور می‌توانند شامل موضوع، داستان، کنش و تمهیدات صحنه‌ای همچون نور یا دکور باشند. یا فضایی بیرونی که توسط بازیگر دیده شده و از طریق توصیف برای تماشاگر بازسازی می‌شود. و یا می‌توانند فضایی میانی باشند که در بین فضاهای مختلف اجرا (مثلاً پشتِ در یا پنجره) موجب تولید احساسات، تخیلات ...
دیدن ادامه ››

هاینر گُبِلز، کارگردان و تئاترشناس آلمانی در کتاب خود تحت عنوانِ «زیبایی‌شناسیِ امور پنهان» به طبقه‌بندی عناصر و تمهیدات صحنه‌ای که در یک اجرای تئاتری از منظر بصری غایب هستند، می‌پردازد. امور غایبی که اگرچه از دیدِ تماشاگر پنهان هستند، اما در صحنه حضور دارند. این امور می‌توانند شامل موضوع، داستان، کنش و تمهیدات صحنه‌ای همچون نور یا دکور باشند. یا فضایی بیرونی که توسط بازیگر دیده شده و از طریق توصیف برای تماشاگر بازسازی می‌شود. و یا می‌توانند فضایی میانی باشند که در بین فضاهای مختلف اجرا (مثلاً پشتِ در یا پنجره) موجب تولید احساسات، تخیلات و عکس‌العمل در تماشاگر شوند. از دیگر امور پنهانِ موجود در طبقه‌بندی گُبِلز، اعمال یا اتفاقاتی است که تماشاگر انتظار وقوع آن‌ها را دارد، اما در صحنه اتفاق نمی‌افتند و یا موقعیت‌های صحنه‌ای که بازیگر با قرار گرفتن در آن از لحاظ فیزیکی و بصری از دید تماشاگر پنهان است، اما همچنان حضور حسی و تأثیرِ روانی او در صحنه باقی می‌ماند.

با این مقدمه و تعریفِ گُبِلز از «امور پنهان در اجرا» از یک سو، و تمرکز بر تقسیم‌بندی «سیستم‌های نشانه‌ایِ» اریکا فیشر لیشته، تئاترشناسِ برجستهِ آلمانی در حوزه مطالعات اجرا از سوی دیگر، در ادامه به بررسی و تحلیلِ نمایش ِ«مدرسه تربیت» نوشته عباس جمالی و به کارگردانی ریحانه رنجبر خواهم پرداخت. نمونه‌ای که در آن به بازسازی امورِ پنهان چه در متن و چه در اجرا اهمیت ویژه‌ای داده شده است.

طراحی صحنه را شاید بتوان در این نمایش به عنوان محسوس‌ترین عنصر در خلق امور پنهان در نظر گرفت. استفاده از کرکره‌های پنجره و شیوه چیدمان آن‌ها در صحنه، تماشاگر  را در موقعیتی قرار می‌دهد که گویی از فضای بیرونی (پشت پنجره) نظاره‌گرِ فضای داخلی است. کرکره‌ها به عنوان بخشی از دکور به خلق یک فضای میانیِ پویا (بین تماشاگر و صحنه) کمک کرده و بر اساس تقسیم‌بندی «سیستم‌های نشانه‌ای» لیشته از نشانه‌های بصری محسوب می‌شوند که آگاهانه جهت خلق امور پنهان در این اجرا به کار گرفته شده‌اند. برای مثال شیدا (با بازیِ  صدف آب‌باز)، دختر نوجوانی که از کیف او ماری‌جوانا پیدا شده و برای پاره‌ای توضیحات به دفتر مدیر مدرسه خوانده شده است، هنگام ورود به اتاق بر روی صندلی‌ای می‌نشیند که در پشت کرکره پنهان است. این میزانسن و قرار دادن شخصیت داستان در موقعیتی پنهان از دیدِ تماشاگر، منجر به خلق فضایی روانی شده که به واسطه آن تماشاگر می‌تواند در تجربه حسیِ شیدا به تخیل روی آورد. از دیگر عناصر صحنه‌ای که در فضاسازی کلیِ متن، یعنی فضاسازی محیط مدرسه، به خوبی از آن استفاده شده، تمهیدات صوتی است. به این معنا که کارگردان برای القای فضا و محیط مدرسه بیشتر از نشانه‌های صوتی، همچون صدای زنگ مدرسه و صدای دانش‌آموزان در راهرو و حیاط، بهره برده است تا نشانه‌های بصری در قالب دکور. علاوه بر به کارگیری این اصوات، با بالا بردن صدای محیط، کارگردان در غالب نشانه‌هایی که لیشته در تقسیم‌بندی خود آن‌ها را «نشانه‌های فرازبانی» می‌نامد، در بخش‌هایی شنیده‌شدنِ دیالوگ‌ها برای تماشاگر را  ناممکن کرده تا بدینسان از طریق اجرا موفق به بازتولید امور پنهان در روایت شود. به منظور اختلال آگاهانه در دیالوگ، علاوه بر نشانه‌های صوتی و فرازبانی، کارگردان از کنش‌هایی مشخص، که شاید بتوان آن‌ها را در سیستم‌های نشانه‌ای جزء «نشانه‌های ژستیک» طبقه‌بندی کرد، نیز بهره برده است. برای نمونه می‌توان به کنش «خوردن» و همزمان صحبت کردنِ شیدا با دهان پر اشاره نمود، به گونه‌ای که دیالوگ‌های او غالباً برای تماشاگر قابل فهم نیستند.     «مدرسه تربیت» نمایشی است متن‌محور که علاوه بر تلاش کارگردان و ایده‌های اجرایی او در خلق امور پنهان، متن نیز در پرداخت شخصیت‌ها و روابط میان آن‌ها از همین ایده پیروی می‌کند. برای نمونه می‌توان به رابطه پدر-دختری میان شیدا و رئیس هیئت مدیره مدرسه با بازیِ  عباس جمالی یا رابطه میان او (پدر) با معلم مدرسه که خود حکم اخراجش را در  هیئت مدیره امضا کرده، اشاره نمود. متن به گونه‌ای نوشته و پرداخته شده است که تماشاگر یا قدم به قدم متوجه این ارتباطات می‌شود و یا بسیاری از جزئیاتِ روابط برای او پنهان باقی می مانند. اما بازیگری و هدایت درست بازیگران را باید از نقاط کلیدیِ موفقیت این نمایش دانست. بازی‌های درخشان و به اندازه در این نمایش، بویژه بازیِ عباس جمالی، ناشی از هدایتی است که تمرکز خود را بر مینیمال بودن هرچه بیشترِ کنش‌ها و واکنش‌ها گذاشته است. روندی کنترل‌شده که به هیچ وجه اختلالی در طبیعی و روان بودن بازی‌ها ایجاد نمی‌کند. به این معنا که بازیگران در غالب اوقات بر بدن، احساسات و انرژی خود در صحنه کنترل کامل داشته و آن را به درست‌ترین شکل ممکن ارائه می‌دهند. البته بازیگران در مواردی، بویژه در بازی با آکسسورها کمی دچار نقصان می‌شوند و در روند طبیعی بازی آن‌ها هر از گاهی اختلالی جزئی حاصل شده، اما این نقص‌ها و اختلال‌های گذرا کیفیت کلی اجرا را تحت الشعاع خود قرار نمی‌دهند. نمایش «مدرسه تربیت» که از اردیبهشت ماه در سالن انتظامی بر روی صحنه است در عین سادگی و مینیمال بودن در متن، کارگردانی، طراحی صحنه و بازیگری، اجرایی نسبتاً درخورِ توجه و باکیفیت است که تماشای آن را می‌توان به علاقه‌مندان تئاتر توصیه کرد.

منبع: روزنامه توسعه ایرانی

محمد فروزنده و نیلوفر ثانی این را خواندند
مهرنوش نوری و امیر مسعود این را دوست دارند
ممنون از توضیحات تان 👌👌
۹ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خبر
درباره نمایش آریوبرزن i
«آریوبرزن» بیانگر بخشی از تاریخ درخشان ایران است | عکس حامد مکملی نویسنده و کارگردان نمایش «آریوبرزن»؛«آریوبرزن» بیانگر بخشی از تاریخ درخشان ایران است
روایتی از ایستادگی سردار هخامنشی در برابر لشکر اسکندر مقدونی محمدرضا مقدم مقدمه تاریخ کشور ایران گرچه با جنگ عجین شده است ولی جانفشانی بسیاری از دلباختگان به این سرزمین کهن سبب شده تاریخ کشور ما مملو از سلحشوری‌ها و رشادت‌های سرداران و جنگ‌آورانی باشد که نام بسیاری از آنها در ازنای پرپیچ‌و‌‍خم تاریخ پنهان ماند. آریوبرزن نمونه اعلای یکی از همین نام‌آوران است. سردار و نجیب‌زاده هخامنشی گرچه تا آخرین قطره خونش در مقابل سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد ولی هنوز نام او را جز در منابع تاریخی جای دیگری نمی‌توان جست. حامد مکملی نویسنده و کارگردان ...
دیدن ادامه ››

روایتی از ایستادگی سردار هخامنشی در برابر لشکر اسکندر مقدونی

محمدرضا مقدم

مقدمه

تاریخ کشور ایران گرچه با جنگ عجین شده است ولی جانفشانی بسیاری از دلباختگان به این سرزمین کهن سبب شده تاریخ کشور ما مملو از سلحشوری‌ها و رشادت‌های سرداران و جنگ‌آورانی باشد که نام بسیاری از آنها در ازنای پرپیچ‌و‌‍خم تاریخ پنهان ماند. آریوبرزن نمونه اعلای یکی از همین نام‌آوران است. سردار و نجیب‌زاده هخامنشی گرچه تا آخرین قطره خونش در مقابل سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد ولی هنوز نام او را جز در منابع تاریخی جای دیگری نمی‌توان جست.

حامد مکملی نویسنده و کارگردان تئاتر باردیگر نمایش فاخری را به روی صحنه برده و این بار نیز مانند همیشه توجه به فرهنگ و هویت ایران را بن مایه کار خود قرار داده است. از او دعوت کردم تا از نمایش «آریوبرزن» برای شما مخاطبان بگوید؛ با این که مشغول تمرین بودند ولی مثل همیشه به گرمی پذیرفت و اینک ماحصل آن از خاطر شما فرهیختگان می‌گذرد.

«آریوبرزن» چند روزی است که مهمان تماشاخانه علامه رفیعی شده و این مهمانی تا پنجم خرداد ماه ادامه دارد.

در ابتدا برایمان بگویید آیا علاقه شما به تاریخ، سبب شد به سراغ نوشتن و کارگردانی نمایش «آریوبرزن» بروید؟

البته علاقه به خود ایران است که باعث می‌شود داستان‌های مختلف در ذهن من شکل بگیرد. هیچ سرزمینی جدا از تاریخ، تمدن و فرهنگ خودش نیست. مهم‌ترین قسمت‌هایی که فرهنگ یک سرزمین و حتی خود سرزمین را می‌سازد تاریخ و تمدن همان سرزمین است. پس یکی از دلایلی که باعث شد سراغ آریوبرزن بروم، خود سرزمین ایران است که دوستش دارم و همچنین شخصیت آریوبرزن.

به نظر می‌رسد توجه به هویت ایران یکی از دغدغه‌های شما در آثارتان است؛ این طور نیست؟

قبل از این که پای تاریخ در میان باشد، موضوع خود ایران برای من مهم است. ایران به عنوان یک مادر سرزمین، از چیزهایی تشکیل شده که یکی از مهم‌ترین بخش‌های آن تاریخ، فرهنگ و تمدن است. بله تقریبا در تمام نمایشنامه‌هایی که نوشتم یا کار کردم به طور مستقیم یا غیر مستقیم به ایران، هویت، فرهنگ و تمدن ایران پرداخته شده است که البته این دغدغه در نمایش «آریوبرزن» خیلی برجسته‌تر است و به عنوان یک رویداد تمدنی و تاریخی خودش را نشان داده است.

شخصیت‌ها و سوژه‌های زیادی در دل تاریخ ایران نهفته است؛ چرا آریوبرزن را انتخاب کردید؟

آریوبرزن علاوه بر این که یک سردار بزرگ نظامی است و این موضوع را همین مقدار اندکی که از تاریخ باقی مانده است، گواهی می‌دهد. یک سردار بزرگ در حوزه کاری خودش بود که یک اتفاق بزرگ را رقم زد و متاسفانه به باد فراموشی سپرده شده و یا حداقل در دل تاریخ باقی مانده و آن طور که باید به آن توجه نشده است.

البته دلیل دیگرش این است که آریوبرزن شخصیت متفاوتی دارد که از چند وجه می‌توان آن را مورد بررسی قرار داد. او یک سردار قدرتمند و بزرگ است؛ یک اتفاق تاریخی درخشان را رقم زده؛  یک لشکر پر از آرزو، هوس و نیاز را به عقب رانده که آمده بود تا بزرگترین سرزمین آن زمان را تصرف کند. در واقع برای اولین بار سپاه بزرگ اسکندر مقدونی ناچار به عقب‌نشینی می‌شود و آریوبرزن برای نخستین بار طعم تلخ شکست را به اسکندر می‌چشاند. علاوه بر همه این‌ها، همان‌طور که گفتم آریوبرزن یک شخصیت متفاوت است؛ چون تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خونش ایستادگی می‌کند. او می‌توانست انتخاب دیگری داشته باشد ولی ایستادگی کرد؛ حتی می‌توانست پادشاه ایران شود ولی پیشنهاد اسکندر را نمی‌پذیرد و ایستادن و کشته شدن برای آزادی ایران را انتخاب می‌کند.

خیلی از سردارها قبل از او تسلیم شدند و به سمت اسکندر رفتند و حتی خود پادشاه دیگر درمیان نیست و گریخته است؛ اما آریوبرزن می‌ایستد؛ پای تمام چیزهایی که به آن‌ها باور دارد می‌ایستد؛ پای سرزمینش و پای پارس. با تمام یارانش تا آخرین نفس به پیکار علیه دشمن ادامه می‌دهد. روایت سلحشوری آریوبرزن نه تنها یک روایت تاریخی درخشان است و باید روی آن تاکید و تکرار شود، یک رویداد بزرگ انسانی هم به شمار می‌آید. به دلیل تمام مواردی که شرح دادم به نظرم این ارزش را داشت که حتما به آریوبرزن پرداخته شود و تاسف بار است که یک چنین شخصیتی با این عظمت و برجستگی آنقدر در تاریخ ما کمرنگ است و مغفول مانده.

«آریوبرزن» بیشتر برای چه مخاطبی ساخته شده است؟

مخاطب آریوبرزن، همه مردم ایران هستند. از کودکانی که وارد سن ۹ یا ۱۰ سالگی شده‌اند و می‌توانند به قهرمان‌های کشورشان افتخار کنند تا پیرمرد و پیرزن‌هایی که در مورد تاریح کشورمان و به ویژه این واقعه چیزهایی شنیده‌اند و یا اصلا نشنیده‌‌اند و حالا با دیدنش می‌توانند لذت ببرند و به آن افتخار کنند. به هموطنی که در قرون پیش و درست در اواخر دوران هخامنشیان در برابر یک لشکر متجاوز می‌ایستد و مقاومت می‌کند ولی نامش در پس غبار تاریخ به بوته فراموشی سپرده می‌شود.

«آریوبرزن» آمده تا حرف جدیدی را بیان کند؟

قهرمان این داستان آریوبرزن است و همان‌طور که اشاره کردم آریوبرزن علاوه بر این که قرار است یک روایت تاریخی ـ نظامی را رقم بزند، قرار است به عنوان یک سردار، بیانگر یک روایت اخلاقی باشد. در واقع نمایش «آریوبرزن» یک رویداد تاریخی است که درس‌های خودش را دارد ولی اصولا هر اثر هنری باید حرفی برای گفتن داشته باشد و اگر سوالی برای پرسیدن و همچنین پاسخی برای پرسش‌های مخاطب نداشته باشد، اصلا ساخته شدنش چه لزومی دارد!

موسیقی در تمام آثار شما نقش مهمی دارد؛ در این مورد برای مخاطب توضیح دهید.

همیشه سعی می‌کنم موسیقی در کارهایی که می‌سازم جایگاه خاص خودش را داشته باشد. تقریبا در تمام نمایش‌هایم سعی می‌کنم موسیقی مختص به همان نمایش ساخته شود؛ موسیقی که با زبان همان نمایش و نزدیک به همان چیزی که در ذهن من است روی صحنه شنیده شود. همیشه به دنبال این هستم که موسیقی متناسب با فضای متن و نمایش باشد.

در نمایش «آریوبرزن» با توجه به این که یک کار فرم است و طراحی حرکت دارد، قاعدتا به موسیقی متفاوتی نیاز داشتیم چون مخاطب قرار است یک نمایش حماسی ـ تاریخی را تماشا کند. نیاز به موسیقی بود که برای ما و مخاطب، موضوع و یا حالت خاصی را تداعی نکند و بستری برای ما نچیند تا از فضای نمایش خارج شویم بلکه باید برای ما پنجره‌ای به سوی دنیای آریوبرزن باز کند.

در این نمایش خوشبختانه دوست خوبم و آهنگساز درجه یک شهرمان آقای فرامرز نصیری مثل کارهای قبلی در کنار من بود و توانستیم با یک موسیقی درخشان و با یک سازبندی متفاوت و کاملا خلاقانه به موسیقی برسیم که موسیقی آریوبرزن است و می‌تواند کار را به همراه فرم برای مخاطب روایت کند.

با توجه به این که در نمایش از زبان تاریخی استفاده کردید آیا این موضوع ارتباط مخاطب با نمایش را سخت نمی‌کند؟

زبان نمایش آرکائیک (کهن) است و من بر انجام این موضوع اصرار داشتم. آریوبرزن باید به زبانی صحبت کند که باورپذیرتر باشد. شاید به دلیل نوع واژه‌ها، جمله‌ها و نوع ترکیبی که دارد باعث شود در ابتدای کار ارتباط مخاطب با نمایش کمی سخت شود ولی این نوع از جمله‌بندی با شخصیت‌های نمایش سنخیت و تناسب بیشتری دارد.

البته ارتباط مخاطب در سایر بخش‌های نمایش به خوبی شکل می‌گیرد. یعنی در نوع روایت، فرم‌هایی که برای نمایش تعریف شده، طراحی حرکت، موسیقی و نور باعث می‌شود که مخاطب خیلی راحت بتواند قصه را دریافت کند و با نمایش همراه شود.

وفاداری به زبان تاریخی، کار شما و بازیگران را سخت نکرد؟

اصولا اینگونه نمایش‌ها اجرای سخت‌تری دارند و کمتر کارگردانی سراغ اجرای آن‌ها می‌رود. چون نمایشنامه را خودم نوشته بودم و به دلایلی که گفتم علاقه زیادی برای اجرای آن داشتم. این نوع از نمایش‌ها به دلیل زبان سخت، فرم مشکلی برای اجرا دارند به همین دلیل تمرینات خیلی سختی داشتیم. نوع خاص روایت و فرم‌ها، حرکت‌هایی که باید طراحی می‌شد برای شکل گرفتن کلیت نمایش، باعث شد تمرین‌های سختی را از لحاظ بدن و بیان پشت سر بگذاریم. موسیقی که اضافه شد باز هم تمرینات جدا و زیادی داشتیم.

سخت‌ترین بخش کار، کدام قسمت بود؟

در کل شرایط سختی را سپری کردیم تا کار برای اجرا آماده شود و متاسفانه همه این سختی‌ها همیشه برای تولید یک نمایش وجود دارد. نبود هیچ گونه حامی و پشتیبانی از اثر هنری، نبود فضای مناسب برای تمرین که متاسفانه با توجه به تعداد بالای اعضای گروه همواره برای تمرین دچار مشکل بودیم؛ همه و همه جزو سختی‌هایی بودند که با آن مواجه بودیم.

این سختی‌ها تا آخرین لحظه تمرین‌ها ادامه داشت و همچنان آن اتفاقی که باید برای یک نمایشی که قرار است بخشی از تاریخ درخشان یک سرزمین را بیان کند تا مخاطبان بیشتری با آن مواجه شود، نمی‌افتد. این چالش‌ها از روزی که شما شروع به نوشتن متن می‌کنی و تا روزی که برای اجرا روی صحنه می‌روی ادامه دارد. خیلی از کارهایی که می‌خواهی انجام بدهی ولی متاسفانه به دلیل همه محدودیت‌ها، کمبودها و کاستی‌ها و همه مسائلی که در کل کشور هست و در قزوین با حجم بیشتری وجود دارد در نهایت سبب می‌شود تا نتوانی آن‌ها را انجام دهی، بخش بسیار سختی از کار ماست.

مثل همیشه نبودن فضای تمرین با توجه به این که «آریوبرزن» جزو کارهای پر بازیگر است، نداشتن حامی مالی برای تولید اثر، نوشتن متن، رسیدن به یک طراحی کارگردانی برای مخاطب امروز یعنی اجرای یک نمایش کهن برای مخاطب امروز که بتواند با آن ارتباط برقرار کند بخش دیگری از چالش‌هایی بود که با آن مواجه بودیم. اما سخت‌ترین موضوع برای خود من، ساختن آریوبرزن برای تماشگر امروزی بود. امیدوارم که توانسته باشم از پس آن برآمده باشم. تماشاگرها ببینند و با شنیدن نظرات آن‌ها بتوانیم به این موضوع پی ببریم که تا چه میزان در رسیدن به  اهدافمان موفق شده‌ایم.

نمایش «آریوبرزن» با ترکیبی از بازیگران جوان اجرا می‌شود؛ از کار کردن با جوان‌ها بگویید.

تقریبا همه بازیگران «آریوبرزن» اولین بار است که روی صحنه می‌روند. این دوستان همه از هنرجوهای من هستند و با هم کار کردیم، قدم به قدم جلو آمدیم. انرژی زیادی گذاشتند و همت کردند. خیلی جاها از نظر فیزیکی دچار تنش و خستگی شدند ولی در کنار همدیگر حرکت کردیم.

ضمن تشکر از همراهی شما، در خاتمه از تجربه اجرای «آریوبرزن» در جشنواره  فجر بگویید.

خوشبختانه در دو اجرایی که داشتیم بازخورد خیلی خوبی از تماشاگران گرفتیم.  موفقیتی که در جشنواره فجر حاصل شد و قطعا می‌توانست بیشتر از این نیز باشد، نشانگر این است که شاید ما مسیرمان را درست طی کردیم. ولی همچنان مشتاقانه منتظرم تا تماشاگران بیایند و آریوبرزن را تماشا کنند و برای روایت زندگی یک سردار بزرگ ایرانی در کنار من باشند.

امیدوارم در آینده بتوانیم بیشتر از امروز به اتفاقات بزرگ ادبی و تاریخی کشورمان که تا امروز مغفول مانده‌اند بپردازیم و آنها را بیشتر از قبل مورد توجه قرار دهیم.

منبع: روزنامه ولایت

محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خبر
درباره نمایش صداهایی ورای تاریکی i
«صداهایی ورای تاریکی» مستند تئاتری با موضوع حقوق بشر در جهان | عکس «صداهایی ورای تاریکی» مستند تئاتری با موضوع حقوق بشر در جهان
«صداهایی ورای تاریکی» مستند تئاتری با موضوع حقوق بشر در جهاننمایش «صداهایی ورای تاریکی»، از ۱۸خرداد در سالن اصلی مرکز تئاتر مولوی به روی صحنه می‌رود.به گزارش روابط‌عمومی گروه، نمایش مستند «صداهایی ورای تاریکی»، نوشته ولادیمیر آریل دورفمان با ترجمه‌ و دراماتورژی علی مهرانی و کارگردانی امیرحسین حریری‌کاشانی، از روز جمعه، ۱۸خردادماه، در سالن اصلی مرکز تئاتر مولوی به روی صحنه می‌رود. تهیه‌کنندگی این اثر که بر موضوع حقوق بشر در جهان متمرکز است، بر عهده دیاکو خاکی می‌باشد. همچنین از بازیگران (به ترتیب ورود به صحنه) این ...
دیدن ادامه ››

«صداهایی ورای تاریکی» مستند تئاتری با موضوع حقوق بشر در جهان
نمایش «صداهایی ورای تاریکی»، از ۱۸خرداد در سالن اصلی مرکز تئاتر مولوی به روی صحنه می‌رود.

به گزارش روابط‌عمومی گروه، نمایش مستند «صداهایی ورای تاریکی»، نوشته ولادیمیر آریل دورفمان با ترجمه‌ و دراماتورژی علی مهرانی و کارگردانی امیرحسین حریری‌کاشانی، از روز جمعه، ۱۸خردادماه، در سالن اصلی مرکز تئاتر مولوی به روی صحنه می‌رود.

تهیه‌کنندگی این اثر که بر موضوع حقوق بشر در جهان متمرکز است، بر عهده دیاکو خاکی می‌باشد.

همچنین از بازیگران (به ترتیب ورود به صحنه) این نمایش ۶۵دقیقه‌ای، می‌توان به؛ رضا صمد پور، مهدی اسکندری، بیتا جمالی، مژگان رادفر، سیدجواد حسینی (خیام)، سارا فتحی، صدف اسدالهی، حسین فیروزی، سارا ذوقی، ملیکا زارع، طناز فضائلی، سمانه صادقی، مبینا کاظمی، بهروز پرنیان، یزدان افشانی، جلال شهسواری، هانیه زمردی، شیما بختیاری و اردوان ابراهیمی اشاره کرد.
خلاصه این تئاتر مستند دانشگاهی که با مشارکت دانشجویان و اساتید هنرهای نمایشی طراحی شده است، بیان ناگفته های حقوق بشر و مسائل انسانی در دنیای معاصر و کشورهای مختلف بوده که بر اساس مصاحبه ها و اسناد صوتی به رشته تحریر درآمده است.

عوامل اجرایی این اثر: (مدیر تولید: سحر نادعلی)، (طراح صحنه: سینا ییلاق بیگی)، (طراح ویدئو مپینگ: محسن خیر آبادی)، (طراح صدا و آهنگساز: تم تریو، عباس سرافراز و سروش نعمت اللهی)، (طراح لباس: فاطمه مهدیان، نگار ایدی)، (حرکت نگاری: یاسر خاسب)، (طراح پوستر و بروشور: استدیو پویا گرافیگ)، (طراح نور: نازنین یاویسی)، (طراح و ساخت تیزر: بهزاد نیک‌ورز)، (دستیار تولید: جلال شهسواری)، (مشاور کارگردان: حبیب دانش)، (دستیار کارگردان: اشکان حیدری)، (منشی صحنه: فاطمه مهدیان)، (مدیر صحنه: نگار ایدی)، (تیم پژوهش: اشکان حیدری، ریحانه خاقانی، شقایق صفوی، نگین دانش، الناز حیدری)، (عکاس: سحر نادعلی)، (مدیر گروه روابط عمومی و رسانه: امیر پارسائیان‌مهر)،(تبلیغات مجازی: پارسا اسماعیلی) هستند.

شایان ذکر است پیش‌فروش اینترنتی بلیت‌های این نمایش با تخفیف ویژه ایام پیش‌فروش از ساعت ۱۲:۰۰ شنبه، ۱۲خرداد، در سایت تیوال آغاز شد.

محمد فروزنده، امیر مسعود و بهاره مکرم این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خبر
درباره نمایش بیرون پشت در i
خوشحالم که این نسل جدید تئاتر، راهش را پیدا کرده‌ است. | عکس قطب‌الدین صادقی پس از تماشای نمایش «بیرون‌پشت‌در»:خوشحالم که این نسل جدید تئاتر، راهش را پیدا کرده‌ است.
قطب‌الدین صادقی شب‌ گذشته به تماشای اجرای نمایش «بیرون پشت در» در تئاترشهر نشست و گفت خوشحالم که اعضای این نسل جدید تئاتر، راه‌شان را پیدا کرده‌اند و با اجرایی یک‌دست، پا به صحنه گذاشته‌اند. به گزارش مشاور رسانه‌ای پروژه، نمایش «بیرون‌پشتِ‌در» به نویسندگی محمد ‌رحمانیان‌ثابت و کارگردانی پرهام خاکزاد با تهیه‌کنندگی سجاد افشاریان، از ۲۴ اردیبهشت‌ ۱۴۰۳ ساعت ۱۸ و ۲۰ در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. این اثر نمایشی شب گذشته با حضور قطب‌الدین صادقی اجرا شد. صادقی در ...
دیدن ادامه ››

قطب‌الدین صادقی شب‌ گذشته به تماشای اجرای نمایش «بیرون پشت در» در تئاترشهر نشست و گفت خوشحالم که اعضای این نسل جدید تئاتر، راه‌شان را پیدا کرده‌اند و با اجرایی یک‌دست، پا به صحنه گذاشته‌اند.

به گزارش مشاور رسانه‌ای پروژه، نمایش «بیرون‌پشتِ‌در» به نویسندگی محمد ‌رحمانیان‌ثابت و کارگردانی پرهام خاکزاد با تهیه‌کنندگی سجاد افشاریان، از ۲۴ اردیبهشت‌ ۱۴۰۳ ساعت ۱۸ و ۲۰ در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. این اثر نمایشی شب گذشته با حضور قطب‌الدین صادقی اجرا شد.

صادقی در پایان نمایش روی صحنه آمد و گفت: «از شما جوانان ممنونم که شب خوبی را برای ما فراهم آوردید. تئاتر مدرن دیگر به متن وفادار نیست و صرفاً پیشنهادی برای بیرون ریختن انرژی درونی و احساسات بازیگر است.»

او ادامه داد: «این نمایش درباره سرخوردگی از جنگ است که با اندیشه‌ای جدید به صحنه آمده است. در این اثر یک انرژی بی‌پایان را در بازیگران دیدم که با دل و جان و روح‌شان روی صحنه آمده‌اند.»

این هنرمند و مدرس تئاتر در پایان صحبت‌های خود گفت: «خوشحالم که اعضای این نسل جدید تئاتر، راه‌شان را پیدا کرده‌اند و با اجرایی یک‌دست، پا به صحنه گذاشته‌اند.»

سجاد میر، ناهید عساکره، سعید ‌گیلاسی، فربد ‌صدیقی، علیرضا ‌دماوندی و مهدی ‌حبیبی بازیگران این اثر نمایشی هستند.

علی ‌مشکین‌مقدم و عرفان ‌بیگی (گروه کارگردانی)، فرشاد ‌نصیری (طراح نور)، آروین ‌فلاح (آهنگساز)، کارگاه هیولاسازی (صحنه و لباس)، نسترن حسنی (دستیار صحنه و لباس)، رضا حسینی (مربی حرکات شعبده)، نرگس زارعی (گریم)، علی کاظمی (مدیر صحنه)، سهیل ‌فلاح و علیرضا ‌قاسمی (تیزر و موشن‌گرافی)، سهیل ‌فلاح (طراح گرافیک و پوستر)، سجاد ‌تیموری (لوگوتایپ)، امیر ‌قالیچی-تئاتربازها (روابط عمومی)، امیرحسین ‌میرزایی (مدیر تبلیغات و عکاس)، علیرضا ‌قاسمی (تصویربردار) و علی ‌کیهانی (مشاور رسانه‌ای) دیگر عواملی هستند که خاکزاد را در نمایش «بیرون‌پشتِ‌در» همراهی می‌کنند.

علاقه‌مندان برای تهیه بلیت این اثر نمایشی هم‌اکنون می‌توانند از سایت تیوال اقدام کنند.

محمد فروزنده، امیر مسعود، مهدی حبیبی و بهاره مکرم این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محمد فروزنده، امیر مسعود و بهاره مکرم این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خبر
درباره نمایش مدرسه تربیت i
مدرسه تربیت یا تربیت مدرسه؟  | عکس یادداشت محمدحسن خدایی برای نمایش «مدرسه تربیت» به کارگردانی ریحانه ‌رنجبرمدرسه تربیت یا تربیت مدرسه؟
نمایش «مدرسه تربیت» به نویسندگی عباس جمالی و کارگردانی ریحانه رنجبر، اجرایی جمع‌وجور و کمابیش بااهمیت است. درامی اجتماعی که از یک منظر تازه به نهاد خانواده می‌پردازد و رابطه پرفراز و نشیب یک دختر دبیرستانی و پدرش را می‌کاود. اما نکته اینجا است که این دو نفر، نه در خانه‌شان‌ که از قضا در مکانی چون یک دبیرستان غیرانتفاعی در باب مسائل پیش‌آمده گفت‌وگو می‌کنند. به عبارت دیگر، نسبت این دو نفر تنها به «پدری و دختری» خلاصه نشده و به دلیل «رییس هیات مدیره» بودن پدر و دانش‌آموز بودن دختر، واجد مناسبات متفاوتی‌ ...
دیدن ادامه ››

نمایش «مدرسه تربیت» به نویسندگی عباس جمالی و کارگردانی ریحانه رنجبر، اجرایی جمع‌وجور و کمابیش بااهمیت است. درامی اجتماعی که از یک منظر تازه به نهاد خانواده می‌پردازد و رابطه پرفراز و نشیب یک دختر دبیرستانی و پدرش را می‌کاود. اما نکته اینجا است که این دو نفر، نه در خانه‌شان‌ که از قضا در مکانی چون یک دبیرستان غیرانتفاعی در باب مسائل پیش‌آمده گفت‌وگو می‌کنند. به عبارت دیگر، نسبت این دو نفر تنها به «پدری و دختری» خلاصه نشده و به دلیل «رییس هیات مدیره» بودن پدر و دانش‌آموز بودن دختر، واجد مناسبات متفاوتی‌ است. در ابتدای نمایش شاهد هستیم که چگونه پدر هنگام پرسش‌ از دختر، بیش از آنکه بر نسبت خانوادگی تاکید کند مدام جایگاه اداری خویش را یادآور شده و خواستار پاسخگویی صریح و شفاف دختر به عنوان یک دانش‌آموز دبیرستانی است. مطالبه‌ای مبتنی بر عقل سلیم تا بحران‌هایی که به سبب پنهان‌کاری دانش‌آموزان دختر پیش‌آمده به دست توانای مدیران رفع و رجوع شده و بحران تمام شود. واکنش دختر به این درخواست تحکم‌آمیز، چیزی است مابین پاسخگویی و سرپیچی. دختر که «شیدا» نام دارد به «رییس هیات مدیره» که پدرش باشد، گوشزد می‌کند که مدیران دبیرستان غیرانتفاعی این حق را ندارند بدون اجازه گرفتن از دانش‌آموزان به حریم شخصی آنان تجاوز کرده و در غیاب آنان به ‌طور مثال کوله‌پشتی‌‌ها را وارسی کنند. رییس هیات مدیره یا همان پدر، در مقام پاسخ می‌گوید که برای بازگردان نظم هر کاری که صلاح بداند انجام خواهد داد، چراکه با نسلی تازه‌ روبه‌رو است که به جهت اهمال‌کاری نسل قدیم، مهارنشدنی به نظر می‌آیند و می‌بایست آنان را از نو تربیت کرد و در صورت نیاز به دست تنبیه سپرد. شیدا که به جهت پیدا شدن سیگار آغشته به مواد مخدر در کوله‌پشتی‌اش متهم شده و مجبور است مقابل پدر ایستاده و بازجویی شود مشمول همین تربیت و تنبیه مجدد است، چراکه آبروی مدیران و معلمان و به خصوص رییس هیات مدیره به خطر افتاده و می‌بایست کاری کرد. بنابراین دیالوگی شبه‌بازجویانه مابین پدر و شیدا رد و بدل شده و مقدمه‌ای می‌شود از برای آشکار شدن تضادهای ایدئولوژیک و افشای رازهای پنهان خانوادگی در باب طلاق و مهاجرت. عباس جمالی تلاش دارد از طریق شدت ‌بخشیدن به تضادهای مابین پدر و دختر، روح مبتذل زمانه را عیان کند. گویی سرمایه اجتماعی در حال زوال است و شبکه‌های مجازی در حال تسخیر تمامی فضاهای عمومی.
 در نمایش «مدرسه تربیت» عنصر «مکان» نقش مهمی ایفا کرده و این امکان را مهیا می‌کند که در یک فضای آموزشی که بیرون از ساختار خانه و خانواده در جریان است، پدر خانواده از پدر بودن خود فاصله گرفته و از جایگاه یک مدیر، دخترش را به عنوان یک دانش‌آموز خطاب کند. پدر یکی از حافظان نظم موجود است و دختر در جایگاه یک دانش‌آموز پرسشگر، همچون آنتیگونه معاصر علیه این نظم نمادین طغیان می‌کند. اگر دفتر کار رییس هیات مدیره را به مثابه یک «سرزمین» فرض کنیم که فیلسوفانی چون دلوز و گاتاری به آن اشاره کرده‌اند، آن‌گاه در این سرزمین می‌توان از طریق قلمروزدایی و از نو قلمروگذاری، مفهوم فلسفی آفرید و عاملیت اجتماعی و سیاسی داشت. بنابراین شاهد هستیم که با حضور توامان پدر و دختر و با فرض اینکه هیچ‌کدام به تمامی در جایگاه پدری و دختری خود نباشند، چگونه می‌توان از این مکان کوچک اداری، قلمروزدایی کرده و از طریق عاملیت انسانی آن را از نو قلمروگذاری کرد. اما باید این نکته را افزود که این مکان به تمامی نمی‌تواند قلمروزدایی شود، چراکه مناسبات اداری و آموزشی بر آن حاکم است و گریزی از این واقعیت وجود ندارد که هنگام حضور در این ساختار اداری، افراد مجبور هستند استلزامات عرف و قانون را رعایت کنند. البته این واقعیت عیان است که پدر و دختر نمی‌خواهند یا نمی‌توانند جایگاه نمادین خویش را در این نظام آموزشی به تمامی حفظ کنند. آنان بنابر ضرورت یا عاطفه، از رییس هیات مدیره یا دانش‌آموز دبیرستانی بودن فاصله گرفته و بار دیگر به زندگی خانوادگی‌شان در این فضای اداری بازگشته و مناسبات داخل خانه را بازتولید می‌کنند. پدر و دختر به تناوب و به وقت اضطرار یا آسودگی از نقش‌های اجتماعی خویش فاصله گرفته و اعضای یک خانواده می‌شوند. این جابه‌جایی نقش‌ها به تدریج و به نفع پدری و دختری ادامه می‌یابد. در این فرآیند دیالکتیکی آنان واجد خودآگاهی شده و می‌توانند برای آینده خویش تصمیم بگیرند که فی‌المثل مهاجرت کنند یا در کشور بمانند و در آبادانی‌اش بکوشند. شیدا از آن دخترانی نیست که با چند بهانه کوچک و بزرگ پدر خویش را برای همیشه ترک کند. او برای حفظ کیان خانواده و مراقبت از پدری که گویی این روزها مستاصل شده در دفتر کار پدر باقی می‌ماند و انتظارش را می‌کشد. شیدا به تجربه آموخته می‌توان هم مستقل بود و هم به نهاد خانواده اهمیت داد و تداومش را امکان حیات خود دانست. به هر حال نهاد خانواده از مهم‌ترین ساختارهای اجتماعی است که وظیفه بازتولید نیروی کار را برعهده‌ دارد و شیدا با نوعی شهود به این ادراک رسیده که فروپاشی خانواده در این زمانه عسرت و حسرت، به نوعی از دست رفتن آخرین امکان تاب‌آوری در مقابل هجوم نیروهای مخرب سلطه و سرمایه است حتی اگر بعضی مناسبات خانوادگی بر مدار فرادستی والدین و فرودستی فرزندان سامان یافته باشد.
 به نظر می‌آید اجرا این واقعیت مهم را تذکر می‌دهد که ایران امروز دچار گسست نسلی شده و دختری چون شیدا به این نسل تازه تعلق دارد و سبک زندگی متفاوتی انتخاب کرده و به لحاظ شخصیتی پیش از آنکه «تکلیف‌مدار» باشد، مطالبه‌گر است و در پی احقاق حقوق شهروندی خویش. این نسل ستیهنده‌ که به انقیاد جایگاه نمادین پدر درنمی‌آید و در مقابل گفتارهای سوپرایگویی والدین و معلمان می‌ایستد و تا حد امکان آنان را به چالش می‌کشد. بنابراین با نوعی «ذهنیت نسلی» روبه‌رو هستیم که کریستوفر بالِس آن را صورت‌بندی کرده است. اینجا شخصیت پدر متعلق به نسلی است که جوانی‌اش از پس تحولات پرشتاب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، آن‌هم پس از جنگ ایران و عراق، با امیدهای پرشور اما بی‌ثمر آغاز شده و به میانسالی و بحران‌هایش رسیده است، بی‌آنکه جایگاه خویش را به عنوان یک ایرانی طبقه متوسطی در این جهان پرآشوب بیابد. این سوژه نئولیبرال ایرانی گرفتار ذهنیتی است که در این سال‌ها حیات اجتماعی‌‌اش را سامان ‌داده و زندگی را به مثابه فرصت‌های محدود و ناکامی‌های بی‌شمار تعریف کرده است. اما از بخت‌یاری ما دخترانی چون شیدا از این ذهنیت مادی‌گرا فاصله گرفته و در پی ابداع جهانی مطلوب هستند. البته که این جوانان پر شور هم گاهی گرفتار آسیب‌های اجتماعی شده و راه دشواری را پیش‌روی خود دارند. اما جسارت و مسوولیت‌پذیری‌شان، بارقه‌هایی از امید را دل‌ها تابانده است.
 طراحی صحنه را ریحانه رنجبر در مشاوره با سعید حسنلو انجام داده که از طراحان باتجربه و صاحب سبک تئاتر و سینمای کشور است. صحنه چنان با کرکره‌های فلزی محصور شده که حسی از «زیر نگاه دیگری بودن» همیشگی را انتقال دهد. بازیگران نمایش یعنی عباس جمالی و صدف آب‌باز در این فضای بروکراتیک مدام مابین امر خصوصی و امر عمومی در حال نوسان و سرگردانی هستند. اجرا به لحاظ طراحی صدا و موسیقی، با هنرنمایی شکیب شریف‌زاده، تلاش دارد یک فضای مبتنی بر سکوت خلق کند که مدام با صداهای مزاحم بیرونی دچار اختلال می‌شود. صداهایی که از معاشرت دانش‌آموزان، حفاری کوچه و خیابان، پرواز هلیکوپتر، آژیر ممتد آمبولانس‌ و ماشین‌ پلیس به خلوت این مکان اداری هجوم آورده تا برای تماشاگران حاضر در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان، گفت‌وگوی پدر و دختر بیش از پیش نامفهوم و ناشنیدنی شود. این همان دقایقی از اجرا است که ارتباط انسانی به جهت عامل بیرونی مختل شده و نگاه خیره ما به خلوت شخصیت‌ها، دچار وقفه و سکته می‌گردد. از این منظر نمایش «مدرسه تربیت» را می‌توان اجرایی کلام‌محور در باب تضادهای نسلی پدران و فرزندانی دانست که به تناوب خلوت‌شان دچار اختلالات شده و از مدار طبیعی خویش خارج می‌شود.
 همکاری عباس جمالی و ریحانه رنجبر در تولید نمایش «مدرسه تربیت» به تجربه زیباشناسی قابل اعتنایی ختم شده که می‌تواند نویدبخش روزهای بهتری برای تئاتر ما باشد. تئاتری که شیوه تولیدش مقتصدانه و سیاست‌های اجرایی‌اش کمینه‌گرایانه است. اجرا از یاد نمی‌برد که برای از بین بردن ملال زندگی روزمره نباید اجرایی ملال‌زده بر صحنه آورد. بهتر است گاهی ازجادرفتگی را تجربه کرد و با فاصله گرفتن از عقل سلیم به غریزه نزدیک شد. لحظه‌ای را به یاد آوریم که پدر از مسخره‌ بودن موقعیت اجتماعی این روزهایش می‌گوید و از کلاه بوقی مثال می‌آورد که دوست دارد بر سر گذاشته و به میان مردم رفته و همه چیز را به سخره گیرد. اجرا با گشودگی به غریزه تماشایی‌تر می‌شود. به‌ طور مثال لحظه‌ای که پدر، عصاقورت‌دادگی ابتدایی خویش را کنار گذاشته و با نشستن روی صندلی ارباب رجوع، سیب سرخی را با ولع به دندان می‌کشد و انسانی‌تر می‌نماید یا آن هنگام که شیدا روی صندلی مدیریت نشسته و ساندویچ خانگی را گاز می‌زند و به موقعیت گروتسک پدری کلاه‌بوقی بر سر می‌خندد و کلماتی نامفهوم را ادا می‌کند.

منبع: روزنامه اعتماد

محمد فروزنده و بهاره مکرم این را خواندند
امیر مسعود این را دوست دارد
ممنون که به اشتراک گذاشتید. دیدم نسبت به این نمایش خیلی بهتر شد 🙏
۲ روز پیش، شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویدیو
درباره نمایش لاتاری i
امیر مسعود، محمد فروزنده و بهاره مکرم این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویدیو
درباره نمایش پس از i
Amir Sharifi، امیر مسعود، محمد فروزنده و بهاره مکرم این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویدیو
درباره نمایش کلیپس نقره‌ای i
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خبر
درباره نمایش شاید i
یادداشت پروفسور مختاباد، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، منتقد و کارگردان تئاتر، بر نمایش «شاید» | عکس یادداشت پروفسور مختاباد، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، منتقد و کارگردان تئاتر، بر نمایش «شاید»
پروفسور سید مصطفی مختاباد، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، منتقد و کارگردان تئاتر، با نگارش یادداشتی درباره نمایش «شاید»، دیدن این اثر را به علاقه‌مندان تئاتر، به‌خصوص دانشجویان و هنرجویان این رشته توصیه کرد. متن یادداشت پروفسور مختاباد را در ادامه می‌خوانید. حضور در افتتاحیه نمایش «شاید» به نویسندگی و کارگردانی دکتر اسماعیل نجار، استاد دانشگاه تربیت مدرس، در سالن چهارسو تئاتر شهر، فرصتی مغتنم بود تا خوانش و قرائتی متفاوت از این اجرای صمیمی و هنرمندانه داشته باشم. نمایش «شاید» را باید اتفاق صحنه‌ای مبارکی دانست که نسل تئاتر ...
دیدن ادامه ››

پروفسور سید مصطفی مختاباد، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، منتقد و کارگردان تئاتر، با نگارش یادداشتی درباره نمایش «شاید»، دیدن این اثر را به علاقه‌مندان تئاتر، به‌خصوص دانشجویان و هنرجویان این رشته توصیه کرد.

متن یادداشت پروفسور مختاباد را در ادامه می‌خوانید.

