در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال گروه "اورانیا" | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 05:07:54
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شعر سیزدهم گروه "اورانیا"
<<دلواژه>>
شعر بگو چه گویمت همچو شراب کهنه ای*
شاد شوم به نغمه ای، مویه کنم به ناله ای
حال مرا به لحظه ای قافیه بر هم بزنی*
هلهله و فغان کنم بر اثر پیاله ای
شکر که این شراب را شاه کند شعبده ای*
حیف که خراب را عشق کند فسانه ای
گرنه همه طواف من گرد شود به خانه ای*
توبه کنم هر شب و باز، خراب خم خانه ای
دل به دل کلام تو، تا ته ... دیدن ادامه ›› بیت آمدم*
تا که ز تو مست شوم اى تو که جام باده اى
شور سرودن از درون، مستی باده از برون*
هست شود وجود تو، گوشه ی دنج خانه ای
هیچ شده زمان من، پوچ شده زمین من*
درد درون سینه ام، دوای هر زمانه ای
خیره سرى مکن دلا یار به ناز شهره است*
ناز تو را به جان کشم اى تو که یار و همرهی
اومدم تیوالتونو شعرهاتون رو کلا خوندم.درست مثل آشی میمونه که هرکس به سلیقه خودش هرچقدر از ماده ای که دوست داره مواد ریخته.
مییدونم الان بانوشتن ایین کامنت کلی اعتراض خواهید کرد ولی واقعیت اینه شعرتون مثل چسبوندن چندتا بیت از شعرا وشاعرای مختلف میمونه.
موفق باشید.
۲۹ آذر ۱۳۹۳
من اگه بخوام نظرمو بگم که چیزی از شعر نمیمونه!واقعا ایرادِ وزنی داره!شعر پَز نباید 2 تا بشه!شعر یا عالی میشه یا بد!هر 5 نفر شعر جدا بگن!و شعر خوبه اینجا گذاشته بشه!!
از نظر وزنی ایراد داره.شعر برادر گرامیه خانم عبدی هم همینطور ایراد داره..دیدم بخوام نظر بدم همه بام بد میشن :) کلا این یک هفته نمیدونم چرا شعرهای بچه ها ایراد وزنی داره!
توام حساس!هِی گیر میدی بهِم
گفتم یه مدت سکوت اختیار کنم.باشد که مورد غضب تو قرار نگیرم.حتی در قبال بانو عبدی بزرگوار!!
سر وزن حساسم دیگه!دستِ خودم نیست
۲۹ آذر ۱۳۹۳
توجه شود که من نوشتم:هر چند من تکذیب میکنم
۲۹ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"شعر دوازدهم گروه "اورانیا"

<<سکوت خاکستری>>

*شعر مگر وصف تو نیست؟
آغوش مگر سهم تو نیست؟
*این جام دگر وصل تو نیست
جادوی زمان چشم تو نیست
*این عشق دگر مال تو نیست
مجنون زمان، مرد تو نیست
* چشمان دلم مست تو بود
بیچاره که پا بست تو بود
*آرامش من ... دیدن ادامه ›› دست تو بود
هر دم به زبان وصف تو بود
*دل عاشق و بیمار تو نیست؟
لیلی زمان، آن تو نیست؟
*رویاى من مهر تو نیست
آشوب دل هجر تو نیست
*رو جاى من جاى تو نیست
در دیر من سائل یکیست
*جانا دلم وصل تو نیست
بر مهر دل نقش تو نیست
یعنی گروهی شعر می گین؟!
۰۹ آذر ۱۳۹۳
بله مرجانه جان این گروه درحال حاضر 7 نفره است و البته تقریبا هر شعر حداقال 4 شاعر داره که یک نفر شعر پایه رو میگه وبقیه بر اساس شرایط و موضوع ابیات پایه ادامه میدند.
۰۹ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"هفتمین شعر گروه اورانیا"

"تاریخ بی تکرار"

*ما کودکان عهد هفت سنگیم
شمشیر چوبی بسته می جنگیم
*با یک عروسک شاد و خوشحالیم
با یک تشر، قهر و غم آهنگیم
*یک بوسه از آن دختر زیبا
سرخ و سفید و ... وای صد رنگیم!
*خاک و گل و شیشه ی همسایه
همبازی آن کوچه ی تنگیم
*دعوا ... دیدن ادامه ›› و دعواهای پی در پی
از ضربه های خورده می لنگیم
*انا فتحناهای صبح و صف
ما کودکان دوره ی جنگیم
*مشق شب و چوب معلم ها
در آرزوی خوردن زنگیم
*قول قشنگ و وعده ی بسیار
از آن همه، هم گیج، هم منگیم
*از شادمانی های این دوران
این بس که دور از کینه و انگیم
*اخم بزرگان و کمی طعنه
ما بی خبر که لکه ی ننگیم
زنده باد ، نوع نگاهتون رو دوست دارم
۱۱ آبان ۱۳۹۳
خیلی خوبه ، موفق باشید
۱۱ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ششمین شعر گروه "اورانیا"

"عشقی برای تمام فصول"

یک قدم مانده به صبح خواب تورا می بینم
از درخت آرزو نام تو را می چینم
به تماشای نگاهت شوق عالم دارم
به تمنای دلم دست تورا می گیرم
نامه ها فرصت پرواز به سوی تو شدند
واژه هایی که من ازبودن تومی گیرم
شوق وصلت ز دلم برد، غم و صبر و قرار
این ... دیدن ادامه ›› چنین، هرصبحدم خواب تورا میبینم
تیک یاتاک همه مژده ی یک آمدنند
پا به پای همه ی ثانیه ها میمیرم
همچو نوریست کز آن شام عدم ملغی شد
امّید به روزی که دگر باره تو را میبینم
ز خدا نعمتِ جنت طلبد زاهد پیر
نبود میلی ومن وصل تو را میجویم
دربرمیکده ای دوست نظر کن مارا
چون به هرخم نگرم روی تورامیبینم
شب وصل است ودل و خنده یکسرجانا
به شکرخنده ی دل کام تورا میگیرم
سهیلا، زهره، فرزام قدیری نیا(Farzam Gh) و نوبهاری این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجمین شعر گروه "اورانیا"

"حسرت بی آغوشی"

*بی تو هر فاحشه ای فال مرا می گیرد
دست آخر به شبی جای تو را می گیرد
*من نگویم که دلم همدم هر فاحشه ایست
بی تو هر دلبری زین جام چه ها می گیرد!
*شب و بالین و من و حسرت بی آغوشی
ای خوشا عشق که اندام تو را می گیرد
*من و حیرانی و آن خاطره ی ... دیدن ادامه ›› دور و دراز
غم بی هم نفسی جان مرا می گیرد
*بی تو من در دل این برزخ و این تنهایی
جای خالی تو عقل و ...همه را می گیرد
*بی تو آزاد و رها در قفس خویشتنم
نفسم در تب و تاب تو چرا می گیرد؟!
*عکس تو خیره به من، چشم ترم خیره به تو
بوسه هایی که ز من، کام تو را می گیرد
*بی تو مستوری و مستی احدی نتواند
دل ساقی و سبو از غم ما می گیرد
*تو خبر داشته ای دربدرت را همه شب
که نشان رخ چون ماه تو را می گیرد
*عشق فریاد زد و جان ز رگ و ریشه بسوخت
رخ نما چون که رخت هر چه نما می گیرد
*من دلم خوش به نوای خوش آن قمری بود
نفس قمری خوش نغمه چرا می گیرد؟
*ناله و گریه و زاری نکنم از دوری
این زمان خنده ی لب های مرا می گیرد
*من پر از حرف و پر از شوق شنیدن اما؛
لحظه ها را چه سکوتی که فرا می گیرد
*با توام؛ هیچ صدای دل ما می شنوی؟
تو ندانی که صدا، جای صدا می گیرد؟!
*بی تو یک شب نرود خواب به چشمم دل سیر
بعد من، دیده ی تو، قلب که را می گیرد؟
من دلم خوش به نوای خوش آن قمری بود
نفس قمری خوش نغمه چرا می گیرد؟
خیلی خوب بود
۰۲ مهر ۱۳۹۳
*با توام؛ هیچ صدای دل ما می شنوی؟

عالی بود،سپاس:)
۰۲ مهر ۱۳۹۳
عالی خوندید
تشکر :)
۰۳ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چهارمین شعر گروه اورانیا

"سراب"

اشتباهش بگیر این بار
با در با صندلی
با دیوار
بگذار بی قرار بدرد
برود
خودت را به نفهمی بزن
که ندیده ای انگار
***
که نمی خواهی انگار
که کر و کوری نمی دانی انگار
من اما دلخوشم
به ... دیدن ادامه ›› احساسی که نیست
من اما لبخندم
به لبهایی که نیست
کاش بدانی و بدانم
کودکانه باید نزدیک بود
عاشقانه باید زنجیر بود
عاجزانه باید دلتنگ بود
تا دری وا بشود
***
بگذار هرگاه رد پای نگاهت بر تنش را دید
بمیرد و زنده شود هزاران بار
خود را بزن، بکُش، بدر
آنجا که لبهایش طعم مرگ می دهد
آنجا که دستهای سردش
جان را از تو میگیرد
***
کروکی مرگت را
در خیابان رو به پنجره بکش
پشت پنجره بایست
روی شیشه "ها" کُن
آنقدر که جا باشد
برای اسمش
لب های بسته اش
و چشمهایش
طعم لبهای خیالی اش را
بچش
تو به جایش
به دنیا نگاه کن
شاید این بار
باچشمان تو
حقیقت را ببیند
لب از لب باز کند
و
بودنی بی خواهش
***
گویا
گذشته است کار از کار
تو نیستی جزء تقویم امسال......

برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سومین شعر گروه "اورانیا" << بیقرار>>

*من خرامان شبم، رویاى روزم با تو بود
من نگهبان غمم ، رویاى خنده م با تو بود
*من صداى نهر دل، سر چشمه ام در کوه نور
من نواى سوز دل، آشوب یاهو در زبور
*من هم آغوش غزل ، آواز چنگم پیش آى
من به پاى دار دل ، نقشینه قالى پیش آى
*گشته ام فرهاد و تو پیش آى اى شیرین من
ذوب گشته صخره از تو ای تب دیرین من
*عمر مجنون حسرت دیدار ... دیدن ادامه ›› یار آورد سر
یک دفعه سنت شکن لیلی تو شو مجنون تر
*این همه عشق و شعف افسار را از من گسیخت
بارها گفتم در این دنیا دگر همچون تو نیست
*تو بهاری و من آن شیپور و ساز سال نو
تو کشاورزی و من، قد خم داس درو
*اى همه راز و نیازم اى تمام عاشقى
اى که در گلزار عشقم چون شقایق،رازقى
*بى تو آرامم نمى آید به شبها تا سحر

بى تو تنهایم، خورم از جان و دل خون جگر

*با تو سرمای زمستان، نوبهاری می شود

از وجودم حس دلتنگی فراری می شود

*بی تو اما رنگ از رخسار دنیا می رود
بر زمین اشکم پر از خونابه جاری می شود
*من که دلدارم دلا، دل را چرا قسمت کنی؟
منه بی سامان دلا، آخر چرا بی سر کنی؟

*تو که دل دریا شدی، هم دین و هم دنیا
تو که بی رویا شدی، آخر چرا عاشق شدی؟
زهره، رها.ش، roya imani و soheila این را امتیاز داده‌اند
مگه شعر گروهی هم میشه گفت!
۳۱ مرداد ۱۳۹۳
بله میشه، نحوه سرایش اشعار ما به این صورته که یکی از اعضای گروه تا 3 بیت اول شعر رو میگه و موضوع شعر رو اعلام میکنه، بقیه اعضا در اداما تا 3 بیت شعر با موضوع اعلام شده می سرایند :) و سر گروه در نهایت چینش و ادیت نهایی رو انجام میده و نتیجه این اشعاری شده که شما خوندید.
۳۱ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دومین شعر گروه "اورانیا"

«حیرانی»

نیست در اندیشه ام جز نگهش بی امان
او پی جانان دوان من ز پی اش در فغان

گفت غلط می کنی من نی ام آرام جان
اوست که جانم از اوست، نیست جز او در جهان

یار من آن یار نیست مرهم افکار نیست
دل که به او می دهم همسفر ... دیدن ادامه ›› و یار نیست

جان جهان من اوست قبله ی جان من اوست
در نگهم بنگری چهره ی زیبای اوست

هر کس از او دم گرفت مال و منالش فروخت
جز به دو چشمان او چشم به چیزی ندوخت

گفت که آرام شو سخت نگیر رام شو
پیش بیا خاک شو کام بگیر نور شو

گفتمش آرام جان بی مه نو ندا نیست
پیش آمدم دل آرام زمزمه و دعا نیست

گفت که می دانمت بیش نمی خوانمت
رو به خیال خامت، عاشق نمی دانمت

او غم من می خورد من غم دلدار خود
او پی من، لیک من، دربدر یار خود

کار من و او شده، ناز کِشی، دلبری
کار خداوندگار خنده ی ناباوری

هم من و هم دلبرم راه خطا می رویم
عشق حقیقی کجا! ما به کجا می رویم؟!


پ.ن: این دومین شعرِ گروهِ "اورانیا"ست. با نظرهای خود گروه را راهنمایی کنید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"عهدی که نیست"
*عهد مرا با دلت، فکر غریبان شکست 
وسوسه ی دیگری در دل سنگت نشست

*غمزه ى غربى چه زود هوش تو از سر ربود 
عشوه ى شرقى تو را، یاد در ایام بود

*عشق تو را در دلم، آفت هجران نشست
 شوق سفر با کسی در دل تنگت نشست

*رسم مروت نبود، این همه عصیانگری 
رو به منی و دلت در طلب دیگری

*عشق قرار تو بود، واى که عهدت شکست ... دیدن ادامه ›› 
این چه بلا بود عشق، شیشه ی قلبم شکست

*بند دلم بند تو، رشته ی عشقت گسست 
آه که بى مهریت، بند به بندم گسست
*رسم وفاداریت! گشت دهان در دهان
 شهره ی عالم شدی، آه، فغان و فغان

*کاش بدانی که من، حلقه ی گوشم شکست 
پای فرار تو من، پای مرادم شکست

*آینه ات بودم و طرح تو را داشتم
 واله ی تو گشتم و میل تو را داشتم

*تا به دل خام تو طرح دگر نقش بست 
سرید پیراهنت، آینه را خون نشست
الهام حصاری، کیمیا TAV، رضا میم، آرزو نوری و زهره این را امتیاز داده‌اند
به بهااا و به بهااا!
۱۸ مرداد ۱۳۹۳
مرسی کیمیا جان ،خوشحال میشیم از نظرات شما استفاده کنیم
۱۸ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان سلام این پیج در واقع یک پیج گروهی است و توسط 8 نفر اداره میشود و اشعاری که در این پیج به اشتراک میگذاریم حاصل سرایش همه اعضای گروه میباشد.
لطفا با نظرات و پیشنهادات خود اعضای گروه را در ادامه راه همراهی فرمایید


باتشکر اعضای گروه" اورانیا"
اورانیا، کیمیا TAV، رضا میم و زهره این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید