در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال یحیی میرزایی پری | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 11:22:53
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نظرمم یک فیلم خوش ساخت با طنزی شریف و در عین حال تلخ تلخ تلخ، و متاثر کننده ....
به نظرمم خیلی دلنشین بود،
ترکیب قشنگ و پر ذوقی دراومده بود.
خیلی عالی بود، خیلی لذت بردم از دیدنش، اینقدر که گذر زمان رو متوجه نشدم و دوست داشتم ساعت ها ادامه می داشت...
چقدر جای هوشنگ ابتهاج خالی بود، چقدر حیف شد که نبود...
کاش ابتهاج هم می بود و به عنوان کسی که مجبور شد از کشور بره، زوایایی دیگه ای از آنچه بر موسیقی کشور رفته رو بازگو می کرد...
شاید با گذشت این همه سال، هنوز هم خیلی از حرفا رو نمیشه زد!
ولی با این همه، همین هم خوش.
این متن رو به عنوان یک تماشاگر معمولی تئاتر به اشتراک میگذارم...
خیلی با خودم کلنجار رفتم که در خصوص نمایش " این یک پیپ نیست " چیزی ... دیدن ادامه ›› بنویسم یا نه، و اگر چیزی می نویسیم، چه موادی را مطرح کنم...
امروز این نمایش رو تماشا کردم، به لحاظ تکنیک فوق العاده بود، دکور و جابجایی و ارتباط بین بخش های مختلف دکور خیلی خوب طراحی شده بود، اما خیلی فکر کردم که تئاتر مگر فقط تکنیک و روبنا است. آنچیزی که همواره به عنوان یک تماشاگر عادی از تئاتر انتظار داشتم همراه شدن در عمق مفهوم و معنای مورد نظر نمایش، به چالش کشیده شدن ذهنی(در معنا و نه صرفا بازی کردن با ذهن تماشاگر)، دریافت معنا و مفهوم نمایش، حس کردن بازیگران، همراه شدن با آنها و حتی جدا شدن و دیدن آنها جدای از نقش بود. و در کنار این موارد(به عنوان زیربنا)، پرداخت به روبنا از جنس تکنیک، دکور و ... .
در روبنا نمایش بسیار غنی بود اما در حوزه زیربنا کمتر نقطه مثبتی یافتم. اینکه این نمایش چه تفاوتی با یک فیلم داشت. و چقدر به جا (دانسته یا نادانسته) با ایجاد شیشه در جلوی دکور، و ایجاد فاصله چند متری از جلوی سن، تصویری کاملا تلویزیونی و شاید سینمایی فرا روی تماشاگر قرار می داد. مگر نه این است که تماشاگر باید نَفَس بازیگر را حس کند، مگر نه این است که تئاتر می بایست روح داشته باشد. این نمایش تهی از روح تئاتر بود.
به نظر می رسد آقای مساوات آنقدر در دام خلاقیت و تکنیک گیر کرده اند که هدف اصلی تئاتر فدای اجرای تکنیک های سینمایی شده است. تصور می کنم خلاقیت در نمایش، به انتخاب مفهوم، معنا، نمادسازی، به چالش کشیدن، و در نهایت، آن چیزی است که سینما و تلویزیون قادر به انجام آن نیست. در حالی که اقای مساوات خلاقیت را در استفاده از تکنیک های سینمایی، دوبله نمایشی(و بسیار آزار دهنده)، جلوه های بصری، و فاصله انداختن بین بازیگر و تماشاگر دنبال می کرد، و حتی با خلاقیتی بی ظرافت و نازیبا، از روبرو کردن بازیگران با تماشاگران در پایان نمایش نیز خودداری کرد.

جانا، سخن از زبانِ ما می گویی!
به گونه ی شگفت انگیزی با صد در صدِ متنِ شما موافقم؛ به ویژه با ((دوبله آزار دهنده))، ((تبدیل کردنِ سنِ تئاتر به پرده ی سینما)) و ((پایانِ نمایش)) که در واقع تیتراژی بود که به جای حرکتِ عمودی، حرکتِ افقی داشت!
۰۳ آبان ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید