رپرتوار موسیقایی «موزیکالیته» به هفته پایانی رسید؛تنها ۲ اجرای دیگر در پردیس تئاتر تهرانرپرتوار موسیقایی «موزیکالیته» با ۱۷ اجرا در سالن اصلی پردیس تئاتر تهران روز جمعه ۱۲ دی ماه به کار خود پایان میدهد.
به گزارش روابط عمومی گروه تئاتر مستقل؛ «موزیکالیته» نوشته، و کارگردانی مریم کاظمی که به مناسبت بیست و پنج سالگی گروه تئاتر مستقل تولید شده و از ۸ آبان در سالن اصلی پردیس تئاتر تهران روی صحنه رفت تنها دو اجرای دیگر میزبان مخاطبان خواهد بود.
این اثر موزیکال و شاد خانوادگی ترکیبی از قطعات موسیقی و حرکت نمایش های خاطره انگیز گروه تئاتر مستقل است که طی بیست و پنج سال گذشته روی صحنه رفته اند و فقط آخر هفته ها اجرا می شد.
در این نمایش نزدیک به ۱۰۰ بازیگر از نسل های مختلف گروه تئاتر مستقل؛ حرفه ای تا نوآموز، به ایفای نقش میپردازند.
هومن رهنمون، میترا کریمخانی، عرفان میدانلو، پریسا فلاحزاده، مهراد زمانی، فربد تجویدی، آنا نمکچیان، ثمینه لسانی، نسیم امیرخسرو، شیما میرمهدی، شیوا شریعتزاده، علیرضا عموزاد، کیانا کریمی، میلاد رضایی، طناز نوروزی، مریم ذکاوتی، حنانه کامیابی، سارینا سالاریان در این نمایش به ایفای نقش میپردازند.
بیش از ۸۰ بازیگر کودک و نوجوان که از جمله هنرجویان مریم کاظمی در آموزشگاه تئاتر مستقل، پردیس تئاتر تهران، آموزشگاه سینمایی خورمهر و سایر فرهنگسراهای تهران به شمار میروند در این اثر بزرگ نمایشی حضور دارند.
علاقه مندان می توانند بلیت دو اجرای پایانی موزیکالیته را از طریق سایت تیوال، برگه نمایش موزیکالیته دریافت کنند.
در آستانه آغاز اجرا در تماشاخانه ایرانشهر؛پوستر نمایش «کاپوتاژ» منتشر شد.
روزهای پایانی نمایش «اُدیپ در والهالا» در عمارت همانمایش «اُدیپ در والهالا» به نویسندگی و کارگردانی شهاب نظامدوست و امین سیمیار به روزهای پایانی در دور دوم اجراهای خود رسید.
حکایت «مدرسه اژدهاکُشی» و توهم حرفهایگری در تئاتر امروزسمفونی جانوران آینهای برای مدیریت معاصرمحمدامین نبیاللهی کارگردان «سمفونی جانوران» از کمدی سیاه قدرت دیکتاتوری فرم و اینکه تئاتر نیازمند قصه است میگوید.
«سمفونی جانوران» از همان لحظه اول، تماشاگر را به جهانی میبرد که در آن مرز میان انسان، حیوان و قدرت بههم ریخته است. شهری خیالی که تصمیمهای مدیریتیاش بیشتر درگیر نمایش، شعار و اولویتهای وارونه است تا رفاه مردم. این جهان گروتسک و نامتعین، زمینهای فراهم میکند برای داستانی که هم میخنداند و هم تلخی آن آرامآرام خود را نشان میدهد.
نمایش «سمفونی جانوران» به نویسندگی و کارگردانی محمدامین نبیاللهی، با زبانی طنز و گزنده، پارادوکسهای مدیریتی و روابط میان حاکمان و مردم را در شهری بیزمان و بیمکان به تصویر میکشد. به بهانه اجرای این اثر، با نبیاللهی گفتوگو کردیم تا از لایههای پنهان نمایش، وضعیت سالنهای خصوصی و دولتی، بحران قصهگویی در تئاتر مدرن و حتی حکایت عجیب «مدرسه اژدهاکُشی» بشنویم.
