گفتگوی تیوال با محمد قاسمی
گفتگوی تیوال با محمد قاسمی / نویسنده و کارگردان.
گفتگو کننده: نازنین موسوی
اجرای «آقا محمد خان» از آلمان به ایران رسیدپیش فروش نمایش «آقا محمد خان» آغاز شدپیش فروش بلیت نمایش «آقا محمد خان» به نویسندگی و کارگردانی نوید معمار از امروز در سایت تیوال آغاز شد.
نمایش «آقا محمد خان» از ۲۸ خرداد تا ۲۲ تیر ساعت ۱۸ در سالن اصلی تالار مولوی به روی صحنه میرود.
بازیگران این نمایش امیر حسین باقریان، فرنوش شکری، رامونا رادی هستند.
دیگر عوامل نمایش «آقا محمد خان» عبارتند از:
نویسنده و کارگردان: نوید معمار، تهیه کننده: گروه تئاتر آماتا و علی محمدی، کارگردان فنی علی داوودی، طراح صدا: کیان حسین، طراح انیمیشن: آرمان مقدم، طراح صحنه: علی داوودی، انتخاب و طراحی لباس، الهه لطفی، طراح پوستر و بروشور: علی مقتدا، دستیاران کارگردان: زهرا اسماعیلی، شمیس پور شاه رضایی، یاسمن حریری، بنفشه قاسمی، مدیر صحنه: پویا طهماسبی، عکاس: مرجان بیات، ساخت تیزر: محمد مهدی رستمی.
پیش از این نمایش «آقا محمد خان» در جشنواره تئاتر دانشجویی مورد استقبال قرار گرفت وهمچنین در جشنواره unidram آلمان نیز به روی صحنه رفته است که بعد از آن نوبت به اجرای این اثر نمایشی در ایران رسیده است.
علاقهمندان به تماشای نمایش «آقا محمد خان» میتوانند برای خرید بلیت به سایت تیوال و یا به صورت حضوری به تالار مولوی واقع در خیابان انقلاب_ خیابان ۱۶ آذر تالار مولوی مراجعه کنند.
پیشفروش روزهای پایانی «خدای کشتار» آغاز شدپیش فروش روزهای پایانی نمایش «خدای کشتار» به نویسندگی یاسمینا رضا و کارگردانی علی سرابی آغاز شد.
نمایش «خدای کشتار» با بازی مارال بنی آدم، ستاره پسیانی، علی سرابی، نوید محمد زاده سال گذشته نیز در تماشاخانه پالیز، به روی صحنه رفته است.
در خلاصه این نمایش آمده است: «پسر یازده ساله خانواده ری با چوب دستی دو دندان همکلاسی خود را شکسته است. خانواده ری برای دلجویی و تفاهم به خانه خانواده اولیه میآیند. در آغاز روابط بسیار متمدنانه است اما کمکم خشونت موجود در روابط و وحشیگری نامتمدنانهشان بروز میکند و وضعیتی بسیار کمیک و در عین حال تاسفبار بهوجود میآورد...»
سایر عوامل این نمایش عبارتند از:
تهیه کننده: نورالدین حیدری ماهر، طراح صحنه و لباس: آتوسا قلمفرسائی، دستیار کارگردان و برنامه ریز: فواد خراباتی، منشی صحنه: شیما مرادی، دستیار طراح لباس: شیدا زواری، طراح گرافیک و عکاس: محمد صادق زرجویان،تبلیغات مجازی: امیر قالیچی (تئاتربازها)، انتخاب موسیقی: علی سرابی، ماکان اشگواری، مدیر صحنه: عطا عارفی راد، نصیر ساکی، ساخت دکور: علیرضا پناهی، محمدرضا پناهی
نمایش «خدای کشتار» تا ۷ تیر ماه در دوسانس ۱۹:۳۰ و ۲۱:۳۰ در پردیس شهرزاد به روی صحنه خواهد رفت.
تیزر نمایش" کالاندولا " رونمایی شداولین تیزر رسمى نمایش «کالاندولا» اثر احمد سلگی، منتشر شد.
به گزارش روابط عمومى، اولین تیزر رسمى نمایش «کالاندولا» اثر احمد سلگی، که بر اساس نگارش و خلق گروهی نوشته شده است و از ۲۰ خرداد ماه در تئاتر باران روی صحنه رفته؛ منتشر شد. تیزر این نمایش را که درباره خشونتهایی است که به کودکان وارد میشود؛ The guys studio ساخته است.
بازیگران (به ترتیب حروف الفبا) در این اجرا عبارتند از:
فائزه اشراقی، مهشید باقری، ظهیرالدین جعفری، ملیکا حجیری، عباس خداقلی زاده، اشکان دلاوری، ابوالفضل سلحشور، هانیه صحرانورد، روژین صدرزاده، علی کارگری، نگین محمود زاده، مصطفی نوذریان، ریحانه ورودی
از دیگر عوامل مىتوان به، سرپرست گروه: احمد سلگی، مجری طرح: کمپانی تئاتر باران، گروه کارگردانی: آرزو جلالی، علی کارگری، صبا پیریایی، مدیر اجرا: المیرا آبرون، مشاور لباس: روژین صدرزاده، طراح گرافیک: سینا سرمدی، تیزر: ابوالفضل سلحشور، روابط عمومی و تبلیغات: مریم رودبارانی
«کالاندولا» که جدیدترین تولید کمپانی تئاتر باران است؛ پروژه پایانی کارگاه از فکر تا اجرا با احمد سلگی است که پیش از این نمایشهای «هویت پروانه های مرده» و «بال پنجم» را روی صحنه برده است.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «به ساختمان شماره ۱۲۲۱ خوش آمدید. در این ساختمان هیچ وقت هیچ چیز از یاد هیچ کس نمیرود.»
گفتنی است که دیدن این نمایش به افراد زیر ۱۶ سال از دیدن نمایش جداً پرهیز کنند.
پایان کار اجرای نمایش های «مائو بودن»، «یرماغ» و «مده آ» در مرکز تئاتر مولوی«آقامحمدخان»، «پرده خانه» و «شکیل اونیل» به صحنه میروندبه گزارش تیوال به نقل از روابط عمومی مرکز تئاتر مولوی، دو نمایش «آقامحمدخان» به کارگردانی نوید معمار کرمانی و «پرده خانه» به کارگردانی شیما اسدی در سالن اصلی و نمایش «شکیل اونیل» به کارگردانی امیر کامران و علی حسین زاده در سالن کوچک مرکز تئاتر مولوی، در دور جدید اجراهای این مرکز به صحنه میروند.
بنابراین گزارش، نمایش «آقامحمدخان» از ۲۹ خرداد الی ۲۲ تیرماه، هر شب ساعت ۱۸ ، نمایش «پرده خانه» از ۲۸ خرداد الی ۲۲ تیرماه، هر شب ساعت ۲۰:۳۰ و نمایش «شکیل اونیل» از سه شنبه ۵ تا ۲۷تیرماه، هر شب ساعت ۱۹:۳۰ به روی صحنه این مرکز تئاتر دانشگاهی میروند.
قابل ذکر است در نمایش «آقامحمدخان» امیرحسین باقریان، فرنوش شکری، رامونا رادی به ایفای نقش میپردازند.
همچنین بازیگران نمایش «پرده خانه»، پرنیا بارزید، ابراهیم برزیده، نیکو پشوتن، امیرحسین حکیمی، مجید خلیلی، شادی شاه علی، عسل غروی، آیدا فرخ منش، کیمیا هوشمند هستند.
گفتنیست در نمایش «شکیل اونیل» امیر کامران، علی حسین زاده، شکیبا عسگری به ایفای نقش میپردازند.
از علاقمندان دعوت می شود برای دیدن آثار مذکور، به مرکز تئاتر مولوی دانشگاه تهران به نشانی خیابان انقلاب، خیابان ۱۶ آذر، جنب باشگاه دانشجویان، مرکز تئاتر مولوی مراجعه کنند.
همچنین بلیت این آثار در سایت تیوال و یا به صورت حضوری در گیشه مرکز تئاتر مولوی قابل تهیه میباشد.
دو انتصاب تازه در اداره کل هنرهای نمایشیمحسن حسن زاده به عنوان مدیرروابط عمومی و علی ایزدی به عنوان مدیر طرح و برنامه اداره کل هنرهای نمایشی منصوب شدند.
به گزارش تیوال به نقل از روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی، در دو حکم جداگانه از سوی مدیرکل هنرهای نمایشی محسن حسن زاده به عنوان مدیرروابط عمومی و علی ایزدی به عنوان مدیر طرح و برنامه اداره کل هنرهای نمایشی منصوب شدند.
علی ایزدی فوق لیسانس کارگردانی و دکترای فلسفه فرهنگ در گرایش سینما و تئاتر به عنوان مدیر طرح و برنامه اداره کل هنرهای نمایشی و به جای حسین موذن مدیر پیشین این واحد منصوب شد.
ایزدی دبیری اولین جشنواره ملی نمایشنامه نویسی، مدیریت بنیاد ادبیات نمایشی ایران، کارشناس مسئول هماهنگی تئاتر استانها و مسئول برگزاری سومین دوره جشنواره تئاتر فجر استانی را در سابقه فعالیت خود دارد. تالیف کتب و مقالات متعدد در حوزه تئاتر و سینما و داوری جشنواره های تئاتر استانی و منطقه ای و کارگردانی بیش از ۲۳ اثر نمایشی تا سال ۸۳ از جمله فعالیت های او به شمار میروند.
محسن حسن زاده نویسنده و کارگردان تئاتر نیز به عنوان مدیر روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی معرفی شده است. کیوان نخعی نویسنده، کارگردان و منتقد تئاتر از سال ۹۴ در این سمت حضور داشت که با کناره گیری او محسن حسن زاده مدیریت روابط عمومی این اداره کل را بر عهده گرفت.
محسن حسنزاده دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس است. مدیریت روابط عمومی تئاتر شهر، مدیر اجرایی و روابط عمومی تماشاخانه سنگلج، مسئول ارتباط با رسانههای معاونت امور هنری،عضویت در هیئت امناء و بازرس انجمن نمایش قم، عضویت در هیئت امنای دفتر تئاتر تجربی دانشگاه تهران رادر کارنامه دارد و هم اکنون عضو هیئت مدیره انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر است.وی به عنوان منتقد در برنامههای مختلف رادیویی از جمله هفت اقلیم، صدای صحنه، قاب کلمات و... حضور داشته و به عنوان روزنامهنگار و منتقد با روزنامههای همشهری، اطلاعات، اعتماد، امتیاز، روزگار، سایت ایران تئاتر و... همکاری داشته است.
او علاوه بر سابقه تدریس، بازی و کارگردانی بیش از ۲۰ نمایش، کارگردانی افتتاحیه سی و ششمین جشنواره بین المللی تئاترفجر و اختتامیه پنجمین و ششمین جشنواره تئاترشهر را در کارنامه دارد. وی همچنین در سیودومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به عنوان کارگردان برگزیده بخش مسابقه تئاتر ایران شناخته شده است.
«عکس خانوادگی» ویژه عکاسان و خبرنگاران به روی صحنه میرودنمایش «عکس خانوادگی» به نویسندگی محمود استاد محمد و کارگردانی رضا بهرامی روز یک شنبه ۲۷ خرداد ماه ویژه عکاسان و خبرنگاران در تماشاخانه سنگلج به روی صحنه میرود.
به گزارش تیوال به نقل از روابط عمومی تماشاخانه سنگلج، نمایش «عکس خانوادگی» به نویسندگی محمود استاد محمد و کارگردانی رضا بهرامی روز یک شنبه ۲۷ خرداد ماه ساعت ۲۰، ویژه عکاسان و خبرنگاران تئاتر روی صحنه میرود. این نمایش با بازی پرستو گلستانی، مهران امام بخش و امیر عدل پرور روایت زندگی زنی تنهاست که با مشکلات زیادی مواجه بوده است و همین مشکلات سبب ایجاد مسائلی در حال شده است.
سایر عوامل نمایش عکس خانوادگی عبارتند از:
کهبد تاراج (مشاور کارگردان)، الهام شعبانی (طراح لباس)، امیر ترحمی (طراح نور) ، شایان جعفری (طراح پوستر و بروشور )، فیروزه فیاض بخش (مدیر تولید)، حسین طاهر بخش (ساخت دکور) ، حمیدرضا ژاله (دستیار کارگردان)، مرضیه مهاجر (منشی صحنه) ، پانیذ تاجبخت، مسیب کریمی و ابوالفضل شفیعی (مدیران صحنه)، آزاده شفیعی (روابط عمومی)، یاسمن پولادی ها (عکاس)، حامد قریب (مشاور رسانهای)
نمایش «عکس خانوادگی» به نویسندگی محمود استاد محمد و کارگردانی رضا بهرامی تا ۳۰ تیر ماه هر شب به جز شنبه ها ساعت ۲۰ در تماشاخانه سنگلج به روی صحنه میرود.
گفتوگو با مسلم خراسانی کارگردان نمایش «سیلانس»«سیلانس» نگاه هستیشناسانه به جهان را برجسته میکندبه گزارش تیوال به نقل از خبرگزاری فارس، نمایش «سیلانس» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی مسلم خراسانی از ۱۸ خرداد تا یکم تیرماه، هر شب ساعت ۲۱ در تئاتر باران روی صحنه میرود.
در این نمایش امیر عباس توفیقی، حامد جعفری کیا، علی شادکام، غزل نعیمی، المیرا بکر، مهسا آذر شیب، نسیم ایمانی ، محمد مهدی تیموری، نامی نبیل زاده، محمد شاهی پور در این نمایش به ایفای نقش پرداختهاند.
داستان این نمایش این است که بر اثر گرمای هوا، کوههای عظیم یخ آب شدهاند، اقیانوسها و دریاها پیشروی زیادی کردهاند و قسمت اعظمی از خشکیهای جهان زیر آب رفتهاند...
درباره ایده اصلی این نمایش که به محیط زیست و دغدغههای آن و مهاجرت باز میگردد، با کارگردان و نویسنده کار مسلم خراسانی، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر، دانشکده سینما و تئاتر به گفتوگو نشستیم.
با توجه به عنوانی که برای نمایش انتخاب کردید، موضوع اصلی کار و دغدغه شما برای آن چه بوده است؟
در «سیلانس» ایدهها و درونمایههای بسیاری کنار هم تنیدهاند و نمیتوانم از ایدهای کم و بیش واحد که نقطه شروع بوده یاد کنم. اما میتوانم بگویم به لحاظ تحلیلی تم و ایده اصلی سکوت ـ مرگ است که با موضوع مهاجرت در میآمیزد. نمایش سیلانس همچنین نوعی مواجهه با خویشتن در دیگری است. دیگریای که حتی اگر غایب است اما حضورش تا ابد در ما ادامه دارد.
هدف شما از نگارش یک نمایشنامه چیست، با توجه به اینکه این کار را هم کارگردانی و هم نویسندگی کردید؟ آیا برایتان مهم است متنی بنویسید که قبلا کسی نخوانده باشد یا اینکه کاری انجام دهید با شیوه و شرایط جدید حتی اگر متن آن تکراری باشد؟
من اغلب با این ایده آغاز میکنم که متنی را بنویسم که کسی ننوشته است و یا کسی با این شیوه و شکل اجرا نکرده، یا دست کم هیچ کس به سراغ آن نمیرود حتی اگر در ظاهر ایرادات فنی و محتوایی بیشماری به آن وارد شود.
در عین حال میخواهم همه چیز در یک سادگی معصومانه به دور از زرق و برق آنچنانی غوطه ور باشد. نوشتن این متن دو دستاورد مهم و حیاتی برای من داشت. از منظر زیبایی شناسی در آن سعی کردم گونهای از فرم روایی را تجربه کنم که شاید تا به حال کمتر تجربه شده است و همچنین از آغاز میخواستم که سیلانس پاسخی بزرگ و تمام قد به زندگی و هستی انسان باشد.
نگاه هستیشناسانه چطور در این کار نمود پیدا کرده است؟ شما قبلا نمایشنامههایی چون «دال» و «داستان باغ وحش» را به صحنه برده بودید، این کار چه شباهتی با سایر نمایشنامههایتان دارد؟
اشتراکات فرم و درونمایه با آثار پیشینم را به عهده مخاطبان و منتقدان میسپارم اما نمایش سیلانس در جهت برجسته کردن نگاه هستیشناسانه به جهان و زندگی گام بر میدارد. این مشخصه هم در کلام، هم میزانسن، بدن، حرکت و هم زبان نمایشنامه لحاظ شده است. در این نمایش همه چیز در هم تنیده و یکپارچه است، انسان، زمان، مکان، زبان و هستی.
عنوان اثر چقدر برای شما اهمیت داشته است، چرا که عنوانی را برای نمایش انتخاب کردید که تا حدودی متفاوت است؟
ترجیح من این است که کشف دلایل چرایی انتخابهای این چنین را به عهده مخاطبان بگذارم اما باید بگویم نشانهشناسی و تحلیل گفتمان همواره این ایده را برای من مطرح کرده که عنوان یک اثر میتواند یکی از مهمترین آستانهها برای ورود به اثر و آغاز تحلیل باشد.
درباره عنوان «سیلانس» هم نیاز هست که تماشاگر از بدوِ مواجهه با اسم؛ کار پرسشها و کنکاش خودش را آغاز کند و در ادامه، با تماشای نمایش این پرسش را پی بگیرد.
در این نمایش، مفهومی متفاوت و غیر مرسوم از سکوت را مدِنظر قرار دادم که بیشتر جنبه فلسفی دارد؛ بههمینخاطر، در عنوان نمایشنامه از عنوانی غیر آشنا بهره بردم. در عینِ حال، برجستگی مفهوم زبان در این نمایشنامه هست که با انتخاب لفظ فرانسوی «سکوت» (سیلانس) بهگونهای ضمنی نوعی تأکید بر زبان هم صورت میپذیرد.
همچنین، در نمایشنامه کاراکتری فرانسوی حضور دارد؛ داستانهایی که از او روایت میشود، ارتباط قابلِ تأملی با مفهوم سکوتی دارد که مدِنظرم هست.
انتخاب بازیگرها بر چه اساسی صورت گرفته؟
فارغ از ایدهآلهای شخصی؛ سعی میکنم بازیگرها تا حدِ امکان هماهنگیهای مطلوبی با کاراکترهای خودشان داشته و متن و نقشی را که ارائه میکنند، دوست داشته باشند. در عینِ حال، به تمرین و تلاش برای رسیدن به نقش نیز قائل هستم و اعتقاد دارم که میشود با ممارست و تمرین، فاصلههایی که با نقش وجود دارد را پر کرد.
منبع: خبرگزاری فارس
در یازدهمین نشست تئاتر کاغذی و با بررسی نمایشنامه «در» در باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران مطرح شد: «در» مسئله ارتباط ما با جهان بیرونی را مطرح میکند یازدهمین نشست تئاتر کاغذی با حضور علی محمدرحیمی، فرهاد امینی و بهزاد صدیقی توسط باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران و با همکاری مؤسسه افرامانا در فرهنگسرای ارسباران برگزارشد.
به گزارش تیوال به نقل از روابط عمومی مؤسسه افرامانا، در یازدهمین نشست تئاتر کاغذی، ابتدا نمایشنامه «در» نوشته و کارگردانی علی محمدرحیمی با نقشخوانی مجتبا طباطبایی، پژند سلیمانی، نیلوفر تُرک و علی محمدرحیمی نمایشنامهخوانی شد و سپس این اثر با حضور مهمانان این نشست مورد بررسی قرار گرفت.
بر اساس این گزارش، در آغاز این نشست بهزاد صدیقی (نمایشنامهنویس و دبیر نشست های تئاتر کاغذی) با اشاره به این که این نمایشنامه در سال ۱۳۸۳ توسط نویسنده در تالار نو سابق تئاتر شهر به روی صحنه رفته بود و با استقبال مخاطبان رو به رو شده بود، گفت: نمایشنامه «در» در چهار اپیزود نوشته شده است و هر کدام از اپیزودها ضمن داشتن ارتباط تماتیک و مضمونی، از استقلال لازم برخوردار هستند. به نوعی می توان گفت مخرج مشترک هر یک از آنها عنصر یا وابزاری به نام «در» است.
وی سپس ضمن بیان موقعیت های دراماتیک و تأثیرگذار این اثر گفت: علی محمدرحیمی در این نمایشنامه که براساس طرحی از محسن طنابنده نوشته است، موقعیت هایی را انتخاب کرده که در جلو و پشت «درهایی» اتفاق می افتد و آدم ها ضمن قرارگرفتن مقابل یا پشت «در»، اتفاقاتی را رقم می زنند که وسیله ای به اسم «در» در به جود آمدن رویدادها و احساسات آدمها نقش تأثیرگذاری دارد.
در ادامه این نشست فرهاد امینی (نمایشنامهنویس و منتقد این نشست) با اشاره به این که عنوان نمایشنامه مخاطب را به سمت تحلیل و نوعی نگاه به اثر راهنمایی می کند، گفت: نام «در» که یک واژه تک هجایی و گونه ای قدیمی است، واژه ی بسیار کهنی است. این وسیله یعنی «در» همیشه با یک ورود و خروج و آمدن و مرز همراه است و مرز و آستانه بین اینجا و آنجا ست. در واقع «در» فصلی است میان ما و آن-چه که ما داریم و آن چیزی که در میان دیگران قرار می گیرد. «در» در آستانه اکنون و آینده است.
امینی در ادامه یادآور شد: آدم ها از «در» از جایی به جایی می روند و دوباره این چرخه تکرار می شود. این فضای چرخشی و نقطه ای که تکرار به دنبال خواهد داشت.
وی هم چنین افزود: در نمایشنامههایی که از ساختار دورانی برخوردارند، نقطه شروع نمایشنامه در پایان تکرار می شود و نمایشنامه «در» با چنین ساختاری، این موقعیت و نقطه ی شروعش در پایان تکرار می شود. چنین ساختارهایی در نمایشنامه نویسی به گفته ی ریچاد شکنر به ساختارهای انفجاری معروف شده است. در این نمایشنامه، کنش های نمایشی در لحظه اتفاق می افتد و تم نمایشنامه در زنجیره ای از وضعیت دراماتیک خود را نشان می دهد. کنش «در» در وابستگی به قفل است.
سپس علی محمدرحیمی (نمایشنامهنویس و کارگردان) در بخش دیگری از این نشست با اشاره به چگونگی خلق ایده این نمایشنامه توسط محسن طنابنده در باره تعداد اپیزودهای این نمایشنامه گفت: این نمایشنامه در اصل شش اپیزود دارد که در اجرای این اثر در سال ۸۳ به دلیل ممیزی به چهار اپیزود تقلیل یافت و برای چاپ هم به دلیل آن که این دو اپیزود از دیالوگ برخوردار نبود و بی کلام بود و با چهار اپیزود دیگر از این نظر فرق داشت، اصلن برای انتشار هم به نشر تحویل ندادم.
این نمایش نامه نویس هم چنین با اشاره به این که این نمایشنامهها کاملن به اجرا وابسته است، گفت: در ان نمایشنامه دو فضا وجود دارد؛ فضای این طرف «در» و فضای آن طرف «در» و ابزار «در» حائل این فضا و محیط ها است. «در» محل عبور می شود و به نوعی سوتفاهم هایی را برای آدم های نمایشنامه به وجود می آورد.
فرهاد امینی (منتقد این نشست) در ادامه ی سخنان نویسنده ی نمایشنامه «در» گفت: در این نمایشنامه یک سری ارجاعات فرامتنی وجود دارد؛ مثل تفاهمنامه پنج به علاوه ی یک و یا ازدواج های صوری برای مهاجرت. در واقع ارجاعات صریح و روبنایی است.
این نمایشنامهنویس هم چنین تآکید کرد: نمایشنامه «در» متن محکم و شرافتمندانه ای دارد و یک نمایشنامه اپیزودیک استاندارد است. این نمایشنامه نقد خود «در» است و مخاطب درباره ی «در» پرسش می کند که چیست؟ آیا بیرون «در» خطرناک است یا مدینه فاضله؟ در اپیزود سوم هیچ خبری یا مدینه ی فاضله ای نیست. در همه ی اپیزود ها به غیر از اپیزود سوم زن می ماند اما مرد می رود.
او تصریح کرد: «در» مسئله ارتباط ما با جهان بیرونی را مطرح می کند؛ در واقع هر کسی که پشت دروازهها قرار می گیرد.
علی محمدرحیمی در بخش دیگری از این نشست گفت: در این نمایشنامه تعمدن به آژانس اتمی اشاره کردم. چنین ارجاعاتی را از روی قصد مطرح کردم تا سوتفاهم ایجادکند. علاوه بر این در این اثر سعی کردم شخصیت ها و دیالوگ ها را ایرانیزه کنم.
وی افزود: قطعن این متن ایرادهایی دارد. اما اشکالی که من در نوشتن متن نمایشنامه دارم این است که موقع نمایشنامهنویسی، کارگردانی شده می نویسم. اما این نمایشنامه دارای کنش ها و اکت های یاد است.
این نمایش نامه نویس و کارگردان تئاتر هم چنین اضافه کرد: «در این نمایش نامه اصلا نمیخواستم بگویم این طرف «در» یا آن طرف «در» خوب است. فقط خواستم مسائل و موقعیت هایی را در ارتباط بین زندگی آدم ها و «در» مطرح کنم و نشان دهم.»
رحیمی در پایان سخنان خود گفت: قبل از شروع این نمایش نامه به استاد بهرام بیضایی گفتم که ایرادم این است که برای اجرا و کارگردانی شده می نویسم. ایشان در این خصوص به من گفتند شما آن کاری را که فکر می کنی درست است، آن را انجام بده و همان درست است. پس از پایان نوشتن این نمایشنامه، متن را برای مطالعه و اعلام نظر به استاد بیضایی دادم و ایشان بعد از خواندن این نمایش نامه گفت: متن کثیفکاری خوبی را نوشتهای!
فرهاد امینی در ادامه با یادآوری این نکته که متن نمایشنامه «در» موضوعی جهان شمول دارد اما نشانههای ایرانی در آن به کار گرفته شده، گفت: موضوعیت نمایشنامه، علیرغم ارجاعات فرامتنی و زمانمند بودن و مکانمند بودن آن، قابل اجرا در هر جایی است. «در»، نظم عده ای است و بی نظمی دیگران را به وجود می آورد. فقط بستگی دارد ما از کدام جهت به آن نگاه کنیم. بیرون «در» پشت «در» است یا جلوی «در»؟! در واقع «در» محل چالش نمایشنامه است.
او هم چنین با اشاره به ایراد این متن گفت: در برخی از دیالوگها، حالت اکتیو دیالوگها منتقل نمیشود و از این نظر در هنگام اجرای این متن این اختلال ممکن است برطرف نشود. به نوعی این اشکال در دیالوگ ها وجود دارد. اشکال کوچک دیگری که در انتشار این متن وجود دارد، این است که تاریخ پایان نگارش این متن در آن نوشته و منتشر نشده. از این نظر این موضوع اهمیت دارد که وقتی سال نوشتن نمایشنامه در پایان نمایشنامه نوشته می شود، برای بررسی دقیق تر و هم چنین تحقیق برای دوره زمانی خاصی در پژوهش ادبیات نمایشی یک دهه بهتر می توانیم درباره ی این آثار و دوره زمانی نگارش این نمایشنامهها، قضاوت و بررسی کنیم که امیدوارم در چاپ دوم این اشکال برطرف شود.
فرهاد امینی در پایان سخنان خود در این نشست درباره ی این نمایشنامه گفت: در این نمایشنامه نویسنده شیئ ی به نام «در» را ارزش گذاری نمی کند اما تآکید بیشتری می کند که رفتن بیهوده است. اما با «در» تأکید بیشتری می کند که آن طرف «در» ارزش بیشتری دارد.
در بخش پایانی این نشست بهزاد صدیقی گفت: نمایشنامه در از شخصیت پردازی و دیالوگ نویسی خوبی برخوردار است. با توجه به این که در اوایل دهه ی هشتاد نوشته شده، پیشنهاد اجرایی به تئاتر ایران در حوزه ی نمایشنامهنویسی اپیزودیک میدهد.
این نمایش نامه نویس هم چنین با اشاره به این که برخی از اپیزودهای این اثر در زمان اجرا با ممیزی رو به رو شده بود، اضافه کرد: نمایشنامه یاثر کنشمندی است که در زمان اجرا ارزش ها و ویژگی های آن بیشتر مشخص می شود و از این نظر به گروه اجرایی بستگی دارد که هم بتواند ارزش های اجرایی آن را درک و کشف کند و هم بتواند اجرایی تأثیرگذاری را برای مخاطب فراهم آورد. ضمن این که یکی از ٍآثار مطرح و مهم نویسنده در کارنامه ی نمایشنامهنویسیاش محسوب میشود.
صدیقی در پیانی سخنان خود تصریح کرد: نمایشنامه «در» به دلیل دستور صحنه ی های موجز و کم و ساختار اپیزودیک آن دست گروه ای اجرایی و کارگردانان را باز می گذارد که هر کارگردانی با ایده ی اجرایی تازه یا خاص خود آن را به صحنه ببرند. با وجود آن که حدود شش سال پیش مجوز متن این اثر برای تمرین و اجرای مجدد آن در زمان مدیریت وقت تئاتر شهر صادر شده بود، اما متأسفانه به دلیل تغییر مدیر تئاتر شهر در میانه ی تمرین از اجرا بازماند. امیدوارم شرایط اجرای نمایشنامه «در» به کارگردانی نویسنده در آیندهای نزدیک توسط مدیران تئاتر فراهم شود تا مخاطبان بیشتری شاهد اجرای آن باشند.
این گزارش در پایان میافزاید: نمایشنامه «در» نوشته ی علی محمدرحیمی شامل چهار نمایشنامه است که هر کدام مقطعی از یک زندگی مشترک زن و مردهایی را به تصویر کشیده است.
گفتنی است در پایان این نشست، از طرف محسن سلیمانی (مدیریت فرهنگی هنری منطقه سه و فرهنگسرای ارسباران) به هر یک از مهمانان و مدعوین آن لوح تقدیری اهدا شد.
گفتوگو با مسلم خراسانی کارگردان نمایش «سیلانس»سکوت تمام صداهایی است که نمیخواهیم بشنویماین روزها نمایش «سیلانس» به نویسندگی و کارگردانی مسلم خراسانی در «تئاتر باران» روی صحنه رفته است. نمایشی که قصه خانوادهای از جنوب ایران و در حاشیه دریا را روایت میکند. دو مرد و یک زن میخواهند دل به دریا بزنند و به استرالیا برسند. این موضوع تنها یکی از پیرنگهای اصلی نمایش است. در مدت زمان یک ساعت و ۵۵ دقیقه نمایش شاهد انبوهی از داستانها و خرده روایتها هستیم که برای تماشاگر تعریف میشود. داستانهایی که سکوت، مهاجرت، درد، رنج، دریا و عشق عناصر اصلی آن هستند.
برای شناخت چند و چون اجرای نمایش «سیلانس»، به سراغ مسلم خراسانی رفته و پای حرفهای او نشستهایم.
سال گذشته بود که نمایشنامه «سیلانس» را نوشته بودید و در تلاش برای اجرایش بودید. چه شد که اجرای شما با این همه تاخیر مواجه شد؟
بازنویسی چند بارهای انجام دادم. این کار طول کشید. ولی بالاخره نمایش ما با تمام اتفاقات پیش رویش در «تئاتر باران» اجرا شده است.
در اجرای شما با نمایشنامهای به شدت متفاوت روبهرو هستیم. شیوه کاملا نامتعارفی درونش به کار رفته است. درباره متن و عنوان نمایش توضیح بدهید.
نگاه متفاوتی به مفهوم سکوت داشتم. از منظر فلسفه به آن نگاه کردم. بنابراین تلاش کردم که معنای آشنای سکوت را به کار نبرم. در نمایشنامه یک کاراکتر لال، یک کاراکتر کور و همچنین کاراکتری کَر داریم. شخصیت لال، حرف میزند؛ شخصیت کور میبیند و کاراکتر کر هم میشنود. در واقع، میخواستم عنوان با مفهوم نمایش غیر مرتبط باشد. در نمایش هم داستانی را درباره شخصیتی فرانسوی تعریف میکنیم. در همین گیر و دار مفهوم سکوت گفته میشود. در حقیقت، مفهومی از سکوت را که مد نظرم بود در این نمایش بیان میشود. یک نوع تاکیدگذاری دیگر هم دارم؛ نمیدانم مخاطب درکش میکند یا نه. تلاش کردم مفهوم «زبان» را هم در اثر پر رنگ کنم.
در متن به موضوع مهاجرت برمیخوریم. مخصوصا مهاجرت به استرالیا که ایرانیهای فراوانی را هم درگیر خودش کرده است. برای گروهی از مردم رسیدن به استرالیا مانند رسیدن به بهشتی برین است ولی آنهایی که غیر قانونی به آنجا میروند یا در اقیانوس غرق میشوند یا توسط قاچاقچیان از بین میروند ...
در حقیقت، دلایل مهاجرت کردن از خود پدیده مهاجرت برایم مهمتر بود. پرسش اساسی من هم دلایل مهاجرت است و سعی کردم تا به آنها پاسخ بدهم. این دو موضوع در یکدیگر تنیده هستند. البته این را توضیح بدهم که مهاجرت بی امان مردم ایران به استرالیا اصلا برایم موضوعیت نداشت بلکه استرالیا «بک گراندی» (پیشینهای) خاص دارد. در آنجا بومیهای فراوانی بودند. تمدن مدرن غربی پس از مدتی وارد آن منطقه شد. آن فضای بومی استرالیا فتح و نابود شد. این پیشینه مورد توجه من است. سرنوشت بومیها در مواجهه با ورود تمدن غربی و نابودی آنها اصل و اساس پرسشهایم است که فارغ از موضوع مهاجرت ایرانیها به آن خطه از جهان است.
آیا داستان خود را در بستری تمثیلی جای بستری رئالیستی روایت میکنید؟
فکر میکنم مفاهیم استعاری و تمثیلی فراوانی در متن موجود باشد. اما این را بگویم که پایههای نمایش در واقعیت شکل میگیرد. سعی کردم تا مفاهیم استعاری و رئالیستی را به گونهای در هم بتنم که جدا کردنشان کار مشکلی باشد. تماشاگر نمیتواند به راحتی این دو را از یکدیگر تشخیص بدهد.
به نظر میرسد که تلاش داشتید در شکل و شمایل واژهها، میزانسنها و کلیت کارگردانی دست به تجربه بزنید. در برخی موارد هم گویا سبک و شیوههای گوناگون را ترکیب کردهاید. خودتان چگونه این موضوع را تصریح میکنید؟
بله. قسمتی از کار به سوی تجربهگرایی پیش میرود. ولی این را بگویم که برای انجام کار تجربی خیلی فکر و کار میکنم. در حقیقت، در این زمینه پایههای نظری قوی را پیش گرفتهام. شرایط ابتدایی این کار را دارم و همین موضوع من را به سوی چنین فرمی از نمایش سوق میدهد. دوست دارم جهان خاصی را نقد و به چالش بکشم. در عین حال سعی میکنم در دل تجربهای که پیش گرفتهام، زیباییشناسی را که مد نظرم است، بیرون بکشم. بنابراین خودم هم کشفهای فراوانی در روند کار انجام میدهم.
یادم میآید که نمایش «دال» را هم که اجرا برده بودید با همین روند تجربهگرایی همسو بود. ولی این دو اجرای شما خیلی متفاوت است.
اگر بخواهیم ارتباطی بین این دو نمایش بیابیم به بنبست میخوریم. هر اثری جهانی مخصوص به خود دارد. البته اشتراکاتی هم خواهند داشت. نوع نگاهم در اثر قبلی با شکل نگاه امروزم خیلی متفاوت است. پرداخت موقعیت و پرداخت کاراکتر در دو نمایش خیلی فرق دارد. شخصیتها در نمایش «دال» تقریبا پیشینه ضعیفی داشت. کنش پیش آغازین هم نداشت. اما در نمایش «سیلانس» کاراکترها با انبوهی از رویدادها، اتفاقات و پیشینهای فراوان میآیند. در نمایش قبلی، همه چیز در زمان حال رخ میداد و ریشه اتفاقات هم در زمان حال بود، اما در نمایش «سیلانس» همه اتفاقات با توجه به مفهوم پدیدارشناسانه «بیناذهنیت» یا «بینالاذهانی» پیش میرود. داستانهای بیشمار موجود در متن «سیلانس» بر همین اساس شکل گرفته است.
