حقیقتاً صحنه نهایی با تمام زیباییهایی که داشت برای من سراسر استرس بود و قلبم تندتند میزد که مبادا این آجرها (جعبهها) بریزن. البته من ردیف دوم بودم ولی برای اینکه خود اجرا خراب نشه نگران بودم و این نگرانی رو هم خود بازیگرا با بازیهای نه چندان هماهنگشون بوجود آورده بودن.
کاش گروه بیشتر تمرین میکرد و هماهنگی بیشتری داشت و به یه اجرای بسیار خوب تبدیل میشد. با این حال به چنین اجراهایی انقدر علاقه دارم که از همین هم راضی باشم. با آرزوی موفقیت بیشتر.
عالی عالی. زیبا. ۵ ستاره نوش جان تو باد اسماعیلکاشی عزیز.
من با اینکه «اتاق ورونیکا»ی رضا ثروتی رو دیده بودم و به نظرم یکی از بهترین تئاترای اجرا شده در سالهای اخیر توی ایرانه، باید بگم که این نمایش هم بسیار عالی بود. در مقاطعی کاملاً مو به تن آدم سیخ میکرد و ریتمش هم خیلی خوب بود. اینکه یه جاهاییش رو عوض کرده بودن به دل من نشست. شاید تا نیمههای نمایش از اینکه روند خطی نداشت زیاد راضی نبودم، ولی وقتی وقایع فلشبک رو دیدم و بعدش هم که دوباره برگشتیم به داستان، فوقالعاده خوشم اومد. با همهی این شرایط، بازیهای بسیار حرفهای و زیبایی رو دیدم و در کل میتونم بگم از همه لحظات نمایش لذت بردم. (گرچه هنوز که چند ساعتی از دیدن نمایش گذشته، هنوز بر اثر اون فلاشهای شدید که صحنههای خیلی زیبایی رو هم درست کرده بودن، سرم به شدت درد میکنه!)
فقط یه تیکههاییش خیلی برام یادآور نمایش ثروتی بود. مثلا نورپردازی قرمز توی موقعی که سوزان تازه لباسهای ورونیکا رو پوشیده یا تند شدن ریتم آهنگ توی همون صحنه. شاید هم چون خیلی توجه داشتم، این نکات به نظرم آشنا اومدن.
به هرحال خسته نباشید میگم به تیم اجرایی. کارشون عالی بود. امیدوارم همیشه چنین تئاترهای نوآورانه، جدید و بدیعی رو ببینیم.