شهری که مسئولانش «دوستدار حیوانات» میشوند
گفتوگو را با هسته مرکزی و ایده اولیه شکلگیری «سمفونی جانوران» آغاز میکنیم. نبیاللهی با اشاره به اینکه متن این اثر پیشنهادی از سوی امیرمحمد شعبانی بوده است داستان را روایتی گروتسک از وضعیتی مدیریتی توصیف میکند. او درباره خط داستانی اثر میگوید: «داستان در شهری میگذرد که مسئولان آن، به جای تمرکز بر رفاه و وضعیت معیشتی مردم، دغدغهای عجیب و نمایشی پیدا کردهاند. آنها میخواهند جشنی بزرگ برگزار کنند تا شهرشان را به عنوان «اولین شهر دوستدار حیوانات» معرفی کنند. در واقع، در حالی که مردم در وضعیت نابسامانی به سر میبرند و رها شدهاند، اولویت حاکمان شهر، برندسازی با شعارهای حیواندوستی است.»
اما این تمام ماجرا نیست. کارگردان نمایش توضیح میدهد که در میانه این تضاد منافع، شخصیتی معترض ظهور میکند که سعی دارد با «انتریک» کردن و تحریک مردم، آنها را علیه مسئولان بشوراند. استدلال این فرد معترض جالب است چرا که معتقد است مسئولان شهر، خودشان تبدیل به حیوان شدهاند: «در این گیرودار، پای یک دامپزشک معروف به نام دکتر تئو به ماجرا باز میشود. مسئولان شهر که با اتهام حیوان بودن از سوی مردم مواجه شدهاند، سراغ این دامپزشک میروند تا او با اعتبار علمیاش گواهی دهد که آنها حیوان نیستند و انسانهایی سالماند. همین موقعیت ابزورد، بستری را برای شکلگیری درام و کمدی فراهم میکند.»
یک کهنالگوی ازلی و ابدی
وقتی از نبیاللهی میپرسیم آیا شباهتهای این داستان با زندگی روزمره و مناسبات اجتماعی در ایران، دلیل اصلی انتخاب این متن بوده است، تاکید میکند که نگاهش فراتر از جغرافیاست. او با اشاره به اینکه بازخوردها و کامنتهای بسیاری درباره شباهت فضای نمایش با زیست ایرانی دریافت کرده، توضیح میدهد: «بله، شباهتها غیرقابل انکار است، اما ما یک وضعیت کلی از رابطه مردم و حاکمان را در طول تاریخ مد نظر داشتیم.این یک وضعیت «فرا زمان» و «فرا مکان» است. اگر همین نمایش را در سوئد، آمریکا یا ترکیه هم اجرا کنید، مخاطب باز هم با آن همذاتپنداری میکند.»
به باور این کارگردان، متن امیرمحمد شعبانی دست روی یک «کهنالگو» گذاشته است که از ابتدای تاریخ تمدن تا امروز و احتمالا در آینده، تکرار میشود: «همواره در طول تاریخ پیش میآید که حاکمان فراموش میکنند کار اصلیشان چیست و اولویتها جابهجا میشود. مهمترین دلیلی که سراغ این متن رفتم، همین خصلت تکرارشوندگی تاریخ بود. نمایش مدام به ما یادآوری میکند که تاریخ تکرار میشود و ما در چرخهای از رفتارهای مشابه گرفتاریم.»
تغییر وضعیت، نه تغییر ماهیت
یکی از پرسشهای مهم هر اثر هنری، پیامی است که مخاطب با خود از سالن بیرون میبرد. نبیاللهی در پاسخ، به لایههای روانشناختی و جامعهشناختی اثر اشاره میکند و با یادآوری حضور یک رومنس عاشقانه در دل فضای سیاسی نمایش، میگوید: «نکته اینجاست که آدمها عوض نمیشوند؛ فقط از وضعیتی به وضعیت دیگر منتقل میشوند. ذات هر فرد ثابت میماند؛ ممکن است شکل و موقعیت تغییر کند، اما ماهیت همان است. آنچه بد بوده، خوب نمیشود و آنچه خوب بوده، خوب میماند.»
