در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حسین کشاورز | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 10:30:20
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من حیث المجموع نمایش خوبی بود. هرچند تعریف بیش از حد دوستان انتظار من یکی را خیلی بالا برده‌بود ولی در کل پیرامون موضوعی که می‌خواست بیان کند کار خوب از آب درآمده بود. عالی نبود ولی بخش‌هایی از نمایش بود که مو را به بدن سیخ می‌کرد. نه از ترس، بلکه این پرسش را در آدم ایجاد می‌کرد که دید من به زندگی چگونه است.
استفاده از کاراکتر سیاه و سفید با تناقضاتی هم که داشتند جالب بود که البته ایده نویسنده اثر بوده‌است.
خواهشا تمدید کنید!!!
با سلام

تمدید انجام شد ، منتظر حضور شما در تماشاخانه ارغنون هستیم .

با تشکر
۱۶ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متاسفانه با وجود زحمت زیادی که طراحی صحنه برای این نمایش کشیده بود گروه کارگردانی و بازیگری همه زحمات طراحی را بر باد دادند. بی تعارف میگویم. این تئاتر بدترین تئاتری بود که به عمرم دیده بودم. مهمترین مولفه یک اثر هنری پیش از هر چیز این است که بیننده اش، یعنی مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. تا ارتباطی میان اثر و مخاطب صورت نگیرد هیچکدام از حرف هایی که صاحب اثر مدنظرش بوده به مخاطبین منتقل نمی شود. در صورتی که اگر مخاطب به درستی متوجه روایت صاحب اثر نشود پس چه کسی قرار است در جریان قرار بگیرد؟

متاسفانه ما عادت کردیم هر اثر بدیعی که میبینیم ولو اینکه اثر ضعیف باشد برای به رخ کشیدن دانش بعضا نداشته مان از آن تمجید کنیم. دوستانی که از این کار خوششان آمده است خوش به حالشان چون من واقعا ناامید شدم. یا درک من و سایر دوستانی که راضی نبوده اند پایین است یا واقعا کار در حد و اندازه اسمش نبوده است. در هردو حالت مقصر کارگردان است. حالت دوم مشخص است اما چاره درک پایین منِ نوعی نیز به عهده کارگردان است چون اوست که باید اثری قابل حلاجی در اختیار مخاطب بگذارد.
من هم کارهایی دیدم که اونقدر سنگین بودند که به طور کامل و درست نتونستم باش ارتبط برقرار کنم و ابایی از چنین اعترافی ندارم چون ارزش واقعی این هست که همواره در حال آموختن باشی و با گذشت زمان دید بهتری پیدا کنی .... ولی بعد از هجده سال تعقیب جدی تاتر و سینما فرق چنان کاری رو با کاری که میخواسته خاص باشه اما موفق نشده و ضعیف و سردرگم هست رو تشخیص میدم و این نمایش جز دسته دوم بود
۱۶ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش واقعا خوب بود. بازی ها مصنوعی جلوه میکرد ولی واقعا برای این فضا و داستان بازی مناسبی بود. نمایش هیچ چیز حوصله سر بری نداشت و یکی از واقعیت ... دیدن ادامه ›› های جامعه را به طرزی خلاقانه نمایش می داد.
پایان نمایش بی نظیر بود. کیت که نقش آنا کارنینا را بازی کرده بود داستان تولستوی را به نحوری تغییر داد و توضیحاتی درباره این پایان می دهد که کاملاً برابر با واقعیت است . مخاطب را کاملاً توجیه می کند.
در کل تجربه بسیار خوبی بود. تشکر از گروه اجرا
یاسمن پورمهران این را خواند
گروه نمایش موج این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باسلام. دوستان میخواستم بپرسم این نمایش تا چه اندازه به رمان آنا کارنینا ربط داره و اگه این رمان رو نخونده باشیم چیزی از دست میدیم؟
گروه نمایش موج این را دوست دارد
دوست عزیز نیازی به خوندن رمان یا آگاهی داشتن از داستان آنا کارنینا نیست.
۲۴ تیر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در کل نمایش خوبی بود. به جرئت میگم شاید تا چهل و پنج دقیقه بعد از شروع نمایش با خودم میگفتم بعد از مدتها یک نمایش فوق العاده دارم میبینم. در واقع همه چیزی که یه نمایش رو عالی میکنه داشت. سناریو قوی و حرف هایی که در دل این سناریو میخواست به مخاطب منتقل کنه و این حرفا به بهترین شکل ممکن روی مخاطب اثر میگذاشتن.
بازی معصومه رحمانی خیلی خیلی خوب بود. کاملا اون شخصیتی که باید رو نشون میداد و اصلا حس نمیکردی این نقشه نه واقعیت!
روایت فلاش بک ها و خاطراتی هم که هر کدام از خواهر ها در جاهایی به یاد می آوردند بسیار نوآورانه بود.
در کل هر چند آخر نمایش حداقل برای من کمی گنگ و نامفهوم شد و حتی تا حدی کسل کننده ولی نمایش، نمایش خیلی راضی کننده ای بود.
امید رستگار، محمدرضا دانش و امیر همتی این را خواندند
ف.امامی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حسین کشاورز (hossein_k)
درباره نمایش ترن i
نمایش واقعا ضعیف بود. کادر برجسته بازیگران که البته بهشون مهلت کمی برای خودنمایی داده شده بود نوید یک نمایش فوق العاده را می دادند ولی سوژه تکراری و دیالوگ های موعظه گونه و ادای بسیار تصنعی آنها واقعا سطح کار رو پایین آورده بود.
یکی ار نکات محسوس تکیه نمایشنامه و دیالوگ ها بر ناسزا گویی بود تا شاید کمی نمایش را به مسئله روز نزدیک کند و این تکه ها گاها تماشاچیان را به خنده وا می داشت که خب از یک لحاظ خوب بود، تماشاچیان را از خواب می پراند.
در کل واقعا اون توقعی که از این نمایش می رفت برآورده نشد برای من.
از عزیزان مسئول این اجرا خواهشمندم ترتیبی دهند که نمایش در بهمن ماه هم اجرا شود تا دوستانی که در این ایام در تهران نیستند یا نمیتوانند نمایش را ببینند این نمایش بنظر جذاب رو از دست ندهند.
یک نمایش ناکامل
بیشترین چیزی که باعث ترقیب مخاطب برای دیدن این نمایش می شود در وهله اول اکیپ بازیگران پرقدرت است که الحق والانصاف همه فوق العاده بازی میکردند. با وجود تمجید های فراوانی که از ویشکا آسایش می شود(که قطعا شایسته آنها است) بنظر من کار سیامک صفری واقعا بی نقص بود. در واقع در این تئاتر که ریتمی کمدی داشت، به جز صدای کاراکتر کارگردان(که خود همایون غنی‌زاده آن را انجام می داد) بار کمدی کار روی دوش سیامک صفری بود. اگر نگوییم فقط او، قطعا او خیلی بیشتر از سایرین در این کار موفق بود. صدای کارگردان و جملات او تاثیر زیادی در طنز داستان داشت و با همان چند جمله اول تماشاگر را قانع می کرد که هر دیالوگی از او می شنود با آن بخندد که خب موفق هم بود. هرچند در انتها بعضی تکه ها تکراری و ملال آور می شد.
البته با کمال احترام برای همایون غنی زاده و در عین تحسین نقش او به عنوان کاراکتر کارگردان، بازی او به عنوان لئون واقعا بیش از حد ضعیف بود و از نقاط ضعف برجسته کار بود.
حرکت بازیگران روی خطوط ذهنی عمود بر روی صحنه جالب توجه بود و بنظر می آمد ایده جالبی باشد. صحنه دوار نیز در دو برهه که ریتم داستان هیجانی تر می شد به این اتفاق کمک می کرد. در صحنه فرار کردن لئون نیز شبیه سازی جالبی برای حرکت در پیاده رو بود.
در کل شاید داستان خیلی جذاب نبود و صرفا روایت و تصویری عجیب از "زن" بود اما یک تئاتر پر خرج بود که شما را کاملا ناراضی به خانه ... دیدن ادامه ›› نمی فرستد ولی به شخصه انتظار خیلی بیشتری داشتم. به جز پایان واقعا تکان دهنده، یک ساعت انتهایی بی اندازه کسل کننده بود و بنظر می رسید پشت داستان حرف های ناگفته ای است که درک آن برای هر بیننده معمولی آسان نبود.
الهه الف این را خواند
محمد رحمانی، رومینا خلج هدایتی، عباس الهی و Econ.Jalali این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بدون شک خیل عظیم هنردوستان در انتظار اجرای دوباره این نمایش هستند. امیدوارم طبق وعده گروه همیاری این امر هر چه زودتر محقق شود.
من این نمایش رو امروز دیدم. کار جالبی بود واقعا و باید یک خسته نباشید به این گروه جوان و جویای نام گفت. مسلما این گروه جوان در برخی ریزه کاری ها آن پختگی لازم را نداشتند ولی در کل نمره خوبی میتوان به این کار داد.
از نقاط قوت کار باید به بازی کاراکتر خوزه آرکادیو و ارسولا اشاره کرد. ارسولا شاید عالی نبود ولی باید به نقش سنگین او توجه کرد و در کل باید به او آفرین گفت. انتخاب موسیقی خیلی خوب بود. در بعضی صحنه ها از بازیگران زیادی روی استیج استفاده شد که بنظرم بسیار خوب بود. مثلا در ابتدا و صحنه کولی ها به خوبی از این نکته استفاده شد و جریان زندگی عادی در دهکده به نمایش گذاشته شد. در صحنه هایی که استیج شلوغ می شد و چند دیالوگ همزمان گفته می شد هم برخلاف نظر خیلی ها، به عقیده ابتکار جالبی بود.
اما نکته محسوسی که بنظر من جالب نیامد تاریک شدن صحنه و خالی شدن آن برای صحنه بعدی بود که انگار با عجله خاصی انجام میشد و میتوانست صبورانه تر انجام گردد. خاموشی تدریجی صحنه و ترک آرام آن میتوانست جالبتر باشد.
مطمئنا این گروه با کمی تجربه بیشتر میتوانند به موفقیت های زیادی برسند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش باد شیشه را می لرزاند یک نکته بسیار برجسته داشت و آن هم بازی شهروز دل افکار بود. بالاخص تغییر کاراکتری که بارها آن را انجام داد و از شاهد به آقای کریمی و برعکس تبدیل شد.
در ابتدا بیننده با خود میگوید چرا فقط سه بازیگر؟ چرا یک بازیگر چند نقش؟ اما در انتها با هدف کارگردان روبرو می شود و این حرکت را تحسین میکند. داستان به هم تنیده بارها بیننده را گیج میکند ولی این موضوع کشش خاصی به داستان داد.
طراحی صحنه و البته موسیقی هم بی نظیر بود.
تشکر فراوان از گروه سازنده
رومینا خلج هدایتی و ستار میم این را خواندند
پرندیس و علیرضا آذری راد این را دوست دارند
ممنون از حسن توجه شما
۱۳ مهر ۱۳۹۵
پس من احیانا تو همون گیجی موندم ...
۱۶ مهر ۱۳۹۵
خانم کلهری عزیز. فلسفه اینگونه سناریو ها این است که هر بیننده با توجه به برداشت خودش در ذهنش داستان را سر و سامان دهد و به نوعی آنطور که دلش میخواهد جورچین داستان را تکمیل کند. صد البته که نباید از تاثیر حرف زدن با دیگر عزیزانی که یک نمایش را می بینند پس از آن نمایش چشم پوشی کرد. به شخصه با چن تن دیگر به گفتگو نشستیم و هر کدام برداشت هایمان از داستان را برای دیگری روایت کردیم تا بتوانیم درک درستی از داستان پیدا کنیم.
۱۸ مهر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید