در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی صفری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:43:54
 

نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس / کارگردان سینما و تئاتر
آثار منتشر شده: مربع، آشویتس زنان، جایزه، هولودمور، کرونوس، لازاروس، برلین ۱۰:۱۰

نمایشنامه ها: «برلین ۱۰:۱۰»، «مربع»، «کرونوس»، «هولودومور»، «کباب»، «فرمالیته»، «هجوم»، «جویستیک»، «جایزه»، «آشویتس زنان»، «ژولیت» و «مختصر»، «زیر خاکستر»، «لازاروس»، «ایفل»، «بک استیج»، «امبسی» فیلمنامه ها:سیرک، میتوز، انتخاب طبیعی، شماره ۹، سیستم عامل، پیگمالیون، تغییر کاربری، زیر خاکستر نامزد دهمین جشن ادبیات نمایشی ایران برای نمایش مربع / جایزه بهترین کارگردانی فیلم در جشنواره بهالا هندوستان، ازمیر ترکیه، سن جووانی ایتالیا، کامپیناس برزیل، رد دیف هندوستان برای فیلم کوتاه شماره ۹/ جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره وایلد ساندز امریکا برای فیلمنامه سیستم عامل / جایزه ویژه هیات داوران از جشنواره تئاتر شیر طلایی اکراین ۲۰۲۱ برای نمایش آشویتس زنان

 ۰۱ بهمن ۱۳۶۵
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
رفقای عزیز تیوال

امیدوارم در پانزده روز دوم نمایش ایفل بتونیم شاهد حضور شما عزیزان باشیم
واقعیت امر 15 روز برای این اجرا از تمامی جهات کم بود، بسیاری از دوستان نرسیدند، بسیاری میخواستند اجرا جا بیفتد که تا جا افتاد تمام شدیم، از سویی هم طبعا شرایط مالی یک پروژه با پانزده روز اجرا تامین نمی شود، شخصا علاقه ای به کشدار کردن یک نمایش نیستم، ایفل هم از آن جنس نمایشها نیست
زیرا که دارای المانهای کمدی و فروش محور نیست، اثری مونولوگ درباره موضوعات اجتماعی و به روز در قبال مهاجرت و هنر است

این پیام صرفا یک دعوت بود از شما عزیزان
از چهارشنبه شانزدهم شروع میشویم و تمام
پنج شب پایانی ایفل / تمدید نمی‌شود

سپاس از تمامی رفقا و عزیزانی که این شبها میهمان ایفل بودند، نقد کردند، نوشتند، احساسات خودشان را با ما در میان گذاشتند
دیگر کار از تبلیغ و دعوت گذشته، ما پنج شب پایانی را پیش رو داریم و تمام

ایفل بخشی از زندگی تمام افرادی بود که سه سال گذشته خواسته یا ناخواسته، به میل یا اجبار ترک وطن کردند، به آن فکر کردند یا می‌کنند، بخش عمده اثر براساس داستان واقعی و آن لحظاتی است که بر ما گذشته است، اتفاقاتی که باعث شد نزدیک به سه سال اجبارا کار نکنیم، اجازه رفتن نداشته باشیم و ...

ارادت
آن قدر متن‌تان به دلم نشست که حتما این چند روز به دیدن نمایش‌تان خواهم آمد
۱۷ شهریور
علی صفری (alisafari)
فریبا
آن قدر متن‌تان به دلم نشست که حتما این چند روز به دیدن نمایش‌تان خواهم آمد
عزیزید خانم جهانبانی عزیز

قدمتون روی چشم
۱۷ شهریور
بازی بازیگران این نمایش واقعا خیلی خوب بود، حیف که اینقدر زود به اتمام میرسه

خسته نباشید به گروهتون
اثر به شدت دلنشین و صمیمی بود
۱۷ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان عزیزم

بالاخره گروه تئاتر سه گانه بعد از نزدیک به 4 سال با نمایش ایفل میزبان شماست
ایفل روایتی بر اساس داستانی واقعی ست، روایتی که به احتمال فراوان برای خیلی از شما و یا نزدیکانتون رخ داده باشه
ایفل شروع جریانی مستقل برای گروه تئاتر سه گانه است، جریانی که نزدیک چهار سال به هر نحوی جلوی اون گرفته شد

اینجا ما بی پرده و روبروی شما قرار میگیریم
امید که بتونیم کنار هم باشیم و بعد از تماشای اثر به گفتگو بپردازیم
فارغ از نظرات و نقدهای مرسوم مهمترین عنصر این نمایش برای ما مواجهه ... دیدن ادامه ›› است

پس فرصت کردید بیایید، نقدمون کنید، به تماشامون بشینید و هر چه دل تنگتان میخواهد بگویید
بدون شک در سری گفتگوهای حضوری ما هیچ پیام و نقد نظری هاید نمیشه

https://www.tiwall.com/p/eiffel

ماجرای عجیب سگی در شب، اثری که وامدار تئاتر دانشگاهی و تفکر این نوع از تئاتر است، اثری بر پایه طراحی و کارگردانی و دراماتورژی تازه بر متن
اثر به صورت واضح تمرینات زیادی داشته و هماهنگی خوبی بین بازیگران به چشم می خورد
در این میان برای من به عنوان یک مخاطب تماشای بازیگری تازه نفس همچون مهبد جهان نوش لذت بخش بود، بازیگری که دارای صدای آلتو است، صدایی که در میان بازیگران امروز کمتر از انگشتان یک دست است و میتواند یک خاصیت باشد، وی علاوه بر آن دارای توانایی فیزیکی خوبی است، تمام این موارد نشان دهنده ظهور بازیگری خوب است که می تواند با مسیریابی درست، دور شدن از حاشیه و تمرین مداوم، به خصوص انتخاب های درست به بازیگری قدر تبدیل شود
امیدوارم در سالهای آینده بیشتر از این بازیگر بشنویم
به طور کلی اثر قابل دفاع است، شاید از مرسومات امروز اجراهای عموم دور است و ما را یاد آثاری تجربی بیندازد، اما همین هم غنیمت است، اینکه گروهی چنین انتخابی دارد، البته در قبال کارگردانی شاید ظرف ایده ها در نیم ساعت اول به پایان می رسد و در پایان نمایش که حرکات منسجمی وجود دارد کمی دچار تکرار می شود
خسته نباشید به گروه خوب نمایش ماجرای عجیب، مسیر شما درست است و امیدوارم با وجود سرمایه گذاری بهتر، بتوانید بهتر و بیشتر به استانداردهای یک اجرای عموم از لحاظ کیفیت های ظاهری نزدیک شوید، اگر نه از لحاظ متن و کارگردانی و بازی کارتان درست است

خریدار
حمیدرضا خسروی لرگانی (channel6166)
ممنون که انقد زیبا نوشتید حتما نکات رو استفاده میکنیم و حتما از شرایط پیش رو استفاده مناسب میکنیم ... بابت نکات ممنون
علی صفری (alisafari)
حمیدرضا خسروی لرگانی
ممنون که انقد زیبا نوشتید حتما نکات رو استفاده میکنیم و حتما از شرایط پیش رو استفاده مناسب میکنیم ... بابت نکات ممنون
دم شما گرم، راهتون همینقدر پرانرژی و جذاب
۲۳ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اولش که به دنیا میایی چهار تا توپ میدن دستت میگن پرت کن

توام از دنیا بی خبر همشونو پرت می کنی، میخندنی و پرت میکنی
بعد یهو به خودت میای می بینی که کل عمرت گذشته و همش دنبال پس گرفتن همون چهار تا دونه توپ بودی، زندگی مگه همین نیست؟
اینکه یه عمر سگ دو بزنیم دنبال اون اصلیه
دنبال اون واقعیه
دنبال اونی که از اول برای تو بوده
همونکه برای تو کنار گذاشتن، ریدن برات
زندگی مثل یه قمار بزرگه
هرقدر بیشتر بذاری وسط
بیشتر گذاشتی وسط
همین

برشی از نمایشنامه جایزه
رفتن، برگشتن، موندن، وقتی یه نفر می‌خواد بره، از ماه‌ها قبل، شاید سالها، آماده رفتن شده، این یه اتفاق لحظه‌ای نیست، رفتن یه فعل دردناکه، اونم وقتی برگشتنی در کار نباشه، اما بدتر اونجاست که خودت این رفتنو باور کنی
مثل وقتیه که یه نفرو از دست میدی، به محض اینکه اونو میذاری توی خاک انگار همه چیز تموم میشه، باورت میشه که رفته، بعد، حتی معجزه بشه و اون برگرده دیگه نمیتونی بودنشو باور کنی، دیگه براش جای موندنی وجود نداره، ترجیح میدی فراموشش کنی، نبودنش میشه یه حجم خالی بزرگ که حتی با بودنش هم دیگه پر نمیشه
وقتی برگشتیم، با اینکه هنوز هیچ جایی نرفته بودیم که بخواییم برگردیم، همه رفتنمونو باور کرده بودن، هواپیما هنوز توی فرودگاه بود اما کل خونواده، همه دوستامون، نزدیک خونه هاشون بودن، اینجوری بود که وقتی گفتیم نرفتیم هیچکس برگشتنمونو باور نکرد، هیچکس باور نکرد، رفتنمونو، برگشتنمونو، بودنمو، موندمونو هیچکس باور نکرد جز خودمون، جز خودتون

برشی از نمایشنامه ایفل
مهرناز خلیلی و امیرمسعود فدائی این را خواندند
محمد فروزنده و علیرضا عزیزی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شخصا در زمانه فعلی تماشای آثار کارگردانانی همچون غنی زاده فرصتی جذاب است، کارگردانانی مثل ثروتی، خیل نژاد، رمضانی، دشتی، رمضانی و به خصوص کوهستانی که جای خالیشون به شدت احساس میشه، متاسفانه بعد از کرونا و اتفاقات بعد از آن نزدیک به شش سال است که تئاتر از روند خوب خودش فاصله گرفته و به طور کلی شرایط تولید هم نسبت به قبل متفاوت شده است، وقتی نسل بیننده عوض میشود، نسل تولید هم دچار تغییر می شود و تئاتر کمدی و کنسرت نمایش و این قبیل آثار تبدیل به یومیه تهیه کنندگان شده اند
شیرینی تماشای آنتیگون، کالیگولا، ملکه زیبای لنین و در انتظار گودو از غنی زاده اتفاق جذاب سالهای دور است که امیدوارم با این نمایش تکرار شود
علی صفری (alisafari)
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
بله متاسفانه هزینه ها بسیار بالاست، البته با توجه به مشغولیت خودم در این حوزه عرض کنم که واقعا شرایط تولید تئاتر به شدت سخت شده است، نمایشی که تا دو سال پیش با صد میلیون تومان تولید میشد امروز به حداقل پانصد میلیون تومان رسیده است، در این بین بخش دولتی که مثل همه دنیا باید از تئاتر به عنوان هنری بدنه و فرهنگ ساز نگاه کند خودش را کنار کشیده است، به راحتی با حمایت دولتی میشد با همین هزینه و تخصیص کمک هایی که وظیفه هر دولتی است هزینه تمام شده برای تماشاگر را پایین آورد، منتها بخش دولتی هم به فکر سود است، این درک را ندارد که برای ارتقای فرهنگ نیاز به هزینه کردن بدون تفکر به بازگشت سرمایه است، چون سرمایه معنوی و مدت دار این امر در آینده به سود مالی هم ختم می شود، اما وقتی سالن های دولتی یکی پس از دیگری یا تعطیل می شوند و یا کساد چه انتظاری می توان داشت، به همین دلیل هم تهیه کننده صرفا به سراغ ساخت آثار بفروش می رود و بدون حمایت مالی خودش می خواهد گلیمش را از آب بیرون بکشد با بالا بردن قیمت بلیت
۱۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی صفری (alisafari)
درباره نمایش سیزن سه i
خسته نباشید به گروه نمایش سیزن 3

سبک اجرایی طبعا مخاطب خاص خود را می‌طلبد اما آنچه بیش از هرچیزی زحمات و ممارست زیاد بازیگران نمایش و کارگردان برای به ثمر نشاندن این نمایش واضح بود

امید به اجراهای آتی این گروه
سوران احمدی (soranahmadi)
سپاس از نگاهتون بزرگوار
۱۲ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی صفری (alisafari)
درباره نمایش ذرات آشوب i
خسته نباشید به گروه اجرایی ذرات آشوب

ابراهیم پشت کوهی عزیز و گروه خوبش، شخصا از انرژی و حضور صحنه ای دوستان جوان لذت بردم، خوشحالم که خیلی از رفقای خودم را روی صحنه دیدم و به شخصه کلی کیف میکنم از اینکه روی صحنه تئاتر شهر دیدمتون، صحنه بزرگ بازیگر بزرگ میخواد و امثال سپهر رفیق قدیمی، امیرعباس، پژمان با اون صدای مثال زدنیش چه تلاش جانانه ای می کرد روی صحنه، همیشه تماشای جواد یحیوی، محسن زرآبادی برام جذاب بوده و هست، مهدی حسینی نیا هم به اندازه و درست در اندازه متن بازی می کرد

مشخصا اثری بود که زحمات فراوانی برایش کشیده شده است
خسته نباشید به امین سعدی و تیم خوب نمایش منگی

کارگردانی به وضوح در چیدمان و بازیها دیده می‌شد، نگاهی که از بستر تئاتر دانشگاهی برآمده است، تئاتر دانشگاهی به مثابه تئاتر اندیشه و دغدغه مند، طراحی صحنه امیر پناهی بدیع و دارای جزئیات فراوان بود، همچون واژه دور در روی دسته چمدان که نشان دهنده مکانی است که شاید ما برای رهایی و آزادی و آرامش با آن فاصله داریم
خریدار
امین سعدی (aminsaadi)
علی صفری عزیزم ممنون که وقت گذاشتی و اومدی کار مارو دیدی و نوشتی برامون، هنرمند عزیز و رفیق قدیمی🙏
۰۹ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی صفری (alisafari)
درباره نمایش فین جین i
خسته نباشید به تمامی عوامل فین جین

علاوه بر اثر درخشان و قابل تامل که دو بار دیدمش، و احتمالا بار سومی هم در کار خواهد بود
باید بگم که به واسطه همزمانی اجرای نمایش چلوکبابی حاجی مولوی گروه ما با گروه فین جین روزهای خوبی را پشت سر گذاشت

فارغ از بازیگران و موسیقی بی نظیر اثر، گروه پشت صحنه همدل و با معرفت و حرفه ای فین جین خیلی با ما همراه بود، دوست داشتم تیوال علاوه بر نظر درباره اثر، مکانی باشه تا بتونم درباره رفتار حرفه ای عوامل پشت صحنه اثر از جناب مداحی تهیه کننده اثر، تا دستیاران و عوامل صحنه تشکر کنم

نوش جونتون موفقیت فین جین
ایشالا بیستمین دوره اجرا
شما عزیز دل هستی بزرگواری
کاری نکردیم اگر کاری هم بوده وظیفه بود جناب صفری 🙏🏻🌹
۰۷ اردیبهشت
علی صفری (alisafari)
محمود مداحی
شما عزیز دل هستی بزرگواری کاری نکردیم اگر کاری هم بوده وظیفه بود جناب صفری 🙏🏻🌹
لطف شماست و گروه جذابتون
۰۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی صفری (alisafari)
درباره نمایش گیپور i
گیپور نمایشی رئالیستی از دغدغه های روز جامعه است، اثری که به مشکلاتی در دل یک ازدواج می پردازد، موضوعی که شاید همواره از آن سطحی گذشته ایم اما با نگاهی عمیق به آن متوجه می شویم که عدم گفتگو بین ما همواره و در طول زمان به بحرانی جدی مبدل می شود

نویسندگی و بازی کامران هوشمندیان، هوشمندانه است، قلم شیرینی دارد که از طبع خودش بر می آید و به بازی او نیز ارجاع داده می‌شود، کیمیا رفیق هم با توجه به سوابق پیشین خود در قاب سینما تئاتر را ارائه می دهد که لازمه امروز تماشاخانه هایی است که مخاطب در نزدیکی بازیگر است، به طور کلی اثری قابل دفاع است.

لوپ تکرار شونده فردی که پشت در مانده که در برهه ابتدایی زن و در برهه انتهایی زن است، برای من به شدت جذاب بود
جهان پهلوان یک زن است
یادداشت نویسنده: نمایش چلوکبابی حاجی مولوی

چلوکبابی حاجی مولوی روایتی از یک خانواده مذهبی و سنتی ایرانی در دهه چهل شمسی است، خانواده‌ای که شاید تا همین ده سال پیش هم با همین قوام در رفتار و کردار به وفور در اطراف ما یافت می‌شد، هرچند همه می‌دانیم که برای تغییر فرهنگ یک جامعه دهه‌ها بی معنی بوده و تغییرات فرهنگی یک جامعه را شاید بعد از دو نسل بتوان جستجو کرد.

خانواده حاجی مولوی که متشکل از جزئی از کل جامعه ایرانی‌ست، داستان حفظ آبرو و شان ایرانی بودن به هر قیمت ممکن است، مهم نیست در این میان خانواده از هم پاشیده می‌شود یا نه، یا اینکه حفظ این آبرو چه قربانیانی خواهد داشت، این خانواده تصمیم می‌گیرد بعد از یک رسوایی که براساس عرف و اخلاق تعریف و تعیین شده، گلیمش را از آب بیرون بکشد، حال هر کدام از اهالی زاویه نگاه خود را به واقعه دارند، مهم آنجاست که در پایان جای قربانی عوض شده و جز خواهر ... دیدن ادامه ›› کم توان هیچکس درد دختری که به او تجاوز شده را درک نمی‌کند.

او باید کشته شود، به پنجره فولاد بسته شود، رویش سرپوش گذاشته شود، ترک شود، خودکشی کند و... اما هیچکس به او نوید این را نمی دهد که میتوان در گذر از یک تراژدی که در این مورد تجاوز است، میتوان مساله را پشت سر گذاشته به زندگی برگردد، حال او یک بیمار است، بیماری لاعلاج که مداوایی ندارد
از سویی استحاله خانواده‌ایی اولیا خوان از خیر به شر به خوبی نشان می‌دهد که افراد با انتخاب در شرایط بحرانی می‌توانند به تمام آنچه سالها با آن زیست کرده‌اند پشت پا بزنند، تا حدی که دختری که در ابتدا به دنبال برخوانی نسخه زینب است در انتها برای کشته نشدن به لباس قرمز اشقیا پناه می‌برد.

چلوکبابی حاجی مولوی روایت یک نسل از زنان نیست، روایت قربانی شدن نسل به نسل زنان در جایگاه‌های مختلف است، زنانی که نه قربانی مردها بلکه قربانی یک تفکر و ایده شده‌اند، زنانی که به تکثر در نسل‌های مختلف تکرار شده اما از برهه‌ای تصمیم می‌گیرند که ریشه این قربانی شدن را در نطفه بخشکانند، زیرا…

تاریخ نشان داده جهان پهلوان یک زن است
محمد فروزنده این را خواند
اعظم مختاری، سحر گلشیرازی و رها حاجی زینل این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

یادداشتی بر نمایش «چلوکبابی حاج مولوی»

آسیب مردانه تجاوز
بابک پرهام

روزنامه اعتماد

نمایش «چلوکبابی حاج مولوی» در سالن نوفل لوشاتو در حال اجراست، رها حاجی زینل اجرایی که چند سال پیش در همین سالن و با هنرجوهایش به روی ... دیدن ادامه ›› صحنه برد را بازسازی کرده است.
این‌بار بزرگ‌ترین اتفاق برای این نمایش حضور تهیه‌کننده حرفه‌ای است، داود نامور که پیش از این نمایش‌های موفق و بزرگی را تهیه‌کنندگی کرده است در این اجرا حضور دارد، حضور او موجب حضور افراد کاردان و توانایی شده است از جمله محمود یوسفی به عنوان مجری طرح و فرشاد نصیری به عنوان طراح نور و همچنین امیر پناهی‌فر به عنوان طراح صحنه، بازیگران حرفه‌ای مانند رضا بهرامی و نسا یوسفی و سامان کرمی و آرام نیک‌بین و باقی بازیگران که همگی دارای سوابق درخشان هستند.
چنین گروه حرفه‌ای سطح توقع مخاطب را پیش از حضور در سالن نمایش بالا می‌برد و می‌تواند مانند تیغ دولبه عمل کند، حال باید ببینیم این گروه حرفه‌ای تا چه اندازه موفق بوده‌اند.
اولین برخورد با یک دکور رئالیستی است که بسیار ریزبینانه طراحی شده است، همه ‌چیز در اندازه یک نمایش حرفه‌ای است، از طراحی و ساخت دکور تا رنگ و اکسسوار صحنه. امیر پناهی‌فر به درستی برای یک نمایش رئالیستی فضا خلق کرده است و می‌توان این طراحی و ساخت را به عنوان یکی از بهترین دکورهای رئالیستی در تئاتر چند سال اخیر در نظر گرفت. متن نمایش توسط علی صفری نوشته شده است، علی صفری که پیش از این نمایشنامه‌های موفقی در فضای خارج از اتمسفر ایران نوشته بود با نمایشی ایرانی نشان داده است که به عنوان یک نمایشنامه‌نویس کار خودش را به خوبی می‌داند، ساخت فضا، گره‌گذاری به موقع و خلق شخصیت در این نمایشنامه از نویسنده‌ای ماهر برمی‌آید. شاید موضوع اصلی نمایش اگر در زمان دیگری رخ می‌داد تا این اندازه قابل درک نبود ولی فضای سنتی دهه پنجاه این رخداد را به یک اتفاق مهیب اجتماعی بدل می‌کند، یادآور فیلم‌های مسعود کیمیایی و برخورد افراد با این آسیب است. از آنجایی که در نمایش‌های مشابه با این رخداد در دوران مدرن، برخورد روانشناسانه و شخصی می‌شود و نقطه نگاه نویسنده معمولا از چشم قربانی است، نمایش چلوکبابی حاج مولوی با بازگشت به نگاه اجتماعی و تاثیر چنین آسیبی بر اطرافیان فرد به خصوص بازیگر اصلی ـ با هنرنمایی رضا بهرامی ـ توانسته است جنبه‌های اجتماعی چنین آسیبی را بر فرد و اطرافیانش به نمایش بگذارد، از سوی دیگر نگاه انتقادی به فساد طبقه قدرت و نقد فرصت‌طلبی در طبقه بورژوا نیز به ارزش‌های این اثر افزوده است. رها حاجی زینل به عنوان یک کارگردان خوش قریحه پیش از این خودش را در جامعه تئاتر معرفی کرده است، این‌بار در نمایش چلوکبابی حاج مولوی ریزبینی و دقت او در حفظ ریتم نمایش و ساخت فضایی رئالیستی با اتمسفر دهه پنجاه بار دیگر توانایی او در هدایت بازیگران و درک درست از ریتم را نشان می‌دهد، دلیل توجه من به موضوع ریتم در این نمایش بیش از هر چیز تئاترهای چند سال گذشته با موضوع اجتماعی و رئالیستی است که به نظرم عدم توفیق بسیاری از آنها غفلت کارگردان از ریتم است. کارگردان‌های نمایش‌های این‌گونه، اغلب گمان می‌کنند چون فضا اجتماعی و سبک رئالیستی است نیازی به توجه به ریتم صحنه نیست و همین پاشنه آشیل آنهاست. اما رها حاجی‌زینل در جایگاه یک کارگردان زن توانسته است غیر از حفظ ریتم درست و فضاسازی ریزبینانه، از سانتیمانتالیسمی که ممکن است هر زنی را در برابر آسیب تجاوز در خود حل کند، فاصله بگیرد. این شاید بزرگ‌ترین دستاورد کارگردان در این نمایش است، او توانسته است با خلق صحنه‌های ناب و پرکنش، به‌طور همزمان فضایی دراماتیک ایجاد کند ولی از مرزهای احساس گذر نکند.
باید به بازیگری بپردازیم، بیش از هر چیز صحنه پایانی و جنون رضا بهرامی و نوسان او میان امر واقع و امر خیالی است که چنان قدرتمند و مسلط اجرا می‌شود که تحسین‌برانگیز است.این نوسان هنرمندانه میان امر واقع و امر خیالی توانسته است نظام نمادین را برای تماشاگر بازسازی کند.
در طول نمایش نیز همه بازیگران با درک درست شخصیت‌ها و فضا، شخصیت‌هایی باورپذیر و دوست داشتنی خلق کرده بودند که در راس آنها رضا بهرامی بود که با آواز و موسیقی هنگام ورود تماشاگر تا پایان نمایش برای مخاطب دوست‌داشتنی بود و تماشاگر را با خود همراه می‌کرد، همچنین سامان کرمی نیز با توجه به شخصیت دوست داشتنی که نویسنده خلق کرده، توانسته بود آن را به درستی بازسازی کند. نسا یوسفی با تجربه فراوانش در بازیگری به راحتی شخصیتی را خلق کرده بود که تماشاگر با شکستن او در لحظه رخداد همراه می‌شد. بازی‌های رئالیستی همراه با خرده کنش‌های تمرین شده نمایشی دیدنی ارائه کرده است.
با توجه به اینکه این نمایش را دوره قبل به اجرایی هنرجویی دیده بودم و البته ناگفته نماند که آن نمایش هم اجرایی قابل توجه بود ولی با تفاوت‌های بسیار نقش تهیه‌کننده حرفه‌ای در یک اجرا در این نمایش غیر قابل انکار است.
علی صفری (alisafari)
درباره کنسرت-نمایش دردنوشان (برای سعدی) i
اثری قابل تامل، متنی که در بخش های مختلف سویه های متفاوتی را به نمایش می گذاره و هر مخاطبی را بنا به سلیقه و تجربه زیستی خود با اثر همراه می کند
بازی جناب تفتی در مقام روایتگر کاملا باورپذیر و همدلانه بود، به نوعی که ارتباط بسیار خوبی بین ایشان و مخاطب شکل گرفته بود

مهمترین اتفاق در این نمایش تشویق به تفکر و تامل بود، شاید گاها اینقدر غرق تجربیات شخصی خودم میشدم که در بخش های موسیقیایی کار فرصت مناسبی برای این فکر کردن داشتم

خسته نباشید به تمامی گروه این اثر شرافتمند
با درود

سپاسگزارم که نگاهتان را با ما در میان گذاشتید
دردنوشان به تماشاگران فرهیخته اى چون شما مى بالند
۲۱ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی صفری (alisafari)
درباره نمایش هاله i
در ابتدا به گروه بازیگران اثر خسته نباشید میگم
از نظر من به عنوان یک ببینده بار عظیم نمایش بر دوش بازیگران اثر بود، بازیگران جلوتر از صحنه، نور و دیگر المانها هستند، تلاش بسیار زیاد جوانان جذاب بود، عادت ندارم و هیچ وقت گروه فرم و بازیگران را جدا از هم نمیدانم، به همین دلیل در ابتدا و با احترام به چهار بازیگر نقش خانواده و هاله، دست تمام بازیگران جوان اثر را می فشارم، هاله در واقعیت نقش تک تک شماست، که عرق ریزان روی صحنه جان می دهید، حتی اگر در تاریکی صحنه باشد، شما دیده می شوید و می درخشید بی شک

بازیگر نقش هاله در بخش هایی به کاراکترش نزدیک می شود، اما این نزدیک شدن رها می شود، شاید کاراکتر در پیرنگ به پختگی نرسیده و به همین دلیل بازیگر با وجود سابقه درخشان تا مرز درخشش پیش می رود ولی بال پریدن به او داده نشده است، با این وجود ریحانه سلامت بازیگر اثبات شده ای است، روی صحنه جسور است و مشخصا تماما با انرژی مثبت روی صحنه ... دیدن ادامه ›› می رود

کاراکتر خاله (رها حاجی زینل) فیزیکی و شیمی کاراکتر را به خوبی دریافته و به نوعی رابطه درستی به سه بازیگر پیرامون خود ایجاد می کند، به قول معروف پاسکاری وی با پسرش، شاگرد و کاراکتر هاله به درستی رخ می دهد، او حتی با بازیگران دیگر هم رابطه درستی شکل می دهد، ترکیب وی و شاگرد قهوه چی کاملا دلچسب است، این دو بازیگر از واضحا از پس یکدیگر بر می آیند، بداهه های شیرینی رقم می زنند و در بسیاری مواقع ریتم اثر را بالا نگه می دارند

شخصیت پسر (رضا جهانگیری) رابطه خوبی با شاگرد قهوه چی و خاله حفظ کرده است، او در بخش هایی به لحن درست کاراکترش به درستی نزدیک می شود، اما درباره او هم کاراکتر واقع در پیرنگ برایش کمی کمرنگ است، به این معنا که گاها انگار ناگفته های زیادی دارد، ناگفته هایی که بیان نمی شود، به همین دلیل با وجود کیفیت بازی بازیگر، نقش از او عقب می ماند، انگار بازیگر سوار بر کاراکتری است که کامل برایش نوشته نشده است

هادی عطایی، ترکیبش با کاراکتر خاله بسیار شیرین است، از نظر من حال خوب بازیگران خارج از صحنه به داخل صحنه منتقل می شود، حال خوب این کاراکتر با کاراکتر خاله و پسر از همین جنس است که از میان تماشاگران هم احساس می شود، مونولوگ وی و دو بازیگر در جلوی صحنه در مدار درستی است، بالا و پایین درستی دارد، اما کاش نور بهتری برای این مونولوگ جذاب در نظر گرفته می شد تا من مخاطب بازیگران را می دیدم و در اکثر مواقع صورت ها را در تاریکی غیر عمد نمیدیدم، این مونولوگ ها گره گشا هستند

‌به طور کلی هر چهار بازیگر در قامت خود با انرژی و جذاب هستند، همین انرژی است که من مخاطب را درگیر می کند، با خودش می کشاند و افت ریتم در بخش بازیگر سفیدپوش را جبران می کند، البته شاید اگر خرده اشارات بیشتری به این کاراکتر سفید پوش می شد برای مخاطب تا این حد گنگ نبود و چرایی منطقی تری را بیان می کرد، شاید این طور مجبور نمیشدیم با یک دیالوگ او را می شناختیم و در حرکات پی می بردیم او امید است

خوشحالم که امکان تماشای این نمایش را داشتم، شخصا باز هم می گویم که هاله روایت دوری از این نمایش نیست، روایت همان بازیگران مرسوم به بازیگران فرم است که در تاریکی گوشه های صحنه نور واقعی را بر ما می تابانند

مهسا تدین، محمد ‌ایمان ‌راعی، آهو ‌حاجی ‌رضایی، یوسف ‌رحیم ‌وند، ساحل ‌زمانپور، سید نیما سپهرار، یلدا ‌سیدتبار، افسانه شکوفه روان، مهدیه ‌شهرام، ساقی ‌صابریان، محمدجواد ‌عارف ‌اصیل، سپیده ‌لطفی، وحید ‌موسوی، محمد ‌نادی، آتنا ‌نیکنام… شما همگی هاله واقعی هستید

به کل تیم خسته نباشید میگم
با احترام
من یه بمب ساعتی‌ام
که چاشنی‌اش سی سال قبل روشن شده

الان سال هزار و سیصد و به کسی برنخوره ست...

مختصر
آخرین نمایش گروه تئاتر سه گانه

تابِ ستان هزار و چهارصد و یک
جناب علی صفری نازنین خوش خبر باشی، اون چهار ضلعه 😁یا چیز دیگری
۰۴ تیر ۱۴۰۱
علی صفری (alisafari)
آرمین
بله اما منتظر کار جدیدتون هستم ان هم بی صبرانه
لطفت را می‌رسونه آرمین جان، به امید خدا و اگر مشکلی به وجود نیاد، اواخر تابستان یا اوایل پاییز اجرا خواهیم داشت
۰۵ تیر ۱۴۰۱
علی صفری
لطفت را می‌رسونه آرمین جان، به امید خدا و اگر مشکلی به وجود نیاد، اواخر تابستان یا اوایل پاییز اجرا خواهیم داشت
امیدوارم، آرزوی سالنی پر و اجرای فراوان دارم برای شما و تیمت
۰۵ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی صفری (alisafari)
درباره نمایش فرایند i
ماهیت نه بوجود می آید نه از بین می رود بلکه از جسمی به جسم دیگر منتقل می شود

نگاهی به نمایش فرایند به کارگردانی علی کرسی زر


فرایند در گروه آثار تجربی تئاتر طی سالهای گذشته قرار می گیرد، نمایشی که از بستر تئاتر دانشجویی که همواره بر عنصر تجربه گرایی تاکید داشته سر بر آورده است. نمایشی قصد دارد با الهام و اقتباس از چندین داستان مطرح دنیا تصویری به روز شده از انسان معاصر ... دیدن ادامه ›› ارائه دهد. 

همه چیز از مرد به نام «آقای کا» و خانواده ای در مجاورت وی آغاز می شود، همه چیز بر سر تصادف است و قرار گرفتن در لحظه ای که افراد در آن نقش و تاثیری ندارند، از سویی انگار قدرت مقابله و رویارویی با آن عنصر متضاد که در اینجا خانواده است هم وجود ندارد. 

کاراکتر اول داستان به دور از حواشی به زندگی شخصی خود ادامه می دهد اما به یکباره در محاقی گرفتار شده که توان خروج از آن را ندارد، نداشتن توان خروج از ماجرا بخشی از ماجراست و نبود راه خروج هم بخش دیگری است، وی شاید در بدویت تفکر یک انسان سعی در راه های پیش پا افتاده دارد اما هیچکدام از آن همچون شکایت و غیره جواب نمی دهد. 

از سویی وی جرات جنایت هم ندارد، او نمی تواند و به وی یاد داده نشده که چگونه باید اعتماد به نفس مقابله با چنین شرایطی را داشت، آقای کا صرفا می تواند در اطراف موقعیت به وجود آمده چرخ بزند، آن را از زوایای مختلف ببیند و تا وقتی توان دارد تلاشی برای خروج از آن پیدا کند. 

اتفاقی که در این نمایشنامه بیش از هر چیز به چشم می خورد این است که تطبیق با شرایط موجود به راحتی و در لحظه ای برای افراد ایجاد می شود، انگار که ماهیت فردی و شخصی کاراکتر به راحتی قابلیت جابجایی دارد و اگر دارم از وی بخواهد که به میز نشیمن تبدیل شود هم بعد از اندکی مقاومت این مبادله صورت می گیرد. 

فرایند تلفیقی از پوچی و تکرار را به نمایش می گذارد، البته ابزورد موجود در متن به درستی و به معنای واقعی که مارتین اسلین به آن اشاره می کند رخ می دهد، ابزورد به معنای معناباختگی و نه به معنای محو شدن یا از بین رفتن، همه چیز و شخص در اثر حفظ می شود، تنها نامی که ما روی آنها می گذاریم تغییر کرده و به نوعی تغییر کاربری در لحظه رخ می دهد. 

حتی در بخشی از نمایش کاراکتر همکار آقای کا که به جای وی امضا می زند می خواهد در جواب زن مراجع به او بگوید که خود آقای کا است، اما هنوز چرخه تبدیل کامل وی به آقای کا رخ نداده است، در انتها آنچه بیش از هر چیز مخاطب را به خود جذب می کند و بر ساختار متن کلیدگذاری درستی انجام می دهد این است که خانواده متخاصم هم هیچ برنامه ای بلند مدت برای این ضدیت ندارند. 

آنها انگار موظف به انجام ماموریتی هستند، ماموریت تغییر در چرخه ای تکراری، وقتی این تغییر ایجاد می شود آنها به سراغ ماموریت بعدی می روند، ماموریتی که قطعا بر عنصر همین تکرار رخ می دهد، همانطور که منشی وکیل می گوید که این روزها پرونده های شکایتی همچون پرونده آقای کا زیاد شده است. 

فرایند اثر قابل تاملی است، اثری که نشان می دهد چگونه فردیت تغییر ماهیت داده و در انتها این چرخه چطور شخص را که تغییرات مختلف را تجربه کرده محو می کند، همچون قاضی کل که حتی تصویرش بر قاب عکس هم به مرور محو شده است. 

نمایش فرایند شاید در بدنه تئاتر و گیشه جایی نداشته باشد اما از جمله آثاری است که ارتقا و ادامه هنر نمایش به آنها نیازمند است، اثری که دومین تجربه اجرای عموم کارگردان بوده و اولین تجربه بزرگ به منزله اجرا در تماشاخانه ایرانشهر برای این کارگردان محسوب می شود، حال باید منتظر نشست تا از این چهره جوان آثاری تازه دیده شود، آثاری که اگر ادامه ای بر جهان ذهنی فرایند باشند می تواند از او کارگردانی صاحب سبک بسازد. 

نمایش «فرایند» به کارگردانی «علی کرسی زر» و تهیه کنندگی «سعید روستایی» این شب‌ها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه و توانسته با اقبال خوبی از سوی اهالی تئاتر و تئاتربین‌های حرفه ای روبرو شود، نمایشی که به دور از قاعده مرسوم این روزهای تئاتر مبنی بر فروش گیشه کار خودش را کرده و از رسالت خود دور نمی شود.

کرسی زر در این نمایش به همراه «امیر ابراهیم زاده» نگارش نمایشنامه فرایند را بر عهده داشته و بازیگرانی همچون سپهر ‌طهرانچی، مریم ‌زارعی، مهرنوش ‌حاجی ‌خانی، احسان ‌قره ‌داغی، مازیار ‌سیدین، سپیده ‌کاشی ‌ها، سعید ‌کرمی و غزاله توده ‌زعیم در ان به ایفای نقش می پردازند. 

علی صفری
سلام دوستِ عزیز ... کاش برچسبِ اسپویل رو برای کامنتِ خوبتون انتخاب می‌کردین !
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی صفری (alisafari)
درباره نمایش فرایند i
فرایند از آن جنس نمایش های مطلوب من بود. اثری که خلاف جهت تئاتر امروز مسیر خودش را می رفت، همین برای دلچسب بودن یک اثر کافی ست، وقتی در اکثریت آثار ریسک کمی از جهت روبرو شدن با امر تازه اتفاق می افته، این نمایش با وجود اینکه دومین تجربه رسمی کارگردان در اجرای عموم است اما خودش را درگیر گیشه و اینکه چه تعداد مخاطبی روی صندلی می نشیند نمی کند.
متن و ایده نقطه درخشان اثر است، کارگردانی در جهت متن پیش می رود که شاید می توانست در برخی از لحظات آن بدعت حرکت در را در نقاطی دیگر تکرار کند. اما در همین حد هم ما را با یک کل منسجم روبرو می کند.
همگن بودن بازیگران هم از جمله اتفاقات مطلوب دیگر نمایش است، بازیگران در راستای متن و آنچه در اثر ایراد شده پیش می روند و به واقع در خلق موقعیت های کمدی مبتنی بر فضای پوچی اثر به خوبی ظاهر شدند.
به طور کلی نمایش فرایند شروع جذاب و خلاقانه ای برای اجراهای حرفه ای علی کرسی زر است، البته اجرا در یک پلاتو هم حرفه ای است اما منظورم وارد شدن به تئاتر بدنه با تمامی چالش هایش.
حال باید منتظر دومین کارگردانی این کارگردان نشست، معمولا بعد از خلق یک اثر خوب مهمترین اتفاق محک زدن این کارگردان با دومین اثر است، به نظر من که اگر این کارگردان از جهان ذهنی فرایند فاصله نگیرد اتفاقات درخشانی پیش رویش خواهد بود.
خسته نباشید به تمامی گروه
امیدوارم این نمایش شروعی بر این چنین کارهایی در دوران پسا کرونا باشد
علی صفری (alisafari)
درباره نمایش مستخدم i
برای قضاوت و یا نگاه به اولین تجربه کارگردانی نباید زیاد سخت گیر بود و کاملا قابل درک خواهد بود که یک کارگردان جوان برای رویارویی با بازیگران شناخته شده چه سختی هایی را متحمل میشه، این را از اینجا میگم که خودم گاها برخورد داشتم، اما به طور کلی کارگردانی کم ریسکی را شاهد هستیم، البته در قبال اثری رئالیستی شاید کار بیشتری نمیتوان انجام داد جز هدایت بازیگر

اتمسفر و فضاسازی در بخش هایی به خوبی رعایت میشه و کاریزمای حضور بازیگران با تجربه برای من مخاطب جذابیت داره اما مشکل اصلی به نظر من متن بود که با توجه به باسابقه بودن کارگردان در نویسندگی میتونست بهتر باشه، ایده تکراری و گره هایی که برای باز کردن به تلاش زیادی نیاز ندارند، بازی بازیگران جوان انرژی بیشتری را منتقل می کرد زیرا مثل همه جوانها دوست دارند در کنار بزرگان حضور خوبی داشته باشند، تلاش محمدرضا آبانگاه و شبنم گودرزی با وجود نقش هایی کوتاه که میتونست با پررنگ تر شدن توازن بهتری به اثر ببخشه قابل تحسینه

طراحی نور را هم با توجه به فضای کوچک سالن قابل قبول دیدم و باز هم میگم در تمامی بخشها چه کار بیشتری میتوان با یک کمدی رئالیستی انجام داد. به طور کلی تجربه اول را نباید سنگ محک یک کارگردان دونست هرچند میتونه گام مهمی باشه و گاها با شگفتی همراه باشه

امیدوارم کارهای بعدی جسورانه تر و به ... دیدن ادامه ›› دور از محتاط بودن باشه تا بشه یه قضاوت درست و حسابی نسبت به کارگردانی داشت اما به طور کلی بی نهایت خسته نباشید و امیدوارم سهند خیرآبادی عزیز باز هم کارگردانی کنه و از این مسیر لذت ببره
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
سینما

تماس‌ها

www.seganeh.com/alisafari
alisafariteatr@gmail.com
علی صفری
ALI SAFARI
ALI SAFARI