تابلوهای نقاشی که جان میگیرند
در بخش دیگری از گفتوگو، به فرم اجرایی و زیباییشناسی اثر میرسیم. نبیاللهی تاکید ویژهای بر «چشمنواز بودن» صحنه دارد و معتقد است تئاتر باید از نظر بصری غنی باشد. او درباره سبک اجرایی نمایش توضیح میدهد: «هماهنگی بدن، صدا و حرکت برای من اهمیت زیادی داشت و میزانسنها بر اساس فرمهایی شکل گرفتند که یادآور تابلوهای نقاشی کلاسیک و آثار شاخص تاریخ هنرند. بازیگران در این فرمها دیالوگ میگویند و با هر تغییر وضعیت، تابلوی تازهای ساخته میشود.» این شیوه اجرایی که ترکیبی از پرفورمنس، فیزیکالتئاتر و درام کلاسیک است، به گفته این کارگردان حاصل بداههپردازی در تمرینها نبوده و از پیش و پیش از آغاز تمرینات طراحی شده است.
خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است
بحث درباره ژانر نمایش، ما را به موضوع چالشبرانگیز «کمدی در عصر اندوه» میرساند. این کارگردان تاکید میکند که اگرچه نمایش رگههایی از طنز دارد، اما هدفش «خنداندن» به معنای متعارف آن نیست: «به بازیگرانم تاکید کردم که قرار نیست کسی قهقهه بزند. ما میخواهیم مخاطب حالی متفاوتتر از حالِ تراژیک را تجربه کند. وضعیت خندهداری که ما نشان میدهیم، وضعیتی گروتسک و دردناک است. مثلا جایی که دکتر تئو به مسئولان میگوید «مهم نیست شما واقعا حیوان نیستید، مهم این است که مردم فکر میکنند شما حیوانید»، این یک طنز سیاه است.»
او معتقد است کمدی، بسیار سختتر و پیچیدهتر از تراژدی است و ظرفیت بیشتری برای بیان مفاهیم فلسفی دارد: «در کمدی میتوان لایههای معنایی عمیقتری کاشت، اما در تراژدی شما صرفا احساسات تماشاگر را نشانه میگیرید تا گریه کند یا بترسد. من نمیخواستم تماشاگر را در سالن هم بترسانم یا بگریانم. جامعه ما امروز وقتی برای خرید به خیابان میرود تراژدی میبیند، اخبار را باز میکند تراژدی میبیند. ظرفیت روانی جامعه برای غم پر شده است. اینجا در سالن تئاتر، باید از زاویهای دیگر و با زبانی دیگر حرف زد.»
اقتصاد تئاتر؛ بیزنس یا فرهنگ؟
بخش مهمی از گفتوگوی ما به آسیبشناسی وضعیت تئاتر در ایران، بهویژه دوگانه «سالنهای خصوصی» و «سالنهای دولتی» اختصاص یافت. نبیاللهی نگاهی واقعگرایانه به این ماجرا دارد و سالنهای خصوصی را شمشیری دو لبه میداند؛ از یک سو پتانسیل خوبی به تئاتر تزریق کردهاند و با هنرمندان تعامل دارند و از سوی دیگر، جبرِ اقتصادی آنها را به سمت «بیزنس» سوق داده است.
این کارگردان تئاتر میگوید: «سالن خصوصی هرچقدر هم که دغدغه فرهنگی داشته باشد، هزینههایی دارد که باید تامین شود. بنابراین، گروه نمایشی مجبور است «بفروشد». همین اجبار برای فروش باعث شده بسیاری از کارها به سمت طنزهای سخیف، شوخیهای جنسی و سطحی و نوعی «تئاتر آزاد» بروند تا فقط بتوانند پول اجاره سالن را دربیاورند. انگار چارهای نیست و فرهنگ قربانی اقتصاد میشود.»
سالنهای دولتی؛ روابط به جای ضوابط
نقد نبیاللهی به سالنهای دولتی تندتر است چرا که باور دارد این فضاها اغلب در انحصار گروهی خاص قرار دارند و دسترسی به آنها برای بدنه تئاتر دشوار است: «سالنهای دولتی ماشاءالله میرسد به دست عزیزانی که با رابطه سالن میگیرند، بودجه دولتی میگیرند و برایشان مهم نیست که کلا پنج نفر مخاطب داشته باشند. اگر شما بخواهید به عنوان یک گروه مستقل سالن دولتی بگیرید، میگویند برو دو سال دیگر بیا! دو سال دیگر کی مرده و کی زنده؟ نتیجه این میشود که در سالنهای دولتی اغلب شاهد اجراهایی هستیم که مخاطب ندارند و بودجه بیتالمال را مصرف میکنند.»
حکایت «مدرسه اژدهاکُشی» و توهم حرفهایگری
وقتی از نبیاللهی میپرسیم که آیا تئاتر امروز ایران را «حرفهای» میداند به نکته ظریفی اشاره میکند: «اگر «حرفهای» بودن را به معنای امرار معاش از تئاتر بدانیم، بله، تئاتر ایران نسبت به گذشته حرفهایتر شده است، اما این حرفهای بودن زیرساخت درستی ندارد.» او در ادامه وضعیت فعلی آموزش و اشتغال در تئاتر را به حکایت مشهور «مدرسه اژدهاکُشی» تشبیه میکند:
«داستان تئاتر ما شبیه آن شخصی است که مدرسهای برای آموزش «اژدهاکُشی» تاسیس کرد. ۲۰ نفر فارغالتحصیل شدند و بیرون آمدند، اما دیدند هیچ اژدهایی وجود ندارد که بکشند! پس چه کردند؟
هر کدامشان رفتند و یک کلاس اژدهاکُشی دیگر راه انداختند تا بتوانند زندگیشان را بگذرانند. در تئاتر ما هم خروجی دانشگاهها و آموزشگاهها بسیار زیاد است، اما بازار کار و اژدهایی (مخاطب و سالن کافی) وجود ندارد. پس همه شروع میکنند به ورکشاپ برگزار کردن و آموزش دادن به نسل بعدی، بدون اینکه خودشان تجربه عمیقی از بازار واقعی داشته باشند.»
او همچنین از ورود افراد بدون تخصص که صرفا با پول وارد عرصه تهیهکنندگی یا کارگردانی میشوند گلایه میکند و میگوید: «مرکز هنرهای نمایشی نباید فقط ممیزی سیاسی و اخلاقی داشته باشد؛ باید «کیفیت فنی» را هم ارزیابی کند. الان کارهایی مجوز میگیرند که از نظر فنی زیر خط فقر هستند. درست مثل موسیقی که هر کسی با یک کارت صدا فکر میکند خواننده شده، در تئاتر هم پول جایگزین سواد و تجربه شده است.»
مرگ قصه و دیکتاتوری فرمهای بیمعنی
در پایان گفتوگو، امین نبیاللهی به یکی از مهمترین ویژگیهای نمایش «سمفونی جانوران» اشاره میکند که به زعم او، حلقه مفقوده تئاتر امروز است: «قصهگویی».
این کارگردان با انتقاد از رواج تئاترهای فرمگرا، اکسپرسیو و بیمعنی میگوید: «متاسفانه بخش بزرگی از تئاترهای امروز ما به سمت فضاسازیهای عجیب، نورپردازیهای اغراقآمیز و دیالوگهای نامفهوم رفتهاند. تماشاگر از سالن بیرون میآید و باید دنبال کارگردان بگردد تا بپرسد «منظورت چی بود؟» و کارگردان هم با ژستی روشنفکرانه توضیحات عجیبتری میدهد. مخاطب هم برای اینکه کم نیاورد، وانمود میکند که فهمیده است.»
نبیاللهی توضیح میدهد که روایتِ یک قصه منسجم در یک ساعت، کار بسیار دشواری است و بسیاری از تئاتریها چون بلد نیستند قصه بگویند، به سمت فرمهای انتزاعی فرار میکنند: «افتخار ما این است که «سمفونی جانوران» قصه دارد. ما در کنار فرم و میزانسنهای دقیق و موسیقی، روایتی داریم که آغاز و پایان دارد. مخاطب ما گیج از سالن بیرون نمیرود؛ او قصهای عجیب را میبیند که پایانش را نمیتواند حدس بزند، اما در نهایت میفهمد که چه شد. ما به شعور مخاطب احترام گذاشتهایم و نخواستیم پشت فرمهای پیچیده پنهان شویم.»
تغییر ساعتِ اجرای نمایش «افسانه پرِ طلایی» در تالار هنرنمایش «افسانه پرِ طلایی» از روز یکشنبه ۷ دیماه، با تغییر زمان اجرا، در ساعت ۱۹ میزبان مخاطبان تئاتر خواهد بود.
به گزارش روابطعمومی گروه، نمایش «افسانه پرِ طلایی» به نویسندگی گرک پالمر و کارگردانی علی شاهصفی،که پیش از این در ساعت ۱۹:۳۰ اجرا میشد، از روز یکشنبه ۷ دیماه، زمان اجرای خود را به ساعت ۱۹ تغییر داد.
علی بیگمحمدی، سپیده زینلی، سمیه بیگی، مهناز غمخوار و دانیال کمانکش، در این اثر نمایشی به ایفای نقش میپردازند.
سایر بازیگران و گروه حرکت در نمایش «افسانه پرِ طلایی»، عبارتند از: سهند تیزپاز، ابوالفضل خوراوندی، آناهیتا رضایی، فاطمه فراتی، عطرین عظیمی، امیرحسین کاشانی، هلیا لوءلوء و علیرضا یزدانبخش.
گفتنیست این نمایش با تهیهکنندگی مهناز رضایی از شرکت خدمات مسافرتی ـ گردشگری سپیتا پارس سرخ برای مخاطبان نوجوان آماده شده است.
در خلاصهداستان این نمایش آمده:«سرزمین موکتم توسط جادوگران به طلسمی سخت دچار شده و آنا به کمک پرندهای با پرهای طلایی، برگزیده شده که برای نجات سرزمینش مسیر سختی طی کند و طلسم را بشکند».
این نمایش با استقبال خوب مخاطبان، منتقدان و هنرمندان روبهرو شده و تاکنون هنرمندانی نظیر مجید قناد، رضا فیاضی، مریم کاظمی، دکتر حامد نصرآبادیان، دکتر رحمت امینی، دکتر محمد بنایی، دکتر فریال آذری، مهدی فرشیدیسپهر، شیلان صلاح، سید سعید موسوی، سیدحسین فداییحسین، احسان مجیدی، صادق کیانی،کیومرث قنبریآذر، عزتالله رمضانیفر، سیروس مهدیپور، ایرج صادقی، مهدی مقیمی، شادی کارآیین، مجید ستایش، مونا غمخوار، زهرا طباطبایی، عطا مقیمی، آرین ناصریمهر، اعظم حبیبی، بابک مولانا، سپیده دبیری، احمد خیرآبادی، احمدرضا حجارزاده، محمدرضا چاپاریان و نوید اکبری مبارکه به تماشای این نمایش نشسته و اجرای گروه را تحسین کردهاند.
نمایش «افسانه پرِ طلایی» تا پایان اجراهای خود، هر شب ساعت ۱۹ در تالار هنر میزبان علاقهمندان به هنرهای نمایشی خواهد بود.
برای کسب اطلاعات بیشتر، به صفحه تیوال این نمایش مراجعه کنید.
تقی علی آبادی کارگردان نمایش قانون گروتو گفت: روند زندگی انسان امروز مانند نموداری است که او را ناخواسته به سمت آینده هل میدهد. این نمایشنامه تلنگری است برای فکر کردن به آینده، بهویژه در ارتباط با هوش مصنوعی.قانون گروتو؛ مواجهه تئاتر با آیندهای که انسان و ربات در آن بیمرز هستندبه گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا،نمایش «قانون گروتو» به کارگردانی تقی علیآبادی، که این روزها دور دوم اجرای خود را در بوتیک تئاتر ایران جنب پردیس تئاتر و موسیقی شهرزاد آغاز کرده، تلاشی است برای مواجهه مخاطب با آیندهای که در آن مرز میان انسان و ربات، ایمان و بقا، و اختیار و برنامهریزی دیجیتال به چالش کشیده میشود؛ نمایشی اندیشهمحور که با اتکا به مفهومی بهظاهر ساده اما دهشتناک، تماشاگر را به تأملی عمیق درباره سرنوشت انسان معاصر فرامیخواند.
تقی علیآبادی درباره شکلگیری ایده اولیه نمایش به خبرنگار خبرگزاری آنا میگوید:ایده اولیه این کار توسط افسون شکاری طراحی شد و به من ارائه شد. نو بودن طرح و ایده باعث شد از همان ابتدا احساس کنم با اثری مواجه هستم که میتواند در حیطه هوش مصنوعی و آینده، حرف تازهای برای گفتن داشته باشد.
وی در توضیح مفهوم «قانون گروتو» تأکید میکند:قانون گروتو در نگاه اول ساده به نظر میرسد، اما در عمق خود عملی بسیار وحشتناک و دهشتناک است. گروتو ریشه در واژهی لاتین گروتسک دارد؛ یعنی انجام دادن یک عمل هولناک در قالبی ساده و حتی کمدی
علیآبادی با بیان اینکه این نمایش بیش از هر چیز به تنهایی انسان میپردازد، افزود: در این جهان، انسان در نهایت تنهایی قرار دارد؛ جایی که هیچکس جز امید به زندگی و خداوند قادر به نجات او نیست.
وی با اشاره به نسبت نمایش با انسان معاصر میافزاید:روند زندگی انسان امروز مانند نموداری است که او را ناخواسته به سمت آینده هل میدهد. این نمایشنامه تلنگری است برای فکر کردن به آینده، بهویژه در ارتباط با هوش مصنوعی.
کارگردان «قانون گروتو» درباره ساختار اجرایی اثر توضیح داد:برای من مهم بود که تمام عناصر در راستای هم حرکت کنند تا اثری تمیز و دارای مفهوم خلق شود. به همین دلیل سعی کردم از متن، میزانسن، طراحی صحنه و بازیگری بهصورت یکپارچه استفاده کنم تا جانِ مطلب ادا شود.
وی طراحی میزانسن را یکی از بزرگترین چالشهای اجرا دانست و گفت:این متن به شکلی نبود که با چند میزانسن محدود اجرا شود. هر لحظه نیاز به طراحی خاص خودش داشت. بعد از فکر کردنهای بسیار، به میزانسنهای خطی بر پایه صفر و یک رسیدم؛ همان چیزی که اساس زبان برنامهنویسی کامپیوتر است و میتوانست در تمام صحنه جاری باشد. طراحی صحنه هم بر همین اساس و بهصورت مینیمال انجام شد.
علیآبادی درباره بازیگران نمایش نیز گفت:بزرگترین چالش بازیگران، اجرای میزانسنهای پیدرپی و مداوم بود. هر لحظه از نمایش، حرکت و تحلیل خاص خودش را میطلبید؛ بهویژه در درک انسانهایی که در آینده زندگی میکنند.
وی با اشاره به فضای زمانی اثر توضیح داد:اگرچه نمایش در سال ۱۶۰۲ روایت میشود، اما سعی شده مخاطب با واقعیت روبهرو شود. طبیعتاً در کنار این واقعیت، تخیل و فضای ذهنی هم حضور دارد.
وی افزود: قانون گروتو یک نمایش صرفاً روایی نیست:این اثر یک نمایش اندیشهمحور است. نمایشنامه حرف مهمی برای گفتن دارد و از این جهت میتوان آن را اثری آوانگارد دانست که نگاه نو دارد و ساختارشکنی میکند.
وی درباره دغدغه اصلی نمایش گفت: اینکه آینده انسان چگونه خواهد شد و انسان تا چه حد درباره خودش فکر میکند، سؤال محوری این نمایش است.
علیآبادی در پایان تأکید کرد: تلاش من این بوده که با نگاهی نو و متناسب با دغدغههای روز دنیا، یعنی هوش مصنوعی و رباتها، نمایشی تولید کنیم. رابطه انسان و ربات امروز به یک بحث جهانی تبدیل شده و این پرسش که سرنوشت انسانها به کجا میرسد، حتی برای خود من هم وسوسهبرانگیز است. تئاترهای خاص مخاطب خاص خودشان را دارند و زمان میبرد تا دیده شوند، اما «قانون گروتو» نگاهی فراتر دارد؛ نگاهی که کلیت انسان را در بر میگیرد و لازم است افراد بیشتری آن را ببینند و دربارهاش فکر کنند. در نهایت این سؤال باقی میماند: آیا رباتها انسان شدهاند یا انسانها ربات؟
منبع: خبرگزاری آنا
... دیدن همه عکسها ››
... دیدن همه عکسها ››
... دیدن همه عکسها ››