من این نمایش رو دیشب (آخرین شب اجرا) دیدم. اول اینکه نمیتوانم بازی خوب بازیگرها و تسلط بینظیرشان را بر بدن و بیان تحسین نکنم. فوقالعاده بودند.
... دیدن ادامه ››
خسته نباشید واقعاً. از بازیتان لذت بیاندازهای بردم.
در مورد محتوای نمایش هم من سابقه ذهنیام در حد این بود که قبلاً "اتوبوسی به نام هوس" را دیده بودم و چیزهایی میدانستم مثل این که "ویوین لی" برای اجرای اون نقش کارش به آسایشگاه روانی کشیده و همین طور مختصری از رابطه و کارش با همسرش "لارنس اولیویه" که یه جورهایی زوج بازیگر به نظرم شاید داشتند نقش آنها را بازی میکردند، بخصوص اینکه در بروشور نمایش قبل از اجرا خواندم که نمایش به ویوین لی تقدیم شده بود. شاید شروع اجرا با ترکیبی از سه نمایش و عوض شدن نقشها بیننده را گیج میکرد ولی بعد از ده دقیقه دستت میاومد که ماجرا چیه و دیگه از اون به بعد با توجه به تسلط بازیگرها متوجه میشدی کجا بازیه و کجا نیست. من این نمایش رو دوست داشتم و ازش لذت بردم و متاسف شدم که چرا نمیتونم برای اجرای دوباره ببینمش ولی اگر کسی با نمایش ارتباط برقرار نکرده بهش کاملا حق میدم. معمولاً این جور فرم کار، یک مقداری دافعه هم ایجاد میکنه و خیلیها با این حجم از برونگرایی ارتباط برقرار نمیکنند و این هیچ عیبی نداره. یک اثر که نمیتونه همه طیف سلیقه و نظر رو راضی کنه.
طراحی صحنه و نور پردازیش هم خوب بود. فقط کاش میشد فکری برای تعداد بینندگان خارج از ظرفیت کرد. دیشب خیلی شلوغ بود و عملاً تماشاگران زیر دست و پای بازیگرها نشسته بودن و حتی فکر کنم یک بار یکی از کتابها پرت شد و خورد به یک تماشاگر!