در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال مهسا باقری | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 10:34:35
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
حُسنِ مُرده ها به سکوتشونه!
.
پنج هزااار سال تاریخ تمدن دانمارک؟!... آخه کدوم کشورى چنین فرهنگى داره؟ دفنش کن!
.
حرفى نزنید که بعدا نتونید بزنید زیرش!
.
به خورشید قسم که با تو ازدواج میکردم اگر با من همبستر نمیشدى...
عمار عاشوری (ammarashoori)
سپاس از لطفتون حانم باقری و آقای ابراهیم. پایدار باشید
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازگشت بازیگران فهرست به تالار حافظ با ازدواجهاى مُرده

تنها ٨ اجرا، این نمایش به هیچ عنوان قابل تمدید نخواهد بود.
پیش فروش سه روز نخست ( یکشنبه؛ دوشنبه و سه شنبه؛ ١١ تا ١٣مهرماه) در سایت تیوال
______________
اثرِ آزیا سرنچ تودوروویچ
برگردانِ : احمد پرهیزى
دراماتورژ: پیمان قدیمى
طراح و کارگردان: علیرضا وحدى
تهیه کننده: پیمان قدیمى
____________
بازیگران: مهسا باقرى، بهرام تیغ نورد، رزیتا سبزه قبا، محمد حسین سعید
رامین معصومیان و مهدی حسین مردی این را دوست دارند
مووفق باشید....
۱۰ مهر ۱۳۹۵
سلام ممنون. فعلا ساعت اجرا ١٩.٣٠ هست.
۱۰ مهر ۱۳۹۵
ممنون از لطف شما
۱۱ مهر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جهت اطلاع

دوستان آخرین اجرای ما چهارشنبه 30 دی ساعت 16 می باشد، پنج شنبه نیز اجرای جشنواره است.
وحید هوبخت و محمد فروزنده این را خواندند
سحر فری پور، بیتا نجاتی و Maryam این را دوست دارند
در سایت TIK8 فقط تا 29 بلیط فروخته .. اینجا هم که هنوز خرید فعال نیست برای 1 بهمن..
تکلیف چیه؟!
۲۷ دی ۱۳۹۴
booda گرامی امیدوارم تونسته باشید بلیطتون رو تهیه کرده باشید ، من دسترسی به نت نداشتم و الان دیدم که در تیوال و tik8 بلیطی باقی نمونده و همه خریداری شده.
۲۸ دی ۱۳۹۴
کسی بلیط داره دوتا که بخواد بفروشه؟
۲۸ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چرا ندانستی، که در سرزمین رنج و اشک، مردمان معصومیت را بردار می کنند برای تکه ای نان؟

حالا فقط من مونده ام که هیچ کاری نمی تونم بکنم. این دست ها که دو طرف بدنم آویزونن، این پاها که مثه ستون های لرزونی خرابه ای رو روی خودشون نگه داشتن. می خوام فریاد بزنم، مثه بچه ای که تنها مونده، مثه بچه ای که تنهاش گذاشتن.

شما خودتان به ما فرمودید که اشک ها نشان عشق اند، اما درمان درد نیستند...

اسب گرسنه رکاب نمی دهد. خر مانده را هر قدر بزنی، تندتر نمی رود. کارهایی که تو میخوای بکنی، عین اینه که انگشت توی سوراخ زنبور کرده باشی. میدونی میرزاتقی خان، اسب عربی اگه ده من جو یه جا بخوره، بد مستی نمیکنه، اما یابوهای دورگه اگه بی مانع بچرن و بدوئن، اولین کاری که می کنن لگد زدن به مهتری ... دیدن ادامه ›› ئه که تیمارشون می کنه...

کجایی تو که این سرزمین این همه زشت است و پر فریب؟ ... دروغ را وسمه کن، فریب را بزک کن، شاه باران می خواهد، برف می خواهد، دروغ می خواهد... تو خواجه باش، کنیز باش، تنبان شاه باش. این سرزمین، سرزمین شلیته است و سفلیس. سرزمین خواجگان و کاسه لیسان. تو فریب این سرزمین باش...
اتاق ورونیکا نمایشنامه : جذاب با پیچش‌های دقیق و ساختمان مهندسی شده
اتاق ورونیکا ی نمایش : دقت در صحنه پردازی و کارگردانی و جزئیات داستان نمایش به قدری ست که ممکن است تماشاگر در میانه ی نمایش خود را فریب وهم و مسخ ورونیکا/سوزان دهد.
سبک جدید اجرایی کارگردان به دور از میزانسن های فرم گرایانه بطوری که تماشاگر به خودش اجازه نمیدهد حتا لحظه ای از دیالوگها و بازیها جا بماند.
دوست داشتم. همچنین طبق معمول بازی آقای اسماعیل کاشی را دوست داشتم و خانم جعفری بخصوص جناب افشاریان با ثبات نقش خووب و یکدست بودن بازیشون.
موسیقی ای که از گرامافون پخش می شد رو اطلاع دارید چه موسیقی بود؟ از چه گروهیه؟
۰۱ دی ۱۳۹۴
درود بانو باقری ارجمند و جناب امیدوار اطلاعاتی در مورد موسیقی پخش شده در تارنمای زیر موجود است


https://en.wikipedia.org/wiki/Shuffle_Off_to_Buffalo
۰۱ دی ۱۳۹۴
ممنون از شما جناب قادری:)
۰۲ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برایِ یه مُرده چه فرقی میکنه ؛ ببخشه یا نه .
چوب خط های روی دیوار اتاقش هر روز اضافه می شد ، برای آمدن کسی که به اشتباه جایی دیگر بود .



_ از مردم استمداد می کنم _
فقط یکی راستش را می داند ...
گوشواره های مرواریدی که از لا به لای موهای سپیدش پیدا بود.
۱۸ مرداد ۱۳۹۴
سید علی اصغر یزدی که دو زن عقدی و 15 زن صیغه گرفته میگوید این زن سوگلی من است و اگر پیدا نشود من زنده نمیمانم!
۱۸ مرداد ۱۳۹۴
اویی که رفته است ، برای آزادی خود رفته است یا به قصد تنبیه تو اما تو که مانده ای چگونه خواهی ماند ؟
۱۸ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تنها سبب یادآوری خاطراتم در نمایش فهرست شد - در اوایل فیلم سکانس زیبای برف و دو فولکس زرد و قرمز ...



قطعه : To Vals Tou Gamou - Eleni Karaindrou
ناخودآگاه باهاش همزاد پنداری می کنی
انگاری جلو آینه ایستادی یاد علایقت می افتی یاد هدف هات ....
آیا ادامه بدم ؟! هر کی موافقه دستشو ببره بالا.

فِمیدم که هِدفهاتو بستان تا میانشان نِمانی.
_ من آنها را دوست ندارم و نمی توانم دروغهایشان را تحمل کنم. آن ها حرف می زنند تا صدای خودشان را نشنوند. اگر صدای خودشان را می شنیدند می فهمیدند که هیچ نیستند و دیگر نمی توانستند حرف بزنند.




_ این دنیا بی اهمیت است و هر که به این حقیقت برسد آزادی اش را بدست می آورد.




_ مردم گریه می کنند چون کار دنیا آن طور که باید باشد ؛ نیست.



| کالیگولا |
دنیا به این صورت که ساخته‌شده است، قابل تحمل نیست. برای همین است که من احتیاج به ماه دارم.
۰۵ مرداد ۱۳۹۴
دیدید هلیکون نیومد؟ دیدید ماااااهو برام نیاورد؟
(هنوز این فریاد کالیگولا از اجرای پیش تو گوش منه!)
۰۵ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستانی که اجرای اول رو دیدن لطفا بیان تعریف کنن ببینیم :)
ما فعلا نمیتونیم ببینیم.
خانم باقری عزیز حضورتون در نمایش فهرست را تبریک میگویم...دستمریزاد
یک عشق تاتر وقتی خودش هم مشغول بازی در یک کار باشکوه است بازهم دغدغه تاتردیدن داره ..این خیلی قابل ستایشه
۰۲ تیر ۱۳۹۴
بیتا نجاتی (tina2677)
خانم باقری
شکیبا باشید ایشالله در هفته پایانی به تماشای ستوان اینیشمور خواهیم نشست.
۱۶ تیر ۱۳۹۴
باشه بریم :)
۱۶ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زمان زنی‌ست که قهر کرده است

زمان زنی‌ست که برنمی‌گردد

و خاطرات حرف‌هایی‌ست

که پشت سر این زن هستند...


___________________________


دنیا چه قدر نسبی ست

نیمی از من

در آغوش مردی می خوابد

که نیمی از تو را نمی فهمد

نیمی ... دیدن ادامه ›› از من

در آغوش زنی

خواب تو را می بیند

می دانم

روزی خواهی آمد

دست و پایم را گم می کنم

پایم کجاست تا بلند شوم

دستم کجاست تا بروم

تازه پیدای شان هم که کنم

دست از پا نمی شناسم .


از: «هیچ دروغی به قشنگی تو نیست» سروده محمدکاظم حسینی
مرسی از گلچین خوبتـــــ...
۰۲ تیر ۱۳۹۴
خواهش میکنم :) مرسی از شما.
۰۲ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهر من نباید روزی تمام شود ...


چیزی که در آغاز ، پایان را ناقص احساس می کردم !


مگر می شود تصویر احساس را کشید یا حتی دلتنگی را ؟!


آرامش برای من ... صدای دست هایتان و چشمهای گرمتان است.


فهرست آنقدر به من نزدیکی از زندگی نزدیک تر...


میخواهم فهرست را در ... دیدن ادامه ›› فیریزر بگذارم یا در جیبم مچاله اش کنم...


چقدر روزها گذراندیم . . . چقدر شب ها را به فکر روزها سخت گذراندیم . . .

شهر من ... فهرست... نباید روزی تمام شود. جدایی از آن یک اشک گرم است.


( قسمتی از دیالوگ کار : عمو جون اینجا با زحمتش نمی ارزه.

اونا مارو یادشون میره... یادشون میره که ما یکسال تموم، شبانه روز، چه زجری کشیدیم، چه رنجی بردیم... عمو اونا مارو فراموش میکنن . . . )


این شعر از هوانس گرگوریان برای روزی این نباید اتفاق بیفتد . . . :


وقتی شهری که در آن زاده شده ای ، دیگر نیست اما
تو به زندگی ادامه می دهی.


وقتی شهری در کار نیست اما، تو هنوز هم آن را بیاد می آوری.


گمان می کنید خوابیدن آسان است وقتی گوش هایت پر است از جیغ و ؛ چشمهایت پر است از اشک...


وقتی تصویر شاد را دیگر تنها در خواب می توان دید ، گمان می کنید بیدار شدن آسان است؟



مهسا باقری - 23 خرداد 94
عالی بود این متن؛ بعد از دیدن نمایش واقعا چسبید. ممنون خانم باقری.
۳۰ خرداد ۱۳۹۴
من ماحصل اندیشه و ذوق و تلاش شما عزیزان را به نظاره نشستم، از هر سه آنها حظ بردم و بر حمیت شما غبطه خوردم.
دست مریزاد! از همگی تان بسیار سپاسگزارم. خدا قوت.
بنظرم نقطه اوج و فراز نمایش تا زمان اتمام آن فاصله قابل توجه ای داشت که اگر این فاصله کمتر شود تماشاگر با تمام آن انرژی ای که از شما دریافت می کند بدون آنکه مثقالی جا بگذارد سالن را ترک خواهد کرد.
شما خوبان حالم را خوب کردید.
مقتدر و متعالی بمانید.
۰۵ تیر ۱۳۹۴
دوست عزیز صمیمانه ازتون سپاسگذارم. خوشحالمون میکنید که تمام انرژی مارو بهمون برمیگردونید و این خستگی رو از تنمون در میاره :)
۰۶ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همه اینجا تو بیمارستانِ گایز به تو لبخند میزنن

همه ی مریضا با یه تفنگ نامرئی روی شقیقه هاشون به تو لبخند میزنن

همه ی پرستارا با سرُم های پر از مورفین به تو لبخند می زنن

اسممونو زدن رو لباسامون که دکترا وقتی دیگه ازمون ناامید میشن یه چیزی داشته باشن بگن


لبخند بزن سارا ، جولی ، کیتی ، اِما ، ایف ، لوسی ، جسمین . . . . . . چیزی نیست . . .

و هر روز مثل هر بیمارستان دیگه ای توی بیمارستان گایز هم یه عده ای میمیرن که بهشون گفتن چیزی نیست ...

زندگی همینه . . .
چه تیزر جالبی
وحید هوبخت این را خواند
سپهر امیدوار، علی کریمی( کاکتوس ) و فرزان امیری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات
روی میزت راه می دهی؟
می شود وقتی می نویسی
دست چپت توی دست من باشد؟
اگر خوابم برد
موقع رفتن
جا نگذاری مرا روی میز!
از دلتنگیت می میرم.

وقتی نیستی
می خواهم بدانم چی پوشیده ای
و هزار چیز دیگر

از: عباس معروفی

می شود وقتی می نویسی
دست چپت توی دست من باشد؟
۳۰ دی ۱۳۹۳
اگر خوابم برد،
موقع رفتن،
جا نگذاری مرا روی میز!
از دلتنگیت می میرم...
۳۰ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان مرگ فروشنده رو پیشنهاد میکنین یا خانه واده ؟
وحید هوبخت این را خواند
آیدا طاهرزاده و فرزان امیری این را دوست دارند
مرگ فروشنده
منتظر حضور دوستان همیشه در صحنه و خانه واده دوست باشید.
۱۵ دی ۱۳۹۳
راستی من دیدم و بازم پیشنهاد میکنم :(((
۱۵ دی ۱۳۹۳
سیامک ؛ شاهین! مخالفم مخالف :))
خانه.وا.ده از این نظر که باعث شد مخالفت سه نفره شکل بگیره قابل توجهه! ولی نه تفریط این دوستمون و نه افراط دیگری! :))
۱۵ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگر فیلم Gone Girl رو ندیدید ؛ بشتابید ، تهیه کنید و ببینید.
دیروز تو سکوت دربی پایتخت به تماشای ماهی و گربه نشستم. کارگردانی و فیلمبرداری فوق العاده کار منو هنوز تو فضای چمنگاه نگه داشته. بازی آقای کریمی جدا جای تقدیر داره و بقیه بازیها از نظر من متوسط رو به خوب! کاراکتر جمشید رو خیلی دوست داشتم. تکرارها عالی بود و البته که تکرارها به جا و درست بود اما ریتم کند فیلم را کندتر کرده بود.
در کل ماهی و گربه فیلمیه که پیشنهادش میکنم، با تقدیر از ذهن آقای مکری.
| پرویز | . . . فیلمی که وقتی تموم شد هیچ کس از سر جاش تکون نخورد و همه بت به تیتراژ نگاه میکردند :) تشکر از سازندگانش.