به بهانه یکی از ترانه های محلی (قطعه ناتمام / جوونای قلعه پیر)
گل یاس نرو.
نرو گل یاس...
من دیگه خسته نیستم گل یاس.
من جسته ام... تازه... از قفس های پی در پی. من پر کشیدم... از گودال های تاریک. من دست کشیدم... از زخم های مجنون. دست شستم از خون.
دستام رو بگیر گل یاس، من رو ببر. ببر تا عطرت... تا اسمت. من رو ببر به جایی که نه تو میشناسی و نه من. جایی که تنها در دوردست، در نگاه چشم در چشممون پیدا
... دیدن ادامه ››
بود. نگاهی که از پی اون لبخندی مبهم مَه می تابید. ماهی که شب و روز رو در هم می تنید... همچون جان و تنهامون... همچون قلب تنهامون.
چیزی نمونده گل یاس... ساعت رو نگاه کن...
دیگه لازم نیست نگهش داریم!
من و تو در بی زمانی
در بی مکانی
در ساعتی که پایان به آغاز می رسه...
"قطعه ناتماممون" رو می نوازیم.
- عقاب