در نمایشنامهنویسی مدرن فضای مینیمالیستی مورد توجه قرار گرفته است. مثلا دیگر نمایشنامههایی مانند «هملت» و «اتللو» با واژگان فراوان و مدت زمان طولانی نداریم، حالا بیشتر با نویسندههایی مانند «اسلاومیر مروژک» روبهرو هستیم که فضای خلاصهای را با توجه به پیرنگهای ساده پیش میبرند. اشخاص نمایش هم معمولا تیپ هستند. البته این کلیت نمایش مدرن نیست و با نویسندههایی مانند «تنسی ویلیامز» و «آرنولد وسکر» هم مواجه هستیم. گویا نمایش شما به نوعی بازگشت به گذشته است؛ داستانهای فراوان و شخصیتهای چند لایه داریم که واژگان فراوانی را هم به کار میبرند.
در بیشتر نمایشهای مدرن همه چیز چکیده است. در واقع، از نگاه من همیشه همه چیز اینگونه نیست. به نظر میرسد در هایکوهای ژاپنی با شعرهای کوتاهی روبهرو هستیم ولی عمق پنهانی در آنها وجود دارد. واقعا شعرهای چند لایهای هستند. در اصل، آنها مانند سنگریزههایی هستند که امواج فراوانی هم درست میکنند. باید بگویم که میخواستم به صورت همه جانبه به موضوع بپردازم. از چکیدهگویی و رویکرد مینیمالیستی دوری کردهام.
یعنی بازگشت به گذشته ندارید؟
فضای نمایش ما اصلا کلاسیک نیست. به صورت کلی از ژانر و سبک خاصی پیروی نمیکنم. در نمایشنامه «سیلانس» پیشروی آب مهم است. آب کم کم بالا میآید و مرزها را محو میکند. حتی اقیانوسها هم اسم خود را از دست میدهند. خیلی تلاش کردم که تعاریف و مرزهای نمایشنامهنویسی مرسوم را زیرپا بگذارم. در پرداخت کاراکتر و روایت داستان از شیوههای گذشته فاصله گرفتهام.
به نظر میرسد که کاراکترهای نمایش «سیلانس» از «مونولوگ» (تکگویی) بهره میبرند. آنها از فعلهای زمان گذشته در کنار فعلهای زمان حال استفاده میکنند. معمولا در نمایشنامههای دراماتیک از فعل زمان حال استفاده میشود و ماجرای نمایش، نشان داده میشود. اما در «سیلانس» همه چیز تعریف میشود. مثلا بازیگر رو به تماشاگر میگوید که رفتم به فلان جا و فلان کار را کردم. شاید نمایشنامه شما بیشتر از روش داستاننویسی کمک میگیرد.
اولین واژگانی که بازیگر روی صحنه میگوید این است که: «آخرین تصویر من از دریا برمیگردد به زمانی که مردم.» در واقع در زمان حال هستیم ولی درباره زمان گذشته صحبت میشود. در جای جای نمایشنامه زمانهای گذشته، حال و آینده را با هم آمیختهام. مثلا در جایی میگویند: «لنج دارد میسوزد.» که برای زمان حال است. تلاش کردم زمانهای مختلف را از هم مجزا نکنم. با استفاده از فعلها هم این کار را کردم.
چرا رویدادها را بیشتر تعریف میکنید تا اینکه آنها را در زمان حال نشان بدهید؟
روی نظریههای سکوت خیلی مطالعه کردم. «میشل فوکو» در جایی میگوید: «جهان به سوی سکوت پیش میرود.» با اینکه جهان به سوی سکوت پیش میرود انسان در ذهن خودش دیالوگ برقرار میکند. داستانهای درونی همچنان ادامه دارد. نظریه «جان کیج» هم جذاب است. او میگوید: «سکوت ، تمام صداهایی است که نمیخواهیم بشنویم.» پیروان مکتب فرانکفورت هم میگویند که «گاهی فردی حرف میزند و کسی صدایش را نمیشنود.» همه چیز به سمت لالبازی میرود و فرد از زبان بدنش هم استفاده میکند و کسی منظور او را درک نمیکند.
از ابتدا تا انتهای نمایش از موسیقی و حتی گاهی مونولوگهای ضبط شده استفاده کردید. چرا تاکید فراوانی روی موسیقی دارید؟
به نظرم فضای سیال روانی، ضربآهنگ و ریتم کار با کمک موسیقی منتقل میشود. هر چند که بعضیها دوست دارند در اجرای تئاتر موسیقی کمتری وجود داشته باشد. همین طوری که اجرای ما در جریان است، کارگردانی و تغییر آن هم ادامه دارد. میخواهم کمی استفاده از موسیقی را کم کنم. البته این را بگویم که در انتهای صحنه نمایش، اسکرینی داشتیم که باید روی آن تصویرهایی نمایش داده میشد. مشکلات فنی داشتیم. این تصاویر از امروز به کار اضافه خواهند شد.
امکان دارد مدت زمان نزدیک به دو ساعت برای اجرای یک نمایش کمی تماشاگر بی حوصله این روزهای تئاتر را اذیت کند. البته کیفیت پایین صندلیها هم مزید برعلت میشود.
از سالن «تئاتر باران» خیلی راضی هستم. سالن با کیفیتی است. ولی در رابطه با زمان بگویم که از «تِم»های (مضمونهای محوری) نمایش است. امکان دارد نمایشهای کوتاه را هم ببنید و خسته بشوید. از این موضوع گریزی نیست.
منبع: روزنامه ابتکار
عضویت در چالشی برای نمایش «عکس خانوادگی»به گزارش روابط عمومی گروه، رضا بهرامی در تازهترین تجربه کارگردانی خود به سراغ یکی از متون محمود استادمحمد رفته و از ۲۰ خرداد ماه با نمایش «عکس خانوادگی» از تئاتر دوستان در تماشاخانه سنگلج میزبانی میکند.
گروه اجرایی این اثر با هدف ایجاد وحدت و همبستگی در بین اعضای خانواده در حرکتی تازه مردم را دعوت به عضویت در چالشی کرده است که علاقهمندان با شرکت در آن این امکان را پیدا میکنند تا به صورت رایگان به تماشای این نمایش بنشینند.
مخاطبان برای شرکت در این چالش باید از خودشان به همراه حداقل یکی از اعضای خانواده یا دوستان در حین انجام کارهای روزانه عکس گرفته و آن را با هشتگ #نمایش_عکس_خانوادگی برای گروه اجرایی در فضای مجازی ارسال کنند.
نمایش «عکس خانوادگی» تا پایان تیرماه در تماشاخانه سنگلج به صحنه میرود و در پایان هر هفته از اجرای خود به اعضای داخل ۳ عکس منتخب که در این کمپین شرکت کرده و بیشترین لایک را از سوی مردم کسب کردند، این امکان را میدهد تا به صورت رایگان به تماشای این نمایش بنشینند.
لایک عکسها باید به صورت حقیقی باشد و در صورت استفاده از ربات عکس مربوطه از مسابقه خارج میشود.
«عکس خانوادگی» یکی از آثار کمتر کار شده محمود استادمحمد است که قرار بود سال ۸۵ توسط او با بازی پرستو گلستانی و مرتضی ضرابی به صحنه برود که با دلایلی نامعلوم مجوز اجرا نگرفت و در تمرین باقی ماند.
این نمایش روایت زندگی زنی تنهاست که با مشکلات زیادی مواجه بوده است و همین مشکلات سبب ایجاد مسائلی در حال شده است.
پرستو گلستانی، مهران امامبخش و امیر عدلپرور بازیگرانی هستند که در این اثر ۴۵ دقیقهای به ایفای نقش میپردازند.
از دیگر عوامل این نمایش میتوان به: کهبد تاراج (مشاور کارگردان)، الهام شعبانی (طراح لباس)، امیر ترحمی (طراح نور)، شایان جعفری (طراح پوستر و بروشور)، فیروزه فیاض بخش (مدیر تولید)، حسین طاهربخش (کارگاه آریانا) (ساخت دکور)، پانیذ تاجبخت، حمیدرضا ژاله، ابوالفضل شفیعیزاده و مسیب کریمی (گروه کارگردانی)، مرضیه مهاجر (منشی صحنه)، آزاده شفیعی (روابط عمومی)، یاسمن پولادیها (عکاس) و حامد قریب (مشاور رسانهای) اشاره کرد.
نمایش «عکس خانوادگی» تا پایان تیرماه هر شب ساعت ۲۰ از تئاتر دوستان در تماشاخانه سنگلج میزبانی میکند و علاقهمندان به تماشای آن میتوانند برای خریداری بلیت به سایت تیوال مراجعه کنند.
گفتوگو با مسلم خراسانی بهبهانه کارگردانی نمایش «سیلانس»تلاش برای کشف دوباره زندگیبراثرِ گرمای بیشازحدِ هوا؛ یخچالها و کوههای عظیم قطبی آب شده و با پیشروی دریاها و اقیانوسها تقریباً تمام خشکیهای جهان زیر آب فرو رفتهاند. تحتِتأثیر نفوذ آب؛ آدمها کمکم دارند لاک و پولک درمیآورند و به موجودات دریایی بیصدا بدل میشوند. آدمها برای نجات زندگی خود از این سرنوشت، به خشکیهای بلندتر پناه میبرند...
مسلم خراسانی؛ کارگردان نمایش «سیلانس» در یادداشتی کوتاه درباره این اثر نوشت: «تم موردِتوجه درایننمایشنامه، سکوت و مرگ بوده که در فرم نمایش هم بازتاب پیدا میکند. درایناثر مرز بین گونههای مختلف ادبی ازجمله نمایشنامه، رمان، داستان و شعر شکسته میشود. بخشیاز این اتفاق در شیوه روایت و بخشی در مشخصههای زبانی نمایشنامه نمود پیدا کرده است. البته برای این شیوه روایی و بیانی خاص؛ دلایل محکم محتوایی وجود دارد که بهصورتِ مستقیم و غیرمستقیم در نمایشنامه و اجرا، به آنها اشاره خواهد شد». امیرعباس توفیقی، حامد جعفریکیا، علی شادکام، غزل نعیمی، المیرا بکر، مهسا آذرشیب، نسیم ایمانی، محمدمهدی تیموری، نامی نبیلزاده و محمد شاهیپور بازیگران این اثر نمایشی هستند که تا اول تیرماه ۹۷ هرشب بهجز شنبهها ساعت ۲۱ بهمدتِ ۱۱۵دقیقه در تئاتر باران؛ میزبان علاقهمندان است.
از عوامل اجرایی کار میتوان به طراح نور: مصطفی اسفندیاری، طراح گریم: آزاده مالمیر، طراح گرافیک: نگار پورناصح، طراح لباس: ترانه ذوالفقاریان، دوخت لباس: مرجان جوادی و نسیم ایمانی، عکاس: کوروش برزی و علی روهینا، مشاور رسانهای: سهیلا انصاری و منشی صحنه: مهسا آذرشیب اشاره کرد.
مسلم خراسانی؛ فارغالتحصیل ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر دانشکده سینما و تئاتر است. فعالیت تخصصیاش در تئاتر به زمان تحصیلش در دانشکده فنی برمیگردد؛ جایی که بهگفته خودش؛ سه اصل مهمِ مطالعه، مشاهده و تمرین عملی تئاتر را همزمان آغاز کرد.
وی گفت: «فعالیتم با محوریت بازیگری شروع شد اما بهدلیلِ ارتباط تنگاتنگی که بین بازیگری با متن نمایشی و مباحث تحلیلی،اجرایی وجود دارد، کارگردانی نمایش هم به مطالعات و فعالیتهای عملی من وارد شد».
این هنرمند جوان افزود: «پیشاز آغاز کارهای تئاتری، فعالیت من درعرصه ادبیات و بهویژه شعر و داستان کوتاه بود؛ ازاینرو، تجربه و مطالعات قابل ملاحظه من درخصوصِ عناصر داستانی و شعری و همچنین تجربه عملی من در سرودن شعر و نوشتن داستانهای کوتاه، نقطه آغازی برای شناخت و توجه به متون نمایشی و نمایشنامهنویسی شد. درادامه، با درنظرگرفتن نقاط اشتراک و فصل مشترک این سه شاخه تئاتری یعنی نمایشنامه(نویسی) – بازیگر(ی) – کارگردان(ی)؛ بدون داشتن تعصب خاصی نسبتبه یکیازآنها، فعالیتم را در این شاخههای مرتبط ادامه دادم».
مسلم خراسانی با اشاره بهاینکه علیرغم خط جداکنندهای که اغلب موارد بین مباحث نظری و عملی درنظر گرفته میشود، همواره توجه و کشش خاصی به متون نظری و تئوریهای انتقادی داشته که الزاماً معطوف به مفاهیم خشک و محدود و محصور به کاغذ و کتاب نیست؛ بلکه مطرحساختن تفکریست که با عمل، زندگی و تجربه انسانی آمیختگی و تنیدگی دارد؛ گفت: «چراکه برای من بهعنوانِ یک منتقد اجتماعی یا هنرمند، اندیشهکردن، عینِ عملکردن است. ازجمله نظریههای انتقادی که در دانشگاه به مطالعه آن علاقه بسیاری نشان دادم، نشانهشناسی و شاخههای مطالعاتی مرتبط و متأثرازآن همچون زبانشناسی و نظریههای متأخرتری همچون تحلیل گفتمان بوده». وی گفت که از برایندهای مهم تحصیلات آکادمیکم میتوانم به مقاله «مکان، دایرههای شخصی و الکتریسیته روانی» و همچنین رساله «بوطیقای ریتم: بررسی همزمانی عناصر و ساختار ریتم در کارگردانی نمایش» اشاره کنم. نویسنده، طراح و کارگردان نمایش «سیلانس» گفت: «از تجربههای اجرایی اخیرم هم میتوانم به ترجمه و کارگردانی نمایش داستان باغ وحش؛ طراحی و کارگردانی نمایش سنگفرشهای خیابان ولیعصر؛ نویسندگی، کارگردانی و طراحی نمایش دال اشاره کنم».
در ادامه، گفتگو با این کارگردان خواهد آمد.
چقدر طول کشید تا از تمرینها به اجرا برسید؟
گروه ما تمریناتش را از دیماه سال پیش آغاز کرد. بهدلیلِ حجم بالای کار و سنگینبودن نمایشنامه و با درنظرگرفتن تمرینات بعداز تعطیلات نوروز؛ درمجموع تمرینات چهارماه ادامه داشتند.
چرا این اسم را برای نمایش انتخاب کردید؟
ترجیح من این هست که کشف دلایل چرایی انتخابهای اینچنین را بهعهده مخاطبان بگذارم اما باید بگویم نشانهشناسی و تحلیل گفتمان همواره این ایده را برای من مطرح کرده که عنوان یک اثر میتواند یکیاز مهمترین آستانهها برای ورود به اثر و آغاز تحلیل باشد. درموردِ عنوان «سیلانس» هم نیاز هست که تماشاگر از بدوِ مواجهه با اسم؛ کار پرسشها و کنکاش خودش را آغاز کند و درادامه، با تماشای نمایش این پرسش را پی بگیرد. درایننمایش، مفهومی متفاوت و غیرمرسوم از سکوت را مدِنظر قرار دادم که بیشتر جنبه فلسفی دارد؛ بههمینخاطر، در عنوان نمایشنامه از عنوانی غیرآشنا بهره بردم. درعینِحال، برجستگی مفهوم زبان درایننمایشنامه هست که با انتخاب لفظ فرانسوی «سکوت» (سیلانس) بهگونهای ضمنی نوعی تأکید بر زبان هم صورت میپذیرد. همچنین، در نمایشنامه کاراکتری فرانسوی حضور دارد؛ داستانهایی که از او روایت میشود، ارتباط قابلِتأملی با مفهوم سکوتی دارد که مدِنظرم هست.
انتخاب بازیگرها بر چه اساسی بوده؟
فارغ از ایدهآلهای شخصی؛ سعی میکنم بازیگرها تاحدِامکان هماهنگیهای تنانی و روانی مطلوبی با کاراکترهای خودشان داشته و متن و نقشی را که ارائه میکنند، دوست داشته باشند. درعینِحال، به تمرین و تلاش برای رسیدن به نقش نیز قائل هستم و اعتقاد دارم که میشود با ممارست و تمرین، فاصلههایی که با نقش وجود دارد را پر کرد.
این کار، با نمایشهای قبلی که بهرویِ صحنه بردید، چه تفاوتهایی دارد؟
نکته قابلِتوجهی که میتوانم درموردِ این اجرا به آن اشاره کنم، توجه خاص من به مفهوم زمان، مکان و نگاه هستیشناسانهایست که به انسان دارم. درایننمایش، علاوهبر برجستهشدن مفهوم بیناذهنیت جمعی و آمیختگی فرد در زمان و مکان با تأسی از پدیدارشناسی؛ این مفاهیم را بهگونهای بصری در حرکت و فرم بازیگران و پرداخت موقعیتها نیز بهتصویر درآوردهام. زمان، زبان، مکان و انسان؛ چهار مفهوم منسجم، درهمتنیده و کلیدی هستند که درایناثر خودنمایی میکنند.
فضاسازی در بستر متن بیشتر موردِتوجه شما قرار گرفت یا تأثیرگذاری فضای کلی اثر و قالبی که برای آن تعریف شده است؟
در نمایشنامه، یک فضای سیال روایی وجود دارد اما بهدلیلِ تم کار؛ اتمسفر روانی خاصی بر آن حکمفرماست. من همواره سعیام این بوده که تصاویر و فضاسازیها ریشه در بافت خود متن داشته باشند. در «سیلانس» هم همین فکر را دنبال میکنم. درعینِحال، بهدلیلِ تم و حالوهوای خاص نمایشنامه، سبک و سیاقی خاص نیز برای بازی بازیگران و فضاسازی درنظر گرفته شده که مکمل تصاویریست که از دل نمایشنامه برمیآید.
دلیل و دغدغه آنکه نمایشنامه را برای اجرای نمایش انتخاب کردهاید، چیست؟
مواجهه با سکوت، تنهایی و مرگ؛ در بطن موضوع مهاجرت برای کشف دوباره زندگی.
