«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به قول محمد بحرانی، مهران مدیری کاپیتان طنز ایرانه و این بنظر من بهترین کلمه ای که میشه اون رو باهاش توصیف کرد. برای اینکه بدلیل کاریزمای ذاتی و شعور طنزی که داره میتونه تیمش رو به بهترین نحو بکار طنز وادار کنه. این در شرایطی که میبینید اکثر کسانی که با اون کار کردند به تنهایی خیلی موفق نبودند که البته پیمان قاسمخانی استثناست و اونهم برای خودش صاحب سبکه و یک نابغست. حالا این دو نفر تصمیم گرفتن که دوباره باهم همکاری کنند. "خدا رو شکر"
امیدوارم این هنرمند ارزنده کشورمون که اخیراً ابراز خستگی و افسردگی میکرد با انرژی به جایگاه خودش که ارتقاع طنزه برگرده و خنده رو به لب مردم بیاره.
متاسفانه هیولا جز کنایه های سیاسی اقتصادی که این روزها حسابی مد است قصه ای جذابی برای پیگیری ندارد نحوه تغییر خانواده شرافت هم آنقدر اگزوتیک و سطحی است که حسابی توی ذوق میزند و مدیری در این سریال ریتم و اندازه را در شوخی ها رعایت نمیکند شوخی ها یا زیادی کش میآیند یا دائما تکرار میشوند مثل موقعیت های عمدتا خاله زنکی سریال و البته آنچه باعث تاسف بیشتر است نگاه از بالا به پایین مدیری به مردم و فرهنگی هاست. آدمهایی که یا عمدتا ساده لوح و احمقند فرقی هم نمیکند تحصیلکرده باشند یا لمپن بازاری و تمام فکر و ذکرشان هم ظواهر زندگیست و از مادر گرفته تا همسر و غیره و پسر هوشنگ هم که مثلا همچنان شرافت داره نیمچه منگل میزنه
کارهای آقای مدیری همیشه از یه کیفیت حداقلی بسیار بالایی برخودارن و این کار هم از این قاعده مستثنی نیست
پروداکشن بسیار قوی و سطح بالاس..کارگردانیهای دقیق آقای مدیری و این متفاوت بودن هر کار نسبت به کارهای قبل، بسیار نکات مثبتیه
همکاری دوباره آقای مدیری با آقای قاسمخانی هم میتونه کار جذابی رو شکل بده..که البته در ادامه بهتر مشخص میشه
اما واقعا داستان این کار به طرز عجیب و غریبی کپی ه، یعنی واقعا حتی شغل معلم شیمی بودن رو هم نمیشد عوض کرد؟؟ حالا نمیدونم در ادامه چطوری داستان رو روایت کنن و جلو برن ولی در حد یک قسمت به طرز تو ذوق زنندهای داستان رو از بهترین نمونه خارجی موجود بین سریالا برداشتن..نمیدونم، امیدوارم در ادامه دور بشن از این ایده اصلی که حتی پیشداستان شخصیت اصلی هم به طور کامل یکی هست!
اتفاقا من هم دیشب قسمت اولش رو دیدم. خیلی اهل خریدن سریال های شبکه نمایش خانگی نیستم ولی این رو به اعتبار همکاری مدیری و قاسمخانی خریدم. و حق با شماست. تا اینجا مشابهت ها با اون سریال معروف خارجی خیلی زیاده . دبیر شیمی دبیرستان که علی رغم استعدادش بی پوله و درگیر خرج زندگی. و اونجا شاگرد سابق و اینجا شاگرد ردی و رفوزه شده که احتمالا قراره پیشنهاد وسوسه انگیزی به معلمش بده. به قول شما امیدواریم قسمتهای بعدی خط داستان فاصله بگیره از اون سریال. البته سابقه کپی کردن آقای قاسمخانی کم نبوده. منتها این کار رو انقدر تمیز و خوب انجام میده که انگار آدم می بخشش!!! حالا اگر زبانم لال این کپی کاری ادامه پیدا کنه، امیدوارم به سیاق خانم میلانی در توجیه اش نگه که این داستان بهش الهام شده بوده!!!