حضور در افتتاحیه نمایش «شاید» به نویسندگی و کارگردانی دکتر اسماعیل نجار، استاد دانشگاه تربیت مدرس، در سالن چهارسو تئاتر شهر، فرصتی مغتنم بود تا خوانش و قرائتی متفاوت از این اجرای صمیمی و هنرمندانه داشته باشم.

نمایش «شاید» را باید اتفاق صحنه‌ای مبارکی دانست که نسل تئاتر آگاه دانشگاهی بارقه‌های خلاقه و استعلایی خود را در کشف آنومی‌های انسان ایرانی از متن تا اجرا به جدیت در صحنه امروز تئاتر ایران بر می‌تاباند.

«شاید» نگاه و‌ خوانش هستمندانه و یا دازاینی به نسل دیاسپورای ایرانی است، اجرایی در سبک رئالیسم نو، بازتابی از انسان ایرانی سرگردان در جهان و مشتاق زیست در ایران، با زبانی دراماتیزه قابل فهم صحنه‌ای که به‌خوبی تئاتریکالی می‌گردد.

کاوه قهرمان نمایش در اثر از دست دادن پدر و مادرش در تصادف رانندگی به ایران باز می‌گردد تا بار اندوه قومی را بکاهد ولی دیگر شهامت مهاجرت ندارد، قصد اقامت ناموزنی در وطن می‌کند ولی تردید یاس آمیز فلسفی عبث گرایانه به زندگی عاقبتی تراژدیک و ناکام برای او رقم می‌زند.

انتخاب جانمایه هجران و غربت و تجلی آن در صحنه تئاتر مضمونی جهانشمول است که خوشایند مخاطب امروزین می‌باشد. کارگردان همزمان نویسنده اثر هم است. او برای جانبخشی صحنه‌ای این جهان دیاسپوریک با تکیه بر سبک رئالیسم نو، و با بهره جستن از سنت صحنه آرایی پیسکاتوریک و اپیکی سعی می‌نماید حقایق چند لایه زندگی قهرمان را پدیدار نماید.

زبان نمایش با دیالوگی قابل لمس، فضای صحنه‌ای مجلسی آندره آنتوانی، بازی قابل قبول بازیگران و طراحی صحنه سنجیده شاکله یک تجربه بسیار تئاتری دلچسب را شکل می‌دهد تا نمایشنامه «شاید» را به‌عنوان یک تجربه متفاوت زیباشناسانه تئاتری از سوی دکتر اسماعیل نجار نقادی نمود. تجربه‌ای که بایسته است نسل نوجوی تئاتر از دیدن آن دور نماند، به‌خصوص دانشجویان تئاتر و مخاطبان تجربیات صحنه‌ای آلترناتیو.

تئاتر امروز ایران بیش از هر زمانی نیاز به مضامین جهانشمول ایرانی دارد، مضامینی که انسان ایرانی را در یک موقعیت دراماتیک صحنه‌ای پرابلماتیک قرار دهد تا در این دایره و پرگار و فضای دیالکتیکی هستی او بازشکافت گردد. تجربه ‌و نگاهی که قادر است زبان نمایش ایرانی در جهان دهکده گونه و متمایل به قبیله‌ای شدن را شمایلی نو، جاندار و جهانی شدن ببخشد، چشم انداز و تجربه‌ای که نباید آن را نادیده گرفت و در جستجو و خلق چنین مضامینی باید سعی بلیغ بخرج داد تا ادبیات و خلاقیت تئاتری ایرانی همانند سینمای هنری و شعر ایرانی و سایر هنرهای فاخر راهی به اذهان مخاطب جهانی بیابند. مطمئنا تجربیات متنی و صحنه‌ای همانند «شاید» در صورت تداوم نوید بخش چنین دورنمایی خواهند بود.

«مصطفی مختاباد

عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، منتقد و کارگردان تئاتر»

امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویدیو
درباره نمایش زنبور i
مریم علیپور، محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویدیو
درباره نمایش کمدی الهی i
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خبر
درباره نمایش شاید i
نمایش «شاید» به نویسندگی و کارگردانی دکتر اسماعیل نجار در نخستین اجرای خود میزبان اساتید دانشگاهی و هنرمندان تئاتر بود. | عکس افتتاح «شاید» با حضور اساتید و هنرمندان تئاترنمایش «شاید» به نویسندگی و کارگردانی دکتر اسماعیل نجار در نخستین اجرای خود میزبان اساتید دانشگاهی و هنرمندان تئاتر بود.
در آیین افتتاحیه نمایش «شاید» که دوشنبه ۷ خرداد در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر برگزار شد، اساتیدی چون دکتر مصطفی مختاباد، دکتر کاظم نظری، دکتر احمد جولایی، دکتر بهروز محمودی بختیاری، دکتر رامتین شهبازی، دکتر علی حاج ملاعلی، دکتر مسلم آئینی و هنرمندانی چون استاد صدرالدین زاهد، حسین کیانی و شهره سلطانی حضور داشتند. در نمایش «شاید» که هر شب ساعت ۲۰ در سالن چهارسو تئاتر شهر روی صحنه می‌رود، بهروز پناهنده، الهه شه‌پرست، پیمان محسنی، مینا شفیعی، شیما حکیم‌پور، علی اکرمی و امیرموسی کاظمی ایفای نقش می‌کنند. دکتر اسماعیل نجار؛ فارغ‌التحصیل دکتری ...
دیدن ادامه ››

در آیین افتتاحیه نمایش «شاید» که دوشنبه ۷ خرداد در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر برگزار شد، اساتیدی چون دکتر مصطفی مختاباد، دکتر کاظم نظری، دکتر احمد جولایی، دکتر بهروز محمودی بختیاری، دکتر رامتین شهبازی، دکتر علی حاج ملاعلی، دکتر مسلم آئینی و هنرمندانی چون استاد صدرالدین زاهد، حسین کیانی و شهره سلطانی حضور داشتند.

در نمایش «شاید» که هر شب ساعت ۲۰ در سالن چهارسو تئاتر شهر روی صحنه می‌رود، بهروز پناهنده، الهه شه‌پرست، پیمان محسنی، مینا شفیعی، شیما حکیم‌پور، علی اکرمی و امیرموسی کاظمی ایفای نقش می‌کنند.

دکتر اسماعیل نجار؛ فارغ‌التحصیل دکتری ادبیات نمایشی از دانشگاه ایالتی اوهایو آمریکا و استادیار گروه ادبیات نمایشی دانشگاه تربیت مدرس در تازه‌ترین تجربه کارگردانی خود، به موضوع مهاجرت نخبگان پرداخته است.

علاقمندان می‌توانند از طریق سایت تیوال اقدام به تهیه‌ی بلیت نمایند.

بهاره مکرم، محمد فروزنده، Amir Sharifi و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویدیو
درباره نمایش فین جین i
محمد فروزنده و مهرناز خلیلی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید