در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 13:05:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
,دفعه قبل در تاتر شهر تاتر آبجی مطفر را دیده بودم . امشب یک تجربه متفاوت، خیلی متفاوت
باید ساعتها فکر کرد و در اندیشه فرو رفت تا از مرگ حامله شد ، تا فهمید همه چیز برای بقا ست ...
بازی بازیگران بسیار چشمگیر بود با آن فیزیک فوق‌العاده خصوصا نقش اول تاتر که بیشتر از بی نظیر شایسته اوست .
دکور دوار فوق‌العاده بود حضور گاو شاخدار و عقربه های ساعتی که گاه فقط می چرخید و می چرخید با سرعتی فراوان.
موسیقی و نور هم بجا بود هم‌ به اندازه و مناسب سومری لری .
چقدر در این نمایش از واژه << گه >>استفاده شده بود......
با احترام، محمد جان توصیف شما از «تجربه متفاوت» بیشتر بر سطح حسی و تصویری اثر متمرکز است، اما اگر از منظر نظریه‌های تئاتری به آن نگاه کنیم، مسئله جدی‌تری پیش می‌آید. در تحلیل علمی، صرفِ وجود دکور دوّار، نمادهایی مانند گاو شاخدار یا عقربه‌های ساعت، و تکرار واژگان خاص، به‌تنهایی ارزش دراماتیک یا روایی ایجاد نمی‌کند. این عناصر زمانی کارکرد واقعی پیدا می‌کنند که در یک نظام معنایی منسجم و خط داستانی قابل‌پیگیری ادغام شوند.

بر اساس توضیحات شما، هنوز روشن نیست این نمایش از چه خط پیرنگ یا ساختار علی‌–‌معلولی پیروی می‌کند. اگر به‌قول خودتان «ساعت‌ها فکر» لازم باشد تا از دل نمادها و اشارات پراکنده، مفهومی مثل «بقا» یا «حاملگی مرگ» برداشت شود، این نشان‌دهنده ضعف در انتقال معنای اجرایی است، نه ... دیدن ادامه ›› لزوماً عمق آن. نظریه‌پردازانی چون هانس-تیرش لمان در تئاتر پست‌دراماتیک بر این نکته تأکید می‌کنند که حذف روایت خطی باید با جایگزینی یک منطق اجرایی دیگر همراه باشد، نه با رها کردن مخاطب در آشفتگی نشانه‌ها.

به‌علاوه، استفاده مکرر از یک واژه شوک‌آور، اگر در بستر معنا و بافت روایی مشخصی قرار نگیرد، بیشتر به جلوه‌گری زبانی شبیه است تا ابزار ساخت معنا. بازیگران و فیزیک بدنی قوی، نورپردازی و موسیقی بجا، بدون اتصال به یک بافت روایی و دلالتی روشن، صرفاً کیفیت‌های اجرایی پراکنده باقی می‌مانند.

در یک جمع‌بندی علمی، اگر این اثر واقعاً دارای خط داستانی و انسجام معنایی است، باید بتوان آن را به‌روشنی بر اساس نشانه‌ها و اتفاقات صحنه بازگو کرد. اگر چنین بازگویی ممکن نیست، این نشانه ضعف بنیادی در دراماتورژی و کارگردانی است، حتی اگر عناصر بصری و اجرایی آن چشمگیر باشند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لذت بردیم ، ارزش تماشا کردن رو داشت ، فقط کاش صدای بازیگر ها بلندتر و واضح تر شنیده میشد
امیر مسعود این را خواند
رویا آحادی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بود خیلی ممنون بابت بازیگران و عوامل پشت صحنه واقعان عالی بود ولی از نظر من اگه الاغ بجای خنده مر موزانه صدای الاغ دررا ه بهتر میشه و کارای موش رو هم بیشتر کنید بهتر میشه ممنون
سپاس از حضورتون
خوشحالیم که دوست داشتید🙏😊🌹
۲۲ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به معنی واقعی یک نمایش
کاری خوب زیبا
داستانی درست
دکور خوب
خسته نباشید
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
سید امید محرم پور این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ترکیب موسیقی و سیر داستان واقعا جذاب بود و باعث میشد آگاهانه تر داستان رو دنبال کنیم . ربط باران به روایت کربلا و امام زمان تلنگر بی نهایت خوبی بود .
حسابی خسته نباشبد اجرتون با امام زمان .
خیلی خوب بود
یه اجرای دقیق و عالی
بدون هیج اضافه کاری
متن عالی
گریم عالی
بازی، بیان و بدن عالی
از اون کارهایی که شب وقتی تو تختت دراز میکشی میتونی کلی دربارش فکر کنی.
فقط از اقای آییش بر میومد که تو اون سالن گلخونه وار، گرم و پر از عامل برای حواس پرتی تماشاچی رو میخکوب کنه.
چرا اجرای به این خوبی باید جای خالی داشته باشه و کارهای پر از دیالوگ رکیک سالنش گوش تا گوش پر میشه.
جزو بهترین نمایشهایی بود که دیدم .خیلی منو تحت تأثیر قرار داد.نمایشنامه خیلی جذابی بود.یک واقعیت محض.بازی وگریم آقای آییش عالی بود.آخر نمایش هم که گفتن سوال بپرسین و جواب سوالات تماشاگران رو میدادن تسلط کامل ایشون به متن نمایشنامه و افکار کافکا رو کاملاً میشد فهمید.انگار واقعاً خودشون نویسنده داستان بودن خودشون میمون بودن و… .خلاصه خیلی نمایش عجیبی بود.
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
فروغ بخشی زاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آقای اقتداری(جورج) در این نمایش بهترین اکت ها و بازی ها را داشتند و واقعا تمام لذت این نمایش را باید مدیون این کرکتر خفن و حرفه ای باشیم.
خسته نباشی مرد حرفه ای❤️
پیشنهاد میشه این تئاتر زیبا.
خیلی نمایش قشنگی بود کلی انرژی گرفتیم ازتون همگی عالی بودین
واقعا خسته نباشید امیدوارم همیشه موفق باشین وبدرخشین
سلام و خسته نباشد خدمت همه عوامل
موضوع نمایشنامه بسیار زیبا و نیاز جامعه بود، لازم بود همه ما یکبار از زاویه دید هر دو نسل به زندگی نگاه کنیم، بسیار لذت بردیم و حضور خانم صامتی عزیز این نمایش رو دل چسب تر هم کرده بود، ایراد تماشاخانه هما صندلی های بدون فاصله و فضای تنگ هست و البته کمی تهویه! اما در کل شب بسیار دوست داشتنی رو برای ما رقم زدین. سپاس.
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
سلام ، ما بلافاصله بعد از پایان سالن رو ترک کردیم و متوجه این که عکس گرفتن یا خیر نشدیم، و اگر منظورتون ری اکشن در طول اجرا هست که اتفاقی نیوفتاد، اگر منظورتون آخر اجرا هست که بازیگران رو به روی تماشاچیان می ایستن، تعامل با تماشاچیان برقرار شد و خود خانم صامتی هم چند کلمه ای صحبت کردن .
نازنین محمدی
سلام ، ما بلافاصله بعد از پایان سالن رو ترک کردیم و متوجه این که عکس گرفتن یا خیر نشدیم، و اگر منظورتون ری اکشن در طول اجرا هست که اتفاقی نیوفتاد، اگر منظورتون آخر اجرا هست که بازیگران رو به ...
ممنون
۱۸ مرداد
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
سلام بعد از تموم شدن اجرا کنار پله ورود به سالن صف تشکیل میشه بعد از یک ربع یا بیست دقیقه خانم صامتی میان و میتونید به نوبت عکس بگیرید
۲۲ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی عالی عالی
اجراها دقیق بود
واقعا خانم طاری و اقای پیران بی نظبر بودن
در کل وار خوبی بود امیدوارم که شاهد این گونه اجراها باشیم
دمتون گرم تو شب دوم اجرا انقدر مسلط بودین ، لذت بردم ❤️ ضربدر ۷
امیر مسعود این را خواند
مریم رودبارانی این را دوست دارد
یک عدد بلیط برای چهارشنبه22مرداد موجوده
صندلیA_5_5
09168732248 شماره تماس
۱۷ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
🎭

«اجرایی که دیدنش جسارت می‌خواهد، چه برسد به نوشتنش، کارگردانی و بازی‌کردنش!»

«برادران کارامازوف» به کارگردانی اشکان خیل‌نژاد، نمایشی کمیاب و ساختارشکن است؛
با کارگردانی بی‌پروا و دراماتورژی منسجم و هدفمند فارس باقری و کیهان پرچمی

این اجرا، از حیث بازیگری، تجربه‌ای نادر در تئاتر ایران است؛
تئاتری که در آن بازیگران، با حضوری درخشان، به نمایش درگیری ذهن با معنا می‌پردازند.

در ... دیدن ادامه ›› این چالش ۷ ساعته، بازیگران با سکوت، خالی‌بودن و حتی ایستادن، می‌توانند خودِ معنا باشند.
و چه‌قدر جسارت می‌خواهد چنین تجربه‌ای...

در این اجرا، بدن بازیگر، زبان است؛
سکوت، ایستادن، لرزش دست‌ها – همه حامل معنا هستند.-

🌑 با احترام به بازی خوب تمام بازیگران،
یکی از درخشان‌ترین نمونه‌ها، مهدی حسام‌الذاکرین است؛
بازیگری که با کمترین حرکت، بیشترین تأثیر را می‌گذارد.
حضورش پر از مکث، فشار درونی، و سکوت‌هایی‌ست که کنش دارند.

🌟 و مجید آقا کریمی؛
بازیگری که برای خوب بودن، هیچ تلاشی نمی‌کند،
اما بی‌تردید، بی‌نظیر و شگفت‌انگیز است.
او نمی‌خواهد دیده شود،
اما نمی‌شود ندیدش.

🖋
این اجرا، گفت‌وگویی زنده است؛
میان بازیگر و متن،
بدن و تفکر،
و تماشاگر و سکوت .
پیشنهاد میشود
من فیلم گلن گری گلن راس رو دیده بودم و نمایشنامه رو خونده بودم و دوست داشتم واقعا تئاتر رو ببینیم
دو نفر از بازیگران نمایش درخشانی داشتن و بقیه هم خوب بودن
با تشکر از تمام عوامل
لذت بردم
ما اومدیم بعد قرن‌ها تصویر پروفایل رو عوض کنیم توی تیوال، اون قبلی رفت و این جدیده نیومد. همیاری عزیزم پاسخگو باش. من عکسمو می‌خوام😅😂
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
کاش همون شنبه هم اقدام می‌کردم🤦‍♂️😂
این الان جدید یا قدیمی 🎭
هامون
این الان جدید یا قدیمی 🎭
خوشبختانه جدیده.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نظر جناب محمدحسن کیانی که به دلیل محدودیت اکانت تیوالشون، بنده نظرشون رو منتشر می‌کنم:

// ژیستن //

ژیستن = با ژست زیستن...
با ژست هایی ... دیدن ادامه ›› غیرعادی و دروغین و فیگوراتیو و معمولاً برای نگاه های دیگران....


اول: کلمات
شیوه اجرایی این نمایش براساس ژست است و کلمات کمی در این نمایش شنیده می شود، نبود گفت و گو در بین خانواده اولین نشانه فروپاشی خانواده است چون جایی برای شنیدن نیست...

دوم: فاصله ها
پدر و مادر در بیشترین فاصله ممکن در محیط یک خانه که تقریباً مربعی شکل است ایستاده اند و طبق ریاضیات قطر مربع بیشترین فاصله ۲ نقطه است، پدر و مادر در دو سر قطر این مربع ایستادند...
در مورد خواهر و برادر اول فاصله وجود دارد ولی نزدیکی روابط عاطفی با یکدیگر نیز هست ولی آنها نیز با یکدیگر فاصله دارند...

سوم: خانه گریزی
پسر خانواده هم خانه گریز است و هم بدلیل شنیده و دیده نشدن و روابط عاطفی ناپایدار والدین اش جامعه گریز شده و تنهایی را برگزیده و دلخوشی اش گیاه و عکاسی از گیاهان است...
دختر خانواده که مارکوپولو است و دائم سفر، او بر خلاف برادرش خیلی جامعه پذیر است و در هر مسافرت روابط عاشقانه ای را تجربه می کند و هر بار می اندیشد که این مرد با بقیه فرق دارد..

پدر خانواده که با کت و شلوار در خانه است و لحظه شماری می کند که هر چه سریعتر از خانه برود و احتمالاً به خاطر همسرش..

مادر خانواده تنها کسی است که سنگر خانه را حفظ کرده و به آن تعلق دارد...

اول: پسر بزرگ خانواده که عکاس طبیعت است، چرا که گلدان حداقل سئوال نمی پرسد!
چون حوصله شنیدن ندارد چرا که چیزهای خوبی از خانواده نشنیده....
او حتی اجازه نمی دهد خواهرش از سفرش خاطره ای تعریف کند و حتی به کنایه به خواهرش می گوید تو سالی چندبار عاشق می شوی...

دوم: دختر خانواده که ۲ سال از پسر کوچکتر است و حضورش بهانه ای است برای عکس ۴ نفره.. با اینکه رابطه بهتری با برادرش دارد گلدان برادر را به عمد می شکند به خاطر دلخوری اش..
با اینکه در انتها می فهمیم با برادرش رابطه عاشقانه داشته و از برادرش حامله است...

سوم: پدر خانواده که رابطه عاطفی با همسرش ندارد و احتمالاً برای حفظ ظاهر همچنان لحظاتی را در خانه می ماند...
چهارم: مادر خانواده مصّرانه خواستار گرفتن عکس ۴ نفره با کل اعضای خانواده است او لباس عوض می کند بدنبال گرفتن ژست هایی است که در حالت عادی رخ نمی دهد و فقط مخصوص " عروس- داماد " در مراسم عکاسی است که با افکت یا بی افکت عکس های محیّرالعقول گرفته می شود و بس....
و خود نشان دهنده تفاوت نسلی با فرزندان است... نسل قدیم تر اغلب می خواست حفظ ظاهر کند و عکس خانوادگی ( بر خلاف شبکه های اجتماعی امروز )، لباس های بهتر پوشیدن، ژست های با لبخند و غیره نمونه هایی برای مهمانان بود و البته در مورد خانم ها بیشتر دیده می‌شد چرا که خانم ها بیشتر در خانه بودند و دورهمی مردانه بیرون از خانه هم صورت می گرفت...

این نمایش سعی دارد تنهایی ۲ نسل از یک خانواده را نشان دهد که هر کدام شان به خاطر تنهایی و رابطه ناپایدار خانوادگی سردرگم اند و سرگرمی یا رفتارهایی غیر معمول را برگزیدند... و رابطه های برادر و خواهر از یک نسل اند با تمام تفاوت و فاصله ها بهتر است و آن دو را به این نتیجه رسانده که نیازهای عاطفی- جنسی خود را بایکدیگر برطرف کنند..
چرا که هر دو آدمهای مورد نظرشان را نیافتند...

شیوه اجرایی نمایش بر اساس سکوت و سکون و البته ژست های فیگوراتیو جلوی دوربین عکاسی ( در بیشتر لحظات ) بنا شده و تنش ها به شدت درونی است ولی هر لحظه با کوچکترین جرقه ای اختلافات فوران می کند و در مدت کوتاهی مجدد خاموش می شود و دوباره به سکوت و سکون باز می گردد...
شیوه اجرایی مناسبی است ولی چون تئاترهای زیادی با این رویکرد دیدیم شگفت زده مان نمی کند...
از نظرم این نمایش ۱۰ از ۲۰ است ولی به خاطر بازی خوب بازیگران به خصوص پدر خانواده، ۲نمره ارفاق و ۱ نمره هم به خاطر اجرا در تالار مولوی..
13 از 20 و ۴ ستاره تیوالی

مولوی تماشاخانه ای است برای دیده شدن و تجربه کردن و اشتباه کردن و آموختن و زیستن و نه نژیستن!

نژیستن= زیست بدون ژست
فندقیِ دوستداشتنیِ صحنه، امشب تو نه فقط نقش فندقی بلکه با دل هممون بازی کردی!
جادوگرِ عزیز تو یه هیولا از جنس استعداد بودی روی صحنه:)
درسته که پرنس قصه یه عاشق بود ولی ما عاشق بازی تو شدیم^^
و از همه تون برای ساختن یه دنیای جادویی ممنونم.
متشکر از نگاه زیباتون💐
خدا رو هزاران بار شکر برای حال خوبی که بعد از تماشای کارمون دارید عزیزم
نگاه زیبای شما ، لایق بهترین‌هاست🙏🏽🌹
چه متن فوق العاده ای
ممنون از انرژی خوبتون
خداروشکر که نمایش ما رو دوست داشتید
🌰♥️
۲۲ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیشنهاد میشود.
به نظر من بازی ها درخشان نبود ولی خوب بود
چیزهایی توی نمایش وجود داشت که مخاطب رو جذب می‌کرد مخصوصا صحنه پایانی دوربین و ...
از تمام عوامل تشکر میکنم تئاتر خوبی بود و دوست داشتم