در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 18:51:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من واقعا لذت بردم از لحظه به لحظه این نمایش، بازی ها دقیق، متن و کارگردانی خوب.
شاهین محمدی و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نخستین سری عکس‌های نمایش "۲۱"
عکاس: شیما عبدالوند
دمنیک پسر! بهتر است کمی در این مورد بیشتر فکر کنی .آره

بالزی نمایشی است با افتتاحیه‌ای باشکوه و یادآور صحنه‌هایی که بسیاری از تماشاگران را شیفته‌ی تئاتر کرده است. نورپردازی گوتیک و طراحی لباس و شخصیت‌های اکسپرسیو روی صحنه، در همان ابتدا، ما را به یاد جادوگران مکبث می‌اندازد و آینده‌ای شوم را برای آنچه بر سر شخصیت مرد اول این نمایش خواهد آمد، در ذهن ما می‌کارد.

شور و هیجانی که در کار جریان دارد، در نتیجه‌ی برداشت صحیح بازیگران از مفهوم شکسپیری جاری در این نمایش است. همان طور که در نمایشنامه‌ی مکبث، عامل اصلی خیر و شر و پیش‌برنده‌ی روانِ رنجور مکبث، لیدی مکبث است که حضوری بسیار کوتاه‌تر از مکبث دارد، در بالزی هم حضور نازی و کیفیت بازی او، از مهمترین عوامل انرژی جاری در این اثر نمایشی است. این اثر با ریتم خوب و داستان دنباله‌دارش، می‌توانست حداقل نود دقیقه مخاطب را میخکوب خودش نگه دارد. اما به هر دلیل ناشنیده‌ای، به یک ساعت کار خوش‌ریتم و مملو از انرژی درام اکتفا شده است.

فضاسازی بالزی، این نمایش را در فضایی فانتزی قرار می‌دهد که فرسنگ‌ها با قرار گرفتن در فضای سوررئال فاصله دارد. اگر نویسنده و کارگردان در پایان‌بندی به نتیجه‌ای فراتر از یک گره‌گشایی ساده می‌رسیدند و زمان بیشتری برای گسست از واقعیت ذهن شخصیت اول صرف می‌کردند، آن اتفاق درخشانِ فراتر رفتن از ... دیدن ادامه ›› واقعیت صحنه و ماندگاری بن‌مایه‌ی اثر در ذهن مخاطب اتفاق می‌افتاد و می‌توانستیم پس از سالها، اثری سوررئال را بر صحنه‌ی تئاتر ایرانشهر شاهد باشیم.

در مواردی همچون صحنه‌ی اصلی حضور نازی پشت میز و خنده‌ی شیطانی‌اش، میزانسن‌ها منطبق بر زیرمتن کار نیستند و به جای تاکید بر فیگور و صورت بازیگر، تصویرش، نیمرخ و زاویه‌دار با مخاطب دیده می‌شود. در صورتی که همین موقعیت برای نقش حیدری، با قرار گرفتن صحیح در میانه‌ی صحنه و خنده‌ای پلید به سمت تماشاگر، به بهترین شکل، تصویر حیدری را در ذهن مخاطب ماندگار می‌سازد.

حضور ناقص هملت در اثر، تاثیری دوگانه دارد؛ اول، فاصله‌گذاری‌ای که می‌تواند برای مخاطبی که غرق در اتمسفر اثر شده است، پس‌زننده باشد و دوم، تاکید بر کارکرد فرامتنی هملت در زمان حال، آن گونه که یک نمایشنامه‌نویس را به سرنوشت شوم شخصیت‌هایی چون هملت و مکبث دچار کند و در اثر فشارهای سیستمی بر هنرمند، او را به توهم هم‌ذات‌پنداری با شکسپیر دچار کند؛ در این نقطه است که فرایند سانسور هم به بیراهه می‌رود.

سیستم‌های سانسوری، از این آفت بزرگ برای خودشان غافل‌اند که در اثر حذف سیستمی آثار، قابلیت سنجش صحیح آنها از بین می‌رود. این نقص سیستمی، عموماً به واسطه‌ی رد آثار نه به دلیل کیفیت هنری بلکه به دلیل ممیزی، خالق اثر را به سطحی رویایی ارتقا می‌دهد و باعث می‌شود پس از تبدیل به شخصیتی خموده، عقیم و متوهم، به جامعه‌ی همان سیستم تحویل داده شود. از این منظر، بالزی در متن خوب عمل کرده و به نوعی، بازتاب سیل عظیمی از جامعه‌ی تئاتری محبوس‌شده در فضای ذهنی اشخاص را در نهایت آشفتگی ممکن، به روی صحنه‌ی نمایش آورده است.

نمایش بالزی، حاصل متنی خودبسنده، کارگردانی قابل قبول و درک بازیگران اصلی از موقعیت دراماتیک و ارجاعات نمایشی موجود در بازنمایی متن است که این نمایش را در روزهای آخر اجرایش، تماشایی می‌سازد.
تیم بسیار حرفه ای سرعت کار بالا کیفیت عالییی ممنون از زحمات همه ی بازیگران مرسی ک برای وقت مخاطب ارزش قائلید
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی اعضای گروه فخیم صاحب اللوا ، در ابتدا تلاش این عزیزان در راستای ترویج مفاهیم اعتقادی شیعه علی الخصوص در این شرایط پیچیده کشور، قابل تقدیر و تحسین است.

و اما در باره محتوای نمایش، تعلیق جذاب همراه با تذکرات بجا و کارگردانی و بازیگری از نقاط قوت کار بود. سوال ایجاد شده در ذهن مخاطب به خوبی پرداخته شد و در پایان پاسخ داده شد، نکته مهم و فوق العاده تناسب پاسخ نهایی با زندگی تک تک ما مخاطبان بود “حب و رحمت اهل بیت باید همواره در تک تک لحظات زندگی ما جاری باشد ولو به شرط بروز ابتلائات و سختی ها”

گروه نوا همانند کار های قبلی گروه، بی نقص و هماهنگ اجرا کردند ، استفاد از اکسسوار چتر و حرکات هماهنگ ، همچنین اجرای قطعات اشنا با سبکی جدید بی نظیر بود.

درپایان از شما عزیزان دغدغه مند و حرفه ای بابت زمین نگذاشتن علم حضرت سید الشهدا در این ایام غریب سپاسگزارم و ارزوی توفیقات فراوان برای شما گرامیان دارم
در «شب امتحان»، با یک صحنه‌آراییِ کاملاً آشنا و روزمره طرفیم: خانه‌ای دانشجویی در زمستان ۱۳۷۵، یک تلویزیون CRT روشن، کمد لباس دم در، یک بخاری، یک پتو و دو سه مهمان ناخوانده. همه‌چیز در ظاهر ساده‌ است؛ اما این سادگی، درست جایی ست که پیچیدگی ساختاری اثر شروع می‌شود.

کارگردان در ظاهر مشغول ساخت یک خاطره است، ولی در بطن، دارد بازسازی نوعی از وضعیت روانی یک نسل را نمایش می‌دهد: نسلی که هم با ترس امتحان و آینده دست‌وپنجه نرم می‌کرد، هم با آشفتگی هویت، فشار اجتماعی، بحران اعتماد و فرسودگی جمعی.

در اینجا امتحان، صرفاً یک آزمون درسی نیست؛ بلکه استعاره‌ای‌ست از ارزیابی عمومی زیست اجتماعی یک نسل. این اجرا به‌خوبی نشان می‌دهد چطور “ترس از مردود شدن” در ذهن جوان ایرانی دهه ۷۰، فراتر از دانشگاه، در ابعاد شخصی، خانوادگی و طبقاتی هم ... دیدن ادامه ›› گسترش دارد.

نمایشنامه از تکنیک‌های کلاسیک داستان‌گویی پیروی می‌کند، اما در طراحی لحظات، از «جزئیات واقعی» استفاده می‌کند که تجربه‌ی زیسته‌ی تماشاگر ایرانی را زنده می‌کند؛ از تلویزیونی که به‌درستی تصویر دارد تا دیالوگ‌هایی که نه تصنعی‌اند و نه سطحی.

میزانسن‌های دقیق، میزان کنترل بازیگرها بر فضا و تنفس موقعیتی در دیالوگ‌ها نشان می‌دهد کارگردان از تئاتر صرفاً به‌عنوان “نمایش کلامی” استفاده نکرده. بازی کیسان دیباج و دارا حیایی انسجام خوبی داشت؛ جایی که اغلب تئاترهای اجتماعی یا شل می‌شوند یا تبدیل به فریادهای کلیشه‌ای، این اجرا فرم نگه‌داشته است.

ریتم در پرده اول کند است؛ نه به معنای تأمل، بلکه به شکل توقف بی‌دلیل در اکشن‌های غیرپیش‌برنده. تماشاگر در نیم‌ساعت اول بیشتر منتظر می‌ماند تا همراه شود. این وقفه، هرچند ممکن است عامدانه برای جا انداختن فضا طراحی شده باشد، اما دراماتورژی آن را توجیه نمی‌کند.

بخشی از قدرت نمایش، در حس نوستالژیکی آن است، ولی همین نکته می‌تواند پاشنه‌ی آشیل آن هم باشد. جایی که انتظار داریم شخصیت‌ها دچار تنش درونی شوند، صرفاً مشغول بازتولید خاطره‌اند. نمایش گاه به‌جای «پیش بردن»، درگیر «یادآوری» می‌شود.

در برخی لحظات، طنز موقعیت بر درام غلبه می‌کند و تناسب تماتیک بهم می‌ریزد. در تئاتر اجتماعی، اگر طنز به‌درستی مدیریت نشود، مخاطب را از جدیت مسئله دور می‌کند. در «شب امتحان»، چند صحنه دچار این سرخوردگی موقتی هستند.

«شب امتحان» نه‌فقط یک تئاتر با استانداردهای فنی خوب است، بلکه نوعی سند اجتماعی زنده است از دورانی که هنوز فراموش نشده — ولی بازتعریف هم نشده. اثر، از دلِ خانه‌ای ساده، به سراغ زیست سیاسی/اجتماعی یک نسل می‌رود. نمایشی که در لحظاتش، هم لبخند است، هم سکوت، هم فشار، هم رهایی.
L.HJ، فرید توکلی، شیما جعفرزاده و امیر مسعود این را خواندند
هاله این را دوست دارد
ممنون که نمایش مارو با دقت و حوصله تماشا کردین🙏🏻
روح الله صدیقی
ممنون که نمایش مارو با دقت و حوصله تماشا کردین🙏🏻
سلام خسته نباشید
متاسفانه بعد از جریانات خرداد و تیر ماه، قادر به تماشای این تئاتر نشدم. اگر امکانش هست برنامه ای ترتیب ببینید که این اجرا با بازی همین هنرمندان دوباره به تئاتر برگرده.
ممنون🌹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خنداندن بدون شوخی های سخیف و جنسی …
دمتون گرم عالی بود
خیلی از نمایش این تئاتر لذت بردم و به همه پیشنهاد می کنم که حتما یکبار شده هم ببینند
کار جدیدی بود و‌داستانی که نشان از تعصب و‌خیانت و دلدادگی و در انتها بخشش و‌ همبستگی را همراه داشت
سلام و خدا قوت به همه عزیزان امیدوارم در دوره ای که همه به دنبال نان نانوا هستند تنور شما روشن و مستدام باشه عالی
درود و وقت به خیر

تلاش برای اجرای هرچه بهتر بازیگرها و عوامل پشت صحنه بغض رو یه جاهایی تو گلوم می آورد
خیییییلی حس خوبی داشتم به تیاترتون
واقعا دمتون گرم
حتما بازم میام دیدنتون
همه خیلی خوب بودین
آرزوی موفقیت دارم برای همتون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این که یه نمایش همه حس های آدم و‌ بتونه درگیر کنه واقعا ارزشمنده.
خندیدم،اشک ریختم،به فکر فرو رفتم و از این همه تسلط و هماهنگی به وجد اومدم.
امیدوارم همه فرصت دیدن این اجرا رو پیدا کنن.
تماشای بار دوم این نمایش از دفعه اول هم لذت بخش تر بود.
موفق باشید✨
امیر مسعود، حسین چیانی، انوشه زاهدی و محمد فروزنده این را خواندند
علیرضا نجف این را دوست دارد
علیرضا نجف (alirezayenajafi)
خیلی ممنونم از حضور چندباره ی شما
باعث افتخاره من بود حضورتون
۲۰ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیشنهاد میکنم این کار جذاب و کم نظیر رو از دست ندید
اگر بخوام به کسی که دوست دارم هدیه ای بدم قطعا بلیط این نمایشه...
کارگردانی عالی
نویسندگی عالی
بازی ها عالی
امیر مسعود، بابک عبدی و حسین چیانی (هالین) این را خواندند
کارخونه تئاتر این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض خسته نباشید به جناب آلادپوش و میلانی عزیز
چند نکته به ذهنم آمد
اولا آفرین به گروه هم‌نوایان و اجرای بی‌نقصشان در بکار گیری چتر ها و تمرکز همزمان بر ساختار سرود 👌🏻
و اما نمایش .....
مخاطب نوانمایش ترسالی با ذهنیت کار اتاق پرو به دیدن این پروژه آمد
بنده شاید به تعداد انگشتان یک دست یا کمتر کاری به اثرگذاری و زیبایی اتاق پرو دیده باشم ؛ که البته برخواسته از ذهن خلاق و قلم قدرتمند سید مرتضی هاشمی باشد که چندین اثر از ایشان در سال های اخیر در صحنه های آشنا ... دیدن ادامه ›› دیده ایم .

مخاطب این کار توقع کار سلیس و واضح در عین حال دارای تلنگر و برانگیختن احساسات را دارد ...
این نوانمایش پیچیدگی ای در درک و فهم در کنار پایانی باز برای ذهن مخاطب داشت تا خود به دنبال آنچه برداشت میکنند بروند
لاکن علاوه بر این ضعف زیادی در چسب کار میان مفهوم باران رحمت اباعبدلله و داستان روستا بود ... یا لااقل باید بیشتر پرداخته میشد یا وجه تشابه و نکات مشترک برای تماشاچی ساخته بشه ؛
فلذا انگار اون ترک حضرت علی اصغر هم میان دیگر ترک های گروه هم نوایان که به نوعی مرتبط با صحنه نمایش میخواندند غریبه بود و اون شور روضه در میان دیگر کارها که بعضا قطعات خوانده شده توسط دیگران بود عجیب بود !!

و در نهایت خسته نباشید میگم به تمامی عوامل اجرایی
و حتما تمامی مخاطبان میدانند که پروژه شما تحت تاثیر هرج و مرج های داخل کشور شد و سرپا نگه داشتن همچین کار ارزشمندی حتما سختی خاصی دارد که از پس آن برآمدید ...
در پناه اباعبدلله الحسین
امیر مسعود و حسین چیانی این را خواندند
محمد امین کبیرجباری و حسن معماریان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش بی نظیر بود. واقعا ناراحتم که اختتامیه اش بود و به پایان رسید وگرنه حتما برای بار دوم هم بلیت میگرفتم. موسیقی ها عالی(به خصوص برای من که جنوبی هستم بسیار جذاب و دوست داشتنی بود) دیالوگ ها و شعر ها عالی، بازیگران بسیار مسلط و دلنشین، با نکته های ظریف اجتماعی و داستانی که در عین کمدی بودن،(برخلاف تئاتر های دیگر) بی محتوا و سطحی نبود. کارگردانی هم که واقعا حرف نداشت. از تک تک عوامل بابت این نمایش فوق العاده تشکر میکنم، تا چند هفته به خاطر این نمایش خوب، پر انرژی خواهم بود.
ممنون از شما.اجرا به مدت محدودی تمدید شده😊🌹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امتیاز نمایش ( تا هیچ چیز عوض نشود ) از نگاه تاترینا : ۵/۷۷
( ملاک امتیازدهی : از ۱ تا ۱۰ )
…………………………………………………….……………..
متن نمایش ( نمایشنامه ) : ۶
کارگردانی : ۷
بازیگری : ۵
طراحی صحنه ( دکور ) : ۵
طراحی نور : ۵
طراحی صدا و موسیقی : ۴
طراحی لباس و گریم : ۵
تأثیرگذاری کلی نمایش : ۷
ارزش توصیه به دیگران : ۸
…………………………………………………….……………..
کیفیت ... دیدن ادامه ›› سالن اجرای نمایش : ۲
……………………………………………………….…………..
روایت تاترینا از نمایش ( تا هیچ چیز عوض نشود ) :

( تا هیچ چیز عوض نشود ) بیش از آن‌ که روایت منطقی ارائه دهد، ذهن را به شدت درگیر و غافلگیر می‌کند…

این اثر ، ترکیبی‌ ست از نمادگرایی اسطوره‌ ای ، روان‌ کاوانه و رگه‌ هایی از تأتر ابزورد که در قالب رئالیسم جادویی به اجرا گذاشته می شود.
نمایشی تلخ ، تاریک و دلهره‌ آور ، سرشار از لایه‌ های فلسفی ، که با نگاهی مدرن به تراژدی‌ های یونان باستان ، تماشاگر را در وضعیتی نامتعارف و اضطراب‌ آور قرار می‌ دهد .

در دل این روایت ، رابطه‌ ای مرموز میان پزشک داستان ( پدر خانواده ) و نوجوانی به نام مارتین شکل می‌ گیرد؛ رابطه‌ ای غیر قابل‌ درک و تهدید آمیز که در نهایت پدر خانواده را بر سر دو راهی تصمیمی فاجعه‌ بار قرار می‌ دهد: انتخاب میان مرگ و نجات خانواده … ( از توضیح بیشتر برای جلوگیری از افشای نمایش خودداری می‌ کنم )
این اثر به‌ وضوح ارجاعی‌ ست به تراژدی ( ایفیژنی در آئولیس ) از اوریپید ، جایی که ( آگاممنون ) فرمانده سپاه یونانیان، برای اینکه باد مساعد برای حرکت کشتی ‌ها به سمت تروا بوزد و برای جلب رضایت خدایان ، ناچار می‌ شود دخترش را قربانی کند . در این نمایش نیز پدر ، برای نجات خانواده ناگزیر است دست به انتخابی هولناک بزند تا دیگر بار نظمی رازآلود و ناشناخته ( که تحلیل این نظم از توان درک و منطق انسان خارج است ) در زندگی برقرار شود .

زبان بی‌ احساس پرسوناژها ، دیالوگ‌ های مکانیکی و روابط سرد و وهم‌ آلود ، فضای نمایش را از ( روزمرگی یک زندگی عادی ) به ( برزخی کابوس‌ وار ) بدل می‌ کند .
این اثر ، جهانی را ترسیم می‌ کند که در آن ((( تقاص ))) ، اجتناب‌ ناپذیر است ؛ حتی اگر کوچک‌ ترین شباهتی به ((( عدالت انسانی ))) نداشته باشد ! و اینجاست که ضربه‌ ی نهایی تقدیر فرود می‌ آید و این نقطه ی اوج دراماتیک در این نمایش است؛ نقطه اى که نمایش، بذرِ تلخ و کوبنده‌ ی خود را عیان می کند.

( تا هیچ چیز عوض نشود ) اثری‌ ست سخت‌ فهم اما حساب‌ شده و تأثیرگذار ؛ روایتی عجیب از عدالت طبیعت !

و در نهایت ، تبریک فراوان به گروه اجرایی ، به‌ ویژه کارگردان اثر ، که با اقتباسی هنرمندانه ، نمایشی کاملأ قابل‌ دفاع را بر صحنه آورد.

پینوشت :

۱ - پیشنهاد می‌ کنم پیش از تماشای این نمایش ، حتماً فیلم ( کشتن گوزن مقدس ) را ببینید ؛ چرا که در غیر این صورت ، نمایش گنگ و مبهم باقی می‌ ماند .

۲ - تصاویری که روی پرده به نمایش درآمد ، بسیار هوشمندانه و کاملاً با فضای روان‌ شناختی اثر هم‌ سو بود . این تصاویر اغلب، نماهای بسته ی‌ پرسوناژ را هنرمندانه به تصویر می‌ کشید ؛ این تکنیک در انتقال حس بازیگران به تماشاگر کاملاً موفق عمل کرد؛ تصاویری که شایسته‌ ی تحسین‌ است.

۳- خانم آرزو فتحی با اجرایی چشمگیر، چشم‌ انداز روشنی از حضور یک بازیگر حرفه ‌ای در آینده ترسیم کرد.
نظراتت رو در مورد نمایش ها میبینم خیلی نزدیک به نظرات من هست داری میشی معیار انتخابم برای دیدن نمایش در واقع دیروز این نمایش رو دیدم و واقعا لذت بردم و فیلمش هم سالها قبل دیده بودم اخ که چقدر خوب بود
سارا بختیار
نظراتت رو در مورد نمایش ها میبینم خیلی نزدیک به نظرات من هست داری میشی معیار انتخابم برای دیدن نمایش در واقع دیروز این نمایش رو دیدم و واقعا لذت بردم و فیلمش هم سالها قبل دیده بودم اخ که چقدر خوب بود
خوشحالم که هم‌ نظر هستیم و این نزدیکی نگاه، برای من ارزشمند است.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی، بینظیر بود، واقعا لذت بردیم
سلام علیکم
از نویسنده و کادر گرامی خواهشمندم با دقت و تامل در این متن نظر کنن و تا دیر نشده تغییری ایجاد کنند تا این همه زحمت و این همه خرج در مسیر عقیده صحیح و کمک به امام حی مثمر ثمر واقع شود ان شاءالله

خدا قوت به همگی کادر صاحب اللواء که بسیاااار اسم زیبنده ای را برای گروهشون برگزیده، نقد بنده از تئاتر در ابتدا طولانی شدن مقدمه تئاتر برای رسیدن به نکته اصلی بود و جا داشت که بحث سر خیر و برکت و باران از اطاله کلامش کم شود و در ادامه مهم ترین بخش کار که تذکر به اباعبدالله بود متاسفانه متاسفانه متاسفانه از لحاظ روایات و احادیث کاملا به صورت اشتباهی بیان شد : در تئاتر گفته شد که امام و خانواده شان و عزیزترین کسانشان فدا شدند تا این خیر و برکات به ما برسد ، خوب نکته اینجاست یعنی امام باید میرفت تا این خیر و برکات برسد ؟؟؟؟ یعنی امام
و تمام عزیزانشان باید شهید میشدند به این شکل یعنی به جای لعنت باید برای دشمنانشان رحمت فرستاد که واسطه این فیض شدند؟؟؟؟؟؟
عجبا این که از عدل خدا و تمام عقاید تشیع به دور است
اگر اینگونه قضاوت کنیم کاملا جبر مطلق است
در صورتی که در تمامی لحظات حرکت امام به ... دیدن ادامه ›› سمت مکه و کوفه و در تمامی صحنه های جنگ امام با تک تک انسان ها صحبت کرد و به آنها میفرمودند مرا رها کنید خودتان را دچار این عذاب نکنید و.... و اگر جبر گونه نگاه کنیم پس کار امام هم بیهوده میشود ، تذکرات امام بیهوده بوده و عذاب دنیوی و اخروی دشمنان حضرت نیز بیهوده میشود در صورتی که امام معصوم کار بیهوده نمیکند و خدا نیز ظلم نمیکند به بندگانش و اگر سپاه یزید به حرف امامشان گوش میسپردند ممکن بود بدا ایجاد شود و جور دیگر رقم بخورد
و بهتر بود به جای گفتن اینکه امام فدا شد تا این خیر و برکت به ما برسد و ما باید قدر آن را بدانیم ، به جای آن گفته شود که در زمان امام حسین هم انسان ها از بارش نعمت ولایت بر سرشان امتناع کردند و از رسیدن خیر و برکت به خودشان خود را محروم کردند و امام فقط با ۷۲ یار و خانواده شان که در زیر این باران نعمت و رحمت ولایت قرار گرفته بودند رهسپار شدند و توسط انسان هایی که خود را از این نعمت محروم کردند از ترس خرابی آبادی هایشان از ترس نداشتن لقمه نان از ترس از دست دادن عزیزان و از ترس مال دنیا خود را منع کردند از بودن در خیر و برکت واقعی که با ولایت امام ایجاد میشد و در آخرم یه تلنگر به زمانه خودمون که آییی مردم سخته هاااا باید آماده باشید از چیزی نترسید امام حی و حاضرتون را قبول کنید و باهاش حرف بزنید .... تا خیر و برکت واقعی در زندگی هاتون جاری بشه و با ظهورشون هم در جهان آشکار بشه

از نویسنده و کادر گرامی خواهشمندم با دقت و تامل در این متن نظر کنن و تا دیر نشده تغییری ایجاد کنند تا این همه زحمت و این همه خرج در مسیر عقیده صحیح و کمک به امام حی مثمر ثمر واقع شود ان شاءالله
حسین چیانی این را خواند
Zahra Tavassoli این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی عالی عالی عالی
مگه داریم یه نمایش این همه نمک و خلاق و بی‌نظیر.
بی شک ارزش دیدن داره
و بی‌شک برای اولین بار عاشق یه موش کور می‌شید :))))))
سپاس از حضورتون
خوشحالیم که دوست داشتید🙏😊🌹
تماشاگر برگزیده
مهدی ملکی (سیاه)
سپاس از حضورتون خوشحالیم که دوست داشتید🙏😊🌹 تماشاگر برگزیده
به به
تماشاگر برگزیده کی بودم من :))))
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خوب و خوش ریتمی بود واقعا
ما دوست داشتیم و از همه مهمتر بازی بازیگران به خصوص مجید یوسفی و سرور پیروانی و داریوش رشادت عالی بودن خیلی هماهنگ بودن …
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
موضوع در فضایی کاملا گرم و‌صمیمی به سادگی به واقعیت دیروز و امروز ما مطرح شد
و روند داستان خیلی مسیر خوبی رو طی کرد
بازی‌ها دوست داشتنی
کاملا هماهنگ و تاثیر گذار
ارزش دو بار دیدن هم داره
بعد از مدتها یه تئاتر درجه یک دیدم. بازیها عالی بود و روان. لذت می برم از تئاترهای بی‌ادعا که انقدر درست و حرفه ای روی صحنه می رن و به مخاطب احترام می ذارن. از صحنه ابتدایی تا پایان اثر همراه شدیم... واقعن تماشای یه تئاتر خوب در این روزها حال آدم رو خوب می کنه. خسته نباشید می گم به گروه اجرایی.