نمی شناسمش ! حتی خودم هم از خودم سر در نمی آورم !
aidathr@yahoo.com
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مینی بوس قرمزی که در جاده ی زیبا و سبز زندگی به سوی مرگ می راند.
جهان با من برقص ازون فیلمایی که تو ذهن میمونه،انتخاب لوکیشن زیبا و حیرت انگیز در شمال کشور خیال مخاطب را از موضوع فیلم که مرگ جهان است،راحت تر میکند.
جمع دوستانه و سرخوشانه دوستهای جهان با انتخاب بازیگر عالی( علی الخصوص سیاوش چراغی پور) که هرکدام خوب از پس نقشهایشان برآمده اند و
دیالوگ هایی که اگرچه با شوخی همراه شده و منجر به خنده ی مخاطب میشوند اما در نهایت او را به تفکر وامیدارند.
درکل اولین اثر سینمایی سروش صحت به دل میشیند و هنگام ترک سالن حالمان را خوب میکند.
هرچی بیشتر تعریف می شنوم بیشتر دلم میخواد زندگی در تئاتر و سرگیجه و سیزیف مجددا اجرا بره. کاش حداقل هیئت داوران جشنواره تئاتر فجر در مورد سیزیف تجدید نظر کنند.
احسنت به خودم که این کارو تماشا کردم..با ذهنی آشفته به تماشای |فرایند| نشستم .. اما انقدر غرق شدم توش که همه مشغله ذهنیم و فراموش کردم...
فقط من بودم و آقای کا..
بنظرم کوچکترین ایرادی به این کار وارد نیست..
طراحی صحنه و ایده ی اون در متحرک،عالی بود...
در همه صحنه ها فقط آقای کا با در حرکت میکرد و در صحنه آخر خانواده با در ....
اگر بخواهیم بگوییم «امیر» ریتم کندی دارد، خطا رفتهایم.
«امیر» اساساً ریتمی ندارد و قصه فقط وصله پیله، سیگار کشیدنهای شخصیت اصلی و سروکله زدنهایش با خانواده و سکوت بیمعنا و اعصابخردکنش است.
امیر بهمانند فیلمش، خنثی است و فقط روی پرده پرسه میزند و به بیننده کدها و پیامهای تصویری اشتباهی میدهد که انگار قرار است اتفاق مهمی روی دهد اما نه اتفاقی روی میدهد و نه اصلاً اتفاقی در میان بوده است که بیننده انتظارش را بکشد.
در «امیر» نه باشخصیت پردازی خاصی روبرو هستیم و نه پیشزمینهای از قصه آدمهایی که روی پرده میبینیم، میدانیم.
درنهایت اگر بخواهم را جمعبندی کنم، باید بگویم با فیلمسازی طرف هستیم که پتانسیل بالایی برای خلاقیت و آفرینش هنری دارد اما فعلاً زیادی مدهوش خودش و تواناییهایش است که اولین ساختهاش، متوسط است، نه متوسط رو به بالا و نه متوسط رو به پایین، فقط متوسط.
من عاشق قاب بندیای جذابش شدم،
تا آخر فیلم فکر میکردم 1جا قراره غافلگیرم کنه،اما نشد....
خیلی جا داشت بهتر باشه
بازی مادر پدر امیر انقدر خوب بود که بازی سحر دولتشاهی بعنوان 1 چهره شناخته شده خیلی به چشم نمیومد
موضوع فیلم خیلی جدید و خوبه..
اما فضا سازی ضعیفه...
اکثر دعواهای زن و شوهری حالت تصنعی و کلیشه داره...
البته با این حال فیلم از ریتم نمیافته و شما نگاهتون به ساعت نمیره..در هر حال از فیلمهای قبل کارگردان چد پله بالاتره.
بله آیدا جان ، بدون تاخیر هست .... از گیشه هم میتونید بلیط بگیرید و از ورودی خیابان حجاب چند دقیقه ست و دسترسی خوبی داره ..
فقط برای من مسیرش یکم تاریک و خلوت بود که خوشبختانه فاصله چون کوتاه و نزدیک بود مشکلی پیش نیومد ..
یکی از دوستان نوشته بود اگه پول ندارید،قرض کنید،اگر کار دارید بذارید برای فردا ...اما....برید و اینکارو ببینید.
این کار از اون تیاترهایی شد که تو ذهنم باقی میمونه.
ایمان صیاد برهانی مثل 3تیاتری که ازش تاحالا دیدم "درخشید"
و میر سعید مولویان ..... واو....بی نظیر...متاسفانه من نتونستم صفحه ایشون و توی اینستاگرام پیدا کنم:(
کوچکترین ایرادی به نمایش وارد نیست.
کمدی که بدون کوچکترین کلیشه و لوس بازی تورو بخندونه،شریفه
کمدی که تورو به فکر فرو ببره،شریفه
دوشینکف: بابام همیشه میگفت...
کلاشینکف:تو که گفتی بابات وقتی بچه بودی مرد....
دوشینکف:از اول که نمرده بود ..زنده بود،حرف میزد..لال که نبود...:))
**
کره بز ....... ننویس این یه فحش نیست فقط اسم یه حیوونه!!!
الاغ .........
"کلاه آهنیها به صحنه باز میگردند"
سلام:
بیشک شما دوست فرهیخته آگاهید که در روزگار مدرن امروز، هیچ محصول و اندیشهای بدون پشتوانهی مردمی، نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. تئاتر نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ برای مخاطبش آفریده میشود و تئاتر بیمخاطب هرگز وجود نداشته است. به عبارت دیگر، تماشاگر تئاتر فقط مصرف کننده نیست؛ بى تردید یکى از ارکان اصلى آن است.
گروه نمایش "برای کلاه آهنیها" به خود میبالد که موفق شده در اجراهای پیشین نمایش خود، بهترین، مهربانترین و دلسوزترین ... دیدن ادامه ›› تماشاگران را پذیرا باشد. باور این مهم را، شما و دیگر عزیزان دوستدار تئاتر با یادداشتهای پرمهر و حمایتهای بیدریغتان به ما ارزانی داشتهاید.
حال، ما سرخوش و دلگرم به حضور شما و دوستانتان، دوباره از روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ (برای آخرین بار) و فقط به مدت ۱۵ شب به صحنه بازخواهیم گشت، تا دیگربار لذت وصفناپذیر همنفسی با تماشاگرانمان را تکرار کنیم.
به امید آنکه بار دیگر ما را لایق حمایت مهربانانهی خود بدانید.
کوچک شما
پژمان عبدی
من داشتم لگد میخوردم نگار حواسم به این بود امروز ناخن هاتو کوتاه کردی
داشتم میزدم تو مغز یارو دیدم جوراب سبزهاتو پوشیدی
تو دیروز بعد چهار سال منو دیدی نگار،30ثانیه نگاهت ازم برنگشت
9.5 از 10 ____وحید جلیلوند |بدون تاریخ،بدون امضا| را چـــــــــند پله بهتر از |چهارشنبه 19 اردیبهشت| میسازد____
بدون تاریخ بدون امضا داستانی جدید و نو و گفته نشده در سینمای ایران دارد،که علی رغم صحنه های کشدار و ریتم کند فیلم اما حس کنجکاوی بیننده را برمی انگیزد و او را با فیلم همراه میکند...
در هر حال شما در حین تماشای فیلم ساعت را نگاه نمی کنید و با گوشی خود بازی نمیکنید...:)
نوید محمد زاده متفاوت تر از ابد و یک روز و خشم هیاهو و دیابولیک خدای کشتار ... عصبانی میشود...دیگر رگ گردنش برجسته نمیشود.. بازی نوید بسیار کنترل شده است
مسائل جنایی،پلیسی،پزشکی قانونی فیلم حساب شده و بدون ضعف و گاف است..
در هر حال بیننده این فیلم را دوست خواهد داشت...شاید کسی بیشتر و دیگری کمتر...اما دوست خواهد داشت..
شب گذشته به پیشنهاد دوستان تیوالی |بازی یالتا| را دیدم..کار دلنشینی بود..
بعد از مدتها نمایشی عاشقانه دیدم ، عاشقانه ای که برای همه ی ما ملموسه.. بعضی وقتها انقدر عاشقیم که همه ی مواقعیتهای زندگیمون مثل خانوادمون،کارمون،تحصیلمون میشه |خواب و رویا| و زندگی با عشق خیالیمون تبدیل به تنها واقعیت زندگیمون میشه..باهاش عششششق میکنیم،زندگی میکنیم....
همیشه بر این باور بودم تیاترهای بی ادعا و ساده کارهای خوبی از آب درمیان و دیشب هم دوباره به این حرفم ایمان آوردم.
بازی یالتا نمایشنامه منسجمی داره،طراحی صحنه ساده ست اما به تماشاگر اجازه میدهد که باقی ماجرا را با تخیل خودش بسازد. کافی است نمایشنامه به شما بگوید اینجا آبشار است و شما آبشار را تصور میکنید.
وحید رهبانی فوق العاده،بدون توپوق و خطا....
به هرحال اگه میخواید 1کار ساده بدون بازیگرهای معروف و دور از هیاهو ببینید این کار پیشنهاد میشه...
بعد از مدتها و قیمتهای نجومی تیاتر بلخره دل به دریا زدم و این کارو دیدم.
موسیقی این کار شمارو جادو میکنه،تلفیق موسیقی کلیسایی و مذهبی با نی انبان به تنهایی باعث میشه شما این کارو دوست داشته باشی ولو اینکه بهرام افشاری با بارونی مشکی بلند و کلاهی که صورتشو پوشانده تورو یاد فیلمهای قدیمی آمریکایی بندازه، نوید اما روی صحنه دلبری کنه و یاد محسن ابد و یک روز بیافتی و با خودت بگی واقعا نوید هر جا باشه |خوبه| حتی اینجا، با موهای قهوه ای روشن با قمه ... گاهاً موسیقی کار باعث میشه تصور کنی بالای سالن سمندریان ریل قطار بوده و تو بی خبر بودی ....
از تئاتر ابزورد نباید پرسید درباره چیست؟ و چه خواهد شد؟ تئاتر ابزورد به تماشاگر، تجربه بیهودگی را نشان می دهد
.
بی شک همه ی ما تو زندگی "شماره چهار" ی داریم که میهراسیم از به یاد آوردنش،که فرار میکنیم از روبرو شدن با آن
بی شک همه ی ما بارها به یک دارو برای فراموشی فکر کرده ایم...فراموشی مطلق یا نسبی....
""فراموشی""گاهی مرض نیست بلکه ""علاج"" درد است.
دوستان تیوالی درود
مدت هاست که علی رغم میلم تیاتر ندیدم...
و آخرین کاری که تماشا کردم،|خدای کشتار| بوده
برای آخر هفته بنده چه کاری پیشنهاد میکنید تا بعد از مدت ها حالم خوب بشه؟