در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال MARYAM MAHAN RAD | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 10:04:50
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
باتوقع زیادی که سفیدبرفی و هفت کوتوله برام ایجاد کرده بود این کار رو تماشا کردم اما راضیم نکرد.بازی آقای چراغی پور رو دوست نداشتم .خیلی بیجا فریاد میکشید و اصلا حس اون خلبانی رو که از شازده کوچولو میشناختم ، نداشت .
باران چراغی پور هم به نظرم خیلی با اون شازده کوچولوی کاست قدیمیش (با صدای احمد شاملو) فاصله داشت ، کلا خیلی به دلم ننشست .فقط بعضی دیالوگ ها کپی شده بود .
طراحی صحنه ولباس خیلی خوب بود .
به نظرم متن خیلی ضعیف بود بارها از خودم پرسیدم این جایزه ها رو به چی دادن!
فقط طراحی صحنه که خلاف عقربه های ساعت می چرخید برام جالب بود.
تکرار ها واقعا خسته کننده وحوصله سر بربود .یعقوبی هم توی کارهاش تکرار داره اما بخاطر تفکر عمیقی که پشت کاراش هست و متن غنی ،تکرار ها دلنشینه. اما سر تماشای این تاتر خیلی ها داشتن با موبایلشون ور میرفتن .
در مجموع راضی نبودم و فکر می کنم اگه نمی دیدم چیزی از دست نمی دادم.
در هر بار تکرار تغییراتی رخ میداد،یه جاییش که ریتم رو تند کردن که خیلی جالب بود
۰۳ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهدی امین لاری عالی بود ،پر از نبوغ و خلاقیت.
بازی افشین هاشمی رو هم خیلی دوست داشتم.
در مجموع توصیه می کنم ببینید.
توصیه ی شما رو توصیه میکنم به همگی.
۳۰ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازی ها نسیم ادبی و بهاره رهنما ،عالی
متن ،خوب.
خلاقیت ،متوسط.
ریتم ،کند
در مجموع بد نبود.
نقدی کوتاه،مختصر و مفید...مرسی.
۳۰ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب دیدم و بسیار گریستم.
طراحی صحنه ، موسیقی ،متن و بازی ها عالی بود.
و جالب بود که خانم ادبی حتی بعد از اتمام کار همچنان چشمانشان خیس بود.بازی خانم ادبی و آقای آذرنگ خیلی واقعی بود.
لذت بردم.
ما عاشق رفته بودیم...
لینک عکس های نمایش:
http://www.gtalk.ir/thread163187.html
دوباره دیدم و بسیار لذت بردم.سراسر خلاقیت بود.اگه می خواهید تاتر واقعی ببینید از دستش ندید.
دوستان حتما این کار رو ببینید.مطمئن باشید ضرر نخواهید کرد.(:
۲۰ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظرم بیشتر کاریکاتوری ضعیف از تاتر بود نه خود تاتر.یکی از ضعیفترین کارهایی بود که دیدم .میتونست تاتر گلریز یا بولینگ عبدو اجرا بشه نه سالن قشقایی تاتر شهر .یک طنز با کیفیت پایین که اصلا هم خنده دار و بامزه نبود البته این نوع طنز هم تعدادی مخاطب و طرفدار پر وپا قرص دارد که در طول اجرا با اکثر دیالوگ ها از صدای سوت و بشکنشون مستفیض می شدیم و با تعجب از خودمون می پرسیدیم اینا واقعا به چی می خندن...؟؟؟ و در سالن هم در موقعیتی نبود که بشه بدون ایجاد مزاحمت برای بقیه سالن رو ترک کرد .یادم اومدسر اجرای" افسانه ی ببر "چقدراز طنز زیبا و فاخرش لذت بردم و یا در مورد دروغ ،از یعقوبی "خشکسالی و دروغ " رو چند بار تماشا کردم و هر بار بیشتر لذت بردم...
خلاصه من ازین اپیزود های منفک که به زحمت با موضوع دروغ می شد به هم ربطش داد هیچ لذتی نبردم . برای جبرانش فردا "سمفونی واژه ها " یکی از بهترین کارهایی که دیدم رو برای بار چندم خواهم رفت .
همه تونو با یه لیف میشورم.
این تهرون منو جناق نشکسته فراموش کرده...
اینو میگن دیالوگ استخون دار...مرحبا به نمایشنامه نویس این کار و
سپاس از شما
۱۲ خرداد ۱۳۹۱
این دیالوگ سیامک صفری بود توی صدسال پیش از تنهایی ما! ازقبل هم حدس میزدم این نمایش هم حال و هوای اونو داشته باشه.
۲۳ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بیشتر شبیه کارهای دانشجویی بود.

بی نظیر بی نظیر بی نظیر...
جالبه که بهترین کارهای تاتر شهر ،کارهایی که نه نیاز به دکور آنچنانی دارند نه گروه موسیقی نه ... در سالن ها اجرا نمی شوند .
من که باز هم میخوام ببینم .
من هم امروز این کار رو دیدم واقعا کار قشنگیه اونایی که هنوز ندیدن حتما برید به تماشای این کار.واقعا حالتون رو خوب میکنه.
۱۲ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بود.یکی از بهترین کارهایی بود که دیدم.
از دستش ندید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اونقدر که تعریف می کردن جذاب نبود و مغز نداشت.داستان توش گم شده بود .چیز زیادی از داستان آدم و حوا و میوه ی ممنوعه دستگیرم نشد .به نظرم کار عجایب المخلوقات رضا ثروتی به مراتب قویتر بود .وقتی کار فرم به اون زیبایی و پر از خلاقیت رو دیده باشی دیگه پاندورا 88 جذبت نمی کنه.
پارسال،تماشاخانه ایرانشهر

ببخشید که من جواب دادم
۲۱ آبان ۱۳۹۰
(با در نظر گرفتن اینکه نظر هر کسی محترمه)، می شه یکی به من بگه "مغز" کار یعنی چی؟؟ شاید چون ما عادت کردیم که تئاتر رو فقط در چارچوب محدودیت های تئاتری خودمون ببینیم، سطح سلایقمون اونقدر اومده پایین که پاندورا88 دیگه به نظرمون نه تنها جذاب نیست بلکه خیلی هم بی سروتهِ.
شخصآ یکی از طرفداران کارهای آقای ثروتی هستم و اذعان می کنم تئاتر خوب هم می شه در ایران دید ولی بعد از دیدن پاندورا88 بدون اغراق 80% کارهایی که دیدم (تا حالا) به نظرم شوخی اومد. فراموش نکنیم این کاری بود از کشور آلمان. جایی که "فلسفه" توش زندگی می کنه و تعجبی نداره اگه ما اونو نفهمیم. در ضمن بر خلاف نظر این دوستمون پیشنهاد می کنم برای لمس "خلاقیــــت" این کار رو از دست ندید.
۲۱ آبان ۱۳۹۰
ناسیونالیست نیستم اما الزاما هر چیزی ،خارجی ش بهتر نیست!به نظر من فقط یک پانتومیم سرگرم کننده بود و اگر نمی دیدم چیزی از دست نمی دادم.در ضمن تاریخ و فلسفه ی ما بسیار کهن تر و اصیل تر از آلمانه.به نشانی که هیتلر برای نازی ها انتخاب کرد دقت کردید؟؟؟نماد چلیپا یا همون آیین مهر در ایران باستانه.نمادی که قدمتش به دوره ی اشکانی بر میگرده.
۲۲ آبان ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازی ها عالی بود .من از بازی خانم سجادیه خیلی لذت بردم.هنوز تو شوک نمایشم.لمس کردم چیزی که از جنگ و حوادث بدیهی ش تلخ تر بود،برخورد صد برابر ظالمانه تر خانواده های این زنها با آنها بود...
موسیقی خیلی خوب و تاثیر گذار بود.
فقط دو مونولوگ طولانی ممکن بود هم تماشاچی را خسته کند و هم ارتباط زمانی خاطرات سرمه وجاسب را سخت کند..اگر تکه تکه عنوان می شد یعنی به جای نیم ساعت مونولوگ به 3 تا 10 دقیقه تقسیم میشد بهتر بود.
یاد آینه های روبرو بهرام بیضایی افتادم..
در مجموع توصیه می کنم حتما ببینید.
سلام
ممنئن از نقد خوبت
به نظر من منولوگهای سرمه (با توجه به تاثیرگذاری زیاد و حسی که درونش نهفته بود) خوب و به اندازه بود ولی در مورد مونولوگهای جاسب باهات موافقم ، هم زیاد بود هم یه سریش اضافی
ولی با تقسیم کردن مونولوگها موافق نیستم چون اونوقت اون رخوتی که الان توکار بود گرفته میشد و فضای کار عوض میشد
در ضمن تا اونجایی که یادم هست استاد بیضایی فیلمی به نام آینه های روبرو ندارند و کارگردان این فیلم نگار آذربایجانی هست.

یاعلی
۱۹ آبان ۱۳۹۰
کدام فیلمنامه ؟ ایینه های روبرو؟
۲۱ آبان ۱۳۹۰
فیلنامه آیینه های روبرو بیضایی برای سال 59 هستش در حالیکه این فیلمی که آقای نوریان گفتن برای سال 89 هستش.فقط هم تشابه اسمی دارن وگرنه ربط دیگه ای به هم ندارن.
۲۲ آبان ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پاندورا (به یونانی: Πανδώρα)، در اسطوره‌های یونان، نخستین زن روی زمین است.

هفائستوس او را به دستور زئوس از آب و گِل ساخت تا پرومتئوس که با انسان‌ها دوستی می‌کرد را مجازات کند. خدایان به او نعمت‌های فراوانی بخشیدند؛ آفرودیته به او زیبایی بخشید، آپولو موسیقی، هرمس اعتقادات دینی و هر خدای المپین دیگری نیز به همین ترتیب هدیه‌ای به پاندورا داد؛ از این رو در پایان هرمس نام پاندورا به معنی «تمام نعمت‌ها» را روی او می‌گذارد.

پرومتئوس او را از زئوس نپذیرفت، اما برادرش اپیمتئوس او را به همسری برگزید.

پاندروا در جعبه‌ای که گفته شده بود هرگز نگشاید، گشود و مصیبت‌ها بر روی زمین پراکنده شد. تنها امید در جعبه باقی ماند تا تسلای بشر باشد.[۱]
متن ضعیف بود،سه اپیزود بی ربط و خسته کننده ،بعد از اجرای فاوست انتظار بیشتری داشتم.به نظرم هیچ هدفی را مشخص نمی کرد.تنها نقطه ی مثبت بازی خانم رهنما بود که برای دقایقی به کار مفهوم بخشید
Yani dar hadde Faust bud? Arzesh dare bebinim? Ya na
۲۳ شهریور ۱۳۹۰
NA aslan dar hadde faust nabood kheili kheili zaeif tar bood
۲۹ شهریور ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ساده ،موثر،وتاثیر گذار.لذت بردم.بازی خانم ادبی هم حرف نداشت .
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صرفا سرگرم کننده ،اگر نبینید چیزی از دست نداده اید...