چرا ارتباط بین مردم و تئاتر ضعیف است؟
این انتظار که تئاتر مورد استقبال عمومی و طیف وسیعی از مخاطبان قرار بگیرد، یک ایدهآل است. فارغاز مسائلی مثل تبلیغات، حضور چهرهها و برجستهکردن مسائل و دغدغههای جمعی در آثار؛ فکر میکنم که این ارتباط، چند بُعد مهم و اساسی دارد که باید تکتک آنها در تقویت جذب مخاطب عموم نقش داشته باشند. هنرمندان و منتقدها که سرمایهداران و سالنهای تئاتر نیز به آنها اضافه میشوند و قطب مهم دیگر که خود تماشاگر است. خواست و احساس نیاز تماشاگر برای بهبود این رابطه نقش کلیدی دارد. از نگاه من، کمی سخت و غیرممکن است که بخواهیم فضایی یکدست و هماهنگ و همسو ایجاد کنیم؛ نهاینکه نشدنی باشد ولی بسیارسخت است. نقشها و عملکرد این چند عامل میتواند دراینراستا موردِتوجه قرار بگیرد.
راهکار پیشنهادی شما برای بهبود اوضاع هنر و تئاتر چیست؟
نمیتوانم تنها یک راهکار صرف ارائه دهم ولی فکر میکنم برای بهبود هر پدیدهای، شناخت حقیقی امکانات و ابزارهای موجود، تعیین دورنما و افقهای تازه و برنامهریزی نقش بسزایی دارد. پیادهکردن این عناصر در فضاهای آموزشی مثل مدارس و مهدها یا اختصاصدادن مدارسی خاص به گونههای مختلف هنری در سنین پائین اگر بهصورتِ جدی انجام شود شاید بتواند کمک کند که بهمرور و در دورنمایی بلندمدت، هنر و تئاتر و زیباییشناسی، تنها پناهگاهی برای گریز از زندگی نباشد؛ بلکه بخش مهمی از جهان و جهانبینی افراد بهشمار آید.
پیشبینی شما درموردِ استقبال از نمایش چطور است؟
اجرای ما با مناسبت فرهنگی رمضان و رویداد جام جهانی همزمان شده؛ بااینحال، گروه ما انگیزه بسیاربالایی دارد تا از این همزمانی بهعنوانِ یک چالش بزرگ برای جذب مخاطب استفاده کند.
آیا «تئاتر» ابزاری برای فرهنگسازیست و اگر بله؛ خود شما دراینزمینه اقداماتی داشتهاید؟
نیچه در استعارهای که از فرهنگ آلمان زمان خودش ارائه میدهد، فرهنگ آندوره آلمان را تشبیه به خامه و تزئینات روی کیک میکند. او معتقد بود که فرهنگ درآندوره جنبه ظاهری و تزئینی داشت و بیشتر برای ظاهرسازی بهکار میرفت. این استعاره شاید درموردِ هر فضای فرهنگی و بهطورِخاص تئاتر ما هم مصداق داشته باشد. اگر تئاتر و هنرمند، نگرشی صرفاً سطحی و تزئینی به فرهنگ داشته باشند، تأثیرشان موقتی و زودگذر خواهد بود اما اگر برنامهریزی و استمرار در آن لحاظ شود؛ بله، تئاتر میتواند که در اصلاح، دگرگونی و ساخت فرهنگ هم تأثیرات قابلِتأملی داشته باشد.
تئاتر چه ضرورتی برای جامعه دارد و جامعه بدون تئاتر چگونه است؟
استعارهای آشنا از هنر نمایش وجود دارد و آن، آئینه طبیعتبودن است. همانطورکه در برابر آینه، فرد میتواند تصوری عینی از سروشکل خودش پیدا کند، به پیرایش و اصلاح خودش بپردازد و حتی فکر کند؛ تئاتر هم میتواند چنین نقشی را پیدا کند. باید توجه کنیم که آئینه تئاتر همواره به یک شکل خاص نمود پیدا نمیکند؛ گاهی همچون آئینههای تخت، تصویری کموبیش منطبق با واقعیت ارائه میدهد و گاهی همچون آئینههای محدب و معقر، تصویری ازفرمافتاده میتاباند. آئینه شکسته، تصویری متلاشی را منعکس میکند. مردابها تصویری محو و کدر، آئینه جادوگران، تصاویری خیالی و در انعکاس چشمهای دیگری؛ تصویر دیگرگون. بااینهمه، در تمام این موارد، نوعی دیدن، مواجهه شدن و بازیافتن خود در دیگری مشترک است که از نگاه من، یکیاز هستیشناسانهترین دلایل و ضرورتهای وجود تئاتر است؛ لزوم یافتن خود در مواجهه با دیگری.
بهنظرِ شما خصایص اصلی یک هنرمند تئاتر چیست و برای رسیدن به ویژگیهای مطلوبی که نظر تماشاگران را جلب کند، باید چه مواردی را درنظر گرفت؟
پرسشگری درکنارِ پژوهش و تجربه. برای خودم این یک ایدهآل شخصیست که درکنارِ مطالعه، تجربه عملی داشته باشم و درعینِحال بتوانم از تماشای تجربه آثار دیگران هم بهرهمند شوم. همیشه تاحدِامکان سعی میکنم بین این سه عنصر، تعادل و هماهنگی ایجاد کنم.
بهنظرِ شما یک نقد صحیح و سازنده در تئاتر چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
نقد؛ گفتمانیست که این امکان را فراهم میکند تا جهانهای تازه یا کهنهای پیشِروی ما باز شود یا حتی میتواند جهانهایی را بهرویِ ما ببندد. نقد؛ شاید مخرب، ویرانگر، بیرحمانه یا ساختارشکنانه توصیف شود؛ اما فارغاز تمام این صفتها که به دانش و جهانبینی منتقد ارتباط پیدا میکند، بغضها و ناداوریها نیز جزئی از گفتمان نقد بهشمار میآیند. در تمام این موارد، ابراز آزاد عقیده و پرسشگری مشترک است؛ خواه باب میل ما باشد یا نباشد. ایجاد شناخت، ایجاد باور و متقاعدکردن، از کارکردها و دستاوردهای هر گفتمانیست. دراینراستا، نقد باید درابتدا بتواند با نشانههایی که ازخود اثر ارائه میدهد، جهان اثر را کشف کند و درادامه؛ موافقتها، مخالفتها، ایرادات و پرسشهای خودش را مطرح کند؛ حتی اگه برای اینکار مجبور به ویرانگری باشد.
از دیدگاه شما، چه مسائل و موضوعاتی در جامعه امروز میتواند درقالبِ هنر تئاتر بهرویِ صحنه رود که از نگاه نویسندگان، کارگردانان و تهیهکنندگان مغفول مانده است؟
باتوجهبهاینکه در یک جامعه، افراد با نگرشها، ایدئولوژی، طرز تفکر، انتخابها و زیست متفاوت وجود دارند؛ بههمیننسبت، طیف موضوعات و دغدغهها نیز گسترده و متفاوت میشود. اینکه پارهای آثار با این پیشفرض آغاز میکنند که میخواهند تماشاگر برای لحظهای دغدغهها و دردهایش را فراموش کند و خستگی و ملالی را که از مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و روانشناختی دارد را رفع کنند، قابلِتأمل و تحسینبرانگیز است اما من معتقدم برای حلکردن و دگرگونکردن چیزی؛ بهترین راه، مواجهه بینقاب و بیواسطه با آن است. ازمنظرِ من؛ نمایش، محل فرار نیست. نیچه معتقد است فردی که بخواهد با حقیقت مواجه شود، اگر جهان زیرورو شود، اینکار را انجام خواهد داد. من خواهان این هستم که چنین موضوعات و مسائلی موردِتوجه قرار گیرند. هرچند این موضوعات غیرمتعارف، کوچک و بهظاهر پیشِپاافتاده باشند.
تصور میکنید اهمیت پرداختن به زندگی و اتفاقهایی که پیرامون انسانها رخ میدهد، ازسویِ نویسندگان و کارگردانها در آثار خود چیست؟
در هنر نمایش این پتانسیل بالقوه وجود دارد که جهانهای ممکن، غیرممکن و محتمل و متنوعی بهرویِ صحنه بیاید. ازمنظرِ پدیدارشناسی؛ تئاتر پدیدهایست که در بطن زندگی اتفاق میافتد و از آن جدا نیست. هر تغییر، اتفاق و رویداد کوچکی در نمایش، جزئی از زندگی و تغییری در زندگی بهشمار میآید؛ هرچند در بین سالنهای دربسته و کمنور تئاتر رخ داده باشد. زندگی تئاتر درجهتِ فراموشکردن زندگی بیرون نیست؛ درراستا و ادامه و جزئی از زندگی و اتفاقهای پیرامون ماست. فکر میکنم که هر رویدادی که زندگی را دوباره جلوی چشمان ما پدیدار، حاضر و ارزشمند کند، میتواند موضوع کار نویسنده یا کارگردان قرار گیرد؛ حتی اگر روزمره یا پیرامونی باشد.
حرف ناگفتهای اگر دارید درخصوصِ نمایش...
من همواره بهعنوانِ هنرمند بهگونهای مستقیم یا غیرمستقیم اندیشههایی را در آثارم برجسته میکنم. در جریان شکلگیری اثر هنری؛ بهویژه در پروسه تولید و درارتباط و تعامل با عوامل اجرایی، همواره مناسباتی حاکم میشود که میتواند در پارهای شرایط، هنرمند را بهسمتی سوق دهد که درواقعیت، محتوایی را که در اثرش دست به نقد و پرسشگری پیرامون آن زده؛ نقض کند، نادیده بگیرد یا زیر پا بگذارد. امیدوارم با تمام این شرایط، خودم بتوانم قائل به حقیقت و صداقتی باشم که در نمایشم جستوجو و تصویرش میکنم.
منبع: روزنامه سراسری سایه
تغییر در ساعت نمایش های «پردیس تئاتر شهرزاد» در روز بازی تیم ملینمایشهای «خدای کشتار» ، «کمدی دپوتات» و «کافه پولشری» در تاریخ جمعه ۲۵ خرداد ماه، قبل از بازی تیم ملی روی صحنه میروند.
به گزارش تیوال به نقل از روابط عمومی پردیس تئاتر شهرزاد، به دلیل آغاز جام جهانی فوتبال و همزمانی بازی های تیم ملی کشورمان با نمایش های در حال اجرا در «پردیس تئاتر شهرزاد» و حمایت هنرمندان تئاتر از تیم ملی فوتبال، نمایش های «خدای کشتار» به کارگردانی علی سرابی، «کمدی دپوتات» به کارگردانی اتابک نادری و «کافه پولشری» به کارگردانی الهام پاوه نژاد در تاریخ جمعه ۲۵ خرداد ماه ، قبل از بازی تیم ملی روی صحنه میروند.
طبق برنامهریزیهای انجام شده، نمایش «خدای کشتار» در دو سانس ۱۵ و ۱۷، نمایش «کمدی دپوتات» در ساعت ۱۷ و نمایش «کافه پولشری» در ساعت ۱۷ قبل از بازی تیم ملی فوتبال ایران، روی صحنه خواهند رفت.
گفتنی است؛ نمایش «خدای کشتار» هفته پایانی خود را سپری خواهد کرد و طبق تصمیم این گروه نمایشی، بار دیگر این نمایش در تهران هیچ اجرایی نخواهد داشت.
نوید محمد زاده، ستاره پسیانی، علی سرابی و مارال بنی آدم در این نمایش به ایفای نقش میپردازند.
اعضای کمیته ششمین سمینار «پژوهشی و ادبیات نمایشی» جشنواره تئاتر مقاومت معرفی شدنددکتر مهدی حامد سقائیان، دکتر اسماعیل شفیعی و دکتر محمدباقر قهرمانی بهعنوان اعضای کمیته علمی ششمین سمینار بخش «پژوهشی و ادبیات نمایشی» شانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر مقاومت معرفی شدند.
به گزارش روابط عمومی جشنواره، آقایان دکتر مهدی حامد سقائیان، دکتر اسماعیل شفیعی و دکتر محمدباقر قهرمانی بهعنوان اعضای کمیته علمی ششمین سمینار «پژوهشی و ادبیات نمایشی» شانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر مقاومت معرفی شدند.
شانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر مقاومت آذرماه سال جاری به دبیری امیر نصیر بیگی در تهران برگزار خواهد شد.
مصاحبه با ناهید حاجی محمدی، کارگردان نمایش «مده آ»«مده آ» روایتگر خیانت استنمایش «مده آ» اثر هاینر مولر، به کارگردانی ناهید حاجی محمدی هر شب ساعت ۱۹:۳۰ در مرکز تئاتر مولوی به روی صحنه میرود.
ناهید حاجی محمدی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی است. او پیش از این در هنرستان سینمایی سوره به تدریس هنرهای نمایشی پرداخته است. این کارگردان جوان از ۲۸ اردیبهشت سال جاری، نمایش «مده آ» را در سالن کوچک مرکز تئاتر مولوی به صحنه برده است.
ناهید حاجی محمدی، کاگردان نمایش «مده آ» در گفتگو با روابط عمومی مرکز تئاتر مولوی گفت: "ایده این کار از سال ۹۰ شکل گرفت و به دنبال آن سال ۹۲ ما آن را برای جشنواره تجربه روی صحنه بردیم اما اینکه چه دغدغه ای باعث شد که این کار را شروع کنم قابلیت های بیانی متن بود ، هم در ساختار و هم در محتوا."
نویسنده آثاری همچون «کشتی سوخته» و «در خیال ابرها» در رابطه با ارتباط این اثر با شرایط موجود در اجتماع گفت: "«مده آ» داستان انسان امروز است یا بهتر می توان گفت که او نماینده یک عنصر انسانی است و این عنصر انسانی مربوط به یک جامعه خاص نیست بلکه متعلق به جهان امروز است. یک رنگی که در این متن بیش از سایر رنگها دیده میشود خیانت است هرچند که این نمایشنامه متنی کولاژگونه است که هر بخش آن صدا و رنگ خود را دارد. حال این خیانت به چه چیز است و چگونه صورت می گیرد، سوال مهمی است، این خیانت می تواند به هنر و حتی فرهنگ باشد و غیره . اینها پرسش هایی هستند که فکر میکنم نمایش «مده آ» توان مطرح کردن آن را دارد. بسط چنین پرسش هایی به لایههای مختلف جامعه بشری و در زوایای مختلف امکانیست که افق های فکری بیشتری را روشن می کند. درضمن پاسخی در کار نیست! بر خلاف رسانه هایی که مدام این روزها در حال پاسخ دادن هستند. این نمایش تماشاگر را در فضایی مبهم قرار می دهد که این ابهام نه از نوع گمگشتگی بلکه از جنس تفکر است ، هرچند بسیار تلخ!"
او همچنین در رابطه با سبک و سیاق و شیوه اجرایی نمایش «مده آ» افزود: " خلق این اثر از طریق ارتباط رسانه های مختلف امکان پذیرفت از جمله ویدئو ، پرفرمنس و حتی طراحی صحنه و آکسسوآر که به هنر چیدمان نزدیک است و عناصر نقش ابژه های مفهومی را بازی میکنند."
این کارگردان جوان در رابطه با ترجمه آثار مولر در ایران عنوان کرد: "متاسفانه ترجمه آثار مولر در ایران تنوع زیادی ندارد و از آنجایی که به زبان آلمانی نوشته شده اند خواندن نمایشنامه های مولر به زبان اصلی برای هر کارگردانی امکان پذیر نیست. ولی خوشبختانه همین تعداد ترجمه از آثار وی توسط مترجمانی صورت گرفته که خود هم در عرصه نمایش حضور داشته اند و هم اینکه نمایشنامه ها را از زبان آلمانی ترجمه کرده اند. البته متن نمایش «مده آ» به زبان انگلیسی هم در دسترس است اما من به ترجمه آقای زهری پایبند بودم و فکر کردم میتوانم بنای نمایشم را روی زبان ترجمه ایشان استوار کنم."
گفتنیست شهزاد وجدانی و مریم کمالی در نمایش «مده آ» به ایفای نقش پرداختهاند.
سایر عوامل اجرایی این نمایش عبارتند از: رضا قره باغی و ناهید حاجی محمدی(طراح صحنه)، ناهید حاجی محمدی(طراح نورو لباس)، بهنام حسناتی(تدوینگر ویدئو)، نسیم حاجی محمدی (گرافیست و عکاس)، امید رحمتی(دستیار کارگردان) و زهرا سروی (روابط عمومی و تبلیغات)
از علاقمندان دعوت می شود برای دیدن نمایش «مده آ» همه روزه -به جز شنبهها - در ساعت ۱۹:۳۰ به مرکز تئاتر مولوی دانشگاه تهران به نشانی خیابان انقلاب، خیابان ۱۶ آذر، جنب باشگاه دانشجویان، مرکز تئاتر مولوی مراجعه کنند.
امین تارخ زنگ افتتاح نمایش«پلاس پلاس به توان دو» را میزندزنگ افتتاح «پلاس پلاس به توان دو» توسط امین تارخ، بازیگر مطرح سینما و تلویزیون کشورمان در روز ۲۳ خرداد ماه به صدا در میآید.
به گزارش روابط عمومی؛ با حضور امین تارخ بازیگر مطرح سینما و تلویزیون کشورمان، «پلاس پلاس به توان دو» به نویسندگی و کارگردانی سینا شفیعی در سالن سایه مجموعه تئاترشهر روی صحنه میرود.
این نمایش که با صدای امیر جعفری روی صحنه میرود؛ داستانِ «راجر تناردی بنانو بلم»است که یک کانال خانگی راه انداخته تا با ابر رسانه های تبلیغاتی کشورش بجنگد و مردمش را آگاه کند.
مصطفی ساسانی. سحرناز عباس زاده،عبدالرصا یعقوبی، محمدرضا محمدپور، حمیدرصا معدن کن،سترگ رضایی و محمد امیری در این نمایش ایفای نقش میکنند.
سایر عوامل این اجرا عبارتند از:
طراح صحنه: سعید حسنلو، دستیار کارگردان و برنامه ریز: مسعود بیگلری، مدیر تولید: نوشین شکری، آهنگساز: محمد ثابت قدم، طراح لباس: سحر هنرور، طراح گریم: یلما شهباززاده، طراح نور: میثم صفری، مدیر صحنه: عطا نامجو فر، ساخت دکور: حسین طاهربخش، دستیاران صحنه: عماد زیرکی، مهدی منصور خاکی، عکاس: سپهر رضوانی، ساخت تیزر: محمدرضا جعفری، وحید محمدی، ضبط صدا: میثم شفیعی، اجرای گریم: المیرا کسائیان، مشاورسانه: مریم رودبارانی
نمایش «پلاس پلاس به توان دو» از ۲۳خرداد ساعت ۱۹ در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه میرود.
علاقمندان میتوانند با مراجعه به سایت تیوال اقدام به تهیه بلیت این نمایش کنند.